استفاده از شاخص میانگین متحرک

آموزش کامل اندیکاتور میانگین متحرک + فیلم آموزشی
سلام و درود بر بورس اینوستی های عزیز امیدوارم حال دلتون خوب باشه امروز میخواهیم در خصوص اندیکاتور میانگین متحرک با هم صحبت کنیم برای این که روی چارت اضافه کنی این اندیکاتور رو روی قسمت fx اندیکاتور کلیک کنید و سرچ کنید maخوب این اندیکاتور میاد و میانگین ۹ کندل اخیر رو برای ما محاسبه می کنه و روی چارت به نمایش میگذارد
این اندیکاتور برای ما حکم یک حمایت و مقاومت رو بازی میکنه زمانی که به زیر کندل استیک ها و به زیر روند نمودار بیاد قابلیت حمایت رو دارا است و زمانی که برعکس بالای کندل استیک ها و به روی نمودار بیاد نقشه یک مقاومت را برای ما ایفا می کند و زمانی که هر وقت کندل استیک ها به این خط میانگین متحرک برخورد کنند می بینیم که یک واکنش از سمت این میانگین متحرک خواهیم داشت اگر زیر کندل استیک ها باشد و کندل استیک ها به آن برخورد کنه نقش حمایت بازی میکنه و قیمت به سمت بالا خواهد رفت و اگر میانگین متحرک بالای کندل استیکها باشه و کندر استیک با آن برخورد کنند شاهد یک واکنش و افت قیمتی خواهیم بود پس شما می توانید به خوبی از این اندیکاتور ساده هم به عنوان حمایت ها و مقاومت ها استفاده کنید و هم به عنوان تاییدیه گرفتن از این اندیکاتور میتونی استفاده کنید که قسمت ۲ رو به زودی در سایت قرار خواهیم داد
اندیکاتور میانگین متحرک (قسمت دوم)
سلام و درود بر بورس اینوستی های عزیز امیدوارم حال دلتون خوب بوده باشه امروز اومدین تو قسمت دوم میانگین های متحرک رو به شما عزیزان توضیح بدیم
شما میتونید با این استراتژی به راحتی سیگنالی جهت خرید و یا فروش تهیه کنید تنها کافیه که تو قسمت fx اندیکاتور کلیک کنید و روی گزینه مووینگ اوریج دوبار کلیک کنید یکیش رو بذارید روی ۱۲ و دیگری رو هم بزارید روی ۲۱ تغییرات رو اعمال کنید که به روی چارت اضافه بشن حال و زمانی که این میانگین متحرک ۱۲ ما بیاد و میانگین متحرک ۲۱ ما رو به سمت بالا بشکنه ما یک سیگنال جهت خرید دریافت خواهیم کرد و همچنین میانگین متحرک ۲۱ روزه بیاد و میانگین متحرک ۱۲ روزه رو به سمت بالا شکست بده ما میتونیم سیگنالی مبنی بر فروش پیدا کنیم همانطور که تو قسمت قبل متوجه شدیم که حمایت و مقاومت را ایفا میکنه اندیکاتور میتونیم خط میانگین متحرک ۱۲ روزه رو سبز رنگ و خط میانگین متحرک ۲۱ روزه رو قرمز رنگ کنیم و حالا کار برای ما ساده تر میشه زمانی که خط سبز بیاد و خط قرمز رو شکست بده و بیاد بالای خط قرمز ما یک سیگنال جهت خرید میتونیم متوجه بشیم و همچنین برعکس اگر خط قرمز خط سبز ما را به سمت بالا شکست بده ما میتونیم جهت فروش اطمینان حاصل کنیم پس این استراتژی در کنار تحلیل تکنیکال ما میتونه خارق العاده باشه میتونه کمک بسیار زیادی به ما در این زمینه بکنه
اندیکاتور میانگین متحرک (MACD)
اندیکاتور MACD بر میانگین های متحرک مبتنی است و همین آن را برای تحلیل تکنیکال بازار ، ایده آل میکند تا بتوانید مدخل های پیروی از روند بازار را پیدا کنید و تا اتمام روند ایده آل، در آن بمانید.
تعریف
MACD یک شاخص بسیار محبوب است که در تجزیه و تحلیل فنی استفاده می شود. MACD می تواند برای شناسایی جنبه های روند کلی بازار استفاده شود.
آنچه MACD را بسیار آموزنده می کند این است که در واقع ترکیبی از دو نوع شاخص مختلف است. اول : برای شناسایی جهت روند و مدت زمان ، از دو میانگین متحرک با طول های مختلف (که شاخص
های عقب مانده ای هستند) استفاده می کند. سپس ، اختلاف مقادیر بین آن دو میانگین متحرک (خط MACD) و EMA آن میانگین های متحرک (خط سیگنال) را در نظر می گیرد و این اختلاف بین دو خط را به
صورت هیستوگرام رسم می کند که در بالای و زیر یک خط صفر مرکزی نوسان دارد. از هیستوگرام به عنوان نشانه خوبی از حرکت روند استفاده می شود.
تاریخچه
اندیکاتور MACD می تواند به دو رویداد جداگانه تقسیم شود:
۱- در دهه ۱۹۷۰ ، جرالد اپل خط MACD را ایجاد کرد.
۲- در سال ۱۹۸۶ ، توماس آسپری ویژگی هیستوگرام را به MACD اپل اضافه کرد.
اجزای محاسباتی :
MACD Line: (12-day EMA – 26-day EMA)
Signal Line: 9-day EMA of MACD Line
MACD Histogram: MACD Line – Signal Line
۱-خط MACd :،
مهمترین شاخص MACD است و به صورت پیشفرض، تفاضل میان بازههای ۱۲تایی EMA میانگین متحرک نمایی و بازههای ۲۶ تایی EMA است؛ یعنی خط MACD، اساسا یک سیستم متقاطع میانگین حرکتی کامل و خودکار است.
۲-خط سیگنال:
خط سیگنال، تفاضل بازه ۹ تایی EMA از خط MACD است.
۳-هیستوگرام مکدی:
تفاضل خط MACD از خط سیگنال است.
شاخص MACD چگونه کار میکند؟
شاخص MACD با استفاده از سه جزء کار میکند: دو میانگین متحرک و یک هیستوگرام.
دو خط درون اندیکاتور، ممکن است مشابه میانگین های متحرک ساده (SMAs) به نظر برسند، اما در حقیقت آنها میانگین های متحرک نمایی چند لایه (EMAs) هستند. خط اصلی، یعنی آنکه کندتر حرکت میکند، خط MACD است و آنکه سریعتر حرکت میکند، خط سیگنال است.
اگر دو میانگین متحرک به هم برسند، گفته میشود که همگرا – converging – هستند و اگر از یکدیگر دور شوند، واگرا – diverging – گفته میشوند. تفاوت بین این دو خط، در هیستوگرام نشان داده میشود. اگر شاخص MACD در بالای خط صفر (zero line) معامله شود تایید میکند که روند بازار ، صعودی است و اگر در زیر آن انجام شود حاکی از روند نزولی بازار، خواهد بود.
اگر مشخص شود که قیمت بازار، روند صعودی دارد رسیدن به سقف بالاتر و کف بالاتر، همچنین شکستن سطوح کلیدی مقاومت ممکن است معامله گران وارد موقعیتهای طولانی شوند، درحالیکه اگر دارایی، در یک روند نزولی قرار گیرد که با سقف پایینتر و کف پایینتر یا شکست در سطوح پشتیبانی، توصیف میشود و ممکن است یک موقعیت موقتی و کوتاه مدت را برای ورود داشته باشد.
سه استراتژی تجاری متداول MACD
طیفی از استراتژی های MACD وجود دارد که برای آموزش کار با اندیکاتور MACD، لازم است با آنها آشنا شوید:
۱- متقاطع (Crossovers)
۲- وارونه سازی هیستوگرام (Histogram reversals)
۳- عبور از صفر (Zero crosses)
۱) متقاطع (Crossovers) :
در این استراتژی، خط MACD و خط سیگنال به همان روشی مورد استفاده قرار میگیرند که یک نوسانگر تصادفی، با استراتژی متقاطع بین این دو خط، سیگنالهای خرید و فروش را ارائه میدهد.
از آنجا که یک استراتژی متقاطع(Crossovers)، ماهیت کند و آهسته دارد، بر مبنای انتظار برای رخداد یک حرکت، پیش از گشایش یک موقعیت، پایه ریزی شده است. بدین معنا که باید منتظر رخدادی باشید که موقعیت تازه ای را در بازار مالی ، ایجاد کند. موضوع اصلی که MACD در روندهای ضعیف بازار، با آن مواجه است این است که از زمانی که یک سیگنال ایجاد میشود، ممکن است که قیمت به یک نقطه برگشت تبدیل شود؛ در نتیجه این، یک سیگنال کاذب در نظر گرفته میشود. شایان ذکر است که استراتژی هایی که از رفتار قیمت برای تایید سیگنال استفاده میکنند، اغلب برای تحلیل تکنیکال بازار ، بیشتر قابل اعتماد هستند.
نمودار زیر استراتژی متقاطع استاندارد را بازتاب میدهد. نقاط ورودی سودآور، با خطهای عمودی سبز رنگ مشخص شده است. درحالیکه سیگنالهای کاذب، با خطوط قرمز رنگ نمایش داده شدهاند.
۲- وارونه سازی هیستوگرام (Histogram reversals):
شاید بتوان گفت هیستوگرام، مفیدترین بخش MACD برای تحلیل تکنیکال بازار است و برای آموزش کار با اندیکاتور MACD، بررسی آن قویا مفید است.
این استراتژی، با میله هایی که در نمودار زیر میبینید، تفاوت بین خطهای MACD و سیگنال را نشان میدهد. زمانیکه قیمت بازار قویا در یک جهت حرکت میکند، ارتفاع هیستوگرام، افزایش می یابد و هرگاه که هیستوگرام کوچک میشود، نشانه این است که بازار با کندی حرکت می کند.
این بدین معنا است که هرچه میله های موجود در هیستوگرام، از صفر فاصله میگیرند، دو خط میانگین متحرک نیز از یکدیگر بیشتر فاصله میگیرند. وقتی فاز انبساط ابتدایی به پایان می رسد، احتمالا یک شکل کوهان مانند پدیدار می شود؛ این سیگنالی استفاده از شاخص میانگین متحرک است برای اینکه میانگین های متحرک، دوباره در حال انقباض هستند. این امر می تواند، نشانه ای ابتدایی، برای نزدیک بودن یک کراس اور (استراتژی متقاطع) باشد.
هیستوگرام، یک استراتژی برجسته و پیشرو است؛ برخلاف استراتژی متقاطع (کراس اور) که بالاتر بدان اشاره شد. از این رو در آموزش کار با اندیکاتور MACD، اهمیت ویژهای دارد. وارونه سازی هیستوگرام بر مبنای استفاده از روندهای شناخته شده به عنوان پایه هایی برای جای دادن موقعیت ها، قرار دارد. یعنی این استراتژی، می تواند قبل از اینکه حرکتهای بازار بورس واقعا صورت بگیرند، عمل کند.
نمودار زیر ظرفیت و پتانسیل استفاده از مکدی هیستوگرام را به عنوان یک ابزار تجاری، محل توجه قرار می دهد. با انتظار برای دو حرکت ضد روند در هیستوگرام، این احتمال که مانند حرکتی یکباره و بدون امتداد و نه برگشت پذیر باشد، کاهش می یابد. نمودار زیر، با استفاده از تحلیل تکنیکال این ابزار در جهت روند، سه معامله سودآور و یک معامله ضرر رسان را نشان می دهد. معامله گر همچنین می تواند این ابزار را برای خارج شدن از معامله، به کار گیرد. در موقعیت هایی که یکبار خروج انجام شده، MACD شروع به بازگشت به جهت مخالف (وارونه شدن) می کند.
۳- عبور از صفر (Zero crosses):
استراتژی عبور از صفر یا زیرو کراس، بر اساس عبور هر یک از خطوط EMAs از خط صفر، پیریزی شده است. اگر MACD از زیر خط صفر عبور کند، ممکن است یک روند صعودی جدید، ظاهر شود. و هرگاه MACD از بالا عبور کند و خط صفر را قطع کند، احتمالا سیگنالی است برای آغاز یک روند نزولی تازه.
این استراتژی، اغلب کندترین سیگنال در میان این سه به نظر میرسد؛ بنابراین معمولا شما سیگنال های کمتری را با آن دریافت میکنید، اما در عوض، برگشتهای کاذب نیز کمتر است. در اینجا، استراتژی این است که هرگاه MACD از بالای خط صفر عبور میکند، خرید کنید – یا بستن معامله – و هرگاه از پایین عبور میکند، بفروشید- یا باز کردن معامله -.
این روش باید با احتیاط و دقت در بازار مورد استفاده قرار گیرد. زیرا ماهیت تاخیری آن، بدین معنا است که بازارهای سریع و متلاطم، سیگنا لها را بسیار دیر می فرستند. اگرچه میتواند به عنوان یک ابزار برای ارائه سیگنالهای بازگشتی از حرکتهای رفت و برگشتی طولانی، در تحلیل تکنیکال خیلی مفید باشد.
نمودار زیر سه سیگنال قبلی بر AUD/USD (درهم به دلار آمریکا) را حین ایجاد چهارمی توسط شاخص، نشان می دهد. هرکدام از اینها، اثبات میکند اگر معامله گر در محلهای درست وارد یا خارج شود، سودآور خواهد بود و تعدادی از سیگنالهای کاذب، با دنبال کردن روش زیرو کراس به جای روش کراس اور، دفع می شوند.
هنگامی که از استراتژی زیرو کراس استفاده می کنید، مهم است بفهمید چه زمانی از بازار خارج شوید یا یک توقف قرار دهید. در مثال زیر، بازار چندین شکست خط روند را نشان میدهد که علامت دهنده زمان مناسب برای خروج از معامله است. یک معامله گر میتواند برای خروج از معامله متناوبا از شکاف پایینتر از نوسان پایین قبلی (روند صعودی) زیر یا روی نوسان بالای قبلی (روند نزولی) استفاده کند.
اصول شاخص MACD:
همانطور که گفته شد، MACD بر میانگین های متحرک مبتنی است و همین آن را برای تحلیل تکنیکال بازار ، ایده آل میکند تا بتوانید مدخل های پیروی از روند بازار را پیدا کنید و تا اتمام روند ایده آل، در آن بمانید.
برای آموزش کار با اندیکاتور MACD، لازم است دو سیگنال میانگین متحرک MACD را بشناسید. ما در اینجا به این مورد اشاره کردیم تا در معاملات از توان تحلیل تکنیکال آنها استفاده کنید:
۱-خط MACD کراس زیرو:
در این نمودار، علاوه بر خط MACD، دو میانگین متحرک نیز رسم شده است که نحوه کار MACD را برای ما شفاف میکند.
هنگامی که دو MA یکدیگر را قطع کنند، خط MACD نیز از زیر صفر عبور خواهد کرد. همانطور که پیشتر هم توضیح دادیم، میانگین متحرک MACD سیستم متقاطع میانگین متحرکی، تنها در یک خط است
میدانیم هرگاه دو MA هم دیگر را قطع کنند، نشان دهنده تغییری در تکانه است و معمولا میتواند ایجاد یک روند جدید را پیشبینی کند. بنابراین هر زمان خط میانگین متحرک MACD صفر را قطع کند، بیانگر این امر است که تکانه حرکت در حال تغییر است و به طور بالقوه یک روند جدید در حال ایجاد شدن است.
۲) خط سیگنال:
هر گاه ببینید دو خط شاخص MACD میانگین متحرک از یکدیگر دور میشوند این را میرساند که تکانه حرکت، در حال افزایش است و روند بازار قویتر میشود. اما زمانیکه دو خط به هم نزدیکتر میشوند، یعنی استحکام قیمت در حال از دست رفتن است.
با این حال، MACD نوسانگر است و در روندهای قوی، اطلاعات خیلی دقیقی نمیدهد. پس اگر در یک روند قوی هستید، با عبور زیاد خطوط MACD سردرگم نشوید.
نکته: تا زمانی که خطوط MACD بالای صفر هستند و قیمت بالای EMAهای ۱۲ و ۲۶ باشد، همان روند همچنان ادامه دارد.
واگرایی در MACD:
واگرایی
واگراییها به شرایطی از بازار گفته میشود که تضادی آشکار بین قیمت و ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال ایجاد شده و نشاندهنده چرخشهای کوچک و بزرگ بازار، در آینده است. این وضعیت بیانگر ضعف روند بوده و از قریبالوقوع بودن تغییر روند حکایت دارد.
بهبیاندیگر واگرایی به معنی ضعف یک روند بوده و زمانی مشاهده میشود که قیمت و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر حرکت میکنند.
واگرایی مثبت و صعودی به این شکل است:
واگرایی منفی و نزولی به این شکل است:
واگرایی در MACD هنگامی رخ میدهد که میانگین متحرک مقادیر بالا و پایینی شکل دهد که از مقادیر بالا و پایینهای متناظر روی نمودار قیمت فاصله بگیرند.
واگرایی صعودی هنگامی رخ میدهد که MACD دو مقدار پایین در حال رشد شکل دهد که با دو مقدار پایین در حال افت روی نمودار قیمت متناظر باشند.
این شرایط، در زمانیکه روند بلندمدت هنوز مثبت است، یک سیگنال صعودی معتبر محسوب میشود. برخی معاملهگران حتی وقتی روند طولانیمدت منفی است به دنبال واگراییهای صعودی هستند زیرا با وجود اینکه این تکنیک از اعتبار کمتری برخوردار است میتواند نشاندهنده تغییر در روند باشد.
هنگامی که MACD مجموعهای از ۲ سقف کاهشی شکل میدهد که با دو مقدار بالای در حال صعود روی نمودار قیمت متناظر هستند، یک واگرایی نزولی شکل گرفته است.
یک واگرایی نزولی که در طول روند نزولی طولانی مدت شکل میگیرد تائیدی بر احتمال ادامهدار بودن روند نزولی است.
برخی معاملهگران در طول روندهای صعودی طولانیمدت به دنبال واگراییهای نزولی هستند زیرا میتوانند سیگنال ضعف در روند را را در مکدی مشاهده کنند. با این حال، این مسئله به اندازه یک واگرایی نزولی در طول یک روند نزولی قابل اعتماد نیست.
همه چیز دربارهی میانگینهای متحرک (Moving Averages)
میانگینهای متحرک صرفا روشی است برای صاف کردن نوسانات قیمت در طول زمان.
منظور از میانگین متحرک در نظر گرفتن میانگین بسته شدن قیمت یک جفت ارز در بازههای زمانی X است.
روی نمودار به شکل زیر خواهد بود :
مانند هر شاخصی، از شاخص میانگین متحرک برای کمک به پیشبینی قیمتهای آینده استفاده میشود. با نگاه به شیب میانگین متحرک، بهتر میتوانید جهت احتمالی قیمت بازار را تعیین کنید.
همان طور که گفتیم، میانگین متحرک نوسان قیمت را صاف میکند. انواع مختلفی از میانگین متحرک وجود دارند و هر کدام از آنها دارای سطح همواری (صافی) خودشان هستند.
به طور کلی، هر چه میانگین متحرک هموارتر باشد، در واکنش به حرکت قیمت آهستهتر است.
هر چه میانگین متحرک متلاطمتر باشد، در واکنش به حرکت قیمت سریعتر است. برای ایجاد میانگین متحرک هموارتر، باید میانگین قیمتهای نهایی را در طول مدت زمان طولانیتری دریافت کنید.
حال، احتمالاً به این موضوع فکر میکنید که «عجله کنید، اجازه دهید به موارد خوب برسیم، چگونه میتوانم از آن در تجارت استفاده کنم؟»
در این بخش، ابتدا باید به شما دو نوع عمده از میانگینهای متحرک را توضیح دهیم:
همچنین به شما میآموزیم که چگونه آنها را محاسبه و جوانب مثبت و منفی هر یک از آنها را ارائه کنید. درست مانند هر درس دیگری، باید ابتدا اصول اولیه را بدانید.
میانگینهای متحرک ساده
میانگینهای متحرک ساده، سادهترین نوع میانگین متحرک است (فارغ از شوخی!).
اساس میانگین متحرک ساده، با اضافه کردن آخرین X» قیمتهای دوره نهایی و سپس تقسیم آن عدد بر X محاسبه میشود. به عبارت دیگر شما با جمع کردن قیمتهای کلوز بازههای زمانی در گذشته و بعد تقسیم آن عدد بر X میانگین متحرک ساده را به دست میآورید.
چگونه میانگین متحرک ساده (SMA) را محاسبه کنیم؟
اگر میانگین متحرک ساده ۵ دورهای را روی نمودار ۱ ساعته رسم کرده باشید، قیمتهای نهایی برای ۵ ساعت گذشته را اضافه میکنید، و سپس آن عدد را بر ۵ تقسیم میکنید.
میبینید! متوسط قیمت نهایی در طول پنج ساعت گذشته را دارید. آن قیمتهای میانگین را به هم متصل کنید تا میانگین متحرک را به دست آورید؟
اگر بخواهید میانگین متحرک ساده ۵۰ دورهای را در نمودار ۱۰ دقیقهای رسم میکردید، قیمتهای نهایی ۵۰ دقیقه آخر را جمع میزدید و سپس آن عدد را تقسیم بر ۵۰ میکردید.
اگر بخواهید میانگین متحرک ساده 5 دورهای را در نمودار ۳۰ دقیقهای رسم میکردید، قیمتهای نهایی ۱۵۰ دقیقه آخر را جمع میزدید و سپس آن عدد را تقسیم بر 5 میکردید.
اکثر بستههای نموداری تمام محاسبات را برای شما انجام خواهند داد. دلیل این که شما را با «چگونه محاسبه کردن میانگینهای متحرک ساده خسته کردیم، این است که درک این مطلب به طوری که بدانید که چگونه آن را ویرایش کنید و شاخص را بالا ببرید، مهم است. درک این که چگونه شاخص کار میکند بدین معنی است که میتوانید استراتژیهای مختلف تغییرات محیط بازار را تنظیم و ایجاد کنید.
حال مانند تقریباً هر شاخص دیگری، میانگینهای متحرک با تأخیر عمل میکنند. از آنجا که میانگین تاریخچه قیمتهای گذشته را در میآورید، تنها مسیر کلی اخیر و جهت کلی نوسان قیمت کوتاه مدت «آینده» را مشاهده میکنید.
در اینجا مثالی از اینکه چگونه میانگینهای متحرک ارائه میکنیم.
در نمودار فوق، سه میانگین متحرک سادهی (SMA) مختلف در نمودار ۱ ساعته CHF / USD رسم کردهایم. همان طور که میبینید، هر چه دوره SMA طولانیتر باشد، بیشتر از قیمت عقب میافتد.
توجه کنید که چگونه میانگین متحرک ساده ۶۲ از قیمت فعلی در مقایسه با میانگینهای متحرک ساده ۳۰ و ۵ دورتر است.
دلیل آن این است که میانگین متحرک ساده ۶۲ به قیمت نهایی ۶۲ دوره گذشته اضافه میشود و بر ۶۲ تقسیم میشود.
هر چه مدت زمان بیشتری برای میانگین متحرک ساده استفاده کنید، در واکنش به حرکت قیمت آهستهتر عمل میکند.
میانگینهای متحرک ساده در این نمودار تمایل کلی بازار در این نقطه در زمان را به شما نشان میدهند. در اینجا، میتوانید ببینید که این جفت ارز دارای روند است.
فقط به جای دنبال قیمت فعلی بازار گشتن، میانگینهای متحرک به ما تصویر جامعتری میدهد، و حال میتوانیم جهت کلی قیمت آینده را تخمین بزنیم.
با استفاده از میانگینهای متحرک ساده، میتوانیم بگوییم که آیا این جفت ارز روند رو به بالا، روند رو به پایین، یا بدون روندی خاص است.
مشکلی در میانگین متحرک ساده وجود دارد و آن مشکل این است که آنها در معرض جهش هستند. یا به عبارت دیگر میانگین متحرک ساده به نوسانات شدید غیرواقعی خارج از بازار روی نمودار حساس هستند.
هنگامی که این اتفاق می افتد، میتواند به ما سیگنالهای نادرستی دهد. ممکن است فکر کنیم که روند جدیدی در حال ایجاد شدن است. اما در واقع، هیچ چیز تغییر نکرده است.
در ادامه، به شما نشان خواهیم داد که منظور ما چیست، و همچنین شما را با نوع دیگری از میانگینهای متحرک برای جلوگیری از این مشکل آشنا میکنیم.
میانگین متحرک نمایی
همان طور که پیش از این گفتیم، میانگینهای متحرک ساده میتوانند با جهش تحریف شوند یعنی اسپایکها روی میانگینهای متحرک ساده تأثیر گذارند و آنها را گمراه کنند. با مثالی آغاز میکنیم.
بیایید بگوییم میانگین متحرک ساده ۵ دورهای را بر نمودار روزانهٔ EUR / USD رسم میکنیم.
قیمتهای بسته شدن در ۵ گذشته به شکل زیر است:
میانگین متحرک ساده بدین ترتیب محاسبه میشود:
(1.3172 + 1.3231+ 1.3164 + 1.3186 + 1.3293) 5 = 1.3209
در صورتی که یک گزارش خبری تأثیرگذار در روز ۲ داشته باشیم که باعث شود که یورو کلاً کاهش یابد، در این صورت EUR / USD شیب تندی پیدا میکند و در 1.3000 خاتمه مییابد. بیایید ببینیم چه اثری میتواند بر میانگین متحرک ساده دوره ۵ داشته باشد.
روز ۲: 1.3000
میانگین متحرک ساده بدین ترتیب محاسبه میشود
(1.3172 + 1.3000 + 1.3164 + 1.3186 + 1.3293) 75 = 1.3163
نتیجه کار میانگین متحرک ساده افت زیادی خواهد داشت و این مطلب به شما این مفهوم را میدهد که قیمت در حقیقت در حال پایین رفتن بود، هنگامی که در واقعیت، روز ۲ فقط واقعهای بود که ناشی از نتایج ضعیف گزارش اقتصادی بود.
نکتهای که سعی داریم به شما بگوییم این است که گاهی اوقات میانگین متحرک ساده ممکن است خیلی ساده باشد. کاش راهی بود که میتوانستید این جهشها را طوری فیلتر کنید که اشتباه برداشت نکنید… صبر کنید … بله، راهی وجود دارد.
میانگین متحرک نمایی!
میانگین متحرک نمایی (EMA) وزن بیشتری به دورههای تازهتر میدهد.
در مثال بالا، میانگین متحرک نمایی وزن بیشتر به قیمتهای روزهای تازهتر میدهد، که روز ۳، ۴ و ۵ میباشد.
این بدین معنی است که جهش در روز ۲ ارزش کمتری دارد و اثر زیادی بر میانگین متحرک به نسبت زمانی که میانگین متحرک ساده را محاسبه کرده بودیم، ندارد.
اگر در مورد آن فکر کنید، منطقی به نظر میرسد چرا که آن چه انجام میدهد این است که تاکید بیشتری بر آنچه که معامله گران اخیراً انجام میدهند، دارد.
میانگین متحرک نمایی در برابر میانگین متحرک ساده
نگاهی به نمودار ۴ ساعتهٔ USD / JPY میاندازیم تا بهتر متوجه شویم که چگونه میانگین متحرک ساده و میانگین متحرک نمایی در کنار یکدیگر روی نمودار قرار میگیرند.
دقت کنید که چگونه خط قرمز (۳۰ میانگین متحرک نمایی) به نظر به قیمت نزدیکتر از خط آبی (۳۰ میانگین متحرک ساده) میرسد. این به این معنی است که با دقت بیشتری نشاندهنده قیمتهای اخیر است. احتمالاً میتوانید حدس بزنید که چرا این اتفاق می افتد.
به این دلیل که میانگین متحرک نمایی تاکید بیشتری در مورد آنچه که به تازگی رخ داده است دارد. در زمان معامله، اینکه ببینیم در این زمان معاملهگران چه کاری انجام میدهند، از اهیمت بیشتری برخوردار است نسبت به دانستن اقدامات آنها در هفته گذشته یا ماه گذشته.
میانگین متحرک ساده در مقایسه با متحرک نمایی
در حال حاضر، احتمالاً از خودتان میپرسید که کدام بهتر است؟ میانگین متحرک ساده یا نمایی؟
اول، اجازه دهید با میانگین متحرک نمایی شروع کنیم.
هنگامی که میانگین متحرکی میخواهید که به نوسان قیمت پاسخ سریعتری دهد، پس دوره کوتاه میانگین متحرک نمایی بهترین راه برای رفتن است.
این میانگینها میتوانند به شما کمک کنند تا خیلی زود روند را دریافت کنید (در آینده توضیحات بیشتری در این باره میگوییم)، که منجر به سود بالاتر میشود.
در واقع، هر چه زودتر روند را دریافت کنید، مدت زمان طولانیتری میتوانید بر آن مسلط باشید و آن سودها را به چنگ آورید. به به!
نکتهٔ منفی استفاده از میانگین متحرک نمایی این است که ممکن است در طول دورههای تثبیت، از لحاظ قیمت فریب بخورید.
از آنجا که میانگین متحرک به سرعت به قیمت واکنش نشان میدهد، ممکن است فکر کنید که روند در حال تشکیل شدن است، در حالی که میتواند تنها افزایش قیمت و اسپایک (نوسانات قیمتی خارج از بازار) باشد.
این امر میتواند مربوط به سریع بودن شاخص برای منفعت شما باشد. با میانگین متحرک ساده، عکس این قضیه صادق است. هنگامی که میانگین متحرکی میخواهید که در واکنش نشان دادن به نوسان قیمت هموارتر و آهستهتر باشد، پس دوره طولانیتر میانگین متحرک ساده بهترین راه برای رفتن است.
این انتخاب میتواند به خوبی کار کند زمانی که به دنبال دورههای زمانی طولانیتری میگردید، حتی میتواند به شما ایدهای از روند کلی ارائه کند.
هر چند در پاسخ به نوسانات قیمت کند است، ولی احتمالاً میتواند شما را از بسیاری از فریب خوردنها نجات دهد. نکته منفی این است که ممکن است تأخیر زیادی در کار شما ایجاد کند، و فرصت قیمت ورودی خوب یا تجارت را کاملاً از دست بدهید.
قیاس سادهای برای به خاطر سپردن تفاوت بین این دو این است که خرگوش و لاکپشت را در نظر بگیرید.
لاک پشت آهسته است، مانند میانگین متحرک ساده، بنابراین ممکن است فرصت به موقع و زود را از دست بدهید.
با این حال، پوسته و لاک سخت برای محافظت از خود دارد، و به همین ترتیب، با استفاده از میانگینهای متحرک ساده به شما کمک خواهد کرد از درگیر شدن در فریب خوردگیها جلوگیری کنید .
از سوی دیگر، خرگوش سریع است، مانند میانگین متحرک نمایی. این امر به شما در گرفتن آغاز روند کمک میکند اما در خطر منحرف شدن توسط فریب خوردگیها هستید .
در زیر جدولی است که به شما کمک کند جوانب مثبت و منفی هر یک را به یاد داشته باشید .
خوب کدام یک بهتر است؟
واقعاً به خود شما بستگی دارد که تصمیم بگیرید.
بسیاری از معاملهگران چندین میانگین متحرک مختلف ترسیم میکنند تا به آنها هر دو طرف داستان را ارائه کند. آنها ممکن است از میانگین متحرک ساده دورهٔ طولانیتری برای پیدا کردن آنچه روند کلی است استفاده کنند، و سپس از میانگین متحرک نمایی دوره کوتاهتر برای پیدا کردن زمان مناسب برای ورود به معامله استفاده میکنند.
صفر تا صد تحلیل تکنیکال با مووینگ اوریج
در مفهوم تحلیل تکنیکال بازارهای مالی، اندیکاتورها همواره از جایگاه ویژهای برخوردار بودهاند و در این میان اندیکاتور مووینگ اوریج یا میانگین متحرک را میتوان پایهایترین اندیکاتورها بهحساب آورد. اساساً اندیکاتورها در ۳ دستهبندی اندیکاتورهای Trend (روند نماها یا تعقیب کننده قیمت)، Oscillator (نوساننماها) و اندیکاتورهای Volumes (حجمی) قرار میگیرند و دراینبین مووینگ اوریج در حقیقت میانگینی از قیمتها یا دادهها در یک بازه زمانی بخصوص است که بهعنوان یک اندیکاتور در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی استفادهشده و از آن در تشخیص روندهای قیمتی بهکار گرفته میشوند.
از طرفی مووینگ اوریج به عنوان مادر اندیکاتورها شناخته میشود و بهنوعی بسیاری از اندیکاتورها، نشئت گرفته از این اندیکاتور هستند و درنتیجه میتوان بیان داشت که این اندیکاتور از اهمیت فوقالعاده زیادی در تحلیل تکنیکال برخوردار است. ازاینرو در این مطلب قصد داریم تا مفصلاً به مفهوم کلی این اندیکاتور، انواع آن و کاربردهایی که در تحلیل تکنیکال دارد بپردازیم.
فهرست عناوین مقاله
مووینگ اوریج (Moving Average) چیست؟
مووینگ اوریج یا میانگین متحرک به اندیکاتورهایی گفته میشود که نوسانات قیمتی را فیلتر کرده و بهصورت هموار در جهت روند بازار حرکت میکند. این اندیکاتور جهت آینده قیمت را پیشبینی نکرده و جهت فعلی آن را تعیین میکنند. ازاینرو به علت اتکای این اندیکاتور به گذشته قیمت، بهنوعی کند و تأخیری بهحساب میآید. از طرفی مووینگ اوریج در فیلتر کردن نوسانات شدید قیمتی و هموار کردن روندها، کاربرد زیادی دارد. علاوه بر این، این اندیکاتور اساس ساخت بسیاری از اندیکاتورهای دیگر مثل باندهای بولینگر، اندیکاتور مکدی (MACD) و اسیلاتور مک کلان (McClellan) بهحساب میآید.
مووینگ اوریج که با نماد اختصاری MA نمایش داده میشود، در دسته اندیکاتورهای تعقیبکننده قرار دارد و نوسانات بازار را به خطی صاف و ملایم بدل میکند و بهنوعی یک اندیکاتور پیرو روندها بهحساب میآید. دقت کنید که این اندیکاتور تأخیر دارد و این بدین معنی است که در توصیف وضعیت فعلی بازار نیز باکمی تأخیر عمل میکند و در حقیقت علت این تأخیر نیز بهدست آمدن آن از محاسبه قیمتهای پیشین است.
اساساً از مووینگ اوریجها در راستای شناسایی جهت روند یا تعیین سطوح حمایتی و مقاومتی استفاده میشود. در تصویر زیر میتوانید نمودار قیمتی با ۲ اندیکاتور SMA و EMA را مشاهده کنید.
حال احتمالاً برای شما سؤال پیشآمده که SMA و EMA به چه معنا هستند. جهت دریافت پاسخ خود، در ادامه با ما همراه باشید تا به بررسی انواع اندیکاتور مووینگ اوریج بپردازیم.
انواع اندیکاتور مووینگ اوریج
بهطور کلی مووینگ اوریج دارای انواع مختلفی است که ۲ نوع از آن به نسبت دیگر انواع آن دارای کاربرد بیشتری در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی است و این دو عبارتاند از میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA) که در ادامه به معرفی و بررسی هرکدام از آنها خواهیم پرداخت.
مووینگ اوریج ساده (SMA)
این اندیکاتور که اختصاراً با نماد SMA نمایش داده میشود، سادهترین حالت محاسبه میانگین است و در آن قیمتها در بازههای زمانی مشخصی باهم جمع شده و حاصل آنها، بر تعداد این بازههای زمانی تقسیم میشود. در این اندیکاتور، شما قادر هستید تا نوع قیمت را انتخاب کرده و بر اساس راهبُرد معاملاتی خود، از انواع قیمتها مثل قیمتهای باز (Open)، قیمتهای بسته (Close) قیمتهای پایانی، بالاترین و پایینترین قیمت و … نیز استفاده کنید.
از طرفی اندیکاتور SMA، پرکاربردترین و درعینحال موردانتقادترین روش محاسبه میانگین بهحساب میآید. مثلاً ازجمله معایبی که به مووینگ اوریج ساده وارد است میتوان به این اشاره کرد که این اندیکاتور میان قیمتهای گذشته و اخیر تمایز قائل نشده و خروجی سیگنال کندی نیز دارد. بهطور مثال اگر میانگین ساده پنجاه روز اخیر را برای یک سهم یا دارایی حساب کنیم، میان قیمت روز نخست و پنجاهم، هیچ تفاوتی وجود نخواهد داشت. برای درک بهتر فرض کنید که قیمت در روز اول دو هزار دلار است و در روز پنجاهم چهار هزار دلار و در طی این مدت، دو هزار دلار افزایش قیمت داشتهایم. حال تصور کنید که قیمت در روز نخست چهار هزار دلار و در روز پنجاهم دو هزار دلار است و در طی این مدت دو هزار دلار کاهش داشتهایم. بااینکه این ۲ شرایط کاملاً عکس یکدیگر هستند، ولی نتیجه حاصله از SMA در هر ۲ حالت یکسان است.
در ادامه میتوانید فرمول محاسبه این اندیکاتور را مشاهده کنید:
SMA=P1+P2+..+Pn/n
درواقع این ایراد باعث شده تا تحلیلگران از نوع دیگری از مووینگ اوریج بنام مووینگ اوریج نمایی جهت محاسبه میانگین قیمت استفاده کنند که در ادامه به توضیح آن خواهیم پرداخت.
مووینگ اوریج نمایی (EMA)
این اندیکاتور که اختصاراً با EMA نمایش داده میشود جهت برطرف کردن مشکل SMA طراحیشده و در حقیقت بیشتر تمرکز آن بر روی قیمتهای اخیر است و نسبت به تغییرات قیمتی اخیر واکنش سریعتری از خود نشان میدهد. به بیانی دیگر، این استفاده از شاخص میانگین متحرک اندیکاتور، به دلیل افزایش تأثیر قیمتهای اخیر در محاسبات آن، از محبوبیت بسیار بالاتری در میان تحلیلگران برخوردار است و علت این محبوبیت نیز خروجی سیگنال سریعتری است که دارد.
در ادامه میتوانید فرمول محاسبه این اندیکاتور را مشاهده کنید:
EMA(t)=(Price(t)*k)+[EMA(y)*(1-k)]
فرمول محاسبه ضریب وزنی
K=2/(n+1)
پیشنهاد میکنیم مقاله نکات مهم درباره خط روند در بورس را مطالعه کنید.
کاربرد مووینگ اوریج
میانگین متحرک یا ma به طور گستردهای در تحلیل تکنیکال استفاده میشود و در واقع یک ابزار تحلیل در بازار بورس است. از مووینگ اوریج برای سرمایه گذاری و سود بردن از الگوهای تغییر قیمت اوراق بهادار استفاده میشود. به طور کلی، تحلیلگران بازار بورس از میانگین متحرک برای تشخیص اینکه آیا در حرکت یک اوراق بهادار تغییر رخ میدهد یا خیر، مانند تشخیص یک حرکت نزولی ناگهانی در قیمت اوراق بهادار استفاده میکنند.
در مواقع دیگر، تحلیلگران از میانگین متحرک برای تأیید سوء ظن خود مبنی بر اینکه ممکن است تغییری در حال رخ دادن باشد، استفاده میکنند. به عنوان مثال، اگر قیمت سهام یک شرکت بالاتر از میانگین متحرک ۲۰۰ روزه خود باشد، ممکن است به عنوان یک سیگنال صعودی در نظر گرفته شود.
انواع مووینگ اوریج
Moving average را میتوان به روشهای مختلفی محاسبه کرد. میانگین متحرک ساده پنج روزه یا SMA پنج قیمت اخیر بسته شدن روزانه را با هم جمع میکند و این رقم را بر پنج تقسیم مینماید تا میانگین جدیدی روزانه به دست بیاید. هر میانگین به بعدی متصل میشود و خط جریان منفرد را ایجاد مینماید.
یکی دیگر از انواع محبوب میانگین متحرک، میانگین متحرک نمایی یا EMA است. محاسبه آن پیچیدهتر است، زیرا وزن بیشتری را برای قیمتهای اخیر اعمال میکند. اگر یک SMA ۵۰ روزه و یک EMA ۵۰ روزه را روی یک نمودار ترسیم کنید، متوجه خواهید شد که EMA سریعتر از SMA به تغییرات قیمت واکنش نشان میدهد و علت آن وزن اضافی در دادههای قیمت اخیر است.
نرم افزار رسم نمودار و پلتفرمهای معاملاتی محاسبات را انجام میدهند و برای استفاده از مووینگ اوریج نیازی به محاسبه دستی نیست. MA ها نسبت به یکدیگر برتری ندارند و هر کدام در جایگاه خود کاربرد دارند.
یک EMA ممکن است برای مدتی در یک بازار سهام یا مالی به کار برود، و در زمانهای دیگر یک SMA ممکن است بهتر عمل کند. بازه زمانی انتخاب شده برای میانگین متحرک نیز نقش مهمی در میزان موثر بودن آن (صرف نظر از نوع اندیکاتور) دارد. Moving average به سه دسته ساده، نمایی و وزن دار تقسیم میشود.
نحوه محاسبه انواع مووینگ اوریج
برای محاسبه میانگین متحرک ۵ روزه ساده، در واقع میانگین قیمت سهام در ۵ روز گذشته محاسبه میگردد. فرمول میانگین متحرک بسیار ساده است و در هر نقطه از زمان میتوان آن را محاسبه کرد. در فرمول، میتوان با محاسبه میانگین تعداد معینی از دورههای مربوط به آن زمان را به دست آورد. فرمول میانگین متحرک ساده، یک فرمول میانگین معمولی در دوره زمانی مشخصی است.
برای محاسبه میانگین متحرک وزنی، از فرمول میانگین وزنی استفاده میکنیم. یعنی قیمت در روزهای گدشته ضرب در وزن آن میشود و این اعداد با هم جمع میشوند و میانگین گرفته میشود. دادههای اخیر در این محاسبه، وزن بیشتری دارند. قیمتهای دورههای مختلف در وزن خود ضرب شده و با هم جمع میشوند.
وزن در نقاطی که مربوط به قیمتهای گذشته هستند کمتر است استفاده از شاخص میانگین متحرک و در نتیجه این قیمتها تأثیر کمتری در مقدار نهایی میانگین وزندار دارند. قیمتهای اخیر در محاسبه میانگین وزن دار اثر بیشتری دارند. محاسبه مووینگ اوریج بستگی به این دارد که چه نوعی از این اندیکاتور را میخواهید محاسبه کنید.
در میانگین متحرک نمایی یک عامل ضرب داریم که وزن بیشتری را به قیمتهای اخیر اختصاص میدهد. این عامل ضرب حاصل تفریق مقدار نقطه داده فعلی و میانگین متحرک نمایی در دوره قبل است. به یاد داشته باشید که نیازی به محاسبه دستی این مقادیر نیست و همه آنها توسط برنامهها محاسبه میشوند.
بهترین اعداد (اعداد طلایی مووینگ اوریج)
معروفترین و کاربردیترین اعداد به کار رفته در میانگین متحرک، اعداد ۲۰۰، ۱۰۰، ۵۰، ۲۰ و ۱۰ هستند. این اعداد را میتوان به شکل ترکیبی یا تکی استفاده کرد. به این مجموعه اعداد، اعداد طلایی Moving average میگویند. علاوه بر اعداد ذکر شده، میتوان از اعداد فیبوناچی نیز استفاده کرد زیرا در MA کاربرد زیادی دارند.
روش ترسیم میانگین متحرک
از MA در بازارهای روند دار استفاده میشود زیرا این اندیکاتور در بازارهای رنج خطای زیادی را نشان میدهد. در شکل زیر، خط قرمز در واقع MA است که برای یک روند نزولی رسم شدهاست. در این روند نزولی، اندیکاتور بالای روند قرار گرفتهاست و دقیقا مثل یک خط روند متحرک عمل نموده است.
وقتی ما یک خط روند داریم و میانگین متحرک زیر قیمت است، زمانهایی که قیمت شروع به فاصله گرفتن از مووینگ اوریج میکند، استفاده از شاخص میانگین متحرک یعنی شاهد یک حرکت جنبشی هستیم. این یک نشانه خوب است و به ما نشان میدهد که روند خوبی در حال سپری شدن است. برعکس، هنگامی که نمودار قیمت و میانگین متحرک به هم نزدیک میشوند، نشان میدهد که باید حرکات بعدی خود را حساب شده انجام دهیم زیرا روند در حال تغییر است.
بهترین تنظیمات اندیکاتور مووینگ اوریج
بعد از انتخاب مووینگ اوریج مورد نظرتان، باید تعیین کنید که در معاملات روزانه شرکت می کنید یا معاملات معمولی و به دنبال آن نیز باید هدف و دلیل استفاده از مووینگ اوریج را مشخص نمایید. به دلیل اینکه بسیاری از معاملهگران از مووینگ اوریج استفاده میکنند، بنابراین قابل مشاهده است که قیمت گذاریها نیز براساس آنها صورت می پذیرد.
این موضوع یک نکته بسیار مهم را هنگام معامله با اندیکاتورها مطرح میکند و آن این است که برای رسیدن به بهترین نتایج باید متداول ترین مووینگ اوریج ها را در نظر داشته باشید.
بهترین دورههای مووینگ اوریج مناسب برای معاملات روزانه آن دسته هستند که علاوه بر سریع بودن، با تغییرات قیمت نیز واکنش نشان ندهد. به همین دلیل معمولا برای معاملهگران روزانه بهتر است در وهله اول از EMA استفاده کنند.
در بهترین دورهها برای معاملات نوسانی هر یک از معاملهگران سوئینگ رویکرد بسیار متفاوتی دارند. به همین دلیل در بازه های زمانی بالاتر که ۴ ساعت در روز است، معامله میکنند و با اینکار معاملات را برای مدت زمان طولانیتری نگه میدارند.
بنابراین، معاملهگران نوسان ابتدا باید یک SMA را انتخاب کرده و از مووینگ اوریجهای دوره بالاتر برای جلوگیری از نویز و سیگنال های سریع استفاده کنند.
به گفته مارتی شوارتز مووینگ اوریج ۱۰ روزه (EMA) شاخصی عالی برای تعیین روند اصلی است. وجود این شاخص در معاملات ضروری است و معاملهگران اگر در سمت صحیح میانگین متحرک باقی بمانند، بهترین احتمال موفقیت را به دست میآورند.
زمانی که معاملهگران بالای ۱۰ روز معامله میکنند بازار در حالت مثبت است و باید به فکر خرید باشند. برعکس آن، معاملات زیر میانگین قرار دارند که بازار را در حالت منفی قرار میدهند و معاملهگران در این زمانها باید به فروش فکر کنند.
همچنین به عنوان معاملهگران نوسانی میتوانید از مووینگ اوریج ها به عنوان فیلترهای جهتدار استفاده کنید. صلیب طلایی و صلیب مرگ سیگنالی است که زمانی اتفاق میافتد که مووینگ اوریج دوره های ۲۰۰ و ۵۰ روزه به طور عمده در نمودارهای روزانه استفاده شود. با این روش شما میتوانید ببینید که مووینگ اوریج های متقاطع میتوانند در تحلیل و انتخاب یک بازار مناسب به شما کمک کنند.
سومین چیزی که مووینگ اوریجها میتوانند در آن به شما کمک کنند، معاملات حمایتی و مقاومتی و همچنین توقف جایگاه سازی است. به دلیل پیشگویی خودشکوفایی اغلب مووینگ اوریج محبوب به عنوان سطوح حمایت و مقاومت در بازارهای مالی کار میکنند. در کنار آنها روند کار در مقابل دامنهها قرار میگیرد که نشان میدهند مووینگ اوریج در بازارهای متغیر کار نمیکند.
وقتی قیمت بین حمایت و مقاومت در نوسان است، معمولاً مووینگ اوریج جایی در وسط آن محدوده می شود و قیمت توجه چندانی به آن ندارد. این بدان معناست که در طول محدوده، میانگینهای متحرک کاملا اعتبار خود را از دست میدهند، اما به محض اینکه قیمت شروع به رشد و نوسان کرد، مجددا با عنوان حمایت و مقاومت، دوباره عمل می کنند.
باندهای بولینگر راهی دیگر برای تنظیم و استفاده از مووینگ اوریج ها هستند که یک شاخص فنی بر اساس آنها به شمار می روند. مووینگ اوریج ۲۰ دوره و باندهای بیرونی نوسان قیمت در وسط باندهای بولینگر اندازه گیری می شوند. معمولا در طول بازه ها، قیمت در اطراف مووینگ اوریج نوسان می کند، اما باندهای بیرونی همچنان بسیار مهم هستند زیرا شرایط پیش بینی را با مشاهده قیمت باند های بیرونی را در طول یک محدوده نشان میدهد.
بنابراین، حتی اگر مووینگ اوریجها اعتبار خود را در طول بازهها از دست بدهید، باندهای بولینگر ابزاری فوق العاده هستند که همچنان به شما این امکان را می دهند تا بتوانید قیمت را به طور موثر تجزیه و تحلیل کنید. باندهای بولینگر به شما کمک میکنند تا در معاملات باقی بمانید. در طول یک دوره قوی، قیمت معمولاً از مووینگ اوریج خود فاصله میگیرد اما همچنان نزدیک به باند بیرونی حرکت میکند.
زمانی که قیمت مووینگ اوریج را از دوره خارج کند این کار میتواند نشان دهنده تغییر جهت روند آن باشد. به علاوه هر زمان که در طول یک روند نقض باند بیرونی مشاهده شود اغلب پیشبینیکننده مورد نظر از نوع بازگشتی است با این حال، تا زمانی که مووینگ اوریج شکسته نشود، معنای بازگشتی ندارد.
افزودن اندیکاتور مووینگ اوریج به نرمافزار متاتریدر
جهت افزودن اندیکاتور مووینگ اوریج به نمودارهای متاتریدر خود میتوانید از مسیر تعیینشده در زیر اقدام کنید:
معرفی شاخص های تکنیکال و چگونگی استفاده از آنها؛ میانگین متحرک
تجزیه و تحلیل تکنیکال و فنی در دنیای سرمایه گذاری استفاده از شاخص میانگین متحرک و مبادلات چیز جدیدی نیست. از اوراق بهادار سنتی گرفته تا ارزهای رمزنگاری مانند بیت کوین و اتریوم، استفاده از شاخص های تجزیه و تحلیل فنی یک هدف دارد: از داده های موجود برای تصمیم گیری های درست و آگاهانه و نیز پیش بینی قیمت ها استفاده کنید که احتمالا منجر به نتایج مطلوب خواهد شد. هر چه بازارها بزرگ تر و پیچیده تر می شوند، شاخص های فنی جدیدتر و کاربردی تری ارائه می شود. با این حال تعداد کمی از آنها محبوبیت و استفاده مداوم را مانند میانگین متحرک(MA) دارند.
اگرچه متغیرهای متفاوتی در میانگین متحرک دخیل هستند، اما هدف اصلی آنها درک بهتر نمودارهای مبادلاتی است. این شاخص با ایجاد یک شاخص روند، به راحتی این کار را انجام می دهد. میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال اساسا یک ابزار تعقیب کننده روند محسوب می شود. از آنجا که تکیه میانگین متحرک به داده های گذشته است، یک تاخیر زمانی نسبت به سایر شاخص ها دارد. با این حال این شاخص هنوز هم قدرت بسیار خوبی برای درک نوسانات و کمک به این که بازار به چه سمتی خواهد رفت، دارد.
انواع مختلف میانگین متحرک
انواع مختلف میانگین متحرک وجود دارد که توسط معامله گران نه تنها در معاملات روزانه، که در سرمایه گذاری های بلند مدت نیز مورد استفاده قرار می گیرد. با وجود انواع مختلف میانگین متحرک، معمولا به دو نوع تقسیم می شود: میانگین متحرک ساده(SMA) و میانگین متحرک نمایی(EMA). بسته به بازار و آنچه مورد نظر است، معامله گران می توانند انتخاب کنند که کدام شاخص برای آنها مفید خواهد بود و استفاده از آن برای آنها سود دارد.
میانگین متحرک ساده
SMA داده های یک دوره زمانی مشخص را می گیرد و میانگین قیمت دارایی مورد نظر را بر اساس داده ها محاسبه می کند. تفاوت بین SMA و میانگین معمولی این است که در SMA به محض ورود داده های جدید، داده های قدیمی تر در نظر گرفته نمی شود. بنابراین اگر میانگین متحرک ساده 10 روزه در نظر گرفته شود، میانگین داده ها بر اساس اطلاعات 10 روزه محاسبه می شود و تمام داده ها به طور مداوم به روزرسانی می شود تا دقیقا اطلاعات 10 روزه محاسبه شود.
ذکر این نکته ضروری است که در SMA تمام داده های ورودی دارای ارزش وزنی یکسانی هستند. معامله گرانی که معتقدند جدیدترین داده ها باید ارزش و وزن بیشتری داشته باشند، اغلب اظهار میکنند دادن وزن یکسان در SMA برای تجزیه و تحلیل فنی سودمند نیست. میانگین متحرک نمایی برای این منظور و رفع این اشکال ایجاد شده است.
میانگین متحرک نمایی
EMA نیز به نوعی شبیه SMA است، زیرا در تجزیه و تحلیل فنی در هر دو بر اساس نوسانات قیمتی گذشته محاسبات انجام می شود. با این حال در EMA کمی پیچیده تر است، زیرا EMA وزن و ارزش بیشتری را برای جدیدترین اطلاعات و قیمت های اخیر قرار می دهد. اگر چه هر دو نوع میانگین دارای ارزش هستند و کاربرد گسترده ای دارند، اما EMA در برابر نوسانات و معکوس شدن ناگهانی قیمت حساسیت بیشتری دارد.
از آنجا که EMA احتمالا سریعتر و بهتر از SMA، معکوس شدن روند قیمتی را پیش بینی می کند، غالبا مورد استفاده معامله گرانی است که در کوتاه مدت مبادله می کنند. برای یک تاجر یا سرمایه گذار مهم است که نوع میانگین متحرک را بر اساس استراتژی ها و اهداف شخصی خود انتخاب کند و تنظیمات خود را مطابق با آن انجام دهد.
چگونه می توان از میانگین متحرک استفاده کرد
از آنجا که در میانگین متحرک به جای قیمت لحظه و حال حاضر از قیمت های گذشته استفاده می شود، این شاخص یک دوره تاخیر زمانی مشخص نسبت به عملکرد بازار دارد. هر چه بازه یا دوره زمانی بیشتر باشد این تاخیر زمانی بیشتر خواهد بود. به عنوان مثال یک میانگین متحرک 100 روزه نسبت به یک میانگین متحرک 10 روزه حساسیت کمتری نسبت به تغییرات قیمت و داده های جدید دارد. این حساسیت کمتر فقط به این دلیل است که ورود یک داده جدید به یک مجموعه داده بزرگتر، تاثیر کمتری در تعداد کل خواهد داشت.
بسته به نوع معاملات هر دو نوع می توانند مفید باشند. سرمایه گذاران بلند مدت معمولا از میانگین متحرک در دوره زمانی طولانی تری استفاده می کنند، زیرا وجود یک یا دو نوسان بزرگ، تاثیر کمتری در محاسبات خواهد استفاده از شاخص میانگین متحرک داشت. اما معامله گرانی که در کوتاه مدت عمل می کنند، اغلب از بازه زمانی کوچکتر استفاده می کنند چون حساسیت بیشتری به جدیدترین قیمت ها دارد.
در بازارهای سنتی میانگین متحرک 50، 100 و 200 روزه بیشترین کاربرد را دارد. میانگین متحرک 50 روزه و 200 روزه از جانب معامله گران بورس به شدت بررسی می شود و هرگونه تغییر و عبور از خط میانگین متحرک به عنوان سیگنال تجاری و مبادلاتی قلمداد می شود، به ویژه به دنبال یک روند متقاطع. این امر در معاملات ارزهای رمزنگاری نیز صدق می کند، اما به دلیل بازارهای بی ثبات این ارزها در تمام ساعات شبانه روز، تنظیمات مربوط به میانگین متحرک و استراتژی های معاملاتی ممکن است در معامله گران مختلف، متفاوت باشد.
سیگنال های متقاطع(crossover signal)
به طور طبیعی یک میانگین متحرک افزایشی روند صعودی و یک میانگین متحرک کاهشی یک روند نزولی را نشان می دهد. با این حال یک میانگین متحرک به تنهایی شاخصی قابل اعتماد و قوی نیست. بنابراین میانگین متحرک در ترکیب با قیمت لحظه ای به کار می رود تا سیگنال های متقاطع صعودی و نزولی را بتوان مشاهده کرد.
سیگنال متقاطع زمانی ایجاد می شود که دو میانگین متحرک متفاوت در یک نمودار یکدیگر را قطع کنند. به عنوان مثال یک تقاطع افزایشی (که به آن صلیب طلایی نیز می گویند) زمانی رخ می دهد که میانگین متحرک کوتاه مدت، میانگین متحرک بلند مدت را قطع کند و در بالاتر از آن قرار گیرد که می تواند نشان دهنده شروع یک روند افزایشی و سیگنال خرید باشد. در مقابل یک تقاطع کاهشی (یا صلیب مرگ) زمانی رخ خواهد داد که میانگین متحرک کوتاه مدت پایین تر از میانگین متحرک بلند مدت قرار گیرد و این نشانگر آغاز روند نزولی است.
سایر فاکتورهای مورد توجه
تمام مثال هایی که تا به حال زده شد بر حسب روز بود، اما این مورد در هنگام تجزیه و تحلیل میانگین متحرک ضروری نیست. ممکن است معامله گران بخواهند روند دو یا سه ساعت اخیر را بررسی کنند نه روند دو یا سه ماهه را. فریم های مختلف زمانی می توانند به معامله گران برای محاسبه میانگین متحرک کمک کنند و تا زمانی که این بازه های زمانی با استراتژی های مبادلاتی معامله گر مطابقت داشته باشد، استفاده از آن می تواند مفید باشد.
یکی از مهمترین معایب میانگین متحرک، تاخیر زمانی آن است. از آنجایی که میانگین متحرک از قیمت های قبلی استفاده می کند، تاخیر زمانی وجود دارد و بنابراین ممکن است سیگنال ها خیلی با تاخیر تاثیر بگذارند. به عنوان مثال یک تقاطع افزایشی ممکن است پیشنهاد خرید را داشته باشد، اما این امر تنها پس از یک افزایش قابل توجه قیمت رخ خواهد داد. این بدان معنا است که حتی اگر روند صعودی ادامه یابد، ممکن است فرصت سود بالقوه قابل استفاده در دوره زمانی بین افزایش قیمت و مشاهده سیگنال متقاطع از دست رفته باشد. یا حتی بدتر؛ این که یک سیگنال صلیب طلایی کاذب ممکن است معامله گر را به خرید در قسمت اوج سوق دهد که پس از آن قیمت افت می کند. (این سیگنال های خرید جعلی معمولا به نام تله افزایشی معروف هستند.)
میانگین متحرک از شاخص های قدرتمند در تحلیل های تکنیکال بوده و یکی از پرکاربردترین آنها است. توانایی تجزیه و تحلیل روند بازار به صورت داده محور، چشم انداز مناسبی را در مورد عملکرد بازار ارائه می دهد. البته به خاطر داشته باشید که میانگین متحرک و سیگنال های متقاطع نباید به تنهایی مورد استفاده قرار گیرند و همیشه برای پیشگیری استفاده از سیگنال های جعلی، ترکیب استفاده از شاخص های مختلف در تحلیل تکنیکال بهتر است.
این شاخص در نمودارهای سایت کوین سرا موجود است. می توانید پس از انتخاب ارز مورد نظر خود از قسمت اندیکاتورها بر روی نمودار، این شاخص یا هر شاخص مورد نظر خود را انتخاب نمایید.