چارت قیمت چیست؟

تایم فریم چیست؟ انواع آن + بهترین Timeframe
انتخاب تایم فریم مناسب اولین قدم در تحلیل تکنیکال است. تمامی نمودارها در تحلیل تکنیکال از دو جزء اصلی تشکیل شدهاند: قیمت (Price) و زمان (Time)؛ محور افقی بیانگر زمان و محور عمودی بیانگر قیمت است. هر کندل در نمودارهای شمعی 4 جزء دارد: قیمت آغازین و پایانی، بیشترین و کمترین قیمت. حال سوال اینجاست این قیمتها بر چه مبنایی سنجیده میشوند؟! پاسخ در Timeframe نهفته است. اینکه بتوانید تایم فریم مناسب برای تحلیل خودتان را انتخاب کنید نیازمند آموزش عمیق این مفهوم ساده است. در این مقاله از سری آموزشهای تحلیل تکنیکال سعی شد مفاهیمی فراتر از یک تعریف ساده را خدمت شما بیان کنیم. با حوصله و دقت ادامه این مقاله آموزشی را مطالعه بفرمایید.
تایم فریم چیست؟
تایم فریم تلفظ عبارت انگلیسی Time Frame و به معنی “دوره زمانی” است. مفهومی ساده اما اهمیت زیادی در نتایج تحلیل تکنیکال و بازدهی معاملاتی شما دارد. فرقی نمیکند از چه نموداری (خطی، میلهای یا کندل استیک و…) در تحلیل تکنیکال استفاده میکنید تمامی اطلاعات قیمتها بر اساس تایمفریم انتخابی شما پردازش شده و بر روی نمودار ظاهر میشود. بعد از دیدن هر چارت قیمتی باید اولین سوال شما این باشد که “تایمفریم نمودار چیست؟”
در شکل زیر نمودار “اونس طلا – دلار” در تایم فریم 1 دقیقهای را مشاهده میکنید. هر کندل در این نمودار معرف اطلاعات قیمتی در 1 دقیقه است. برای مثال کندل مشخص شده در شکل زیر، مربوط به اطلاعات قیمت طلا در تاریخ 25 مارس 2022 و ساعت 19:32 است. یعنی تغییرات قیمت از ساعت 19:32 تا 19:33 بصورت یک کندل در نمودار درج میشود. همچنین کندل قبلی مربوط به اطلاعات قیمتی در ساعت 19:31 و کندل بعدی مربوط به اطلاعات قیمتی در ساعت 19:33 است.
چارت زیر مربوط به همان نمودار “اونس طلا – دلار” ولی بر اساس تایم فریم روزانه (Daily) است. در این نمودار هر کندل بیانگر اطلاعات قیمتی در یک روز معاملاتی است. برای مثال کندل مشخص شده در شکل زیر بیانگر اطلاعات قیمت طلا در تاریخ 09 مارس 2022 است. هر کندل شامل 4 جزء است: قیمت آغازین و پایانی، بیشترین و کمترین قیمت؛ بنابراین این چهار دیتا در روز 9 مارس 2022 استخراج شده و به عنوان یک کندل در چارت قیمتی ظاهر میشود.
به همین ترتیب در نمودار هفتگی (تایم فریم Weekly)؛ هر کندل بیانگر اطلاعات قیمتی در 1 هفته معاملاتی است. دقت بفرمایید در بازارهای جهانی شروع هفته معاملاتی از دوشنبه و پایان آن جمعه است. (شنبه و یکشنبه هم جزء تعطیلیهای رسمی است)
انواع تایم فریم
در حالت کلی 5 نوع Timeframe داریم: دقیقه ای، ساعتی، روزانه (دیلی – Daily)، هفتگی (ویکلی – Weekly) و ماهانه. در حالت کلی انواع Timeframeهای معروف همراه علامت اختصاری آنها بشرح زیر است:
M1 | یک دقیقه — هر 1 دقیقه اطلاعات قیمتی آپدیت میشود. |
M5 | 5 دقیقه |
M15 | 15 دقیقه |
M30 | 30 دقیقه |
H1 | 1 ساعت — در تایم فریم یک ساعته، هر کندل مربوط به اطلاعات قیمتی 1 ساعت است. |
H4 | 4 ساعت |
D1 | روزانه — تایم فریم دیلی، تغییرات قیمت در هر روز معاملاتی را نشان میدهد. |
W1 | هفتگی — مربوط به تغییرات قیمتها در هر هفته معاملاتی است. |
MN | ماهانه |
در پلتفرمهای معاملاتی مختلف، دورههای زمانی دقیقهای و ساعتی متفاوت است برای مثال در اکانت رایگان سایت تریدینگ ویو، تایم فریم دقیقهای و ساعتی به ترتیب بصورت 1، 3، 5، 15، 30 و 45 دقیقه و 1، 2، 3 و 4 ساعت ارائه میشود. البته اگر اکانت پولی را خریداری کنید میتوانید هر Timeframe دلخواهی را تعریف کنید. همچنین تایمفریم ثانیهای در این پلتفرم وجود دارد اما از آنجایی که کاربرد خاصی ندارد از توضیح آن صرف نظر کردیم.
در پلتفرم معروف متاتریدر، دوره زمانی دقیقهای و ساعتی به ترتیب بصورت 1، 2، 3، 4، 5، 6، 10، 12، 15، 20، 30 دقیقه و 1، 2، 3، 4، 6، 8 و 12 ساعت ارائه میشود. با کلیک راست روی نمودار و انتخاب گزینه Timeframes براحتی میتوانید تایم فریم دلخواه خود در مفید تریدر را انتخاب کنید.
انتخاب بهترین تایم فریم
انتخاب بهترین تایم فریم بستگی به پارامترهای متفاوتی دارد اما مهمتر از همه این موارد “شخصیت فردی شما“ است. اگر شما شخصیتی پر جنب و جوش دارید و عاشق شروع فعالیتهای جدید هستید قطعا معامله بر اساس چارتهای هفتگی و یا حتی روزانه بدرد شما نمیخورد! یا مثلا اگر شما شخصیت استرسی دارید یا زود از کوره در میروید و عصبانی میشوید، تایم فریم دقیقهای مثل M1 و M5 برای شما سَم کشنده است!
همچنین دیدگاه شما به ترید نیز مهم است. اگر شما ترید را به عنوان شغل اول انتخاب کردید و زمان کافی برای معامله دارید با شخصی که روزانه فقط نیم ساعت به بررسی چارتها میپردازد کاملا شرایط متفاوتی دارید. با همه این تفاسیر، در ادامه نکات کلی را خدمت شما بیان میکنیم تا بتوانید تصمیم بهتری بگیرید.
- تایمفریمهای کوتاهتر (مثل M1 و M5 و M10) جزئیات بیشتری از رفتار معاملهگران را منعکس میکنند بنابراین نوسانات بیشتری دارد و ریسک معاملات را افزایش میدهد.
- اما در طرف مقابل تایم فریم بزرگتر (مثلH1وD1) بیانگر جزئیات کمتر اما دقیقتری از رفتار تریدرها است بنابراین میتوان اطمینان بیشتری به آن کرد و در نتیجه ریسک معاملات نیز کاهش مییابد.
دوره زمانی مناسب بورس، فارکس و ارزهای دیجیتال
اگر صرفا در بورس تهران فعالیت میکنید تایم فریم روزانه برای تحلیل کافی است. چرا که عمق بازار و ارزش معاملات روزانه بورس تهران بسیار کم است به طوری که رسما نمیتوانید تحلیل دقیقی در دورههای زمانی دقیقهای و یا حتی ساعتی داشته باشید. قطعا اگر سرمایهگذاری بلندمدت مدنظر شماست بایستی نمودار هفتگی و ماهانه را نیز مورد بررسی قرار دهید.
اگر در بازار فارکس یا ارزهای دیجیتال فعالیت میکنید و صرفا قصد نوسانگیری روزانه دارید استفاده از تایم فریم M15، M30 یا H1 توصیه میشود. به شما توصیه میکنم اگر تجربه کمتر از 5 سال در بازارهای چارت قیمت چیست؟ مالی دارید، هرگز از Timeframe کوچکتر از 15 دقیقه استفاده نکنید.
دقت بفرمایید هر چه تایم فریم شما بزرگتر باشد سیگنالهای معاملاتی کمتری را دریافت خواهید کرد و قطعا صبر بیشتری هم نیاز دارد. برای مثال مطابق شکل زیر، در نمودار روزانه یک سقف و کف قیمتی مشاهده میکنیم. اما در چارت ساعتی چندین سقف و کف قیمتی وجود دارد که هر کدام میتواند یک سیگنال معاملاتی باشد. در واقع هر چه تایم فریم کوتاهتر باشد نوسانات قیمتی بیشتر است بنابراین پوزیشنهای خرید و فروش نیز افزایش مییابد. البته دقت بفرمایید اعتبار این سیگنالها نیز کمتر بوده و ریسک معاملات نیز بالاتر است.
نحوه خرید و فروش با Timeframe مناسب
- با استفاده از تایم فریم بزرگتر میتوانید خط روند اصلی نمودار را شناسایی کنید.
- سپس به بررسی سطوح حمایت و مقاومت توسط تایمفریم اصلی بپردازید. در این مرحله، الگوهای کلاسیک و کندلی را نیز واکاوی کنید. دریافت سیگنالهای معاملاتی مطلوب در این مرحله است.
- بعد از دریافت سیگنال خرید یا فروش، سراغ تایم فریم پایینتر بروید تا نقاط مناسب برای پوزیشن Sell یا Buy را شناسایی کنید. همچنین توجه به الگوهای کندل استیک هنگام خرید و فروش فراموش نشود.
دقت بفرمایید در هر مرحله بایستی از یک دوره زمانی مشخص استفاده کنید (روش مولتی تایم فریم) که در ادامه توضیح خواهیم داد.
مطابق شکل بالا، در چارت روزانه صرفا یک روند صعودی را مشاهده میکنید اما در نمودار ساعتی، انواع پولبک به خط روند قابل شناسایی است.
تایم فریم مناسب برای نوسان گیری
ممکن است با بررسی نمودار در تایم فریم 1 دقیقهای، یک کف قیمتی و بالطبع موقعیت مناسب خرید شناسایی کنید اما وقتی به سراغ چارت 30 دقیقهای میروید یک سطح مقاومت مشاهده کنید. به نظر شما قیمت افزایش مییابد یا کاهش؟! شاید پاسخ دهید که در 1 دقیقه آینده قیمت افزایش مییابد اما در 30 دقیقه آینده احتمالا با کاهش قیمت روبهرو هستیم.
- نکته اول اینکه همه تریدرها اینگونه نیستند که فقط 1 دقیقه آینده چارت را ببینند. در واقع پیشبینی حرکت قیمت در دورههای زمانی بالاتر، کاملا روی رفتار لحظهای معاملهگران موثر است و حتی نوسانگیرها نیز تایمفریمهای مختلف را بصورت همزمان آنالیز میکنند. همچنین از آنجایی که چارتهای M1 و M5 با نوسان زیادتری همراه است واکنش شما در چند دقیقه، نیازمند روانشناسی فردی قوی و دانش تحلیلی بالایی است بنابراین ریسک معاملات و احتمال خطا در معاملات افزایش مییابد.
- همچنین بخاطر اسپرد در بروکرهای فارکس و احتمال وقوع اسپیلیج، ترید بر اساس نمودارهای دقیقهای (M1 و M5) و بصورت لحظهای ممکن است ضررهای بیشتری به شما تحمیل کند.
مدنظر داشته باشید نکات بالا در رد این مفهوم نیست که برای مثال اگر در چارت M15، روند حرکتی ساید (خنثی) و در نمودار H1، روند صعودی پیشبینی کردید تحلیل شما در M15 غلط است. در واقع ممکن است هر دو تحلیل درست باشد. نکته مهم اینجاست که در حالت کلی هر چه تایم فریم شما بزرگتر باشد میتوانید اطمینان بیشتری به تحلیل خود داشته باشید چرا که رفتارهای هیجانی کمتری را منعکس میکند. بنابراین ریسک معاملات کاهش مییابد. در نتیجه حتی اگر قصد نوسانگیری دارید 2 نکته زیر را حتما مدنظر قرار بدهید:
- هرگز از دورههای زمانی کمتر از 15 دقیقه مثل M1 و M5 استفاده نکنید!
- از مولتی تایم فریم استفاده کنید. برای مثال اگر قصد تحلیل و ترید بر اساس چارت M30 را دارید به بررسی نمودار در تایمفریمهای H1 و M15 نیز بپردازید. در ادامه این روش را بیشتر توضیح خواهیم داد.
مولتی تایم فریم چیست؟
بررسی نمودار در تایم فریم بالاتر و پایینتر از دوره زمانی اصلی را استراتژی Multi Time frame گویند. در واقع تریدر با توجه به تیپ شخصیتی و استراتژی معاملاتی خویش و نگاهی به بازار مالی هدف، ابتدا یک تایم فریم مناسب را به عنوان Timeframe اصلی تحلیل انتخاب میکند. سپس به تحلیل همزمان در دورههای زمانی بالاتر و پایینتر نیز میپردازد. برای انتخاب دوره زمانی بزرگتر و کوچکتر از Timeframe اصلی میتوانید از جدول زیر استفاده کنید. مدنظر داشته باشید این 3 دوره زمانی نباید فاصله زیادی از یکدیگر داشته باشند.
تذکر: فرض کنید تایم فریم اصلی شما 15 دقیقه است. اگر بر اساس چارت M15 یک پوزیشن معاملاتی باز کنید آیا انتظار دارید در 15 دقیقه آینده این معاملات به سرانجام برسد و آنرا ببندید؟ پاسخ قطعا خیر است! این تفکر را نداشته باشید که اگر بر اساس تایم فریم 5 دقیقه معامله میکنید هر پوزیشن معاملاتی شما نهایتا 5 دقیقه به طول بینجامد. برای مثال ترید بر اساس چارت H4 عموما چندین روز معاملاتی طول میکشد.
پُر واضح است اگر در هر سه دوره زمانی، یک روند حرکتی مشابه مشاهده کنید سیگنالهای معتبرتری دریافت خواهید کرد. فرض کنید در چارتهای M15 و M30 و H1 قیمت در یک روند صعودی در حال پیشروی است بنابراین تفکر اکثر معاملهگران این 3 دروه زمانی، یکسان است و در یک جهت ترید میکنند که نهایتا منجر به افزایش تقاضا و بالطبع رشد قیمت میشود.
تعیین استاپ لاس (Stop Loss) و حد سود باید بر اساس دوره زمانی اصلی انجام شود.
فرض کنید یک تغییر روند قیمتی در یک دوره زمانی مشخص اتفاق افتاد. اگر آغاز این تغییر روند را در تایم فریم بالاتر مشاهده کردید تحلیل شما از اعتبار و دقت بالاتری برخوردار خواهد بود. برای مثال مطابق شکل زیر، در تایم فریم 15 دقیقهای، شکست خط روند و برگشت آن را مشاهده میکنید حال آنکه کندل دوجی در دوره زمانی 30 دقیقهای نویدبخش این تغییر بوده است. چرا که ترکیب دو کندل 15 دقیقهای، یک کندل 30 دقیقهای میشود و شاید تغییرات این دو کندل همراه با یکدیگر، یک الگوی بازگشتی تشکیل دهد.
تریدر یا قمار؟
قمارباز دیوانهای را درنظر بگیرید که از لفظ قمارباز خسته شده است و میخواهد اعتبار علمی به کار خود بدهد، راهکار چیست؟ پاسخ: ثبتنام در یک بروکر فارکس یا ارزهای دیجیتال و استفاده از لوریجهای بالا مثل 1000 و معامله در تایمفریم 1 دقیقهای و بدون دانش تحلیل تکنیکال است. عاقبت این دوست عزیز هم چیزی نخواهد شد جز این بیت مولانا “بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر!”
اگر برای یک دوره پرایس اکشن، مبلغ هنگفتی را پرداخت کردهاید لزومی ندارد در انتهای آن دوره، شما یک تریدر حرفهای شوید. در بحث آموزش بازارهای مالی این ضرب المثل کارایی چندانی ندارد که “هر چی پول بدی آش میخوری!” قرار نیست یک دوره چند ساعته معجزه کند. همیشه به یاد داشته باشید که “در تحلیل تکنیکال، هیچ عصای موسیای وجود ندارد!” چرا که اگر وجود داشت خود دوستان مدرس از آن بهره میبردند بنابراین فریب تبلیغات هیجانانگیز را نخورید.
چیزی که در بازارهای مالی از شما یک تریدر موفق و حرفهای میسازد “آموزش مستمر، صبر، داشتن استراتژی مناسب و شناخت کامل خویشتن!” است. اصرار نداشته باشید که در بازارهای مالی (بورس، فارکس، ارزهای دیجیتال و…) ره صد ساله را یک شبه بروید. سعی کنید تحلیلگر باشید نه قمارباز.
اگر قصد یادگیری 0 تا 100 مبحث آموزش تحلیل تکنیکال را دارید به شما توصیه میکنیم مقالات آموزشی زیر را به ترتیب مطالعه بفرمایید، به مرور مقالات جدیدتر پیرامون آموزش تحلیل تکنیکال در سایت درج خواهد شد حتما پیگیر پارسسهام باشید.
چگونه میتوان نمودارها و چارت های قیمت را درک نمود
اخیراً با استیوِن که سرمربی یکی از تیمهای بسکتبال امریکا است گفتگویی داشتم. او هم میگفت بازیکنانی مانند استِفِن کِری روزانه ساعتها روی ابتداییترین مهارتها مانند دریبل زدن و پرتاب توپ تمرین میکنند. این بازیکن یکی از بهترین پرتاب کننده های NBA است، اما با اینحال پس از هر جلسه، در سالن میماند و ساعتها روی پرتاب توپ تمرین میکند.
وقتی بیوگرافی ورزشکارانی مانند مایکل جوردن، آندره آغاسی و آرنولد شوارتزنگر را مطالعه میکنید (که حتما توصیه میکنم این کار را انجام دهید) مجدداً همین الگوی رفتاری را مشاهده میکنید. یعنی بهترینهای دنیا بیشتر از هر فرد دیگری، روی مهارتهای پایهای خود کار میکنند. آنها خود را درگیر دریبلهای عجیب و غریب یا حواشی نمیکنند، بلکه همیشه روی اصول حرفه خود تمرکز میکنند.
چنین رویکردی در حرفه معاملهگری هم میتواند سودمند باشد. هر فردی ممکن است به راحتی در دنیایی از اندیکاتورهای رنگارنگ گم شود، یا مدام به دنبال استراتژیهای رمزآلود باشد و ساعتها زمان خود را در بهبود تکتک پارامترهای یک استراتژی تلف کند و همیشه درباره جزئیترین مسائل نگران و آشفته باشد. اما تمام این کارها نمیتواند تغییری در عملکرد کلی شما ایجاد کنند. معاملهگران اگر روی اصول اولیه کار کنند و واقعا نحوه خواندن و تحلیل نمودارها را فرابگیرند، معاملات خود را در یک ژورنال ثبت کنند، روی روانشناسی خود کار کنند، ریسک معاملات خود را مدیریت کنند و ذهنیت قماربازی را از خود دور کنند، قطعا نتایج خیلی بهتری خواهند گرفت.
اگر معاملهگران با خودشان صادق باشند، میدانند که قطعا کار و تمرین روی مواردی که اشاره کردم تاثیر بسیار بزرگتری روی عملکرد آنها خواهد گذاشت تا اینکه مدام به دنبال راز و رمز و ماجراجویی باشند.
«هر احمقی میتواند چیزها را بزرگتر، پیچیدهتر و خشنتر کند. برای حرکت در جهت عکس، به کمی نبوغ و مقدار زیادی جرأت و جسارت نیاز است»
در دوره پرایس اکشن فراکتالی امینو، معاملهگران میآموزند که از زاویه جدیدی به نمودارها نگاه کنند. بایستی طرز فکر مبتنی بر تمپلیت را کنار بگذارید و برای درک عمیق آنچه بازار به شما نشان میدهد، باید فراتر از چند الگوی نموداری معمولی را ببینید.
وقتی الگوهای پیچیده را به اجزاء آن تجزیه میکنیم، دیگر میتوانیم هر موقعیت از بازار را کاملاً درک کنیم.
هر الگوی نموداری را میتوان به روندهای مجزایی تجزیه نمود و مورد تحلیل قرار داد. از طرفی هر روندی هم از چند موج تشکیل میشود. موجها را میتوان به کندلاستیکها تجزیه نمود و هر کندلاستیک نیز اطلاعات و جزئیات زیادی در خود دارد.
برای مثال، در تصویر زیر میتوانیم ببینیم که یک الگوی پوششی (Engulfing) در نمودار تایمفریم روزانه (نمودار سمت چپ) تشکیل شده است. نمودار تایمفریم ۴ ساعته (نمودار وسطی) همان قسمت را با کمی جزئیات بیشتر نشان میدهد. و نمودار تایمفریم یک ساعته (نمودار سمت راست) نشان میدهد که الگوی پوششی نمودار تایمفریم روزانه در واقع همان الگوی سر و شانه در تایمفریم یک ساعته است.
