مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی

برخی معتقدند که تجزیه و تحلیل تکنیکال صرفاً مطالعه نیروهای عرضه و تقاضا می باشد.
تحلیل آنچین یا تکنیکال؟ شاید هم هر سه تا!
اگر دستی بر آتش ترید و معامله ی دارایی های کریپتویی دارید حتما می دانید که چقدر این بازار دارای نوسان های پیش بینی ناپذیر است. با این حال روش های مختلفی برای تحلیل مارکت وجود دارد که به کاهش ریسک معاملات و بیشینه سازی سود در تصمیم های معاملاتی شما کمک می کند.
سه روش مهم تحلیل بازار وجود دارد به نام های تحلیل آنچین (on chain analysis)، تحلیل بنیادی (fundamental) و تحلیل تکنیکال. فهم و درک این سه روش مهم تحلیل برای کاهش ریسک و هدایت شما به مسیر یک معامله ی موفق کمک می کند. بیایید ببینیم این سه روش چه ویژگی هایی دارند، از چه داده هایی استفاده می کنند و چه نتایج و بروندادهایی دارند.
تحلیل آنچین
رایج ترین و ساده ترین روش تحلیل آنچین است. این تحلیل عمدتا با بررسی داده های آنچین یا به عبارتی داده های ثبت شده روی بلاکچین مثل تعداد آدرس ها، حجم تراکنش ها، سختی شبکه و بلاک های ماین شده به ازای هر روز در شبکه ی بیتکوین و بلاکچین های اصلی دیگر انجام می شود. تحلیل آنچین بر اساس داده هایی انجام می شود که روی بلاکچین ثبت شده اند و همچنین داده هایی که درباره سنتیمنت (احساسات) حول بازار وجود دارد. این اطلاعات از سوی سرمایه گذاران و معامله گران و همچنین ماینرهای بیتکوین و حتی استفاده کنندگان روزمره از بیتکوین مورد استفاده قرار می گیرد. تحلیل آنچین از این لحاظ مهم است که دیدگاهی غیر سوگیرانه در مورد اقتصاد دنیای واقعی دیجیتال به ما می بخشد.
با استفاده از این تحلیل ها شما می توانید پاسخ سوالهایی مثل موارد زیر را پیدا کنید:
- چه مقدار حجم روی شبکه ی بیتکوین در حال جابجایی است:
- چه تعداد تراکنش روی بلاکچین بیتکوین در هر روز رخ داده است؟
با تحلیل داده های آنچین می توانید بفهمید که آیا افزایش استفاده و تراکنش روی شبکه رخ داده و احتمال افزایش قیمت رمزارز در آینده ی نزدیک وجود دارد یا نه. این اطلاعات برای معامله گرانی حیاتی است که می خواهند به صورت بلند مدت روی رمزارزی سرمایه گذاری کنند. آنها با این تحلیل ممکن است برای خرید اقدام کنند یا دست نگه دارند.
البته این نوع تحلیل محدودیت هایی هم دارد. برای مثال بعضی از تحلیل های آنچین روی شبکه ی بیتکوین، قراردادهای هوشمند و نرم افزارهای روی شبکه و تراکنش های آنها را در محاسبات خود لحاظ نمی کنند. به علاوه، تحلیل آنچین تراکنش های آف چین را به حساب نمی آورند در حالی که با داشتن آنها می توان تصویر جامعتری از فعالیت های روی شبکه به دست آورد.
اگر داده های کاملی از هر معامله، قرارداد و زمان آنها داشته باشیم می توانیم دیدگاه امیدوار کننده ای به این بازار آزاد داشته باشیم. برای استفاده از تحلیل های آنچین نیازی به داشتن تخصص در علوم داده یا برنامه نویسی کامپیوتر ندارید. تمام آن چیزی که نیاز دارید دانش اولیه ای از مبانی شبکه ی کریپتو و چگونگی درگیر شدن کاربران در آن است.
تحلیل بنیادی
همزمان با تحلیل آنچین، تحلیل بنیادی یا فاندامنتال را هم می توان روی دارایی های کریپتویی مثل بیتکوین و اتریوم انجام داد. تحلیل بنیادی بر پایه ی درک قوت و ضعف محرک های اساسی اقتصادی مثل فاکتورهای عرضه و تقاضا انجام می شود.
تمرکز بر روی این نوع تحلیل از تحلیل های آنچین متفاوت است زیرا این تحلیل به تمام فاکتورهای غیر تکنیکال می پردازد که می توانند روی تحرک قیمتی در هر دو جهت تاثیر بگذارند. این تحلیل تاثیر رویدادهای اقتصادی و اجتماعی را با دید کاملا اقتصادی بر روی دارایی های دیجیتال بررسی می کند. برای مثال اگر کشوری با نوعی کنترل های سرمایه ای و قانونی روی بیتکوین و اتریوم وجود داشته باشد، اقتصاد و حتی رویدادهای اجتماعی در آن کشور می تواند بر ارزش این کوین ها در بازار داخلی و بین المللی موثر باشد.
این نوع تحلیل موارد زیر را در بر می گیرد:
-
مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی
- تعداد تراکنش ها در یک روز خاص برای تخمین اینکه چه تعداد از افراد در آن روز یا هفته ی خاص از بیتکوین استفاده کرده اند.
- قیمت رمزارزها در یک روز خاص برای اندازه گیری اینکه چه تعداد از افراد حاضرند این مقدار برای رمزارزها بپردازند.
برای بکارگیری این تحلیل در معاملات، شما باید درک عمیقی از تمام فاکتورهای دخیل در بازار رمزارزها داشته باشید. برای این درک باید همیشه یک چشمتان به تغییرات قوانین و سیاست های دولتی باشد.
تحلیل فاندامنتال برای سرمایه گذارانی اهمیت دارد که روی معاملات کوتاه مدتی متمرکز هستند، بر خلاف معامله گران بلند مدت که روی تحلیل آنچین حساسند.
معاملات مبتنی بر تحلیل فاندامنتال از نوع خرید و فروش های پرشمارتر در صرافی ها هستند. این معامله گران بیشتر احتمال دارد که از تحلیل تکنیکال هم در تصمیمات معاملاتی خود استفاده کنند.
تحلیل تکنیکال
پیچیده ترین نوع تحلیل از میان این سه، تحلیل تکنیکال است و اگر درست انجام شود نتایج خیره کننده ای برای معامله گران در پی خواهد داشت. هدف از استفاده از این نوع تحلیل تعیین اینست که کدام دارایی در آینده افزایش قیمت و کدام یک افت قیمت خواهد داشت.
تحلیل تکنیکال الگوهای قیمتی را تحلیل می کند تا بتوانند بالا و پایین رفتن قیمت ها را پیش بینی کند. آنها عواملی مثل حجم های روی صرافی ها و تحلیل های آنچین یک رمزارز را هم در نظر می گیرند.
بهترین پلتفرم برای تحلیل عمیق بازار روی تعداد زیادی رمزارز سایت تریدینگ ویو (TradingView) است.
نتایج تحلیل تکنیکال تخمینی از قیمت رمزارز در آینده به ما می دهد اما به صورت قطعی به ما نمی گوید که واقعا قیمت بالا یا پایین خواهد رفت.
بهترین روش برای تحلیل سهام کدام است؟
بورس اوراق بهادار یکی از ارکان اصلی بازار سرمایه است. مهمترین وظیفه این بازار جذب سرمایههای پراکنده و تخصیص بهینهی این منابع به واحدهایی است که هم در جهت توسعه گام بر میدارند و هم منافع مورد انتظار سرمایهگذاران را تامین میکنند.
سرمایهگذاران، با انگیزههای مختلف نقش اساسی در تامین منابع مالی بازی میکنند. واحدهای اقتصادی نیز از جذب سرمایههای پراکنده، اهداف متفاوتی را دنبال میکنند که هدف هر دو گروه، دستیابی به منابع بیشتر و حداکثر کردن ثروت سهامداران است.
یکی از عواملی که در توسعه و رشد پایدار سرمایه نقش موثری دارد، آشنایی سرمایهگذاران و معاملهگران بازار سرمایه با روشهای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و افزایش توان تحلیلگری آن هاست.
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری مهم در بازارها به حساب میآیند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. همچنین معاملهگران و سرمایهگذارا بازار، از «روانشناسی بازار» نیز برای بررسی و تصمیمگیری استفاده میکنند.
شاید روانشناسی بازار را نتوان یک روش تحلیلی مستقل نامید با این حال در ادامه به بررسی این روش نیز خواهیم پرداخت.
۱- تحلیل بنیادی
تجزیه و تحلیل بنیادی مبتنی بر این فرض است که اوراق بهادار (و بازار به عنوان کل) دارای ارزشی ذاتی است که بوسیلهی سرمایهگذاران قابل برآورد است.
در تحلیل بنیادی برآورد ارزش ذاتی سهام از طریق ارزیابی متغییرهای بنیادی انجام میشود. اگر ارزش بازار کمتر از ارزش ذاتی باشد، زمان برای خرید مناسب است و اگر ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد زمان برای فروش مناسب است.
در تحلیل بنیادی سرمایهگذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان یک کل، تجزیه و تحلیل میکنند تا بتوانند زمان مناسب را برای سرمایهگذاری تشخیص دهند.
سپس به تحلیل صنایع یا بخشهایی از اقتصاد میپردازند که دارای چشم اندازهای آتی مناسبی هستند. در خاتمه نیز تحلیلگر به این نتیجه میرسد که زمان سرمایهگذاری مناسب است و صنعت مناسبی با بازده بالایی در چرخه اقتصاد فعالیت میکند و سپس به تحلیل شرکتهای آن صنعت میپردازد.
از آنجا که تحلیل بازار دلالت بر زمان مناسب جهت سرمایهگذاری در سهام داشته و تحلیل صنعت به منظور یافتن صنایعی با روشنترین آینده صورت میگیرد، بنابراین سرمایه گذار قادر به انتخاب شرکتهایی با آیندهای بهتر در محدودهی آن صنایع خواهد بود.
به این منظور سرمایهگذار باید بر دو جزء مهم یعنی سودهای تقسیمی و نرخ بازگشت مورد انتظار و یا به صورت بدیل، درآمد و نسبت P/E و تحلیل آنها تکیه کند.
تحلیل بنیادی در سطح شرکت، شامل متغییرهای اصلی مالی برای تخمین ارزش ذاتی شرکت است. این متغیرها شامل فروش، حاشیه سود، استهلاک، نرخ مالیات، منابع مالی، گردش دارایی ها و عوامل دیگر است.
تحلیلهای بعدی میتواند شامل موقعیت رقابتی شرکت در آن صنعت، روابط کارگری، تغییرات تکنولوژیکی، مدیریت، رقابت خارجی و غیره باشد. نتیجه نهایی تحلیل بنیادی در سطح شرکت دادههایی است که برای تخمین مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی قیمت سهام مورد نیاز است.
طرفداران استراتژیهای بنیادی معتقدند که ” قیمت در بلندمدت به سوی ارزش ذاتی میل میکند ” بنابراین هرگاه در فرآیند ارزشگذاری بنیادی سهام، فاصله یا شکافی بین ارزش و قیمت روز ملاحظه کنند از این مسئله برای نتیجهگیری در مورد ارزندگی یا عدم ارزندگی و در نتیجه خرید یا فروش سهام استفاده میکنند.
به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل بنیادی عبارتند از:
مزایای تحلیل بنیادی:
- ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﺰﯾﺖ آن اﻣﻨﯿﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻣﻮاج رواﻧﯽ ﺑﺎزار اﺳﺖ
- تحلیلهای بنیادی مناسب برای سرمایهگذاریهای بلندمدت و تمرکز بر روندهای بلندمدت است
- در نتیجهی تحلیل بنیادی سهام مناسب برای بلندمدت شناسایی میشود
- خطاهای تحلیل بنیادی دارای ضریب پایینتری نسبت به خطاهای تحلیل تکنیکال هستند
معایب تحلیل بنیادی:
- نیاز به تخصص بیشتری در زمینهی مالی دارد
- بکارگیری این تکنیک باید نسبت به مشخصه صنایع و شرکتها متفاوت باشد، و لازمهی آن تحقیقات زمانبر و پر هزینه است
- نیازمند زﻣﺎنی ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻠﯿﻞ شرکتهاست و ﻣﺤﺪودیتهای اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ ﺷﺮکتها از موانع آن به حساب میآیند
- درصورت تغییرات محیطی، تحلیل با خطا مواجه میشود
- یادگیری آن پیچیده و زمانبر است
۲ – تحلیل تکنیکال
تجزیه تحلیل تکنیکال یکی از روشهای سنتی انتخاب سهام عادی و کاملا متمایز از روش بنیادی است.
برخلاف روش بنیادی که بر دادههایی از قبیل سود سهام، فروش، نرخهای رشد و یا قوانین و مقررات دولتی مبتنی است، روش تجزیه و تحلیل تکنیکی مبتنی بر دادههای منتشر شدهی بازار است. دادههای بازار (market data) شامل قیمت سهام یا سطح شاخص بازار، حجم (تعداد سهام معامله شده) و شاخصهای تکنیکی است.
تحلیل تکنیکال (فنی) تغییر و حرکت قیمت اوراق بهادار را مدنظر دارد و از این دادهها برای پیش بینی تغییرات و حرکت آینده قیمت آن استفاده میکند.
تکنیکالیستها از نمودارهای قیمت استفاده میکنند که این نمودارها اطلاعات ارزشمندی از قبیل حرکات و تغییرات روند قیمت در طول یک بازه زمانی، عکس العمل قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات گذشته و حال، حجم و میزان معاملات تاریخی و قدرت نسبی یک سهم نسبت به کل بازار را در اختیار ما قرار میدهند. همچنین تحلیل تکنیکال کمک زیادی به تشخیص زمان ورود به معامله میکند.
تجزیه تحلیل فنی یک روش پیش بینی قیمت با استفاده از قیمتهای گذشته است. این روش مبتنی بر تحلیل عرضه و تقاضای کالاها، سهام، شاخصهای معاملات آتی یا هر ابزار قابل معامله است.
اغلب به این روش، روش تجزیه و تحلیل بازار یا تجزیه و تحلیل داخلی نیز گفته میشود، به این علت که در این روش از طریق ثبت دادههای مربوط به سهام به بررسی عرضه و تقاضای سهام در کل بازار پرداخته میشود.
هدف تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده از زمان است، بعبارت دیگر هدف آن پیش بینی تغییرات قیمتی کوتاهمدت در شاخصهای بازار سهام و سهام بصورت جداگانه است.
این پیشبینی بر مطالعه بازار یا تغییرات سهام از طریق تجزیه و تحلیل دادههای قیمتی و حجم مبادله سهام یا مطالعه شاخصهای تکنیکی مبتنی است. توجه داشته باشید که تجزیه و تحلیلگران تکنیکی نه تنها به سطوح قیمتی بلکه بر تغییرات قیمت نیز توجه داشته و سعی میکنند تغییرات قیمت را پیش بینی نمایند.
به صورت خلاصه، منطق تجزیه و تحلیل تکنیکی عبارت است از:
۱. قیمت ها توسط نیروی عرضه و تقاضا تعیین میشوند.
۲. عوامل مختلفی از قبیل عوامل بنیادی و عوامل روانشناختی بازار بر میزان عرضه و تقاضا تاثیر میگذارند.
۳. قیمت سهام هم زمان با تغییر و تعدیل قیمت سهام به سطوح تعادل جدید، به روند جدید تغییر مییابد.
۴. روندها و تغییرات میتوانند از طریق مطالعه تغییرات قیمتی و حجم معامله در طول زمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مشخص شود.
معاملهگرهایی که از استراتژیهای تکنیکال استفاده میکنند، معتقدند “همهی اطلاعات مهم بازار در قیمتها و حجم معاملات منعکس شده است” و اگر بخشی از اطلاعات خود را در قیمت نشان نمیدهند، عملا برای فعالان بازار ارزش ندارد.
تحلیلگران تکنیکال از مفاهیم و ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها، خطوط روند، حمایتها و مقاومتها و… برای تحلیل استفاده میکنند.
به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل تکنیکال عبارتند از:
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی) چیست؟ برای آشنایی با تحلیل فاندامنتال این مقاله را از دست ندهید. در این مقاله قصد داریم مزایا و معایب این تحلیل را مورد بررسی قرار دهیم و تفاوت تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال و همچنین تحلیل تکنیکال بیت کوین، برای شما فراهم شده است که قطعاً برای کسب موفقیت در بازار کریپتوکارنسی باید این تحلیل آشنایی داشته باشید.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست و چه ویژگیهایی دارد؟ تحلیل فاندامنتال همانند تحلیل تکنیکال در بازارهای بورس، ارزهای دیجیتال و اوراق مورد استفاده قرار میگیرد که بهعنوان علمی برای ارزیابی متغیرهای اقتصادی، مالی و عوامل تغییرپذیر دیگر یک دارایی میباشد. تحلیل بنیادی باعث میشود تا ارزش احتمالی و ارزش حقیقی یک رمزارز یا سهام در آینده را مشخص شود.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
در اصل تحلیل فاندامنتال به تحلیل و بررسی یک پروژه میپردازد که ممکن است سهام یا ارز دیجیتال باشد و این پروژهها را از جوانب مختلف مانند اخبار و اتفاقات و رویدادهای اخیر آن پیگیری میکند. به این ترتیب اگر با بررسی تمام جوانب تأثیرگذار در یک پروژه و جنبههای گوناگون آن بتوان به ارزش درونی و پتانسیل ویژه آن دست یافت، میتوان گفت که از تحلیل فاندامنتال یا بنیادی استفاده کردهایم.
فرض کنید ایلان ماسک توییتی در مورد روند صعودی بیت مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی کوین یا اتریوم و … در آینده خبر میدهد. این یک نمونه برای تحلیل فاندامنتال است که اگر شما با بررسی این موضوع بتوانید سود خوبی از این موضوع ببرید و اقدام به خرید آن ارز بکنید، درواقع از این تحلیل استفاده کردهاید.
چه عواملی در تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال تأثیر دارند؟
چه عواملی در تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال تأثیر دارند؟
• میزان حجم معاملات
یکی از عوامل مهم و ضروری در تحلیل فاندامنتال است که به شما به کمک حجم معاملات میتوانید میزان محبوبیت رمزارز موردنظر در بازار کریپتوکارنسی را مورد بررسی قرار دهید که این مقدار معادل با میزان معامله شده ارز دیجیتالی در یک بازه زمانی مشخص و خاص است. از این عملکرد نتیجه میگیریم، زمانی که حجم معاملات در ارزی دیجیتال بالا است، پس به معنای محبوبیت و آینده درخشان آن کوین خواهد بود.
البته نباید به شایعات دامن بزنید چراکه ممکن است رمزارزی با یک خبر و یک شایعه مورد توجه کاربران قرار بگیرد. درواقع نباید فقط به حجم معاملات یک ارز دیجیتالی توجه کرد؛ بنابراین سعی کنید برای یک ارز دیجیتال بهصورت ماهانه تحلیل بنیادی انجام دهید تا با این کار از ضرر مالی جلوگیری کنید.
• تحلیل و بررسی موجودی رمزارز
در دنیای ارزهای دیجیتال افرادی مشغول به معامله و خرید و فروش ارز دیجیتال هستند، اما تعدادی از کاربران در عوض خرید و فروش، ارز خود را ذخیره و نگهداری میکنند. این یک روش بسیار مهم برای کنترل تورم میباشد که امروزه کاربرد زیادی دارد.
