فارکس ساده

شاخص توزیع

مقاله نشریه
توزیع درآمد در ایران با استفاده از شاخص های جینی و اتکینسون در سال های 1380 تا 1392

چکیده:
مقدمه دبررسي توزيع شخصي درآمد طي سال هاي 1380 تا 1392 ش، در دو جامعه شهري و روستايي ايران، با استفاده از شاخص هاي جيني و اتكينسون شاخص توزیع موضوع مقاله حاضر است. اين دو شاخص اصول دالتون (ويژگي-هاي مطلوب شاخص توزيع درآمد) را نقض نمي كنند و در مقايسه با ساير شاخص هاي توزيع درآمد از دقت بالاتري برخوردارند. ضريب جيني اگرچه متداول ترين شاخص اندازه گيري توزيع درآمد است ولي از آنجا كه نسبت به توزيع درآمد در طبقات مياني درآمد حساس تر است، نمي تواند بين دو الگوي متفاوت توزيع درآمد مثل زماني كه دو منحني لورنز همديگر را قطع مي كنند، تمايز قائل شود. بنابراين، استفاده از شاخص اتكينسون كه برگرفته از تابع رفاه اجتماعي است و به واسطه امكان انتخاب پارامتر مي تواند نابرابري را در طبقات مختلف درآمدي جامعه اندازه گيري كند، مكمل محاسبه ضريب جيني است. نتايج محاسبه دو شاخص يادشده نشان مي دهد نابرابري درآمد هم در جامعه شهري و هم در جامعه روستايي ايران، در دوره بررسي شده، كاهش يافته است. البته نابرابري توزيع درآمد در جامعه شهري ايران نسبت به جامعه روستايي كمتر است و با تاكيد بر طبقات درآمدي بالاتر در شهر و روستا، نابرابري بيشتر مي شود. نابرابري در هر دو جامعه شهري و روستايي و همه طبقات درآمدي، از سال 1389ش، كاهش پايداري داشته است و در سال 1390 اين افت محسوس تر است كه با توجه به اصل افزايش يكسان درآمد (اصل سوم دالتون)، دليل اين امر مي تواند پرداخت يكسان يارانه نقدي ماهيانه به ميزان 455000 ريال، به صورت سرانه به خانوارهاي ايراني، پس از اجراي قانون هدفمندسازي يارانه ها قلمداد شود.

کليدواژگان: توزيع درآمد، ضريب جيني، شاخص اتكينسون، اصول دالتون، هدفمندسازي يارانه ها، ايران

توزیع درآمد در ایران با استفاده از شاخص های جینی و اتکینسون در سال های 1380 تا 1392 3/21/2015 12:00:00 AM

تاثیر شاخص های کلان بر توزیع درآمد در ایران )3131- 3131(

در این تحقیق برای بررسی اثر شاخص های کلان بر توزیع درآمد در ایرران از مغییرهرای سهم مجموع مالیات بر درآمد وثروت بر کل درآمد مالیاتی، سهم هزینه های تامین اجغمرایی و بهزیسغی در بودجه دولت، اخغلال نرخ ارز، رشد درآمد سرانه و نرخ بیکاری اسرغااد شرد است. در مطالعه جاری برای تعیین ارتبرا بنندمردت مغییرهرا از رود قردارل مربعرات کراملا اصلاح شد -OLS) (FM فینیپس و هنسن ) 991 ( اسغااد شرد اسرت . نغرای قاصرل از ایر ن 116 بیکراری مروثرترین - پژوهش نشان می دهد که با توجه به شواهد موجود در دور 131 یامل در شاخص توزیع افزایش سطح نابرابری در ایران بود است. نغای این تحقیق قاکی ازآن است که سیاست های مالیاتی و تامین اجغمرایی و بهزیسرغی بایث کاهش نابرابری در ارغصاد ایران شد ولیکن رشد ارغصادی، بیکراری و اخرغلا ت نررخ ارز منجر به افزایش نابرابری شد است.

کلیدواژه‌ها

  • توزیع درآمد / شاخص های کلان / FM-OLS / رولینگ

20.1001.1.17350794.1389.14.54.2.1

عنوان مقاله [English]

The Effect of Macroeconomic Indices On Income Distribution in Iran

نویسندگان [English]

  • nazar dahmardeh 1
  • mehdi safdari 2
  • mahim shahiki tash 3

To make an assessment of the effect of macroeconomic indices on income distribution in Iran this study has used variables such as the share of sum of income tax and wealth tax in total tax revenue, the share of social security and social welfare costs in the state budget, exchange rate disorders, the growth in income per capita and unemployment rate. This study has taken use of FM-OLS method( PHLIPS & HANSEN(1990)) to determine the long-term relation among variables. The results of this study indicate that the unemployment has been greatest elements of growth of disparity within 1974-2004, while taxation, social security and social welfare policies have brought reduction in disparity in Iranian economy. However, economic growth, unemployment and exchange rate disorders have brought an increase in disparity. This study has taken use of Rolling Regression (R-R) to evaluate and assess the variations in the parameters contributing to distribution of income. The result from rolling regression indicate that the change in the policies adopted of social security, social welfare and policymaking for bringing a reduction to disparity and social welfare have considerable fluctuations, the fact that tells us about the absence of proper strategy in policymaking.

ارزیابی توزیع جغرافیایی پزشکان عمومی و متخصص بر حسب جمعیت و شاخص های تعدیل نیاز در استان خراسان رضوی

مقدمه
بررسی توزیع جغرافیایی پزشکان در دستیابی به عدالت اجتماعی و کاهش نابرابری ضروری است لذا دراین مطالعه وضعیت توزیع پزشکان، پزشکان عمومی و متخصص برحسب جمعیت و شاخص‌های تعدیل نیاز در استان خراسان رضوی بررسی شد.
روش کار
مطالعه حاضر توصیفی- مقطعی و کاربردی است و جامعه آماری شامل پزشکان، پزشکان عمومی، پزشکان متخصص و فوق تخصص شهرستان‌های استان خراسان رضوی در سال‌های 1385، 1390 و 1395 بود که نمونه‌گیری انجام نشد. داده‌های موردنیاز از سالنامه‌های آماری مرکز آمار ایران استخراج و شاخص‌های جینی و رابین‌هود بر اساس جمعیت و شاخص‌های نیاز در نرم‌افزارهای Stata 14 و Excel 2019 انجام شد.
نتایج
نسبت پزشک، شاخص توزیع پزشک متخصص و عمومی به ازای ده هزار نفر در استان به ترتیب در سال ۱۳۹۵ برابر با 08/5، 12/2 و 84/1 بود که علیرغم رشد بالا نسبت به سال‌های قبل از متوسط کل کشور کمتر بود. ضریب جینی برای پزشک، پزشک متخصص و عمومی برحسب جمعیت در سال 1385 به ترتیب برابر با 38/0، 13/0 و 71/0 بود که در سال 1395 به 24/0، 06/0 و 69/0 کاهش یافت همچنین توزیع پزشکان و پزشکان متخصص بر اساس شاخص‌های تعدیل نیاز بسیار نابرابرتر از شاخص جمعیت بود.
نتیجه گیری
نابرابری پزشک، پزشک متخصص و عمومی برحسب جمعیت کاهش یافت لذا پیشنهاد می‌شود در بلندمدت سیاست‌ها و برنامه‌هایی جهت افزایش تعداد پزشکان از طریق افزایش سهمیه در دانشگاه‌ها جهت خدمت طولانی‌مدت در استان و همچنین جذب پزشکان با مشوق‌های لازم اتخاذ شود همچنین در کوتاه‌مدت توزیع موقت پزشکان متخصص و فوق تخصص بین شهرستان‌های استان پیشنهاد می‌گردد.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Geographical Distribution of General and Specialist Physicians per Population and Need Adjustment Indix in Khorasan Razavi Province

نویسندگان [English]

  • Mahdi Shahraki
  • Simin Ghaderi

Assistant professor, Department of Economic, Faculty of Management and Human Science, Chabahar Maritime University, Chabahar, Iran

Abstract
Introduction: geographical distribution of physicians is essential for achieving social justice and reducing inequality. In this study, the distribution of physicians, general practitioners and specialist according to population and need adjustment index in Khorasan Razavi province was investigated.
Materials and Methods: This was descriptive, cross-sectional and applied study including all of physicians, general practitioners and specialist of Khorasan Razavi province in 2006, 2011 and 2016 that Sampling was not done. Data were extracted from the yearbooks of Statistical Center of Iran and Gini and Robin Hood indices based on population and need adjustment index were calculated in Stata 14 and Excel 2019 software.
Results: The ratio of physician, specialist and general practitioners per 10000 population in the شاخص توزیع province was 5.08, 2.12 and 1.84, respectively, which was lower than the national average despite high growth. Gini coefficient for physician, specialist and general practitioner by population in 2006 was 0.38, 0.13 and 0.71 respectively, which decreased to 0.24, 0.06 and 0.69 in 2016, respectively. The distribution of physicians and specialist based on the need adjustment index was also more unequal than the population index.
Conclusion: Inequality of physician, specialist and general practitioners per population has decreased, so it is recommended to adopt long-term policies and programs to increase the number of physicians by increasing the quota in universities for long-term service in the province as well as recruiting physicians with the necessary incentives. Also In the short term, it is recommended to distribute specialist between cities temporarily.