به عنوان یک مثال دیگر میتوان به تحلیل روند براساس سقف و کفهای قیمت اشاره نمود. بعضی افراد ممکن است فکر کنند این روش تحلیل خیلی سادهانگارانه است، اما معاملهگری که درک کرده است که سقف و کفهای قیمت در واقع رد پای شرکتکنندگان بازار در این جنگ هر روزه بین خریداران و فروشندگان است، این طریقه تحلیل را به خوبی متوجه میشود.
در طول یک روند صعودی، معمولا قیمت سقفهای بالاتر و کفهای بالاتر ایجاد میکند. در واقع قیمت تنها به این صورت میتواند افزایش یابد. به محض اینکه این رفتار قیمت تغییر کند و خریداران دیگر قادر نباشند قیمت را بالاتر ببرند، معاملهگران تکنیکال بایستی حواس خود را جمع کنند. در این هنگام، قیمت بقدری بالا رفته که خریداران دیگر حاضر نیستند آن دارایی مورد معامله را در آن قیمت خریداری کنند (شاید حتی سود خود را بگیرند و وارد معامله فروش شوند) و از طرفی قیمت بقدری بالا رفته که فروشندگان برای ورود به بازار راغب میشوند. زمانی که بازار شروع میکند کف و سقفهای پایینتر ایجاد کند، میتوان گفت روند قیمت به سمت نزول تغییر کرده است.
البته میتوانیم این تحلیل را بهتر هم انجام دهیم. یعنی علاوه بر اینکه سقف و کفها را تشخیص میدهیم، ببینیم این سقف و کفها چگونه تشکیل شدهاند. لزومی ندارد کار خودمان را خیلی پیچیده کنیم، اما با مشاهده نمودار زیر، میتوانید ببینید که:
- روند صعودی خیلی با قدرت شروع شده است، زیرا خطوط روند اولیه شیب زیادی داشته است.
- در ادامه قدرت و مومنتوم روند کاهش یافته، چرا که شیب روند صعودی کمتر شده است.
- در عین حال، قیمت به سختی میتواند سقف بالاتری ایجاد کند و بالاخره به جایی میرسد که دیگر سقف جدیدی تشکیل نمیدهد.
- همچنین هرچه روند صعودی بیشتر پیش میرود، امواج نزولی قیمت بزرگتر میشوند. این نشان میدهد که فروشندگان بیشتری در حال ورود به بازار هستند و خریداران دیگر قادر نیستند این جمعیت از فروشندگان را به راحتی جذب کنند.
- در نهایت روند بازار به سمت نزول تغییر میکند که تمام نشانههای بالا از پیش خبر از این تغییر میدادند.
همانطور که میبینید، وقتی بازار را به این روش یعنی از دیدگاه خریداران و فروشندگان بررسی میکنید، باعث میشود تحلیل قیمت نسبتاً ساده و قابل درک شود.
زیبایی این روش در این است که دیگر زمان خیلی زیادی طول نمیکشد تا وضعیت حال حاضر بازار را درک کنید. در کتابها و وبسایتهای مختلف، انواع الگوهای نموداری شامل سر و شانه، گوهها، مثلثها، فنجان و دسته و … توضیح داده شدهاند. هر یک از این الگوهای نموداری را میتوان به اجزاء آن تجزیه نمود و در این صورت خواهید دید که دیگر تحلیل نمودار واقعا قابل درک و فهم میشود. بعلاوه با داشتن این دیدگاه، معاملهگر میتواند با الگوهای نموداری، حتی اگر شباهتی به تصاویر موجود در کتابها نداشته باشند هم معامله کند، چرا که حالا دیگر میداند چگونه پرایس اکشن و رفتار قیمت بازار را بسیار فراتر از آنچه در کتب و منابع مختلف آموزش داده شده، بخواند و تحلیل کند.
برای مثال بیایید یک الگوی سر و شانه را بررسی کنیم و ببینیم واقعا چه چیزی به ما میگوید: قیمت یک روند نزولی را شروع کرده و در طول این روند، کفهای پایینتر (Lower Lows) و سقفهای پایینتر (Lower Highs) تشکیل داده است. اما میبینید که موج قیمت از شانه سمت چپ تا سر الگو به سختی توانسته یک چارت قیمت چیست؟ کف جدید ایجاد کند. همین نشانه به ما میگوید که بازار دیگر تحت کنترل کامل فروشندگان قرار ندارد. در ادامه قیمت بالا میرود و یک سقف جدید تشکیل میدهد و شانه سمت راست نشان میدهد که قیمت یک کف بالاتر (Higher Low) ایجاد کرده است. همه اینها نشان میدهند که تغییراتی در توازن بین خریداران و فروشندگان در حال وقوع است. در نهایت هم میبینید که روند صعودی شکل گرفته است.
قیمت در بازارهای مالی رفتار پویایی دارد، بنابراین هیچ دو الگویی مشابه یکدیگر نیستند. به همین خاطر، این روش تحلیل بازار میتواند بسیار مفید و سودمند باشد.
الگوی سر و شانه نمودار زیر را در نظر بگیرید. شانه سمت چپ نشان میدهد که روند صعودی دیگر خیلی قدرتمند نیست، چرا که قیمت برای یک بازه زمانی طولانی در یک ناحیه رِنج قرار داشته است. به عبارتی دیگر، خریداران قادر نبودند قیمت را به راحتی گذشته بالاتر ببرند. موج بعدی که قسمت سر الگو را تشکیل داده خیلی کوتاه بوده و همانطور که میبینید، قیمت به سختی توانسته یک سقف جدید ایجاد کند. شانه سمت راست نشان از عدم تمایل خریداران دارد و اینکه دیگر نمیتوانند قیمت را بیش از این بالاتر ببرند. شانه سمت راست آخرین تلاش ضعیف شرکتکنندگان بازار برای بالا بردن قیمت را نشان میدهد. اما در نهایت فروشندگان کنترل بازار را بدست میگیرند و تمام نشانههای فوق از قبل درباره شروع یک روند نزولی خبر میدادند.
ما حتی میتوانیم نگاه جزئیتری به روندها داشته باشیم. اندازه کندلها و نسبت اندازه شادو و بدنه کندلها هم اطلاعات زیادی در مورد ریزساختار رابطه بین خریداران و فروشندگان در اختیار ما قرار میدهند.
معمولا کندلها در طول روندها بدون شادو یا با شادوهای کوچک ظاهر میشوند. همچنین، درطول روند معمولا کندلها نسبت به کندلهای انتهای روند یا کندلهای نواحی رِنج بدنه بزرگتری دارند. اما چرا؟ زیرا در طول روندهای پایدار و قوی، یک گروه از شرکتکنندگان بازار (خریداران یا فروشندگان) کنترل بازار را بدست میگیرد و به همین خاطر میتوانند به راحتی قیمت را در جهت روند حرکت بدهند. حالا هرچه یکی از گروههای خریداران یا فروشندگان نسبت به دیگری قویتر باشد، کندلها با سرعت بیشتری حرکت میکنند و اندازه شادوی کندلها کوچکتر خواهد بود. میتوانید این شرایط را در روندهای تصویر زیر مشاهده کنید.
همانطور که میبینید لزومی ندارد پرایس اکشن را خیلی پیچیده کنید. اگر یک معاملهگر بداند که چطور مسائل پیچیده را به اجزاء ساده آن تجزیه کند، در آن صورت میتواند هر موقعیتی را در نمودار به سرعت تحلیل و تفسیر کند.
در دوره پرایس اکشن فراکتالی امینو، ساختار و چگونگی حرکت قیمت در بازارهای مالی را عمیقتر و با جزئیات بیشتر مورد بررسی قرار میدهیم و انواع و اقسام روندها و الگوهای نموداری را تحلیل میکنیم و دانش نحوه کسب درآمد مستمر از بازارها را بدست میآورید.
نمودار قیمت لگاریتمی چیست و چه تفاوتی با نمودار معمولی دارد؟
اگر تازهکار باشید، احتمالاً فقط از نمودارهای حسابی برای بررسی قیمت استفاده کردهاید؛ اما نوع دیگری از نمودارهای قیمتی هم هستند که نمودار لگاریتمی نام دارند و بسته به شرایط، میتوانند دیدی بهتر از روند و نوسانات قیمت به شما ارائه کنند. بسیاری از کاربران و حتی تحلیلگران تصور میکنند استفاده از نمودار لگاریتمی یا نمودار حسابی (خطی) چندان مهم نیست؛ اما این پارامتر بهظاهر معمولی، میتواند بهطور چشمگیری در درک ما از بازار تأثیر بگذارد.
تفسیر نمودار قیمت بسته به نوع مقیاسی که در زمان بررسی دادهها استفاده میشود، میتواند متفاوت باشد. اغلب نرمافزارهای ترسیم نمودار یا برنامههایی که کارگزاریها مینویسند، انواع مختلفی از این نمودارها را در اختیار کاربر قرار میدهد. در حالت کلی دو نوع متداول از مقیاسهایی که برای تجزیهوتحلیل نوسانات قیمتی از آنها استفاده میشود عبارتاند از: مقیاس لگاریتمی (Logarithmic Scale) و مقیاس حسابی (Linear Scale).
پیش از آنکه به تعریف این دو پارامتر برسیم، باید به این موضوع اشاره کنیم که در مطالبی که به بررسی مفاهیم مقیاس لگاریتمی یا حسابی اشاره داشتهاند اغلب از عنوان نمودار لگاریتمی استفاده شده که اشتباهی رایج در ترجمه و نوشتار ما است. ازآنجاکه این عبارت هم از نظر ریاضی و هم از نظر ترجمهای صحیح نیست، بنابراین بهتر است از عبارت مقیاس لگاریتمی بهجای نمودار لگاریتمی استفاده کنیم.
- مقیاس خطی قیمت که به آن مقیاس حسابی نیز گفته میشود فاصله مساوی میان قیمتها را نشان میدهد. از مقیاس حسابی معمولاً بهصورت پیشفرض در بسیاری از نرمافزارها استفاده میشود.
- مقیاس لگاریتمی قیمت، که در نمودارها به آن log نیز گفته میشود، به تغییرِ درصدِ قیمتِ دارایی پایه وابسته است و اغلب تحلیلگران حرفهای از آن استفاده میکنند.
با استفاده از مطالب وبسایتهای واریرتریدینگ و اینوستوپدیا، تفاوت و ویژگیهای مقیاس لگاریتمی و حسابی را بررسی خواهیم کرد.
نمودار حسابی یا خطی چیست؟
در حالت کلی و پیشفرض بسیاری از نمودارهای قیمتی که ما شاهد آن هستیم با مقیاس خطی یا حسابی ترسیم شده است. استفاده از مقیاس حسابی در نمودار را میتوان یکی از متداولترین روشهای در تحلیل تکنیکال دانست.
در این مقیاس حرکت قیمت با درصد تغییرات نمایش داده نمیشود بلکه، سطوح قیمتی بر اساس یک مقدار ثابت، رسم میشود. هر تغییر در مقادیر، چارت قیمت چیست؟ بهصورتی ثابت در نمودار نمایش داده میشود و به همین دلیل، ترسیم نمودار با مقیاس حسابی آن هم بهشکل دستی، آسانتر است.
مقیاس حسابی در سمت محور Y و یا همان محور عمودی رسم میشود و بین قیمتها، فواصل یکسانی وجود دارد. به بیان ساده، در مقیاس حسابی محور عمودی که بیانگر قیمتهاست به بازههای مساوی تقسیم میشود؛ این یعنی فاصله هر بازه با بازه دیگر یکسان است.
همان طور که در تصویر زیر میبینید، در مقیاس حسابی تغییر قیمت بیت کوین از ۲۰,۰۰۰ دلار به ۳۰,۰۰۰ دلار به همان شکلی نشان داده میشود که تغییر قیمت از ۵۰,۰۰۰ دلار به ۶۰,۰۰۰ دلار است. در مورد اول، ارزش یک دارایی ۵۰ درصد بیشتر شده است، در حالی که در مورد دوم، تنها ۲۰ درصد افزایش قیمت داریم. این تفاوت مهم می تواند مشکلاتی را برای تحلیل داراییهایی که قیمت آنها چند برابر میشود، ایجاد کند.
بنابراین میتوان گفت نمودار حسابی، تغییرات را در زمان کاهش قیمت، کمتر از آنچه واقعاً هست نشان داده و زمانی که قیمت بالا میرود، تغییرات را بیش از اندازه بالا و غیرمعمول به کاربر نمایش میدهد.
نمودار (مقیاس) لگاریتمی چیست و چه تفاوتی با نمودار حسابی دارد؟
در نمودار لگاریتمی بهجای آنکه خودِ قیمتها در فواصل مساوی از یکدیگر قرار گیرند (مانند آنچه در نمودار حسابی داریم)، تغییرات یکسانِ درصدِ قیمتها، در فواصل مساوی از یکدیگر قرار میگیرند.
اندازه فواصل در مقیاسهای لگاریتمی و حسابی
اغلب تحلیلگران و معاملهگران حرفهای تکنیکال، از نمودارهای لگاریتمی استفاده میکنند. تغییرات درصدی که معمولاً هم تکرار میشوند، بهشکل فواصل مساوی میان اعداد، نشان داده میشوند. برای مثال در مقیاس لگاریتمی فاصله بین اعداد ۱۰ و ۲۰ دلار با فاصله بین ۲۰ و ۴۰ دلار برابر است، زیرا در هر دو، افزایش ۱۰۰ درصدی قیمت اتفاق افتاده است.
در مقیاس لگاریتمی تغییر قیمت از ۲۰,۰۰۰ دلار به ۳۰,۰۰۰ دلار دلار با تغییر از ۵۰,۰۰۰ دلار تا ۶۰,۰۰۰ دلار با مقیاس حسابی کاملاً متفاوت است. با وجود اینکه هر دوی این افزایش قیمتها از نظر دلاری، تغییرات یکسانی دارند اما افزایش ۱۰,۰۰۰ دلاری اول، بازدهی ۵۰ درصدی را نشان میدهد و افزایش دوم، حاکی از بازدهی ۲۵ درصدی قیمت دارایی است.
ازآنجاکه جهش ۵۰ درصدی تفاوت قابلتوجهی با یک جهش ۲۵ درصدی دارد، چارتیستها (Chartists) یا تحلیلگران تکنیکال برای آنکه بتوانند این تفاوت را نشان دهند، از نمودار لگاریتمی استفاده میکنند؛ چراکه در این مقیاس، درصد جهش بیشتر بهخوبی قابل مشاهده خواهد بود. در واقع آنها با این کار، از فواصل بزرگتر و نمادگذاری علمی، برای نمایش مرتبه بزرگی اعداد (Orders of Magnitude) استفاده میکنند.
باید به این موضوع توجه داشت که اگر قیمتها نزدیک به هم باشند، استفاده از مقیاس لگاریتمی ممکن است کمی شلوغ و ناخوانا بهنظر برسد.
تفاوت بین مقیاسهای حسابی و لگاریتمی هنگام بررسی نمودارها اهمیت پیدا میکند، البته انواع دیگری از تجزیهوتحلیلهای تکنیکال هم وجود دارد که میتوانید از آنها برای شناسایی روندهای قیمتی استفاده کنید.
زمانی که نوسانات شدید است و معاملهگر بخواهد با دید بلندمدت بازار را زیر نظر داشته باشد، مقیاس لگاریتمی برای این کار مناسبتر است. از سوی دیگر تریدرهایی که به شکل روزانه و کوتاهمدت معامله میکنند و بهدنبال تحلیل قیمتها در فواصل زمانی کوتاه هستند، مقیاس حسابی برای آنها گزینه بهتری خواهد بود.
در نمودارهای کوتاهمدت تا میانمدت با نوسانات کم، نوع مقیاسی که استفاده میشود چندانی مهم نیست و اگر مقیاس نمودار را از حسابی به لگاریتمی تغییر دهیم، تفاوت قابل ملاحظهای را مشاهده نمیکنیم.
البته میتوان به این نکته نیز اشاره کرد که با توجه به نمایش قیمت در مقیاسهای حسابی و لگاریتمی، مقیاسهای حسابی مقادیر مطلق را در اختیار معاملهگر قرار میدهد، در حالی که مقیاس لگاریتمی مقادیر نسبی از تغییرات را بیان میکند.
چگونه نمودار را روی لگاریتمی تنظیم کنیم؟
در بیشتر نمودارهای قیمت، بهسادگی و با یک کلیک میتوان مقیاس نمودار را به لگاریتمی تغییر داد. بهعنوان نمونه، در تریدینگ ویو، فقط کافی است روی گزینه «log» در قسمت پایین سمت راست نمودار بزنید تا حالت لگاریتمی فعال شود.
چه زمانی از نمودار لگاریتمی استفاده کنیم؟
با اینکه هر کدام از مقیاسهای لگاریتمی و حسابی کاربردها و ویژگیهای مخصوص به خود را دارند، مقیاس لگاریتمی افزایش یا کاهش شدید قیمت را در مقایسه با مقیاس حسابی، بهتر نشان میدهند. این مقیاسها در نمودار میتوانند به تصویرسازی در خصوص حرکت قیمت و رسیدن به اهداف موردنظر برای خرید یا فروش، کمک فراوانی کنند.
با توجه به تفاوتهایی که در خصوص مقیاسهای حسابی و لگاریتمی بیان کردیم، این سوال مطرح میشود که در نهایت از مقیاس حسابی استفاده کنیم یا لگاریتمی؟
در پاسخ باید گفت که مقیاس حسابی بر خلاف مقیاس لگاریتمی، نمیتواند میزان سودآوری را در قیمتهای مختلف مشخص کند، بنابراین در چهارچوب مقیاس لگاریتمی، میتوان شاهد روند واقعی قیمتها بود و بههمین دلیل بیشتر تحلیلگران حرفهای از این نوع مقیاس استفاده میکنند. پس برای تطبیق و مقایسه یک نمودار قیمتی با واقعیت بازار بهتر است از مقیاس لگاریتمی استفاده کنیم.
تفاوت میان مقیاس لگاریتمی و حسابی برای قیمت بیت کوین در سال ۲۰۱۸
ازآنجاکه مقیاس لگاریتمی بر حسب تغییرات درصد قیمت، کاربر را قادر میسازد تا پیشبینی بهتری از بازار داشته باشد، بنابراین در زمانهایی که بخواهیم با نگاهی بلندمدت معاملات خود را تنظیم کنیم، باید به سراغ مقیاس لگاریتمی برویم.
استفاده از مقیاس لگاریتمی در بازارهایی که دارای روند هستند و اغلب با تغییرات بزرگی همراهاند، به تحلیلگر دید بهتری ارائه میدهد. در عوض اگر از مقیاس لگاریتمی در نمودارهایی با روند تقریباً ثابت و کمدامنه استفاده کنیم، شاهد تفاوت چشمگیری با نمودارهایی با مقیاس حسابی نخواهیم بود.
در انتها باید به این موضوع توجه داشت که تریدرهای موفقی هم هستند که فقط با استفاده از مقیاس حسابی توانستهاند به تحلیلهای درستی دست پیدا کنند پس، بد نیست در حین تحلیل قیمت یک دارایی، نگاهی هم به مقیاس حسابی داشته باشید؛ چراکه این احتمال وجود دارد نکات تکنیکالی را مشاهده کنیم که در حالت لگاریتمی به آنها توجهی نداشتهایم.
در نهایت بررسی رویکردها و روشهای مختلف و تطابق آن با سبک معاملاتی خود و انتخاب بهترین پارامتر، ایده منطقیتر است.
جمعبندی
برای مشاهده قیمت در نمودارهای قیمت، دو گزینه پیش روی ماست. یا میتوانیم از مقیاس حسابی (خطی) استفاده کنیم یا هم میتوانیم از مقیاس لگاریتمی استفاده کنیم. در مقیاس حسابی، فاصله میان سطوح مختلف قیمت یکسان است. این در حالی است که اگر نمودار روی حالت لگاریتمی باشد، فواصل بر مبنای درصد تغییر میکنند.
نباید فراموش کرد که استفاده از این نمودارها بسته به شرایط ممکن است تغییر کند و شما میتوانید بسته به نیاز خود، یکی از انواع آنها را انتخاب کنید؛ مثلاً همان طور که پیشتر گفتیم، نمودارهای خطی برای بازه تثبیت قیمت و نمودارهای لگاریتمی برای بازههایی که قیمت دارایی نوسانات بیشتری دارد، کاربرد دارند.
انواع چارت در بازارهای مالی
همیشه از قدیم میگویند: «یک تصویر ۱۰۰۰ کلمه است»؛ پس چرا ما نباید از این قابلیت استفاده کنیم؟ بیایید همه چیز را تصویری کنیم و از نعمت بینایی خود در جهت سود استفاده کنیم. از این به بعد، چارت بهترین دوست شما خواهد بود. پس سعی کنید با انواع چارت دوست باشید.
یک چارت، یا به طور دقیقتر، یک چارت قیمت، اولین ابزاری است که هر تریدر با تحلیل تکنیکال به آن نیاز دارد؛ پس باید آن را یاد بگیرد.
یک چارت به طور ساده نمایش دیداری قیمت در طول زمان است.
کار آن نمایش فعالیت تریدرها است که در طول یک دوره یا پریود معاملهگری رخ داده (چه ۱۰ دقیقه باشد، چه ۴ ساعت، یک روز یا یک هفته)
هر دارایی در بازارهای مالی که بتوان داده قیمتی آن را در بازه زمانی بدست آورد، میتواند به یک چارت تبدیل شود و میتوان روی آن تحلیل کرد. حتی شما اگر داده قیمتی مرغ، گوشت یا تخممرغ هم داشته باشید، میتوانید بفهمید کی گران میشود(چون متاسفانه هیچوقت ارزان نمیشوند! 😂)
تغییرات قیمتی مجموعهای از رویدادهای رندم و تصادفی است، پس کار ما به عنوان یک تریدر این است که ریسک را مدیریت کنیم و روی احتمالات سرمایهگذاری کنیم. اینجاست که چارت به کمکمان میآید.
انواع چارت ها بسیار کاربر-پسند هستند زیرا فهمیدن تغییرات قیمتی در طول زمان به دلیل تصویری بودن آنها بسیار راحت است.
با یک چارت، تحلیل تغییرات قیمتی، الگوها و تمایلات یک ارز یا هر نماد دیگری بسیار ساده است.
نمیخواهیم بحث را مثل کلاس ریاضی مدرسه خشک کنیم. واقعیت این است که آموزشهایی که به ما دادند کمترین کاربردی ندارد؛ اما در این بخش فقط یک آموزش شاید به کار آید.
اگر یادتان باشد در نمودار ۲ بعدی، یک محور Yو محور دیگر X بود. در چارت مالی، محور Y (عمودی) مقیاس قیمت است و محور X (افقی) مقیاس زمان است.
در انواع چارت، قیمت از چپ به راست خوانده میشود؛ پس جدیدترین قیمت بازار در راستترین بخش چارت وجود دارد.
در ایام قدیم، این چارتها با دست نقاشی میشدند!
خوشبختانه، بیل گیتس و استیو جابز به دنیا آمدند تا برای ما کامپیوتر را خلق کنند. پس امروزه چارتها توسط کامپیوتر و نرمافزار کشیده میشوند.
انواع چارت قیمتی چه چیزی را نشان میدهد؟
نمودارهای قیمتی تغییرات عرضه و تقاضا را نشان میدهد.
به زبان ساده، چارت مجموع خریدها و فروشهای یک نماد (در این مورد مثلاً جفت ارز) است.
یک چارت شامل تمام اخبار فعلی و انتظارات تریدرها از اخبار آینده میشود. وقتی آینده از راه میرسد و واقعیت از آن انتظارات متفاوت است، قیمت دوباره تغییر میکند.
اخبار آینده حالا تبدیل به «اخبار رخداده» شده است و با این اطلاعات جدید، تریدرها انتظارات خود را از اخبار آینده اصلاح میکنند. همین چرخه بارها تکرار میشود.
چارتها تمام فعالیت میلیونها شرکتکننده در بازار را مخلوط میکند و نمایش میدهد. چه این شرکتکنندهها انسانها باشند چه الگوریتمها (رباتها)
چه این تراکنشها به وسیله یک صادرکننده، مداخله ارزی توسط بانک مرکزی، تریدهای انجام شده توسط هوش مصنوعی در هج فاند یا معامله تریدرهای خرده باشد، یک چارت تمام این دادهها را به صورت یک فرمت تصویری به ما نمایش میدهد تا بتوانیم روی آن تحلیل تکنیکال کنیم.
انواع چارت قیمتی
اجازه دهید به ۳ نوع از معروفترین نوع چارت قیمتی نگاهی بیاندازیم:
۳.چارت شمعی (candlestick)
حالا هرکدام از این چارتها را چارت قیمت چیست؟ توضیح میدهیم و به شما نشان میدهیم چه نکاتی در هر کدام مهم است.
چارت خطی(Line Chart)
یک چارت خطی ساده به این صورت است که از بسته شدن یک قیمت در بازه زمان به قیمت بعدی، خطی میکشد.
وقتی با خط به صورت رشتهای در میآیند، میتوانیم حرکت قیمت عمومی یک نماد را در بازه زمان نشان دهد.
خواندن این چارت بسیار ساده است، اما چارت خطی ممکن است اطلاعات جزئی کمتری درباره رفتار قیمت در بازه زمان به تریدر بدهد.
تمام چیزی که نشان میدهد این است که قیمت در انتهای بازه زمانی در قیمت X بسته شده است. دیگر هیچ اطلاعات دیگری وجود ندارد.
یکی از فایدههای این نوع چارت، دیدن سریع و آسان روند است. از این چارت معمولاً برای دیدن یک تصویر کلی از بازار استفاده میشود.
این چارت همچنین بهترین ابزار برای نمایش روندها است که خیلی ساده همان «شیب خط» است.
بعضی از تریدرها کلوز (قیمت بسته شدن) کندلها را مهمتر از اُپن(قیمت باز شدن کندل)، لو (پایینترین قیمت کندل) یا های (بالاترین قیمت کندل) میدانند. با توجه به فقط کلوز کندلها، نوسانات مابین آن نادیده گرفته میشود.
در بخش زیر یک مثال از EUR/USD وجود دارد:
چارت میلهای(Bar chart)
یک چارت میلهای کمی پیچیدهتر از دو مدل قبلی است، این نوع چارت قیمت باز و بسته، های و لو را نشان میدهد.
چارت میلهای به تریدر کمک میکند بازه قیمتی را در هر بازه زمانی مشاهده کند.
این میلهها ممکن است بزرگ یا کوچک باشند (هر میله با میله دیگر متفاوت است، درست مثل کندل)
بخش پایینی میله عمودی نشاندهنده پایینترین قیمت معامله شده در بازه زمان است (همان لو یا Low) به همین ترتیب بخش بالایی میله عمودی نشاندهنده بالاترین قیمت معامله شده در بازه زمان است (همان های یا high)
هر میله که کامل میشود، نمایانگر کل اطلاعات قیمتی در بازه زمانی خودش است.
اگر قیمت نوسان بزرگی در بازه قیمتی انجام دهد، میله بلندتر میشود و همینطور اگر نوسان کمی انجام دهد، میله کوتاه خواهد بود.
نوسان در اندازه میله به دلیل روشی است که هر میله ساخته میشود. ارتفاع عمودی میله نمایانگر بازه بین قیمت های و لو در یک بازه زمانی است.
میله قیمتی همچنین در بازه زمان، قیمت باز شدن و بسته شدن را به خطی افقی ضبط میکند.
خط افقی سمت چپ میله، قیمت باز شدن و خط افقی سمت راست میله قیمت بسته شدن میله را نشان میدهد.
در بخش زیر یک مثال از EUR/USD وجود دارد:
یک میله به طور ساده، برشی از زمان است، ممکن است این برش (بازه زمانی) یک روز، یک هفته یا یک ساعت باشد.
هرجا شما واژه میله را دیدید، به بازه زمانی یا تایم فریم آن دقت کنید.
چارت میلهای همچنین با نام “OHLC” شناخته میشود زیرا نمایانگر Open,High,Low,Close
یک تفاوت عمده بین چارت خطی و یک OHLC این است که چارت میلهای میتواند نوسانات را نشان دهد.
در بخش زیر دوباره تصویری از یک میله در چارت میلهای را داریم:
Open: خط کوچک افقی در سمت چپ میله که نشاندهنده قیمت باز شدن است
High: بالای خط عمودی که بالاترین قیمت در بازه زمانی را نشان میدهد.
Low: پایین خط عمودی که نشاندهنده پایینترین قیمت در بازه زمانی است
Close: خط کوچک افقی در سمت راست که نشاندهنده قیمت بسته شدن است.
چارت شمعی ژاپنی یا کندلی (Candlestick Chart)
چارت کندلی در انواع چارت یک ورژن یا نسخه دیگر از همان چارت میلهای است.
چارتهای کندلی همان اطلاعات قیمتی چارت میلهای را نشان میدهند، اما زیباتر و گرافیکیتر👌
بسیاری از تریدرها این چارت را نه تنها به دلیل زیبایی آن بلکه به خاطر سادگی آن در خواندن دوست دوست دارند.
چارت کندلی هم همان بازه های تا لو را در یک حط عمودی نشان میدهند. هرچند، در نمودار کندلی، بدنه بزرگتر میانی، بازه قیمتی باز و بسته شدن را نشان میدهد.
کندلها به خواندن سنتیمنت بازار با تفاوت رنگشان کمک میکنند.
به شکل سنتی، اگر بدنه میانی پر یا رنگی باشد، نشان میدهد کلوز پایینتر از اُپن است.
در این مثال، رنگ پر شده مشکی است. برای بلوکهای پرشده ما، بالای بدنه یا بلوک، قیمت باز شدن و پایین بلوک، قیمت بسته شدن است.
اگر قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت باز شدن باشد، بلوک یا بدنه میانی به شکل سفید یا توخالی خواهد بود.
ما در میهن چارت اصلاً دوست نداریم فقط روی چیزهای سنتی تمرکز کنیم (چارت سیاه و سفید). ظاهر این چارتها کمی غیر جذاب است.
چارت قیمت چیست؟
11 مهر 00
افزایش قیمت بیت کوین و آرامش بازار
11 مهر 00
کاهش قیمت ارزهای دیجیتال و افزایش سرمایه های سازمانی
07 مهر 00
دومین استخر بزرگ استخراج اتریوم
07 مهر 00
اقدامات چین باعث ضرر اتریوم شد
03 مهر 00
چین ارزهای دیجیتال را به طور کامل ممنوع اعلام کرد
03 مهر 00
ارزش بیت کوین استخراج شده در ۷ ماه اخیر به ۶۰۰ میلیون دلار رسید
30 شهریور 00
کاهش ۱۲.۵ درصدی قیمت اتریوم
30 شهریور 00
۳ نکته مهم درباره قیمت بیت کوین
30 شهریور 00
قیمت نجومی بیت کوین در آینده ای نزدیک
30 شهریور 00
السالوادور در رتبه سوم تعداد خودپرداز بیت کوین
28 شهریور 00
هنری فورد ایده بیت کوین را پیشبینی کرده بود!
28 شهریور 00
آخرین مطالب سایت
تخمین زمان مطالعه
ارز دیجیتال فایل کوین (Filecoin) چیست؟
پروژهی ارز دیجیتال فایل کوین (Filecoin) شبکهای متشکل از فضای حافظهی میلیونهای کامپیوتر در سراسر دنیاست و قادر است دادهها و اطلاعات کاربرها را بهصورت غیرمتمرکز ذخیرهسازی کند. فایل کوین با استفاه از فناوری IPFS توانسته شبکهای همتابههمتا برای ذخیرهی اطلاعات در بستر بلاک چین به وجود آورد.
تخمین زمان مطالعه
ارز دیجیتال چیا (Chia) چیست؟
ارز دیجیتال چیا (chia) که کوین آن اختصاراً XCH نامیده می شود، بر اساس الگوریتم اجماع گواه اثبات فضا کار کرده و با تکیه بر فضای هارد دیسک رایانه شما قابل استخراج است. از طرفی برام کوهن قصد دارد تا با توسعه این ارز دیجیتال، از طریق فضای خالی هارد دیسک کاربران خود جهت تولید این رمز ارز چارت قیمت چیست؟ استفاده کرده و اعتقاد دارد که چیا در راستای حفاظت از محیط زیست پا به عرصه گذاشته است.
تخمین زمان مطالعه
کندل استیک (Candlestick) چیست؟
کندل استیک نوعی نمودار قیمت است که در آنالیزهای فنی مورد استفاده قرار میگیرد و قیمتهای بالا، پایین، باز و بسته شدن یک اوراق بهادار را در بازهی زمانی مشخص نشان میدهد. به دلیل شکل این نمودارها که شبیه شمع است، به آن کندل استیک یا شمعدان میگویند.
تخمین زمان مطالعه
ارز دیجیتال دنت (Dent) چیست؟
دنت به هدف تبدیل شدن به بزرگترین اپراتور جهانی اینترنت و تلفن همراه ساخته شده است. کاربران میتوانند بدون پرداخت هزینههای سنگین رومینگ در هر جای جهان با استفاده از دِنت با دیگران ارتباط برقرار کنند یا بستههای اضافی تلفن همراه خود را به فروش برسانند. با ما باشید تا بیشتر راجع به این شبکه بدانید.
تخمین زمان مطالعه
ارز دیجیتال چارت قیمت چیست؟ انجین (Enjin)
ارز دیجیتال انجین یک پلتفرم طراحی، ساخت و مدیریت آیتمهای دیجیتال است و به کمک آن میتوان انواع توکن های تعویض پذیر و همچنین تعویض ناپذیر (NFT) را ایجاد و در بازیهای آنلاین مورد استفاده قرار داد. این توکن ها را میتوان در کیف پول انجین نگهداری یا حتی با دیگر ارزهای دیجیتال مبادله کرد.
تخمین زمان مطالعه
ارز دیجیتال شیبا (Shiba) چیست؟
شیبا اینو یکی از توکنهایی است که بر بستر بلاک چین اتریوم ساخته شده است. سازندهی مجهول این توکن اعلام کرده است که کاربران ارزهای دیجیتال میتوانند میلیاردها و تیلیاردها ارز دیجیتال شیبا را خریداری کرده و نگهداری کنند. شیبا اینو با الهام گرفتن از ارز دیجیتال دوج کوین ساخته شده و خود را قاتل دوج کوین میداند. این توکن جزو شیت کوینها محسوب میشود و تاکنون هیج وایت پیپری را ارائه نکرده است.