برای مثال تمام توکنهای بیت کوین 21 میلیون است که تاکنون 18 میلیون از توکن از این رمزارز محبوب استخراج شده است؛ با توجه به این موضوع شاهد به پایان رسیدن استخراج بیت کوین هستیم و بنا به موضوع “عرضه و تقاضا” هرچه تعداد تقاضا بالا و میزان عرضه پایین باشد، روند قیمت بیت کوین صعودی خواهد بود که در آینده شاهد آن خواهیم بود.
بر این اساس موجودی ارز دیجیتال نیز از مهمترین عوامل مؤثر در تحلیل فاندامنتال است که باید مورد توجه قرار بگیرد.
• ارزش بازار
ارزش بازار، به میزان دارایی یک شرکت ضربدر قیمت هر واحد از آن ارز به دست میآید. ارزش بازار در تحلیل بنیادی کی از فاکتورهای مهم و ضروری است که به کمک آن میتوان تصمیمات بزرگی برای سرمایهگذاری گرفت که آیندهساز باشد. توجه داشته باشید که هرچه میزان ارزش بازار یک رمزارز بلا باشد که به معنای پایین بودن خطر (ریسک)سرمایهگذاری است.
• بازگشت سرمایه
میزان سودی دریافت شده به ازای هریک تومان سرمایهگذاری، بازگشت سرمایه گفته میشود که این معیار در واقع محاسبه نرخ بازگشت سرمایه در تحلیل فاندامنتال (بنیادی)به سرمایهگذاران در ارزیابی عملکرد رمزارز دیجیتالی کمک شایانی میکند.
• هزینه مورد نیاز برای استخراج توکن
یکی دیگر از عوامل مؤثر در تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال، محاسبه هزینه تمام شده برای استخراج و ماین کردن آن رمزپایه است. ماینرها یعنی افرادی که مشغول به استخراج کوین هستند، با محاسبه هزینهها بررسی میکنند که آیا استخراج کوین موردنظر نسبت به قیمت آن هزینه بالاتری دارد یا خیر؟ و اگر هزینه ماین کردن بیشتر از ارزش کوین باشد، ماینرها علاقهای به استخراج آن ارز دیجیتال نخواهند داشت.
در نتیجه هزینه استخراج ارز باید با قیمت ارز موردنظر تفاوتی داشته باشد که با ماینینگ بتوان کسب سود کرد، در غیر این صورت استخراج بیفایده بوده و هزینه اضافی متقبل شدهاید.
برخی از سرمایهگذاران با بیتوجهی به این مسئله زیانهای بسیاری را به کار خود وارد میکنند که متأسفانه راهی برای جبران آن وجود ندارد و سرمایهشان را از دست دادهاند؛ بنابراین نسبت به استخراج ارز دیجیتال دقت کافی را داشته باشید و از تحلیل بنیادی غافل نشوید.
• سرنوشت ارز دیجیتال
تاکنون ارزهای دیجیتالی زیادی پا به عرصه بازار کریپتوکارنسی گذاشتهاند که بعد از مدتی فعالیت دچار مشکلات فراوانی شدهاند که دیگر قادر به ادامه مسیر خود نیستند. نبود برنامهریزی حرفهای و نداشتن مسیر مشخص در پروژه در حال انجام سبب نابودی و از بین رفتن آن در سالهای آتی میشود.
امروزه کریپتوهای زیادی در سراسر جهان مورد استفاده قرار میگیرند، آیا تمام آنها پتانسیل پیشرفت و افزایش قیمت دارند؟
بنابراین نباید از تحلیل فاندامنتال غافل شد زیرا بهراحتی میتوان تشخیص داد که کدام ارز دیجیتال در 3 سال آینده در بین ارزهای دیگر وجود نخواهد داشت و کدام یک پیشرفت زیادی را در پرونده خود به ثبت میرساند.
تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟
در ادامه مقاله تفاوتهای تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال را با یکدیگر بررسی میکنیم. حتماً برای شما نیز این سؤال پیشآمده که آیا میتوان تنها از یک تحلیل فاندامنتال استفاده کرد؟ در جواب این سؤال باید گفت که تقریباً میتوان تنها با تحلیل تکنیکال به درآمد رسید و در ارزهای دیجیتال درخشید اما بالعکس این امر امکانپذیر نیست و نمیتوان تنها با تحلیل فاندامنتال موفقیت را تجربه کرد.
تفاوت فاندامنتال و تکنیکال چیست؟
تحلیلگر تکنیکال بررسیهای خود را روی نمودار انجام میدهد که هدف از این کار، دسترسی به نتیجهای است که فرد تحلیلگر انتظار دارد عملکرد قیمت ارز دیجیتال همانند قیمت گذشته آن است. برای آشنایی با تحلیل تکنیکال میتوانید مقاله تحلیل تکنیکال چیست؟ را در بایننس فارسی مطالعه کنید.
تحلیلگر تکنیکال سعی بر این دارد که نمدار را تجزیه و تحلیل کند تا الگوهایی را برای شناخت رفتار آن ارز در زمان آینده را پیش بینی کند و بتواند با عملکرد سنجیده خود در آن بازه زمانی سود زیادی دریافت کند. اما تحلیل فاندامنتال بر پارامترهای شرکتی تمرکز دارد.
شاید بر این باور باشید که تحلیل تکنیکال غیرمنطقی باشد ولی میتوان ثابت کرد که یک رابطه روانشناختی بسیار قوی بین روانشناسی فعالان حوزه کریپتو و تغییرات قیمت وجود دارد.
تحلیل تکنیکال بر اساس 3 اصلی که در آن وجود دارد، تنها تغییرات قیمت و اطلاعات قیمت را مورد هدف قرار میدهد که برخلاف تحلیل بنیادی است.
تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال
تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال یکی از مهمترین شاخصههای یک تحلیلگر است که باید تسلط کافی روی ارزهایی مانند اتریوم، بیت کوین، استلار، ریپل و… داشته باشد و بهصورت منظم آنها را مورد بررسی قرار دهد. برای یادگیری این اصول عجله نکنید زیرا به زمان زیاد و کسب تجربه نیاز است و نمیتوان بلافاصله وارد بازار شد. همانطور که در مطالب قبلی گفتیم تحلیل فاندامنتال تنها مربوط به ارز دیجیتال نیست و در بازار سهام و … نیز مورد استفاده قرار میگیرد؛ بنابراین با یادگیری تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال (بنیادی)در بازارهای مختلفی تسلط خواهید داشت.
مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال
مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال
مزایای فاندامنتال (تحلیل بنیادی)
1- با تحلیل درستی از ارزها میتوان به درک و فهم بازار رسید و به آینده کریپتوهای بررسی شده امیدوار بود.
2- تحلیل فاندامنتال از جمله تحلیلها و روشهایی است که در حوزههای گوناگون مورد استفاده قرار میگیرد و از محبوبترین روشهای تحلیل و بررسی برای سرمایهگذاریهای بلندمدت میباشد.
معایب فاندامنتال (تحلیل بنیادی)
1- در برخی اوقات محاسبه عوامل تأثیرگذار در تحلیل فاندامنتال به مشکل خورده و به اشتباه محاسبه میشوند.
2- در این نوع از تحلیل باید زمان بسیاری را برای درک درست از شرایط و اوضاع بازار ارز دیجیتال صرف کرد؛ همچنین باید تمام پارامترها و فاکتورهای مؤثر در قیمت و ارزش رمزارز را بررسی نمود.
3- تنها با زمان گذاشتن روی این موضوع میتوانید در مسیر حرکتتان موفق شوید و اگر از صبر و حوصله شما خارج است پیشنهاد میکنم از یک تحلیلگر حرفهای کمک بگیرید.
تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال از موضوعات مهمی هستند که هرکس بهعنوان تحلیلگر و یا فردی که در بازارهای ارز دیجیتال فعالیت دارد، باید به شناخت کاملی از آنها برسند که البته تحلیلگر این حوزه تمام زمان خود را صرف تحلیل میکنند. در این مقاله سعی کردیم تمام مفاهیم تحلیل فاندامنتال یا همان تحلیل بنیادی را به شما ارائه کنیم و مزایا و معایب، تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال و … را خدمت شما تقدیم کنیم.
تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی نیازمند روشی برای تجزیه و تحلیل است. روش های سنتی تجزیه و تحلیل و تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در اوراق بهادار دو روش تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال می باشند. در این مطلب به دنبال آنیم که به روشی کاربردی تحلیل تکنیکال را برای شما توضیح دهیم.
تحلیل تکنیکال از جمله روش های پرطرفدارT برای شناسایی فرصت های معاملاتی است. این روش بر اساس معاملات گذشته و تغییرات قیمت، شاخص هایی را در اختیار تحلیل گران قرار می دهد که با توجه به آن در خصوص سرمایه گذاری های خود تصمیم گیری می کنند.
تحلیل تکنیکال
مفهوم تحلیل تکنیکال را در قیاسی با تحلیل بنیادی توضیح می دهیم؛ تحلیل بنیادی در تلاش است که ارزش یک اوراق بهادار را بر اساس نتایجِ تجاری که شرکت داشته، مانند میزان فروش و درآمد، سود سازی، هزینه ها و نرخ مواد اولیه و محصولات و… تخمین بزند.
اما نگاه تحلیل تکنیکال به پیشینه قیمتی سهم است. تکنیکال بر اساس نمودار هایی که بر مبنای قیمت و حجم معاملات است به دنبال پیش بینی عکس العمل های قیمت سهم می باشد در واقع تحلیل تکنیکال اصطلاحی کلی برای انواع استراتژی ها است که به تفسیر عملکرد قیمت در یک سهام می پردازند.
تحلیل تکنیکال بر اساس داده های معاملاتی گذشته، ارزش سهام، معاملات آتی، کالاها، اوراق، ارزها و… را پیش بینی می کند.
برخی معتقدند که تجزیه و تحلیل تکنیکال صرفاً مطالعه نیروهای عرضه و تقاضا می باشد.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
تجزیه و تحلیل تکنیکال صدها سال است که مورد استفاده قرار می گیرد؛ در اروپا دلا وگا در قرن هفدهم از تحلیل تکنیکال برای پیش بینی بازارهای هلند استفاده می کرد.
با این حال گسترش تحلیل تکنیکال را می توان به چارلز داو، ویلیام پی همیلتون، رابرت رئا، ادسون گولد و… مدیون بود.
الگوهای شمعی که شاکله اصلی تحلیل تکنیکال می باشند توسط بازرگانان ژاپنی برای تشخیص الگوهای تجاری برای معاملات برنج مورد استفاده قرار می گرفتند.
تحلیل تکنیکال مدرن از نظریه داو برگرفته شده است ابزار ها و تئوری های تکنیکال بیشتری در دهه های اخیر با تاکید بیشتر بر تکنیک ها و استفاده از نرم افزارهای رایانه ای ویژه، طراحی و توسعه یافته اند.
چارلز داو از پیشگامان تحلیل تکنیکال می باشد که مجموعه ای از مقالات را در خصوص آن منتشر کرده است.
امروزه زمینه های تجزیه و تحلیل تکنیکال بر اساس نظریات و اقدامات داو بنا شده است.
سه فرضیه اساسی که تحلیل گران این رشته در نظر دارند، عبارت می باشند از:
۱. بازار همه چیز را منعکس می کند.
تحلیل گران تکنیکال بر این باور که شرکت ها تحول گسترده در بازار و حتی روانشناسی بازار از قبل در قیمت سهام منعکس می شود.
۲. حرکت قیمت ها بر اساس روند ها است.
تحلیل گران تکنیکال انتظار دارند که قیمت ها حتی در حرکات تصادفی و بدون توجه به بازه زمانی، روندهایی را مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی نشان دهند؛ در واقع قیمت سهام بیش از حرکت های نامنظم، احتمالاً به روند گذشته ادامه می دهند و الگوها را تکمیل می کند.
۳. تاریخ تکرار می شود.
ماهیت تکراری حرکات قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده می شود که بر اساس احساساتی مانند ترس و هیجانات، قابل پیش بینی می باشد. تکنیکال از الگوهای نموداری برای تجزیه و تحلیل حرکات بعدی بازار و درک روند استفاده می کند.
چنین به نظر می رسد که حتی حرکات تصادفی قیمت بازار نیز در الگو ها و روندهایی قابل شناسایی حرکت می کند و با گذشت زمان تمایل به تکرار دارند.
مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی
دو روش اصلی برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری وجود دارد: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. تجزیه و تحلیل بنیادی شامل بررسی صورت های مالی یک شرکت برای تعیین ارزش منصفانه آن سهام می باشد؛
تحلیل بنیادی روش برای ارزیابی اوراق بهادار از طریق بررسی صورت های مالی شرکت، وضعیت صنعت و شرایط اقتصادی جامعه است. وضعیت مالی شرکت، مدیریت، درآمد، هزینه ها، دارایی ها و بدهی ها از جمله مهمترین پارامترهای مورد بررسی توسط تحلیل گران بنیادی هستند.
در حالی که تکنیکال فرض را بر این می گذارد که قیمت یک اوراق بهادار از قبل تمام اطلاعات موجود را در خود منعکس کرده است و در عوض به تجزیه و تحلیل آماری حرکت قیمت می پردازد.
هر دو روشی برای بررسی و پیش بینی روند آینده قیمت سهام می باشند و مانند هر استراتژی و یا فلسفه سرمایه گذاری، هر دو طرفداران و مخالفانی دارند.
تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی متفاوت است. در تحلیل تکنیکال فرض اصلی این است که تمام اصول در قیمت منعکس می شود در واقع تحلیل گران تکنیکال برای اندازه گیری ارزش ذاتی سهام تلاشی نمی کنند بلکه در عوض از نمودار های سهام برای شناسایی الگو ها و روند ها استفاده می کنند که نشان دهنده ی وضعیت روند سهام در آینده است.
بر اساس اصل تحلیل تکنیکال که قیمت بازار تمام اطلاعات موجود را که می تواند بر یک بازار تاثیر بگذارد را منعکس می کند در نتیجه دیگر نیاز به بررسی تحولات اقتصادی بنیادی و یا جدید نیست زیرا که تمامی آن ها از پیش در قیمت گذاری تاثیر گذاشته اند.
مزایای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال طرفداران بسیاری دارد که به پشتوانه مزایای آن، برای سرمایه گذاری هایشان از این روش استفاده می کنند.
1. یک تحلیلگر مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی تکنیکال می تواند از استراتژی خود در تمام بازارها و روی تمام چارت ها استفاده کند و این
یکی بزرگترین نقاط قوت این نوع تحلیل می باشد.
2. زمان مناسب خرید نقش مهمی در عملکرد معامله گر دارد و استفاده از روش تحلیل تکنیکال کمک بسزایی در تشخیص زمان خرید می کند.
3. مناسب ترین زمان ورود یا خروج را در کوتاه مدت نشان می دهد.
4. هزینه و زمان تحلیل آن کم است.
5. این روش برای افرادی که تخصص مالی ندارند بسیار ساده تر است.
محدودیت های تحلیل تکنیکال
در کنار مزایا و کاربردهای تحلیل تکنیکال برای آن می توان محدودیت ها و معایبی نیز برشمرد، در ادامه به معرفی این محدودیت ها می پردازیم.
۱. خطا های تحلیلی در این روش به نسبت تحلیل بنیادی دارای ضریب بیشتری است و به علت تمایلات و تعصب متفاوت افراد امکان تفسیر و تحلیل های مختلفی نیز وجود دارد.
۲. دشواری در گردآوری اطلاعات و ایجاد زیرساخت های نرم افزاری جهت استفاده از نمودار های قیمتی سهام
۳. عدم کاربرد در سهام شرکت هایی که حجم معاملات آن ها کم است.
4.ابزار های تحلیلی گوناگون و زیادی برای این روش وجود دارد. معامله گران برای شناسایی نقاط ورود و خروج برای معاملات بالقوه از ابزارهای تجزیه و تحلیل تکنیکال در نمودار ها استفاده می کنند.
در این مقاله سعی شد مفهوم تحلیل تکنیکال را به صورتی ساده و کاربردی برای شما توضیح دهیم. در پایان باید خاطر نشان شد که تجزیه و تحلیل فنی و تکنیکی به بیان این موضوع می پردازد که آیا روند فعلی ادامه دارد و یا در غیر این صورت چه زمانی معکوس می شود. تحلیل تکنیکال به معامله گران کمک می کند تا با توجه به اطلاعات گذشته درباره آنچه که احتمالا اتفاق می افتد تصمیم گیری کنند.
مطلب “تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟” توسط خانم فاطمه جعفری کارشناس بازارهای مالی در مجموعه آموزشی بازارهای مالی بورسار، تهیه شده است.
مقایسه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال
تحلیل تکنیکال به مجموعه ای از قوانین معاملاتی اطلاق می شود که با بررسی روند گذشته قیمت ها، سعی در پیش بینی روند آینده قیمت ها دارد.
با توجه به گستردگی و تعدد روش های تحلیل تکنیکال و در نظر گرفتن این نکته کلیدی که تمام روش های تکنیکال در تمامی بازار ها و در کلیه شرایط، نمی توانند کارایی مطلوبی داشته باشند، طراحان هر روش، موقعیت بازار مورد بررسی خود را برای طراحی تکنیک پیشنهادی خود در نظر گرفته اند.
می توان گفت که تحلیل تکنیکال کلمه ای عمومی برای بی شمار تکنیک معامله ای است که تلاش می کند به وسیله ی بررسی مطالعهی قیمتهای گذشته، قیمتهای آینده را پیش بینی کند. تحلیلگران تکنیکال عقیده دارند که تغییرات در عرضه و تقاضا می تواند به وسیلهی تغییرات در نمودارهای قیمت تعیین و پیش بینی شود. اما تحلیل فاندامنتال به عنوان روشی برای ارزیابی یک دارایی و سنجش ارزش ذاتی ( instrinsic value ) آن تعریف میشود.
از تحلیل بنیادی یا فاندامنتال می توان برای مقایسه قیمت فعلی بازار استفاده کرد، و تصمیم به خرید یا نگه داری یک دارایی نظیر ارز، سهام یا ارز دیجیتال گرفت. این کار با بررسی دقیق فاکتورهایی نظیر سیاست های دولتی، شرایط اقتصادی، روندهای صنعتی و اتفاقات سیاسی انجام می شود. در ادامه این مقاله به بررسی و مقایسه میان تحلیل فاندامنتال و تکنیکال در بورس و بازار ارزهای دیجیتال می پردازیم. با مرکز تحقیقات بلاکچین همراه باشید.
تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال
تحلیل تکنیکال علم بررسی رفتار قیمت است، در حالی که تحلیل فاندامنتال به معنی بررسی صورتهای مالی شرکتهاست. تحلیلگر فاندامنتال چیزی شبیه به یک نفر حسابدار و حسابرس است که سعی میکند با جستجوی صورتهای مالی و دفاتر حسابداری، و با توجه به وضعیت سودآوری شرکت، چشمانداز پیش روی آن را مثبت یا منفی تشخیص دهد و با اینکار دریابد که آیا شرکت در طی سالهای آینده، مرتبا روبه رشد و توسعه و افزایش عایدی خواهد بود یا اینکه در مسیر ورشکستگی و انحلال است.
اگر از یک فاندامنتالیست (fundamentalist) درباره خرید سهام یک کارخانه مشورت بخواهید، مستقیما به سراغ میزان تولیدات شرکت خواهد رفت، مبلغ حاصل از فروش محصولات را مشخص میکند و آن را با انواع هزینههای انجام شده توسط شرکت مقایسه مینماید.
سپس در انتهای همه محاسبات، به این میرسد که آیا چه میزان از مجموعه فروش شرکت به عنوان سود خالص باقی مانده است و بر مبنای یک قاعده عرفی که به آن پی بر ای (P/E) میگویند، این مقدار سود را ضرب در عددی مانند ۵ یا ۷ میکند و آن را تحت عنوان ارزش واقعی سهان این کارخانه به شما پیشنهاد میدهد. حال اگر قیمت فعلی سهم از قیمت پیشنهادی مشاور کمتر باشد، به معنی آن است که خریداری آن برای شما مرقون به صرفه خواهد بود.
اما تحلیلگر تکنیکال مطلقا کاری با وضعیت سود و زیان شرکت ندارد. اینکه شرکت چه نوع محصولی را چه تعداد تولید نموده و به فروش میرساند، اهمیتی برای تحلیلگر تکنیکال ندارد! بگذارید خیالتان را راحت کنم، حتی اینکه آیا با یک شرکت ورشکسته و نابود مواجهیم یا چراغهای شرکت روشن و کارگران مشغول به کارند نیز هیچ اهمیتی برای یک تکنیکالیست ندارد! تنها چیزی که برای تحلیلگر تکنیکال مهم است این است که آیا سهام این شرکت در بازه زمانی اخیر، معمولا با چه قیمتی مورد معامله قرار گرفته است.
تحلیلگر فاندامنتال تمام تمرکز خود را بر روی محاسبه میزان سود و زیان و تولید و فروش شرکت قرار میدهد و سعی میکند دیوارهای کارخانه را کنار زده و از آنچه درون شرکت در حال وقوع است مطلع شود، در عوض تحلیلگر تکنیکال، ذرهبین خودش را بر روی افرادی قرار میدهد که در بازار بورس مشغول خرید و فروش سهام این شرکت هستند و سعی میکند با اندازهگیری میزان عطش و اشتیاق آنها نسبت به خرید و فروش سهام (با فرض اینکه احتمالا، اطلاعات پنهانی در این میان وجود داشته و لابد عدهای قبلا ار آن با خبر هستند) به پیش بینی مطلوبی به وضعیت آینده قیمت سهم برسد.
انجام تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال کاملا با روشهایی که در فوق به آنها اشاره کردیم متفاوت است، چرا که ارزهای دیجیتال شرکت نیستند که بتوان شرایط اقتصادی و مدیریتی آنها را بررسی و سنجش نمود.
ارزهای دیجیتال نشان دهنده ارزشها یا داراییهایی هستند که در یک شبکه وجود دارند. شرایط دارایی و شانس سرمایه گذاری موفق بر آن، بر اساس تولید درآمد بنا نمیشود؛ بلکه مستقیما به مشارکت عموم مردم و کاربران در شبکه آنها مرتبط است. تعداد کاربران، ماینرها و توسعه دهندگان، از جمله اطلاعات ارزشمندی هستند که می توان آنها را در تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال مورد بررسی قرار داد.
تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال
قیمت ارزهای دیجیتال ممکن است بنا به دلایل مختلفی دچار تغییر شود که دلایل این تغییر قیمتها را می توان در هنگام تحلیل جزئیات دارایی آنها پیدا کرد. در دنیای ارزهای دیجیتال معولا اخبار یا رویدادهای خاصی مانند هلوینگ، فورک و سختی شبکه تاثیر زیادی بر روی قیمت ارز دیجیتال میگذارد. در معاملات ارزهای دیجیتال باید برای انجام تحلیل فاندامنتال بازار و سرمایه گذاری درست، به تمامی نکات ذکر شده توجه داشته باشید تا بتوانید برای پیش بینی قیمت آینده یک دارایی، تصمیم درست را اتخاذ نمایید.
با بررسی اطلاعاتی نظیر تورم، میزان تقاضا، رشد اقتصادی و …، ارزش پولهای رایج امروزی مشخص می شود. اما سوال اصلی اینجاست که آیا میتوان از این اطلاعات در تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال نیز استفاده کرد؟
پاسخ این سوال قطعا خیر است. معاملهگران ارزهای دیجیتال باید نسبت به دیگر جنبههایی که می توانند بر نوسانات قیمت تاثیر گذار باشند، اطلاعات کافی بدست آورند. در این میان سه عامل مهم اقتصادی وجود دارد که مستقیما بر تغییر قیمت ارزهای دیجیتال تاثیر میگذارد، این عوامل عبارتاند از: میزان تقاضا و استقبال از یک ارز خاص، محدودیت در استخراج و همینطور وضعیت کنونی بازار.
بررسی میزان تقاضا و استقبال از یک ارز دیجیتال، برای معامله گران این امکان را فراهم میسازد که متوجه شوند کدام ارز در بازه زمانی بلند مدت برای دیگر معامله گران جذاب و مورد توجه خواهد بود. بدین صورت می توانند مطمئن شوند که ارزهای دیجیتالی که به هر دلیلی ممکن است در آینده رشد قیمتی خوبی داشته باشند، مورد تقاضای سایر تریدها خواهند بود و برای شما سود قابل توجهی به همراه خواهند داشت.
مورد بعدی، ویژگی محدودیت در استخراج است که نقش مهمی در روند تغییرات قیمت ارزهای دیجیتال ایفا میکند. شما به عنوان یک سرمایهگذار باید از این مسئله آگاه باشید که در آینده استقبال عمومی از ارز دیجیتال مورد نظرتان چگونه خواهد بود. بسیار مهم است که بدانید چه تعداد از این ارز دیجیتال استخراج و تولید میشود و چه تعداد از آن تاکنون استخراج شده و نقشه راه توسعهدهندگان آن چگونه است.
دانستن این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که اغلب ارزهای دیجیتال دارای تعداد محدودی بود و فقط مقدار مشخصی از آنها تولید میشود. در نتیجه پس از رسیدن به یک مقدار خاص، استخراج آنها متوقف شده و این باعث افزایش تقاضا برای خرید و بالا رفتن قیمت آن خواهد شد.
برای انجام یک سرمایهگذاری اصولی و منسجم، باید درک درستی از وضعیت کنونی بازار ارزهای دیجیتال داشته باشید. احتمالا می دانید که ارزهای دیجیتال مشهورتر و مورد توجه بازار که حجم مبادلات روزانه چند میلیارد دلاری دارند، میتوانند به عنوان گزینههای بهتری در مقایسه با سایر ارزهای دیجیتال شناخته شوند، چرا که هم اکنون نیز در جلب اعتماد اجتماع موفق بوده اند.
علاوه بر این، باید گفت که تعداد معامله گران و حجم معاملات انجام شده در مارکت ارز دیجیتال مورد نظر خود را به دقت تحت نظر داشته باشید. با دقت به این موارد، می توانید پیش بینی کنید که آیا یک ارز دیجیتال برای معاملات کوتاه مدت و حتی تریدهای روزانه مورد استفاده قرار می گیرد، و یا می تواند در طولانی مدت سود بیشتری نصیب شما کند یا خیر!
در پایان باید گفت که با توجه به اینکه وایت پیپر ارزهای دیجیتال، هدف و مکانیزم آن ارز را شرح می دهد، میتوان از آن یه عنوان یک منبع اصلی برای تحلیل فاندامنتال استفاده کرد. بنابراین حتما پیش از سرمایه گذاری، وایت پیپر ارز دیجیتال موردنظرتان را مطالعه کنید.
تحلیل فاندامنتال (بنیادی) بهتر است یا تحلیل تکنیکال؟
اینکه آیا تحلیل تکنیکال بهتر است یا فاندامنتال، امری سلیقهای است و بستگی به این دارد که این مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی سوال را از چه کسی بپرسید. اگر بخوایم صادق باشیم باید بگوییم که “تحلیل تکنیکال” قطعا بسیار بهتر از تحلیل فاندامنتال است!
دلیل آن علاوه بر تمام مقالات و کتبی که در تایید این امر نوشته شدهاند، تجربیات شخصی تریدهای با تجربه بازارهای مالی هستند که در طی سالهای متمادی از مقایسه نتایج آنها با سایر تحلیل گران فاندامنتالیست به دست آمده است.
از مهمترین مزایای تحلیل تکنیکال نسبت به تحلیل فاندامنتال، گستردگی دامنه کاربرد آن است. یک تحلیلگر فاندامنتال اغلب بصورت همزمان توانایی فعالیت بر روی انواع مختلف صنایع گوناگون را ندارد و نمیتواند همزمان در حال فعالیت در بازارهای مختلف باشد، بلکه تبحر و تخصص او صرفا در یک یا چند صنعت خاص متمرکز میشود. به عنوان مثال از یک فرد تحلیلگر بنیادی که به طور تخصصی در عرصه تحلیل صنعت بانکی فعالیت میکند، نمی توان انتظار داشت که به همان خوبی قادر به تحلیل سهام شرکتهای صنعت خودرو نیز باشد و یا با نگاهی کلانتر، یک فاندامنتالیست حرفهای که اشراف کاملی بر تحلیل بنیادی شرکتهای بورس ایران داشته باشد، ممکن است اصلا از قواعد و قوانین تحلیل در بازار بورس بینالمللی هیچ اطلاعاتی نداشته باشد.
اما برای یک تحلیلگر تکنیکال مطلقا چنین نیست و هیچ مانعی نمیتواند او را از فعالیت در انواع مختلف بازارهای مالی محدود نماید. تمامی فرمولها، قواعد، ابزار، نکات، روشها و مهارتهایی که تحلیلگر تکنیکال میداند همگی در تمام بازارهای مالی مختلف کاملا صادق و قابل استفاده خواهند بود. برای یک تکنیکالیست اصلا فرق نمیکند که آیا نموداری که در حال بررسی آن است به یک سهم از بورس ایران اختصاص دارد و یا بفرض نمودار قیمت جهانی نفت یا طلا است. نمودار قیمت سهام در بورس نیویورک دقیقا از همان الگوها و قوانین تبعیت میکند که نمودار قیمت ارز در بازار فارکس و یا قیمت ارزهای دیجیتال در کریپتوکارنسی.
مزیت بعدی تحلیل تکنیکال نسبت به تحلیل فاندامنتال، مساله سرعت انجام تحلیل است. تحلیلگران فاندامنتال برای انجام هر تحلیل حداقل سه یا چهار روز زمان صرف میکنند اما تحلیلگران تکنیکال میتوانند به سادگی و در ظرف نیم ساعت الی یک ساعت، تحلیلهای مناسبی را انجام دهند.
در نهایت، مهمترین مزیت تحلیل تکنیکال نسبت به تحلیل فاندامنتال، وجود فاکتور بسیار مهمی به نام حدضرر (Stop loss) در تحلیل تکنیکال است. شاید برایتان عجیب باشد ولی اینکه تحلیلهای تکنیکال قابلیت نقش شدن دارند نه تنها نقطه ضعف نیست بلکه جزو مزایا و برتریهای تحلیل تکنیکال به حساب میآید!
یک تحلیلگر تکنیکال از همان ابتدا به خوبی میداند که تمامی تحلیلهای تکنیکال، حتی بهترین و ایدهآلترین آنها، صرفا جنبه آماری داشته و بر پایه معادلات احتمالی ساخته شده اند. هیچ تحلیل تکنیکالی مطاقا عاری از خطا نیست و همواره احتمال نقض شدن تمامی آنچه تحلیلگر به عنوان دادهها و سناریوهای احتمالی مورد بررسی قرار داده وجود دارد.
بنابراین تکنیکالیست از همان ابتدا از نقطهای به عنوان حدضرر در معاملات خود استفاده میکند و معتقد است که در صورت رسیدن به این نقطه بحرانی، همه آنچه که بعنوان مفروضات اولیه مورد استفاده قرار گرفتهاند بطور کامل نقض خواهند شد و باید در اولین فرصت ممکن و با کمترین میزان ضرر و زیان به سرعت از بازار خارج گشت. حد ضرر برای یک تکنیکالیست مانند ترمز خطر و چتر نجات عمل میکند و او را حتی در بدترین شرایط نیز از مرگ حتمی نجات خواهد داد.
متاسفانه تحلیل فاندامنتال اساسا فاقد چنین ویژگی است و از نگاه فاندامنتال هر چقدر که بازار بر خلاف تحلیل حرکت نماید، نه تنها سیگنال خروج صادر نخواهد شد بلکه موقعیت مذکور برای سرمایه گذاری ارزندهتر خواهد شد! این نوع نگاه دیر یا زود موجب نابودی هر معاملهگر خواهد شد! بالاخره یک اشتباه، اولین و آخرین اشتباه او خواهد بود و تمام!