نابرابری تورمی و اثرات آن بر توزیع سهم مخارج گروه‌های شغلی در ایران

نابرابری تورمی مبین رویارویی خانوارهای دارای مخارج مصرفی متفاوت با نرخ‌های تورم مختلف است . مقالة حاضر از دو بخش عمده تشکیل شده است: بخش اول، محاسبة نابرابری تورمی و بخش دوم، تأثیر این نابرابری بر توزیع مخارج گروه‌های شغلی. برای بررسی وجود نابرابری از سه روش شکاف ثروت‌مدارانه، تحلیل توصیفی CPI خانوارها(ضریب چولگی)و تورم گروه‌های اجتماعی اقتصادی(گروه شغلی سرپرست خانوار) استفاده می‌شود. به منظور دستیابی به تجزیه و تحلیل دقیق‌تری از شرایط تورمی و اثرات تغییرات شاخص قیمت موجود در کشور، در بخش بعدی تأثیر شاخص قیمت مصرف کنندة ویژه هر گروه شغلی را بر سهم مخارج همان گروه مورد بررسی قرار می‌دهیم. در حقیقت هدف این مطالعه، بررسی تأثیر تورم بر نابرابری در یک کلیت نیست، بلکه مقصود متمایز کردن اقشاری است که از تورم آسیب می‌بینند یا از آن نفع می‌برند.خانوارهای مناطق شهری ایران با توجه به اینکه سرپرست خانوار در کدام یک ازگروه­های شغلی قرار دارد، تقسیم‌بندی شده‌اند. یافته‌ها حاکی از وجود نابرابری تورمی بین خانوارها در گروه­های شغلی متفاوت در مقاطع زمانی است، هرچند روند این نابرابری طی زمان نوسانی است. به طور میانگین در دورة مورد بررسی مدیران و مقامات عالی رتبه و کارشناسان تورم کمتری را تجربه کرده‌اند و تأثیر این تورم (افزایش شاخص قیمت) بر سهم مخارج گروه‌ها از مجموع مخارج جامعه کاهنده می‌باشد. در بعضی گروه‌ها تورم موجب افزایش ارزش دارایی‌ها و درنتیجه افزایش ثروت فرد می‌شود طوری‌که افزایش درآمد بیش از افزایش مخارج است. در گروه‌هایی که با فقدان این دارایی‌ها مواجه هستند تورم تنها مخارج آنها را افزایش می‌دهد و درآمد همپای مخارج افزایش نمی‌یابد بنابراین گروه‌های پایین درآمد و ثروت از تورم متضرر می‌شوند. در مطالعة حاضر کارگران ساده گروهی هستند که نه تنها به طور میانگین با بالاترین تورم روبه‌رو هستند بلکه این تورم سهم مخارج مصرفی آنها را در این دوره افزایش داده است.

کلیدواژه‌ها

  • شاخص قیمت مصرف کننده
  • شاخص قیمت ثروت‌مدارانه
  • شاخص قیمت مردم مدارانه
  • نابرابری تورمی
  • نابرابری درآمد و ثروت

عنوان مقاله [English]

Inflation Inequality and Its Effects on the Distribution of the Expenditure of Occupational Groups in Iran

نویسندگان [English]

  • Parviz Davoodi 1
  • Samira Ghasemi Nasab 2

Inflation inequality indicates the encounter of households with different consumption expenditure, with various inflation rates. The present article is composed of two main sections. The first section deals with the calculation of inflation inequality, and the second section concerns the effect of this inequality on the distribution of expenditure of occupational groups. To examine the presence of inequality, three methods of plutocratic gap, descriptive analysis of the CIP of households (skewness coefficient), and inflation in socio-economic groups (the occupational group of householders) are utilized. In order to achieve a more accurate analysis of the inflation situation and the effects of changes in current price index in Iran, the effects of the consumer price index of each occupational group on the share of the expenditures of the same group will be studied in the next section. In fact, the present article aims to distinguish between the classes which suffer from inflation and the classes which benefit from it, rather than examine the effects of inflation on inequality as a whole. Households in urban areas of Iran are divided, based on the occupational group that the householder belongs to. The findings of the study indicate that there is an inflation inequality between households in different occupational groups, in different periods of time; however, this trend oscillates in different periods of time. On average, in each period, managers, high-ranking officials and specialists experience less inflation, and the effect of this inflation (increase in price index) on groups’ expenditure share of the expenditures of the whole society has been decreasing. In some groups, inflation causes an increase in the value of assets, and consequently the wealth of these people increases, in a way that the increase in the income is bigger than the increase in the expenditure. Groups which lack such assets only experience an increase in their expenditure, and their income does not increase in line with their expenditure. Therefore, the groups with a low income and a small wealth suffer from inflation. In the present study, unskilled workers constitute a group which faces the highest level of inflation, and whose share of consumption expenditure increases as a result of inflation in this period as well.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Price Indices
  • Plutocratic Index
  • Democratic Index
  • Inflation Inequality
  • Distribution of Income and Wealth

مراجع

ابراهیمی، رضا (1378)، مقایسة تغییرات هزینة زندگی در دهک‌های مختلف درآمدی ایران، پایان‌نامة کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی.

ابونوری، اسمعیل ؛ علی تاجدین (1383)، "برآورد اثر تورم بر نابرابری در توزیع هزینه ایران با استفاده از روش ناپارامتریکی"، مجله تحقیقات اقتصادی، شماره 65 ، صفحات 184 – 165.

کفایی ، محمد علی ؛ مریم مرادبیگی (1389)، "نابرابری تورمی در ایران به تفکیک استانی"، فصلنامة اقتصاد شماره 2 ، صفحات 51-31.

میرزایی ، حسین ؛ ابوالفضل غیاثوند (1384) ، بررسی نابرابری تورمی در میان خانوارهای مناطق شهری ایران، مرکز آمار ایران ، پژوهشکدۀ آمار.

Blinder, A.S ; H.Y Esaki(1978), "Macroeconomic Activity and Income Distribution in the Postwar United States", The Review of Economics and Statistics, Vol.60, No.4,pp.604-609.

Correia, I.H; (2009), Inflation and Inequality, Banco Portugal, Economics and Research Department, pp. 161-170.

Crawford, I ; Z,smith(2002), Distributional Aspects of Inflation, Institute for Fiscal Studies, Commentary90.

International labour Office: Statistical Sources and Method , vol 1 , Consumer Price Indices , Genva, 2003.

Michael, R. R. (1979), "Variation across Households in the Rate of Inflation", Journal of Money, Credit and Banking, 11

مجله پژوهش‌های فرسایش محیطی

Environmental Erosion Research Journal

Mahmoodabadi M, Mirzaee M, Naghavi H. Aggregate Size Distribution Indices Influenced by Different Types/Managements of Plant Residues under Field Conditions. E.E.R.. 2016; 6 (3) :52-70
URL: http://magazine.hormozgan.ac.ir/article-1-341-fa.html

محمودآبادی مجید، میرزایی مراد، نقوی هرمزد. شاخص های توزیع اندازه خاکدانه متأثر از نوع و مدیریت های مختلف بقایای گیاهی در شرایط مزرعه‌ای. پژوهش هاي فرسايش محيطي. 1395; 6 (3) :70-52

توزیع اندازه­ ذرات ثانویه (خاکدانه­ها)، یکی از مهمترین ویژگی­های فیزیکی خاک است که در مباحث زیست­محیطی فرسایش قابل­توجه قرار می­گیرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر نوع و مدیریت­ مختلف بقایای گیاهی بر شاخص­های توزیع اندازه­ خاکدانه­ها در دو حالت تر و خشک انجام شد. به این منظور، آزمایشی مزرعه­ای به­ صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک­های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. عامل اول، نوع بقایا شامل کاه و کلش جو و بقایای یونجه و عامل دوم، مدیریت‌های مختلف شامل مخلوط یک درصد بقایا با خاک، مخلوط نیم درصد بقایا با خاک، سوزاندن بقایا، باقی‌گذاشتن بقایا در سطح خاک و فقدان کاربرد بقایا (شاهد) بود. پس از گذشت ۹ ماه، شاخص­های توزیع اندازه­ خاکدانه­ها شامل میانگین وزنی قطر خاکدانه­ها ( MWD ) و میانگین هندسی قطر خاکدانه­ها ( GMD ) هر یک در دو حالت تر و خشک، همچنین درصد خاکدانه­های پایدار در آب ( WSA ) و خاکدانه­های پایدار در حالت خشک ( DSA ) اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که مخلوط کردن یک درصد کاه و کلش جو با خاک، در بهبود وضعیت توزیع اندازه­ خاکدانه­ها بیشترین نقش را دارد؛ به نحوی که در اثر اعمال این تیمار، مقدار شاخص‌های MWD و GMD در حالت تر به ­ترتیب ۸۷ و ۶/۶۸ درصد و در حالت خشک به ­ترتیب ۶/۳۳ و ۲۱ درصد، همچنین مقدار WSA و DSA به­ ترتیب ۴/۸۶ و ۷/۲۳ درصد نسبت به تیمار شاهد بهبود یافت. در مقابل، سوزاندن بقایا در اغلب موارد مقدار شاخص­های مورد مطالعه را نسبت به تیمار شاهد کاهش داد. یافته­های این پژوهش، اهمیت رعایت مدیریت صحیح بقایای گیاهی را در اراضی کشاورزی نشان می­دهد.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا