نرم افزارهای معاملاتی

تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی (تحلیل فاندامنتال) چیست؟

در بازارهای مالی مختلف همواره روش های متفاوتی برای تحلیل بازار وجود دارد. یکی از روش های مهم تحلیلی، تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (Fundamental Analysis) است که مورد توجه تحلیلگران و بزرگان بازار بوده است. در این مطلب از سایت آکادمی سرمایه سعی داریم شما را با این نوع تحلیل بیشتر آشنا کنیم و در مقالات بعدی در این موضوع، به بیان جزییات و بررسی تحلیل بنیادی (فاندامنتال) در بازارهای بورس ایران، بورس جهانی، فارکس، آتی، ارز دیجیتال، طلا و … می پردازیم. در ادامه به بیان تعریف، هدف و جزییات تحلیل بنیادی خواهیم پرداخت.

تحلیل بنیادی چیست؟

در پاسخ به این سوال متداول که تحلیل بنیادی چیست یا تحلیل فاندامنتال چیست باید بدانید که تحلیل بنیادی دانش بررسی متغیرهای و شرایط اقتصادی، مالی، سیاسی و تاثیر آن بر روی یک دارایی یا شرکت است برای اینکه بتوانیم ارزش حقیقی فعلی و احتمالی آن را در آینده پیش بینی و تحلیل کنیم. در واقع ما در این نوع تحلیل بر اساس عوامل مختلف اقتصادی و سیاسی یک شرکت، سهم، ارز یا موارد دیگر را بررسی می کنیم تا ارزش احتمالی آن را در یک بازه زمانی در آینده پیش بینی کنیم.

به عنوان مثال اگر بر اساس یک خبر اقتصادی تصمیم به خرید یا فروش یک سهام، ارز دیجیتال یا … کنیم ما از روش تحلیل فاندامنتال استفاده کرده ایم.

تحلیل بنیادی (تحلیل فاندامنتال) چیست؟

تحلیل فاندامنتال در بازارهای مختلف

بازارهای مالی در دنیا دارای تنوع زیادی هستند. شاید بازارهایی که بیشتر برای ما اهمیت دارند و اکثر تریدرها در این بازارها مشغول به فعالیت هستند بازارهایی مانند بورس ایران مانند سهام شرکت های مختلف، بورس جهانی یا فارکس، ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین و بازار طلا داخلی و خارجی باشد. تحلیل فاندامنتال یا بنیادی در هر یک از این بازارها فاکتورها و عوامل مختلفی دارد که باید بررسی و تحلیل شود.

* برای تحلیل بنیادی در بازار بورس ایران معمولا گزارشات مالی شرکت ها در بازه های زمانی سه ماهه، شش ماهه و سالانه بررسی می شود. همچنین اخبار سیاسی و اقتصادی کشور و نرخ ارز معمولا تاثیر زیادی می تواند بر روی قیمت سهام و ارزش یک شرکت یا صنعت داشته باشد. مثلا افزایش نرخ دلار یا تحریم یک صنعت کاملا بر روند بلند مدت یک شرکت و صنعت تاثیر مستقیم و عمیقی دارد.

* در تحلیل بنیادی بورس های بین المللی و بازار فارکس اخبار اقتصادی و سیاسی، تغییر نرخ بهره کشورها، گزارشات مالی کشورهای مختلف و روابط بین دو یا چند کشور بر روی قیمت ارزها تاثیر گذار است.

* در تحلیل بنیادی بازار ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین یا هر ارز دیجیتال دیگری، ارزش کل بازار یا مارکت کپ، حجم معاملات، میزان تراکنش ها، استخراج، نوع پروژه و آینده آن، مورد قبول بودن توسط کشورها و شرکت های دیگر، اخبار سیاسی و اقتصادی جهانی کاملا بر روی قیمت تاثیر مستقیم و مهمی خواهد داشت.

در مورد این نوع تحلیل در هر یک از این بازارهای در مقالات بعدی به طور مفصل به آنها خواهیم پرداخت.

هدف تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

هدف نهایی از بررسی و تحلیل به این روش این است که برای دارایی مورد نظر (سهام، ارز، ارزدیجیتال یا …) بتوانیم ارزش کمی تعریف کنیم تا با مقایسه با قیمت فعلی بتوانیم نتیجه بگیریم این دارایی مناسب خرید و فروش یا مناسب برای سرمایه گذاری هست یا خیر. در واقع شما با دانستن ارزش واقعی و ذاتی یک دارایی به راحتی می توانید با ارزش فعلی مقایسه کنید و متوجه شوید که ارزش آن بالاتر می رود یا پایین تر خواهد آمد. معمولا از این نوع تحلیل برای معاملات میان مدت و بلند مدت استفاده می شود.

تحلیل بنیادی سهام چیست؟

تحلیل بنیادی

در سال‌های اخیر علاقه‌ی سرمایه‌گذاران به بازار سهام رشد چشم‌گیری داشته است؛ برای نمونه فقط در سال ۲۰۱۴، شرکت ملی سپرده‌گذاری اوراق بهادار هند (NSDL) و خدمات سپرده‌گذاری مرکزی محدود (CDSL)، یعنی دو شرکت سپرده‌گذاری ملی، حساب ۱۳۰۰,۰۰۰ سرمایه‌گذار جدید را اضافه کرده‌اند. اگرچه پتانسیل بالای بازدهی بازارهای سهام موجب جذب سرمایه‌گذاران بسیاری شده است ولی تعداد کمی از این سرمایه‌گذاران آمادگی رویارویی با زیان‌های عظیم ناشی از سرمایه‌گذاری در سهام نامناسب را دارند. بنابراین بسیار مهم است که پیش از سرمایه‌گذاری، شرکت‌هایی را که قصد داریم در آنها سرمایه‌گذاری کنیم به‌خوبی بشناسیم. در این مقاله یکی از روش‌های متداول تحلیل سهام یعنی روش تحلیل بنیادی سهام را معرفی می‌کنیم.

تحلیل بنیادی سهام

تحلیل بنیادی یعنی سرمایه‌گذار سوددهی آینده‌ی یک شرکت را بر اساس محیط کسب‌و‌کار و عملکرد مالی آن تجزیه‌و‌تحلیل می‌کند. در تحلیل بنیادی، هم جنبه‌های کیفی و هم جنبه‌های کمّی شرکت مورد توجه قرار می‌گیرد و بر اساس این جنبه‌ها، شما (یعنی سرمایه‌گذار) در مورد سرمایه‌گذاری در سهام آن شرکت تصمیم‌گیری می‌کنید. مسئله‌ی اصلی در اینجا ارزیابی بهره‌وری کلی عملیات‌ها، رشد آتی و پتانسیل سودآوری آن شرکت است.

تحلیل بنیادی با شاخه‌ی دیگر تحلیل سهام که تحلیل فنی (technical analysis) نامیده می‌شود، تفاوت دارد. در تحلیل فنی به عملکرد مالی شرکت چندان توجه نمی‌شود و تصمیم‌های مربوط به سرمایه‌گذاری بر اساس الگوهای سوابق قیمت سهام شرکت گرفته می‌شود.

انواع تحلیل بنیادی کدام است

دو نوع تحلیل بنیادی وجود دارد: تحلیل بنیادی کمّی و تحلیل بنیادی کیفی. در تحلیل بنیادی کمّی تلاش می‌کنید تا جنبه‌های کلیدی و قابل سنجش عملکرد شرکت را ارزیابی کنید، در حالی‌که در تحلیل بنیادی کیفی شما به دنبال رسیدن به درک درستی از جنبه‌های مهمی هستید که با اعداد قابل توضیح نیستند. از این رو به‌طور غیررسمی به تحلیل کیفی، بررسی بهداشتی (hygiene check) نیز گفته می‌شود. در زیر نگاهی به این دو مفهوم می‌اندازیم:

انواع تحلیل بنیادی

تحلیل کمّی چیست

تحلیل کمّی جنبه‌ای از تحلیل بنیادی است که به شما امکان می‌دهد تا عملکرد مالی شرکت را از طریق مقادیر عددی درک کنید و سپس این مقادیر عددی را با داده‌های عملکرد سایر شرکت‌های مشابه و همچنین سابقه‌ی عملکرد همان شرکت مقایسه کنید. از این طریق می‌توانید متوجه شوید که عملکرد آن شرکت در مقایسه با شرکت‌های همتای خود و نسبت به عملکرد خود در سال‌های گذشته چگونه است.

تحلیل کمّی به‌طورکلی با استفاده از نسبت‌های مالی یا برآوردهای درآمد انجام می‌شود. داده‌های موردنیاز برای این ارزیابی، از صورت درآمد و ترازنامه (یعنی دو صورت مالی اصلی شرکت) به‌دست می‌آید. صورت مالی مهم سوم یعنی صورت جریان وجوه نقد نیز در نظر گرفته می‌شود.

ترازنامه صورتی از دارایی‌های شرکت یعنی هر آنچه شرکت مالک آن است و نیز بدهی‌های آن در مقطع خاصی از زمان است. صورت درآمد در مورد درآمدها، هزینه‌های متحمل‌شده و سود یا زیان ایجادشده در طول دوره‌ای مشخص، اطلاعاتی به‌دست می‌دهد که به سرمایه‌گذار کمک می‌کند تا با استفاده از منابع گوناگون، شناختی از درآمد شرکت به‌دست بیاورد و متوجه شود که شرکت برای تولید درآمد خود، باید چه هزینه‌هایی را متقبل شود و آیا به اندازه‌ای درآمد دارد که بتواند تعهدات مالی خود را انجام بدهد. صورت جریان وجوه نقد به‌طور ویژه بر جابجایی وجوه نقد به داخل و خارج از آن کسب‌و‌کار تمرکز دارد. البته شرکت‌ها در بیشتر موارد پول را بلافاصله قبل یا بعد از فروش، دریافت یا پرداخت نمی‌کنند. بنابراین ممکن است جریان پول با درآمدها و هزینه‌های واقعی شرکت متفاوت باشد.

تحلیل کمّی دارای دو جنبه‌ی کلیدی است:

تحلیل بنیادی - دو جنبه تحلیل کمی

تحلیل کمّی شامل چه مواردی است

تحلیل نسبت (Ratio analysis)

این رویکرد مستلزم محاسبه‌ی نسبت‌های اساسی مشخصی برای اظهار نظر در مورد عملکرد شرکت در طول یک دوره و قیمت سهام‌ آن در مقایسه با سایر شرکت‌هاست. برای هر شرکت ۵ مجموعه از نسبت‌ها محاسبه می‌شود که شاملِ نسبت‌های فعالیت یا بهره‌وری (activity or efficiency ratios)، نسبت نقدینگی (liquidity ratio)، نسبت توانایی پرداخت بدهی (solvency ratio)، نسبت سودآوری (profitability ratio) و تقسیم عددی بر مضرب بازار (market multiples) است.

درآمدهای پیش‌بینی شده

ارزش یک سهم برای شما (یعنی خریدار)، مانند هر چیز قابل خریداری دیگری برابر است با سود و منافعی که انتظار دارید در آینده از آن به‌دست بیاورید. منفعتی که از سرمایه‌گذاری در سهام به‌دست می‌آورید، شامل افزایش ارزش مالی آن سهام و سود سهام دوره‌ای است که شرکت برای آن سهام می‌پردازد. سود سهام بخشی از درآمد سالیانه‌ی شرکت است که شرکت آن را به‌صورت نقدی بین سهام‌داران توزیع می‌کند. بنابراین میزان سود سهامی که در آینده دریافت خواهید کرد، مستقیما با درآمد آتی شرکت مرتبط خواهد بود. از این رو لازم است سود سهامی را که می‌توانید در آینده انتظار داشته باشید، پیش‌بینی و برآورد کنید.
به‌ علاوه ارزش سهام شرکت زمانی افزایش پیدا می‌کند که بتوانید انتظار داشته باشید که درآمدهای آن شرکت در آینده افزایش پیدا کند. بنابراین اگر به‌نحوی بتوانید درآمدهای آتی شرکت را پیش‌بینی کنید، می‌توانید قیمتی را که مایلید برای خرید سهام آن شرکت بپردازید، محاسبه کنید. این فرآیند پیش‌بینی درآمد (earnings projection) نامیده می‌شود. به منظور برآورد درآمدهای آتی باید فروش آتی، درآمد به‌دست آمده از سایر منابع و هزینه‌های شرکت را نیز برآورد کنید. فروش تنها زمانی افزایش می‌یابد که شرکت برای تولید محصولات بیشتر در آینده دارایی‌های بیشتری داشته باشد؛ برای این منظور شرکت به بودجه‌ی بیشتری نیاز خواهد داشت که می‌تواند آن را از طریق وام و صدور سهام بیشتر تأمین کند. بنابراین شما باید تمام صورت‌های مالی شرکت را پیش‌بینی و برآورد کنید. برای انجام این کار باید از سابقه‌ی عملکرد شرکت و برآوردهای خاصی استفاده کنید. تمامی این مسائل مواردی هستند که در حوزه‌ی ارزش‌گذاری سهام (equity valuation) قرار می‌گیرند.

تحلیل کیفی چیست

تحلیل کمّی یک مزیت واضح دارد و آن ساده کردن کل تحلیل به چند عدد است، ولی محدودیت‌هایی هم دارد مثلا اینکه نمی‌توان با استفاده از آن جنبه‌های کیفی مهم کسب‌و‌کار را تحلیل کرد. برای مثال به هیچ‌وجه نمی‌توان کیفیت مدیریت شرکت را که برای سرمایه‌گذاران اهمیت زیادی دارد، با اعداد و ارقام اندازه‌گیری کرد و ارزیابی آن نیازمند استفاده از تحلیل کیفی است.
تحلیل کیفی فرمول‌محور نیست. کیفیت چیزی ذهنی و فردی است که باید به‌صورت انفرادی و توسط هریک از سرمایه‌گذاران مورد قضاوت قرار بگیرد. بعضی از پاسخ‌هایی که سرمایه‌گذاران در زمان انجام تحلیل کیفی به دنبال آن هستند به ساختار صنعتی، کیفیت مدیریت، درآمدها و هزینه‌ها، حاکمیت شرکتی (corporate governance)، دارایی‌ها و بدهی‌های آن شرکت مرتبط است. بعضی از این موارد در زیر فهرست شده و به‌طور مختصر شرح داده شده است.

تحلیل بنیادی - تحلیل کیفی

ماهیت کسب‌و‌کار:

  • میزان سودآوری و نرخ رشد مورد انتظار صنعتی که شرکت در آن فعالیت می‌کند چقدر است؟
  • برای شرکت‌های جدید، وارد شدن به آن صنعت و گرفتن سهم بازار از شرکت‌های موجود چقدر آسان است؟
  • چه گروهی بر بازار مسلط است؟ شرکت‌های فعال در این صنعت، مشتریان یا تأمین‌کنندگان؟
  • گروه مسلط بر بازار چقدر قدرت چانه‌زنی دارد؟

حاکمیت شرکتی:

حاکمیت شرکتی به مجموعه‌ی شیوه‌های تعیین‌شده توسط شرکت اشاره دارد که تضمین می‌کند منافع سهام‌داران در معاملات آن شرکت در درجه‌ی نخست اهمیت قرار می‌گیرد. دو مورد از مهم‌ترین الزامات قانونی که در این رابطه شرکت‌ها باید به آن پایبند باشند، تشکیل هیئت مدیره‌ای برای پیشبرد منافع سهام‌داران و انجام حسابرسی‌های دوره‌ای است که نشان بدهد در حساب‌های شرکت هیچ اشکالی وجود ندارد.
بعضی از پرسش‌های سرمایه‌گذاران در ارتباط با حاکمیت شرکتی عبارت است از:

  • هیئت مدیره از چند نفر تشکیل شده است؟
  • در هیئت مدیره چند مدیر مستقل وجود دارد؟
  • آیا این مدیران مستقل واقعا مستقل‌اند یا به‌نحوی با مدیریت مرتبط هستند (مثلا نسبت خانوادگی دارند، از کارکنان سابق‌اند و …) و منافع مدیریت را به منافع سهام‌داران ترجیح می‌دهند؟
  • حسابرسی حساب‌های شرکت چند وقت یک‌بار انجام می‌شود و حسابرسان تا چه حد مستقل‌اند؟

کیفیت درآمدها:

  • منبع اصلی درآمدهای شرکت عملیات‌های اصلی شرکت است یا منابع دیگری که ممکن است در دوره‌های آتی ادامه پیدا نکند؟
  • چه نسبتی از درآمد شرکت و مطالبات آتی نقد است؟
  • چه نسبتی از درآمد شرکت غیرنقدی است (برای نمونه سود حاصل از افزایش ارزش دارایی‌ها)؟
  • هزینه‌های اصلی کدامند؟ آیا انتظار می‌رود که تکرار شوند؟
  • چه نسبتی از هزینه‌ها غیرنقدی است (برای نمونه هزینه‌های استهلاک)؟

ماهیت دارایی‌ها و بدهی‌ها:

  • شرکت بر روی چه دارایی‌هایی سرمایه‌گذاری کرده است و این دارایی‌ها چقدر قدیمی‌اند؟
  • شرکت چقدر بر روی جایگزینی و نگهداری دارایی‌های قدیمی سرمایه‌گذاری کرده است؟
  • شرکت بر روی چه دارایی‌های جدیدی سرمایه‌گذاری می‌کند؟ آیا این سرمایه‌گذاری موجب افزایش درآمدهای آتی خواهد شد؟ آیا سرمایه‌گذاری بر این دارایی‌ها به معنی ورود به صنعتی دیگر یا تولید محصولی متفاوت است؟
  • بودجه‌ی این دارایی‌ها چگونه تأمین می‌شود؟ از طریق وام، منابع مالی شرکت یا صدور سهام جدید؟ آیا این دارایی‌ها درآمد کافی برای بازپرداخت وام‌ها ایجاد خواهند کرد؟
  • بدهی شرکت چقدر است؟
  • این شرکت از وام‌های خود برای چه هدفی استفاده می‌کند؟

چه رابطه‌ای میان تحلیل کمّی و تحلیل کیفی وجود دارد

تحلیل کمّی و تحلیل کیفی همدیگر را تکمیل می‌کنند و هریک جنبه‌هایی دارد که دیگری فاقد آن است. بنابراین معمولا سرمایه‌گذاران از هر دو تحلیل با هم استفاده می‌کنند. تحلیل کمّی بیشتر تحلیلی در مورد «چیستی» است و به دنبال توضیح این مسئله است که امروز صورت‌های مالی شرکت به چه صورت‌اند و در آینده به چه صورت خواهند بود. ولی تحلیل کیفی، تحلیلی در مورد «چگونگی» است. تحلیل کیفی به دنبال یافتن دلایلی در درون شرکت است که به شرکت کمک می‌کند تا در آینده به موفقیت دست بیابد. تحلیل کیفی دلیل به‌دست آمدن ارقام محاسبه‌شده با استفاده از تحلیل کمّی را روشن می‌کند.

رویکردی که این دو نوع تحلیل را به‌هم پیوند می‌دهد، چارچوب اقتصاد- صنعت- شرکت (EIC) یا بالا به پایین نام دارد. این رویکرد با دیدگاهی گسترده از کل اقتصاد شروع می‌شود و به شناسایی بخش‌های خاصی از صنعت (مانند فناوری اطلاعات، بانکداری و داروسازی) می‌پردازد که با توجه به پیشرفت‌های اخیر می‌توانند عملکرد خوبی داشته باشند. این رویکرد سپس به شرکت‌های خاصی در درون این بخش‌ها محدود می‌شود که ارزش سرمایه‌گذاری کردن را دارند. اگرچه نخستین مرحله‌ی این تجزیه‌و‌تحلیل بیشتر کیفی است، در دو مرحله‌ی آخر جنبه‌ای کمّی نیز در تحلیل وارد می‌شود.

تحلیل بنیادی چیست؟

در سال‌های اخیر سرمایه‌گذاری در بورس بیشتر مورد پذیرش قرار گرفته و عمده زیادی از افراد سرمایه یا دارایی خود را در این بازار وارد می‌کنند. یکی از دغدغه‌های اصلی مردم به‌ منظور ورود به بورس، نحوه شناسایی یک سهم خوب به‌ منظور سرمایه‌گذاری است که با استفاده از این تشخیص و ارزیابی بتوانند سرمایه‌گذاری موفقی در این بازار داشته باشند. در همین راستا برای تک‌تک افرادی که قصد ورود به بازار بورس را دارند، لازم است که نسبت به این بازار شناخت داشته و با ابزارهای مختلف و نظریه‌های افراد مهم در این حوزه آشنا شوند. به دنبال این امر شخص باید در جریان تمامی اخبار و اطلاعات مربوط به بازار سرمایه باشد که با استفاده از این داده‌ها بتواند بهترین تصمیم‌گیری را در امر سرمایه‌گذاری خود داشته باشد.

در همین جهت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی از قوی‌ترین تکنیک‌های ارزیابی و شناسایی سهم خوب در بازار به شمار می‌آیند که در این مقاله قصد داریم به تحلیل بنیادی و تفاوت‌های آن نسبت تحلیل بنیادی به تحلیل تکنیکال بپردازیم. با ما همراه باشید.

مفهوم تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی روشی است که افراد در بازار بورس با استفاده از آن قادر به تشخیص ارزش ذاتی سهم هستند. در تحلیل بنیادی تمامی عوامل تأثیرگذار بر ارزش سهم، مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این نوع تحلیل، از عوامل اقتصادی کلان گرفته تا عوامل اقتصادی خرد مورد توجه کارشناسان قرار می‌گیرد. هدف از تحلیل بنیادی این است که سرمایه‌گذار با استفاده از این نوع ارزیابی بتواند به این تصمیم برسد که یک سهم با قیمت فعلی در بازار، بیش از ارزش خود قیمت‌گذاری شده یا کمتر!

در این بازار تمام تحلیلگران در تلاش هستند که با استفاده از عوامل خرد و کلان اقتصادی بتوانند به قیمت واقعی سهم دست پیدا کنند. در همین راستا تحلیلگران وضعیت کلی اقتصاد نظیر وضعیت صنعت و شرکت‌ها و نرخ بهره را مورد بررسی قرار می‌دهند و بعد از آن دست به ارزیابی اوراق بهادار می‌زنند.

از عواملی که با استفاده از آن‌ها می‌توان ارزش و پتانسیل رشد یک شرکت را تخمین زد، می‌توان به این موارد اشاره کرد: فروش، بدهی، بازدهی، درآمد و حاشیه سود و رشد در آینده. تمامی این اطلاعات به ‌صورت دقیق در صورت‌های مالی یک شرکت منتشر می‌شود. لازم است این نکته را در نظر داشته باشید که شما با استفاده از تحلیل بنیادی قادر به ارزیابی انواع اوراق بهادار نظیر اوراق بدهی یا ابزار مشتقه خواهید بود.

در ادامه بیشتر با عوامل مهم و تأثیرگذار در فرآیند تحلیل بنیادی آشنا خواهید شد و به بیان تفاوت این نوع از تحلیل با تحلیل تکنیکال خواهیم پرداخت. اما قبل از آن باید به مفاهیم عمومی‌تر و پایه‌ای بپردازیم که درک آن‌ها برای شما راحتت باشد.

تحلیل بنیادی سهام چگونه انجام می شود؟

در بررسی و ارزیابی سهم با استفاده از تحلیل بنیادی اگر ارزش ذاتی سهم مورد نظر بیشتر از قیمت فعلی در بازار باشد، در اصطلاح این‌جور بیان می‌شود که سهم کم قیمت‌گذاری شده است و طبیعتاً این قیمت دارای حباب منفی است که این‌طور انتظار می‌رود که سهم به رشد خود ادامه دهد تا این حباب را پر نماید. در طرف دیگر باید این نکته را در نظر داشته باشیم که اگر ارزش ذاتی یک سهم از قیمت فعلی خود در بازار کمتر باشد معمولاً گفته می‌شود که سهم سنگین قیمت‌گذاری شده است و در مقابل حالت قبلی، اصطلاحاً سهم دارای حباب مثبت بوده و انتظار می‌رود که قیمت آن کاهش پیدا کند.

تحلیل بنیادی مدلی از ارزیابی در بازار بورس است که با استفاده از آن می‌توان به قیمت منصفانه سهم دست پیدا کرد. طبیعتاً تحلیلگرانی که تکنیک استفاده و ارزیابی سهم را با استفاده از تحلیل بنیادی فراگرفته باشند، قادرند که ارزش واقعی سهم را پیداکرده و به یک موقعیت خوب به‌ منظور سرمایه‌گذاری دست پیدا کنند یا در مقابل یک سهم با قیمت بیشتر از ارزش واقعی را قبل از اینکه بازار به تعادل برسد و قیمت فعلی باارزش ذاتی سهم یکسان شود را به فروش برسانند.

ارزش ذاتی سهم چیست؟

در مفاهیم تحلیل بنیادی ارزش واقعی سهم همان ارزش ذاتی است. به این مثال توجه داشته باشید: در حال حاضر قیمت یک سهم در بازار 3000 ریال است، در صورتی‌که شما با استفاده از تحلیل بنیادی ارزش ذاتی آن را 3500 ریال ارزیابی می‌کنید. در نتیجه سهم موردنظر پتانسیل خوبی برای رشد خواهد داشت. در این فرآیند معمولاً سهامداران در بازار به دنبال سهم‌هایی هستند که به ‌طور قابل‌توجه‌ای کمتر از ارزش ذاتی خودشان در حال معامله شدن باشند. در این راستا به این نکته و نظریه باید توجه داشت که بازار بورس در بازه زمانی بلندمدت نسبت به تحلیل بنیادی واکنش نشان می‌دهد تا قیمت سهم‌ها به تعادل برسند.

بررسی عوامل کمی و کیفی در تحلیل بنیادی

در فرآیند تحلیل بنیادی هر عاملی که با شرایط مالی یک شرکت در ارتباط باشد مهم بوده و مورد بررسی قرار می‌گیرد. حال این پارامترها در دو گروه کمی و کیفی جای دارند که در این بخش قصد داریم این عوامل را به‌ صورت دقیق تشریح کنیم.

بررسی عوامل کمی

همان‌طور که می‌دانید عوامل کمی به‌ صورت اعداد قابل‌اندازه‌گیری هستند و در نهایت نتیجه دقیق‌تری را از ارزیابی ارائه می‌دهند. یکی از عوامل مهم برای تصمیم‌گیری تحلیل گران بازار بورس همین عوامل کمی در تحلیل بنیادی است که با استفاده از آن‌ها ارزیابی خود را آغاز می‌کنند. صورت‌های مالی شرکت نمایانگر وضعیت مالی شرکت بوده که در آن اطلاعات کمی نهفته است. سه صورت مالی مهم که باید به آن‌ها توجه داشته باشید عبارت‌اند از: ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد. در این بخش سعی داریم این صورت‌های مالی را بررسی کنیم.

ترازنامه

گزارش دارایی‌ها و بدهی‌های هر شرکت در بازه زمانی مشخص در ترازنامه قابل ‌دسترس هستند. فرمول اصلی که در ترازنامه لحاظ شده است به‌این‌ترتیب است:

دارایی‌ها = بدهی‌ها + حقوق صاحبان سهام

دارایی هر شرکت نشان‌دهنده مدیریت و کنترل شرکت بر دارایی‌ها بوده که شامل وجه نقد، موجودی، ساختمان و … است. عوامل دیگری نظیر بدهی‌های شرکت، میزان مالکیت سهامداران شرکت و … نشان‌دهنده ارزش کل وضعیت مالی شرکت هستند.

صورت سود و زیان

در صورتی‌که در ترازنامه یک بررسی اجمالی به رویکرد مالی شرکت می‌شود، صورت سود و زیان، عملکرد شرکت را در یک بازه زمانی مشخص می‌کند. در نهایت با استفاده از صورت سود و زیان عواملی نظیر مخارج و سود شرکت مشخص می‌شود.

صورت جریان وجوه نقد

صورت جریان وجوه نقد به‌ طور کلی نمایش‌دهنده گزارش‌هایی از قبیل جریان‌های خروجی و ورودی مالی در بازه زمانی مشخص است. صورت جریان وجوه نقد، بر پروسه‌های در ارتباط با وجه نقد تمرکز ویژه‌ای دارد.

بررسی تحلیل تکنیکال

همان‌طور که در ابتدای مقاله اشاره کردیم تحلیل تکنیکال نیز به ‌عنوان یکی از بهترین روش‌های تحلیل و ارزیابی سهم است. شایان‌ذکر است که در این نوع تحلیل، معاملات بر تحلیل بنیادی اساس قیمت و حجم سهام انجام می‌شود و در نهایت با بهره گرفتن از نمودار سهم موردنظر و سایر ابزارها می‌توان فرآیند ارزیابی را شروع و به نتیجه نهایی دست ‌یافت. یک نکته مهم در تحلیل تکنیکال این است که در بازار هر مورد به‌ صورت خودکار تأثیر خود را بر سهم می‌گذارد. در این راستا نوسانات قیمتی سهم نیز دید بیشتری به اصول بنیادی به سرمایه گذران ارائه می‌دهد.

تحلیل تکنیکال دارای ابزارهای زیادی است که شخص یا استفاده از آن‌ها می‌تواند نقاط حمایت و مقاومت سهم را در روزهای آینده تخمین بزند، همین‌جور یکی از این ابزارها برای تخمین حد سود و زیان سهم کاربرد دارد که تمامی این‌ها مستلزم این هستند که شما بعد از گذراندن دوره‌های آموزشی بورسی بتوانید به بهترین شکل ممکن از آن‌ها در ارزیابی‌های خود استفاده نمایید تا به کسب سود ایده‌آلی دست پیدا کنید.

سخن آخر

با توجه به مطالبی که در مقاله تحلیل بنیادی چیست؟ بیان شد، می‌توان به این شکل جمع‌بندی کرد که بهترین روش برای سرمایه گزاری در بازار بورس و کسب سود خوب از این بازار، استفاده کردن از ابزارهای موجود در این بازار است. تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی از مهم‌ترین و اصولی‌ترین مواردی هستند که شما با بهره جستن از آن‌ها قادر خواهید بود که بهترین سرمایه‌گذاری را برای خود رقم بزنید. واضح تحلیل بنیادی است که هرکدام از این روش‌های ارزیابی و تحلیل، طرفدارها و منتقدان خود را دارد اما شما با توجه به تکنیک‌ها و شناختتان از بازار باید از هردوی این روش‌ها استفاده نمایید. این امر را در نظر داشته باشید که شما به‌منظور خرید هر وسیله‌ای اغلب ازنظر دوستان و کارشناسان استفاده می‌کنید که بهترین خرید را برای خود رقم بزنید، حال در فرآیند سرمایه‌گذاری در بورس به‌هیچ‌عنوان قابل‌قبول نیست که شخص به‌صورت کورکورانه دست به تزریق سرمایه خود در این بازار کرده و منتظر اتفاق‌های خوب باشد.

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست ؟ (آشنایی با تحلیل بنیادی بورس)

یکی از راه‌های موفقیت در بازار سرمایه ، پیش‌بینی قیمت‌ها و آینده سهام در بازار می‌باشد. روش‌های مختلفی برای پیش‌بینی بازار و حرکت قیمتی سهام وجود دارد. یکی از مهم‌ترین روش‌ها برای انجام این کار تحلیل سهام شرکت‌ها از روش‌های مختلف است؛ دو روش مهم و متداول برای تحلیل قیمت‌ها تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی یا فاندامنتال ( Fundamental analysis ) می‌باشد. در این مطلب قصد داریم توضیحی کامل راجع به انجام و تعریف تحلیل بنیادی ارائه دهیم.

تفاوت کلی تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال:

در تحلیل تکنیکال، سعی در پیش‌بینی قیمت سهام در آینده با توجه به قیمت‌های آن در گذشته می‌باشد. در واقع تکنیکالیست‌ها که به آن‌ها چارتیست نیز گفته می‌شود، تلاش دارند یک سهم را بر اساس اتفاقاتی که در قیمت یک سهم در گذشته اتفاق افتاده است بررسی کنند و آن را مبنایی بر پیش‌بینی قیمت آن سهم در آینده قرار دهند. این پیش‌بینی‌ها معمولا کوتاه مدت است و کاربرد چندانی برای پیش‌بینی آینده بلند مدتی سهم نخواهد داشت؛ اما برعکس تحلیلگران تکنیکال، تحلیلگران بنیادی یک شرکت را بر اساس گزارش‌های مالی و سلامت مالی شرکت، مدیریت، وضعیت اقتصادی و مواردی از این دست تحلیل می‌نمایند. در واقع تحلیل بنیادی بر محاسبه ارزش واقعی قیمت یک سهم در بازار تمرکز دارد. در تحلیل بنیادی، شما با در نظر گرفتن مسائلی مثل درآمد و فروش شرکت، هزینه‌های محقق شده و سود و زیان شرکت در یک دوره، رشد سهام را در آینده پیش‌بینی می‌کنید.

ویدیوی معرفی تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

تعریف تحلیل بنیادی یا فاندامنتال:

تجزیه و تحلیل بنیادی (FA) روشی برای اندازه‌گیری ارزش ذاتی سهم با بررسی عوامل اقتصادی و مالی است. تحلیلگران بنیادی هر چیزی را که می‌تواند بر ارزش یک سهم تأثیر بگذارد، مطالعه می‌کنند، از عوامل کلان اقتصادی مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل خرد اقتصادی مانند اثربخشی مدیریت شرکت. هدف نهایی رسیدن به عددی است که یک سرمایه‌گذار می‌تواند آن را با قیمت فعلی یک سهم مقایسه کند تا ببیند آیا قیمت سهم پایین آمده یا بالا رفته است.

دوره های آموزش تحلیل بنیادی یا فاندامنتال آکادمی بورس پشوتن:

  • دوره کامل آموزش تحلیل فاندامنتال (مدرس یاسر مهرآور)
  • دوره کامل آموزش تحلیل فاندامنتال
  • وبینار تحلیل فاندامنتال
  • دوره حضوری تحلیل فاندامنتال (مدرس یاسر مهرآور)
  • دوره حضوری تحلیل فاندامنتال (مدرس مازیار فتحی)
  • دوره حضوری تحلیل فاندامنتال پیشرفته (مدرس مازیار فتحی)

درک کلی تحلیل بنیادی:

همه تحلیلگران بازار سرمایه سعی می‌کنند تا تعیین کنند که آیا یک سهم در بازار با ارزش واقعی معامله می‌شود یا خیر. تحلیلگران به طور معمول، قبل از تمرکز بر عملکرد شرکت‌ها، به منظور دستیابی به ارزش عادلانه قیمت سهام، ابتدا وضعیت کلی اقتصاد و سپس قدرت صنعت مورد نظر را مطالعه و بررسی می‌کنند.

تحلیل بنیادی از داده‌های عمومی برای ارزیابی ارزش سهام یا هر نوع سهم دیگر استفاده می‌کند. به عنوان مثال، یک سرمایه‌گذار می‌تواند با نگاهی به عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و وضعیت کلی اقتصاد، تحلیل بنیادی را روی ارزش اوراق بهادار تحلیل بنیادی انجام دهد؛ برای مثال مطالعه اطلاعات در مورد صادرکننده اوراق قرضه و تغییرات احتمالی در رتبه‌بندی اعتبار آن.

برای سهام بررسی درآمد، سود، پیش بینی رشد آینده، بازده سهام، حاشیه سود و سایر داده‌ها برای تعیین ارزش اساسی شرکت و پتانسیل رشد در آینده تاثیر گذار است. همه این داده‌ها را در صورت‌های مالی یک شرکت می‌توان مشاهده نمود.

سرمایه گذاری و تحلیل بنیادی:

یک تحلیلگر در ایجاد مدل برای تعیین ارزش تخمینی قیمت سهم یک شرکت بر اساس داده‌های در دسترس تلاش می‌کند. این ارزش فقط یک تخمین است. از نظر یک تحلیلگر بنیادی، اینکه قیمت سهم شرکت در مقایسه با قیمت فعلی بازار معاملاتی چه مقدار باید ارزش داشته باشد بسیار مهم است. برخی از تحلیلگران ممکن است قیمت تخمینی خود را به عنوان ارزش ذاتی شرکت معرفی کنند.

اگر یک تحلیلگر محاسبه کند که ارزش سهام باید به میزان قابل توجهی بالاتر از قیمت فعلی سهام باشد، می‌تواند یک سیگنال خرید برای سرمایه‌گذاران سهم تلقی شود و برعکس آن هم مصداق دارد؛ یعنی اگر یک تحلیلگر ارزش ذاتی پایین‌تری را نسبت به قیمت فعلی بازار محاسبه کند، می‌تواند به عنوان سیگنالی برای فروش تلقی شود.

به هر صورت سرمایه‌گذارانی که این توصیه‌ها را رعایت می‌کنند انتظار دارند که بتوانند با توصیه‌های یک تحلیلگر بنیادی سهام ارزشمندی خریداری کنند؛ زیرا انتظار دارند سهام مورد نظر، احتمالا افزایش قیمت بالاتری را با گذشت زمان تجربه کند. این روش تجزیه و تحلیل سهام بر خلاف تحلیل تکنیکال است که جهت قیمت‌ها را از طریق تجزیه و تحلیل داده‌های تاریخی بازار مانند قیمت و حجم پیش‌بینی می‌کند.

تحلیل بنیادی کمی و کیفی:

مشکل در تعریف کلمه بنیاد این است که می‌تواند هر چیزی را که مربوط به رشد و توسعه اقتصادی یک شرکت باشد را در برگیرد. بدیهی است که این داده‌ها اعدادی مانند درآمد و سود را شامل می‌شوند؛ اما این داده‌ها می‌توانند هر چیز دیگری را نیز شامل شوند: از تعداد معاملات سهام یک شرکت گرفته تا کیفیت مدیریت آن. عوامل اساسی و تاثیر‌گذار در تحلیل بنیادی را می‌توان به دو دسته کمی و کیفی طبقه‌بندی کرد. معنای مالی این لغات تفاوت چندانی با تعاریف استاندارد آن‌ها ندارد.

تحلیل کمی : بزرگ‌ترین منبع داده‌های کمی صورت‌های مالی است. درآمد، سود، دارایی و غیره را می‌توان با دقت بسیار زیاد اندازه‌گیری کرد.

تحلیل کیفی : اصول کیفی ملموس‌تر هستند. ممکن است شامل کیفیت مدیران کلیدی یک شرکت، نام تجاری شناخته شده، ثبت اختراعات و فناوری خاص آن شرکت باشد.

البته هیچ کدام نسبت به یکدیگر برتری ندارند، بسیاری از تحلیلگران این دو اصل را در کنار هم اندازه‌گیری می‌کنند و در تحلیل‌های خود از هر دوی آن‌ها استفاده می‌کنند.

*چهار اصل اساسی در تحلیل بنیادی وجود دارد که تحلیلگران همیشه در مورد یک شرکت در نظر می‌گیرند:

مدل تجاری: شرکت دقیقاً چه کاری انجام می‌دهد؟ فهمیدن این موضوع آنقدر که به نظر می‌رسد ساده نیست. اگر الگوی تجاری یک شرکت مبتنی بر فروش مرغ فست فود باشد، آیا درآمد خود را از این طریق بدست می آورد یا خیر؟ یا این که فقط حق امتیاز آن را در اختیار دارد؟ بنابراین فهمیدن موضوع اصلی فعالیت شرکت بسیار حیاتی تحلیل بنیادی است.

مزیت رقابتی: موفقیت طولانی مدت یک شرکت عمدتاً به دلیل توانایی آن شرکت در حفظ مزیت رقابتی آن است. مزایای قدرتمند رقابتی، مانند نام تجاری کوکا کولا و یا تسلط شرکت مایکروسافت در تولید سیستم عامل رایانه‌های شخصی از نمونه‌های بارز در مزیت رقابتی هستند. هنگامی که یک شرکت بتواند به یک مزیت رقابتی دست یابد، سهام‌داران آن می‌توانند برای دهه‌ها از سودهای دریافتی خود لذت ببرند.

مدیریت: برخی معتقدند مدیریت مهم‌ترین ملاک برای سرمایه‌گذاری در یک شرکت است. در حالی که ارزیابی واقعی برای سرمایه گذاری در شرکت‌های کوچک می‌تواند کار سختی باشد، در عوض در مورد شرکت‌های بزرگ، خصوصا سهامی عام می‌توانید به وب‌سایت شرکت‌ها نگاه کنید و رزومه‌های اعضای هیئت مدیره را بررسی کنید که ببینید آن‌ها در مشاغل قبلی چقدر خوب عمل کرده‌اند؟ آیا آن‌ها در شرکت‌های قبلی موفق بوده‌اند یا اینکه شکستی دیگر در راه است؟

حاکمیت شرکتی: حاکمیت شرکت سیاست‌های موجود در یک سازمان را نشان می‌دهد که حاکی از روابط و مسئولیت‌های بین مدیریت و ذینفعان است. این سیاست‌ها در منشور شرکت و آئین‌نامه‌های داخلی آن به همراه قوانین و مقررات شرکت تعریف و تعیین می‌شود. شما می‌خواهید با شرکتی کار کنید که از نظر اخلاقی، عادلانه ، شفاف و کارآمد اداره شود. به ویژه توجه داشته باشید که آیا مدیریت به حقوق سهامداران و منافع سهامداران احترام می‌گذارد یا خیر. اطمینان حاصل کنید که ارتباطات آن‌ها با سهامداران شفاف، واضح و قابل درک است. اگر متوجه نشوید، احتمالاً به این دلیل است که آن‌ها به شما احترام نخواهند گذاشت.

در نظر گرفتن صنعت یک شرکت نیز مهم است: پایگاه مشتری، سهم بازار در بین بنگاه‌ها، رشد در سطح صنعت، رقابت، مقررات و چرخه‌های تجاری. کسب اطلاعات در مورد نحوه کار صنعت، درک عمیق‌تری از سلامت مالی یک شرکت به سرمایه‌گذار خواهد کرد.

صورت‌های مالی: مبانی کمی که باید در نظر گرفت

صورت‌های مالی گزارش‌هایی است که یک شرکت اطلاعات مربوط به عملکرد مالی خود را فاش می‌کند و در تحلیل بنیادی از اهمیت خاصی برخوردار است. سه صورت مالی مهم عبارتند از صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان گردش وجه نقد.

ترازنامه

ترازنامه نشان دهنده دارایی‌ها، بدهی‌ها و سهام شرکت در یک نقطه خاص از زمان است. در واقع تعادل بین دارایی، بدهی و سرمایه ترازنامه را تشکیل می دهند که شکل زیر نمایانگر این تعادل است:

دارایی = بدهی + حقوق صاحبان سهام

دارایی‌ها منابعی را نشان می‌دهند که شرکت‌ها در یک زمان معین در اختیار دارند یا کنترل می‌کنند که شامل مواردی مانند وجه نقد، موجودی کالا، ماشین آلات و ساختمان‌ها می‌باشد. طرف دیگر این معادله نشان‌دهنده کل ارزش مالی است که شرکت برای به دست آوردن آن دارایی‌ها استفاده کرده است. تأمین مالی در نتیجه بدهی یا حقوق صاحبان سهام شکل می‌گیرد. بدهی‌ها بدهی را نشان می‌دهند (که البته باید بازپرداخت شود)، در حالی که حقوق صاحبان سهام بیانگر ارزش کل پولی است که مالکان و سرمایه‌گذاران در آن مشارکت داشته‌اند.

صورت سود و زیان

در حالی که ترازنامه برای بررسی شرایط مالی شرکت‌های از یک تصویر لحظه‌ای استفاده می‌کند، صورت سود و زیان، عملکرد یک شرکت را در یک بازه زمانی خاص اندازه‌گیری می‌کند. از تحلیل بنیادی نظر فنی، شما می‌توانید ترازنامه را برای یک ماه یا حتی یک روز تهیه کنید. صورت سود و زیان اطلاعات مربوط به درآمدها، هزینه‌ها و سود حاصل از عملکرد شرکت‌های را برای یک دوره خاص نشان می‌دهد.

صورت جریان گردش وجه نقد

صورت جریان وجه نقد نشانگر سابقه ورود وجوه نقدی یک شرکت تجاری در طی یک دوره زمانی زمانی است. به طور معمول، گزارش‌هایی از جریان‌های نقدی فعالیت‌های زیر در این صورت مشاهده می‌شود:

صورت جریان وجه نقد از آن جهت حائز اهمیت است که دست بردن و تغییر وضعیت نقدی شرکت بسیار دشوار است. موارد زیادی وجود دارد که حسابداران می توانند برای تغییر در درآمدها انجام دهند؛ اما جعلی بودن پول در بانک کار سختی است. به همین دلیل، برخی از سرمایه‌گذاران از صورت جریان وجه نقد به عنوان یک صورت اصلی برای تصمیم‌گیری مالی استفاده می‌کنند.

بنابراین بررسی و تحلیل تمامی این موارد توسط تحلیلگران بنیادی ، جهت محاسبه و بدست آوردن ارزش واقعی(ارزش ذاتی) یک سهم در بازار سرمایه است. در نتیجه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال می‌توانند مانند دو بال یک پرنده و مکمل یکدیگر عمل کنند. یکی ارزش واقعی را بررسی و ثابت می‌کند و دیگری آینده قیمتی را بر اساس این ارزش مشخص می‌کند.

آموزش تحلیل بنیادی بورس ایران (برای افراد مبتدی)

تحلیل بورس

ارزش واقعی یک کالا یا یک سهم علاوه بر اینکه از شرایط عرضه و تقاضا تاثیر میپذیرد، به عوامل دیگر نیز بستگی دارد. تحلیل بنیادی به شما کمک میکند تا عوامل موثر بر ارزش ذاتی بررسی شود. در تحلیل سهم های بورس میزان سوددهی یک شرکت مورد بررسی قرار میگیرد. تحلیلگران بنیادی با بررسی عوامل موثر بر سوددهی فرصت های سرمایه گذاری را تشخیص میدهند. این عوامل میتواند صورت های مالی منشتر شده شرکت ها باشند و یا حتی یک اتفاق سیاسی مهم در جهان.

برای مثال زمانی که ارزش واقعی یک سهم با قیمت روز سهم تفاوت زیادی داشته باشد یعنی قیمت سهم یا خیلی بالا و یا خیلی پایین باشد تحلیلگر بنیادی تشخیص میدهد، سهم برای خرید مناسب است یا برای فروش. به طور خلاصه هدف اصلی از تحلیل بنیادی یا فاندامنتال تعیین ارزش واقعی سهام شرکت‌ها است. در این مقاله به بررسی جامع مفاهیم پایه تحلیل بنیادی میپردازیم.

هر آنچه که یک تحلیل گر باید از خود بپرسد

  • آیا درآمد شرکت رشد می‌کند؟
  • آیا شرکت سوددهی واقعی دارد؟
  • آیا می‌تواند بدهی‌های خود را بپردازد؟
  • آیا قدرت کافی برای رقابت با دیگران را دارد؟
  • آیا منابع شرکت برای تولید سود، به شکلی بهینه تخصیص پیدا کرده‌اند؟
  • در بدترین سناریو، چه اتفاقی برای سرمایه‌گذاران می‌افتد؟

چرا افرادمبتدی باید تحلیل بنیادی را یاد بگیرند؟

تحلیل بنیادی از تحلیل تکنیکال سختتر است و به همین تحلیل بنیادی دلیل افراد مبتدی تمایل بیشتر به تحلیل تکنیکال دارند. تحلیل بنیادی از آن رو مهم است که برای انتخاب یک سهم باید تحلیل بنیادی را بلد بود و پس از آن برای ورود یا خروج به یک سهم در زمان مناسب از تحلیل تکنیکال استفاده کرد.

توی این پک فوق العاده، تحلیل تکنیکال در بورس رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! بورس رو سریع یاد بگیر وحسابی پول دربیار!

در تحلیل تکنیکال شما روند قیمت یک سهم در بازه زمانی کوتاه میتوانید بررسی کنید. اما در بلند مدت قدرت پیش بینی شما کم میشود. این به معنی آن است ک تحلیل گران تکنیکال ارزش یک سهم و روند قیمت را در بلند مدت نمیتوانند پیش بینی کنند. در مقابل تحلیل بنیادی می تواند روند آینده دور را پیش بینی کند.

یکی دیگر از دلایل لزوم آموزش تحلیل بنیادی انتخاب سهم برای تحلیل تکنیکال است.. در تحلیل بنیادی شما سهام بسیاری از صنایع و شرکت های بی ارزش را از دایره تحلیل خود حذف میکنید و زمان بیشتری را برای تحلیل و پیش بینی سهام های باارزش صرف میکنید و پس از آن تحلیل تکنیکال به راحتی میتواند نقطه ورود به سهم و یا خروج از سهم را مشخص سازد.

بطور خلاصه روش یافتن سهام خوب در تحلیل بنیادی در تصویر زیر آموزش داده شده است:

تحلیل بنیادی

و اما توضیحات کامل تر:

با این اپلیکیشن ساده، هر زبانی رو فقط با روزانه 5 دقیقه گوش دادن، توی 80 روز مثل بلبل حرف بزن! بهترین متد روز، همزمان تقویت حافظه، آموزش تصویری با کمترین قیمت ممکن!

رویکرد های تحلیل بنیادی

1-رویکرد پایین به بالا

این رویکرد برای افراد مبتدی گزینه بهتری است. در این رویکرد تحلیل گر، تحلیل را از شرکت آغاز می کند و به ترتیب به تحلیل صنعت، اقتصاد داخلی و درنهایت اقتصاد جهانی می پردازد. در واقع نقطه آغازین در این نوع رویکرد اخباری در مورد یک شرکت خاص می باشد.

2-رویکرد بالا به پایین

این رویکرد برای افراد حرفه ای مناسب تر است. در این رویکرد تحلیلگر تحلیل را از سطح های بالای اقتصادی یعنی اقتصاد جهانی و سپس اقتصاد کشور ، تحلیل صنعت و تحلیل شرکت می پردازد. در واقع نقطه آغازین در این رویکرد یک خبر اقتصادی یا سیاسی موثر در سطح کلان جهانی می باشد و تحلیلگر تاثیر یک خبر مهم را بر سهام شرکت میسنجد.

منابع اطلاعاتی تحلیل بنیادی

قبل از معرفی منابع اطلاعاتی لازم است تا نکاتی در باب اطلاعات ذکر کنیم:

  • ابتدا باید به این نکته توجه کرد که اطلاعات در واقع داده های خام هستند که باید توسط شما تحلیل شوند به همین منظور آموزش تحلیل بنیادی ضرروی و با اهمیت است. ناآگاهی در زمینه تحلیل اطلاعات میتواند زمینه سیگنال های اشتباه و درنهایت ضرر را ایجادکند.
  • نکته حائز اهمیت دیگر زمان مفید استفاده از داده ها و اطلاعات است. در صورت استفاده به موقع از داده ها شما میتوانید یک تحلیل خوب داشته باشید. داده های درست در زمان نامناسب سودی برای شما نخواهند داشت.

منابع اطلاعاتی

1-اطلاعات درونی شرکت(صورت های مالی)

صورت های مالی باید به طور مستمر در سایت کدال منتشر شوند تا این داده ها در اختیار تحلیلگران بورس قرار گیرد. از جمله این گزارشات صورت های مالی دوره ای ، گزارش هیئت مدیره ، یادداشت های توضیحی ، و دیگر خبر ها مانند دعوت به مجامع و خلاصه آنها و …. می باشد.

ترازنامه ، صورت سود و زیان ، صورت جریان وجوه نقد از جمله مهمترین صورت های مالی برای تحلیلگران بنیادی است.

2-اطلاعات بیرونی (اقتصاد کلان کشور و صنعت)

باتوجه به افزایش سرعت داده ها در اینترنت و یا شبکه های خبری شما میتوانید با دریافت روزانه خبرهای موثق وضعیت سهام خود را بسنجید. هیچ گاه از شبکه های اطلاع رسانی نامعتبر استفاده نکنید.

3- وضعیت قیمت دلار و تورم

خواه نا خواه وضعیت بورس نیز مانند موارد دیگر ارتباط تنگاتنگی با قیمت ارز و تورم دارد. مادامیکه قیمت ارز افزایش پیدا می کند سهام نیز به طور کلی سیر صعودی دارند.

تحلیل بنیادی (سنجش ارزش ذاتی و ارزش روز سهم)

همانگونه که در ابتدای مقاله اشاره کردیم یکی از کاربردهای تحلیل بنیادی پی بردن به ارزش ذاتی و ارزش روز سهم است. برای اینکه بفهمید ارزش یک سهم چگونه است باید ارزش ذاتی و میزان سوددهی آن را بسنجید تا بفمید یک سهم ارزش خرید دارد یا خیر. یکی از نسبت های مهم در تحلیل بنیادی نسبت P/E است. این نسبت به شما نشان میدهد پس از چه بازه زمانی اصل سرمایه شما برمیگردد.

اگر ارزش(Value) پایین‌تر از قیمت(Price) فعلی باشد، گفته می‌شود قیمت سهام افزایش‌یافته است و سرمایه‌گذار می‌تواند تصمیم به فروش سهم بگیرد. از طرف دیگر اگر ارزش بیشتر از قیمت فعلی باشد، سهام به‌عنوان سهام سودآور شناخته می‌شود که مبنای خرید سهم است. هنگامی‌که بازار این شکاف را درک کند و با افزایش قیمت سهم، آن را تنظیم کند، سرمایه‌گذار به هدف خودش که به دست آوردن سود بوده است، می‌رسد.

مراحل انجام تحلیل بنیادی

1-شناخت شرکت و یا صنعت

2-پیش بینی عملکرد شرکت و میزان سودسازی آن با توجه به صورت های مالی و اطلاعات شرکتی

3-محاسبه ارزش ذاتی و ارزش واقعی

4-درنهایت تصمیم به خرید، فروش و یا نگهداری ( هر زمان ارزش ذاتی سهم بالاتر از قیمت بازاری سهم باشد، اقدام به خرید سهام کرده و بالعکس)

داده های کمی و کیفی در تحلیل بنیادی

اصول کمی

1-ترازنامه شرکت

این داده های عددی شامل سابقه دارایی، بدهی و سهام های شرکت در یک بازه زمانی است. ترازنامه با این واقعیت مشخص می شود که ساختار مالی یک تجارت به صورت زیر تعادل می یابد:

دارایی = بدهی + سهام سهام داران

  • دارایی منابعی هستند که در اختیار شرکت هستند مانند پول نقد، ساختمان ها و یا ماشین آلات
  • بدهی ها وجهی است که باید پرداخت شوند.
  • حقوق صاحبان سهام بیانگر ارزش کل پولی است که صاحبان مشاغل در آن مشارکت داشته اند. از جمله سودهای حفظ شده ، که سود حاصل از سالهای گذشته است.

2-صورت حساب درآمد

صورت حساب درآمد یک شرکت را در یک بازه زمانی خاص اندازه گیری می کند. از نظر فنی ، شما می توانید ترازنامه را برای یک ماه یا حتی یک روز داشته باشید ، اما فقط مشاهده خواهید کرد تحلیل بنیادی که شرکت های دولتی به صورت سه ماهه و سالانه گزارش می کنند. صورت درآمد اطلاعات مربوط به درآمدها ، هزینه ها و سود حاصل از عملکرد شرکت های تجاری را برای آن دوره ارائه می دهد.

3-صورت حساب گردش پول

صورت حساب گردش پول نشانگر سابقه ورود و خروج وجوه نقدی یک تجارت در بازه زمانی مشخص است. صورت حساب گردش پول از این جهت اهمیت دارد که دستکاری یک وضعیت نقدی برای یک تجارت بسیار دشوار است.

در نهایت با بررسی عوامل کمی شما تشخیص میدهید آیا یک شرکت توانایی سود سازی دارد یا خیر؟ آیا درآمد شرکت سالم است یا خیر و میتواند بدهی خود را پرداخت کند؟ و از این دست سوالات که یک تحلیل گر را نسبت به عوامل کمی شرکت مطمئن میسازد.

عوامل کیفی

1-شناخت شرکت

شما باید درک درست از فعالیت و کسب و کار شرکت مورد نظر خود داشته باشید . بزرگان بازار بورس هیچ گاه بر سهام هایی که از آن از فعالیت آن شرکت اطلاعاتی ندارند سرمایه گذاری نمیکنند. برای مثال گاهی نام یک شرکت مانند شرکت فولاد آلیاژی یزد شما را به اشتباه می اندازد و با تصور تولید فولاد در این شرکت به دنبال اخبار قیمت های جهانی فولاد باشید و اشتباهی بزرگ در تحلیلات شما اتفاق افتد در صورتی که این شرکت در زمینه خرید یا اجاره زمین و خرید ماشین آلات و لوازم یدکی و مواد اولیه مورد نیاز از داخل یا خارج از کشور و ایجاد تاسیسات مربوطه به ‌منظور تولید انواع قطعات و مقاطع آماده‌سازی شده فولادی فعالیت میکند.

2-درک مزیت رقابتی

مزایایی مثل مزیت ابعاد، سهم از بازار، آگاهی بالای عمومی از برند و… می‌توانند یک سهم را از بقیه شرکت‌ها متمایز کنند. شناسایی مزیت‌ها یکی از مهم‌ترین گام‌های تحلیل بنیادی است.

3-درک مدیریت

شناخت مدیر خوب در بهبود رشد یک سهم میتواند موثر باشد. مدیریت خوب موجب بهوبد عملکرد یک سهم میشود. به زبان ساده، یک تحلیل بنیادی که فقط شامل نسبت‌های مالی باشد، بدون این که به تیم مدیریتی توجه کند، تحلیلی ناقص خواهد بود.

4-شناسایی ذی‌نفع‌ها

شناسایی ذی نفعان یک سهام در ارزش واقعی سهم تاثیر بسزایی دارند. برای این منظور اطلاعاتی درباره تعداد سهام داران حقیقی و حقوقی یک شرکت کسب کنید.

5-مشتری‌های شرکت

با بررسی پیشینه یک شرکت میتوانید به سادگی بفهمید تعداد مشتری های شرکت چگونه است. تعداد محدود مشتری ها نشانده انحصاری و دولتی بودن آن شرکت است که در واقع این مسئله در کاهش سود بسیار موثر خواهد بود. همچنین به این نکته توجه کنید در شرکت هایی با خدمات دولتی و انحصاری با کوچترین تغییر در سیاست های دولت ارزش شرکت نیز تغییر خواهد کرد.

6-سهم از بازار

سهم بازار یک شرکت تاثیر بسزایی در رشد آن دارد و میتواند از مزیت های زیادی بهره بجوید. اما این به معنی بی ارزشی شرکت های کوچک نیست. شرکت های کوچک در صورت موفقیت رشد بی سابقه ای خواهند داشت. حتما می‌دانید که برای داشتن شانسِ سودِ بیشتر، باید ریسک بیشتری را پذیرا باشید. برای کم کردن ریسک، باید سود انتظاری خود را هم کاهش بدهید. در اینجا هم سهم از بازار بزرگ‌تر به معنی ریسک کم‌تر، و سهم کوچک احتمال بازدهی بالاتر است.

7-انتخاب صنعت

به رشد یک صنعت توجه کنید. سنجش صنعت با نیاز ها و پیشرفت های روز دنیا در انتخاب یک صنعت بسیار موثر خواهند بود. برای مثال امروزه شاهد رشد چشمگیر صنایع هوش مصنوعی و خودروهای الکتریکی هستیم و از این رو این صنایع میتوانند گزینه های خوبی برای سرمایه گذاری باشند.

مثلا زمانیکه در تلویزیون اعلام می شود قیمت سیمان از ماه آینده افزایش پیدا می کند، سریعا به دنبال سهام سیمان باشید چون قطعا این سهام رشد خواهند کرد.

8-قیمت‌پذیری و قیمت‌گذاری

برخی شرکت ها قیمت پذیر نیستند یعنی تامین کننده مالی تاثیری بر قیمت ندارد. همچنین برخی شرکت ها با داشتن منابع تامین کننده گسترده تر در قیمت گذاری آزادانه عمل میکنند. با بررسی قیمت پذیری یک شرکت میتوانید به این نکته توجه کنید تامین کننده میتواند قیمت سهم را کاهش دهد و میزان سوددهی شما را پایین آورد.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا