نرم افزارهای معاملاتی

تحلیل بنیادی

دو عامل تشکیل‌دهنده سبد دارایی سرمایه‌گذاران، بازده و ریسک هستند.
ضریبی است که وابستگی بین یک سهم و بازار را نشان می‌دهد.
یا به‌عبارت دقیق‌تر، ریسک سیستماتیک یک سرمایه‌گذاری یا مجموعه‌ای از دارایی‌های مالی، نسبت به ریسک پرتفوی بازار یک ضریب همبستگی است که نشانگر نوسان قیمتی سهم، در مقایسه با بازارکلی فعال در آن، می‌باشد.
در تعریف بالا اشاره به ریسک سیستماتیک کردیم، لازم است جهت درک مفهوم ضریب بتا اشاره به انواع ریسک‌ها شود:
ریسک سیستماتیک (غیرقابل اجتناب)
بخشی از ریسک سهام گفته می‌شود که نمی‌توان از طریق افزایش تنوع سهم کاهش داد. این ریسک غیرقابل کنترل است.
عوامل ایجاد کننده ریسک سیستماتیک:

04. تحلیل بنیادی

ارزیابی چشم اندازهاي آتی صنعت چطور صورت می گیرد؟

استفاده از چرخه تجاري براي پیشبینی بازار چگونه انجام می شود؟

به طور خلاصه P/E گویای چیست؟

تجزیه و تحلیل اقتصاد و بازار چگونه به انجام می رسد؟

تجزیه و تحلیل شرکت به معنای چیست؟

تجزیه و تحلیل صنایع به چه معناست؟

تجزیه و تحلیل صنعت به چه فرآیندی اطلاق می شود؟

تجزیه و تحلیل چرخه تجاری چیست؟

تحلیل بنیادي در سطح شرکت چگونه صورت می پذیرد؟

تحلیل بنیادی مشتمل بر چیست؟

تحلیل بنیادی چه تفاوت هایی با تحلیل تکنیکال دارد؟

تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال، کدام یک موثرترند؟

تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست ؟

تفاوت تحلیلگر بنیادي با تحلیلگر فنی در چیست؟

تفسیرى دیگر از P/E

تورم در تحلیل بنیادین چه نقشی دارد؟

جنبه هاي حسابداري درآمدها (سود) اشاره به چه دارد؟

جنبه هاي کیفی تحلیل صنعت کدامند؟

دام هاى کاربرد P/E کدامند؟

دانش فاندامنتال و دلایل استفاده از تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی) چیست؟

رشد سود به معنای چیست؟

روشهای متفاوت پذیرفته شده حسابدارى کدامند؟

مفهوم P/E به چه چیزی اشاره دارد؟

نرخ رشد شرکت چه کارکردی دارد؟

نوع صنعت در کجا مورد استفاده قرار می گیرد؟

پیش بینی تغییرات در بازار چگونه صورت می پذیرد؟

چارچوب تحلیل بنیادی چیست؟

کاربرد نسبت P/E در کجاست؟

گزارش حسابرس مستقل به معنای چیست؟

هر گونه کپی برداری از محتوا، تولیدات، شکل و سایر اجزای سایت صرفا با موافقت مکتوب مجاز می باشد

اصطلاحات بورسی از صفر تا صد (قسمت دوم)

بورس | سرمایه گذاری | تحلیل بورس | تحلیل تکنیکال | تحلیل فاندمنتال | تحلیل بنیادی

این روزها کلمه بورس و سرمایه‌گذاری در بورس زیاد به گوشتان خورده است. در مواجه با بورس و سرمایه گذاری دو واکنش متفاوت از اطرافیان می‌گیرید. یک سری افراد به شدت شما رو ترغیب به حضور در بازار بورس می‌کنند ولی در مقابل یک سری افراد به شما هشدار می‌دهند که دور بورس خط قرمز بکشید. در نهایت اینکه وارد بورس شوید یا نه، تصمیم خودتان است! اما به این نکته توجه کنید که وقتی برای اولین بار می‌خواهید وارد بورس شوید، بزرگ‌ترین دغدغه، شناخت دقیق بازار بورس است!
به همین خاطر در ابتدا شما باید اطلاعاتتان را در مورد سرمایه‌گذاری در بورس بالا ببرید.
برای اینکه شناخت درستی از بازار سرمایه داشته باشید، ما سعی کردیم در قالب دو مطلب کلیه اصطلاحات بورسی را به شما معرفی کنیم.

تحلیل بنیادی یا fundamental

تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی سهام و اوراق بهادار است. در تحلیل بنیادی ارزش ذاتی سهام محاسبه می‌شود.
به‌طور کلی تحلیل بنیادی، رویکردی است برای پیش بینی وضعیت آتی بازارهای مالی براساس اخبار و اطلاعات دریافتی از اقتصاد ملی و جهانی، صنعت و صورت‌های مالی شرکت‌هاست.
برای آنکه بتوان تحلیل بنیادی صحیحی داشت، نیاز است فرد تحلیلگر شناخت مناسبی از بازار، اقتصاد خرد و کلان، مدیریت مالی، سیاست و صنایع مورد بررسی داشته باشد.
اگر ارزش ذاتی یک سهم پایین‌تر از قیمت فعلی باشه، دارنده این سهم می‌تواند تصمیم به فروش این سهم بگیرد ولی اگر ارزش ذاتی یک سهم بالاتر از قیمت فعلی باشد، سهام دار سود کرده است و می‌تواند با سودی که از این سهام داشته، سهام را بفروشد که هدف تحلیل بنیادی سهام همین است.
یک تحلیلگر برای محاسبه تحلیل بنیادی عوامل زیر را در نظر می‌گیرد:

  • ترازنامه شرکت
  • صورت سود و زیان
  • وضعیت جریان نقدی
  • وضعیت درآمد شرکت
  • در نظر گرفتن جنبه‌های نامشهود مانند کیفیت مدیریت شرکت، سهم بازار و شرایط اقتصادی کشور و جهان

در پایان این نکته را در نظر بگیرید که تحلیل بنیادی اساس سرمایه‌گذاری است.

تحلیل تکنیکال Technical analytics یا تحلیل نمودارهای قیمت

این تحلیل، رویکردی برای پیش‌بینی وضعیت آتی بازارهای مالی مبتنی بر مطالعه وضعیت گذشته بازار است.
تحلیل تکنیکال بر چهار فرض اساسی بنیان نهاده شده است.

  • هر آنچه که در مورد اوراق یا کالای مورد معامله حائز اهمیت می باشد، در قیمت آن گنجانده می شود. (سهام، ارز، سکه، طلا)
  • تغییرات قیمت اوراق یا کالای مورد معامله تصادفی نیست. بلکه از روندهای مشخصی پیروی می کند که با شناسایی آن روندها، می توان قیمت آتی را پیش بینی کرد.
  • در بررسی اوراق یا کالای مورد معامله ” چگونه” از چرایی بیشتر اهمیت دارد. در تحلیل تکنیکال به جای اینکه به دنبال آن باشیم بفهمیم چرا قیمت تغییر کرد، میخواهیم بدانیم چگونه قیمت تغییر می کند.
  • تاریخ خودش را تکرار می کند، یعنی روان شناسی جمعی سرمایه گذاران در دوره های مختلف یکسان است. بنابراین نوسانات آینده بازار شبیه نوسانات گذشته است.

در تحلیل تکنیکال از مجموعه‌ای از روش‌های ریاضی و هندسی استفاده می‌شود تا براساس نمودار تغییرات قیمتی اوراق یا کالای مورد معامله، قیمت آن در آینده تخمین زده شود. به دلیل آنکه تحلیل‌گران تکنیکال با نمودار (چارت) سرو کار دارند. به آنها چارتیست نیز می‌گویند.
عموما افرادی از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند که با دیدگاه سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت و میان‌مدت و با هدف کسب سود از نوسانات قیمتی در بازار به فعالیت می‌پردازند.

صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک

افراد به دو طریق می‌توانند در بازار سرمایه، سرمایه‌گذاری می‌کنند:
روش اول، روش مستقیم است که شخصا اقدام به خرید و فروش اوراق بهادار می‌کنند.
روش دوم، روش غیرمستقیم است که بین سرمایه‌گذار و سرمایه‌پذیر یک موسسه مالی به عنوان واسطه عمل می‌کند.
صندوق سرمایه‌گذاری مشترک نمونه‌ای از این موسسات مالی واسطه هستند.
صندوق سرمایه‌گذاری مشترک، نهادی است که منابع مالی موردنیاز برای سرمایه‌گذاری را از مردم جمع آوری کرده و در سبد متنوعی از اوراق بهادار سرمایه‌گذاری می‌کند.
در معاملاتی که در صندوق‌های سرمایه‌گذاری اتفاق می‌افتد به مبنای حجم خرید و فروش، واحد یا unit گفته می‌شود.

انواع صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک:

  • صندوق سرمایه‌گذاری در سهام: بخش عمده منابع خویش را به سرمایه‌گذاری در سهام اختصاص می‌دهند.
  • صندوق سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار با درآمد ثابت: دارای حداقل سود تضمینی است.
  • صندوق سرمایه‌گذاری مختلف: ترکیبی از دو مورد بالا

ضریب بتا:

ریسک سیستماتیک | ریسک غیر سیستماتیک

دو عامل تشکیل‌دهنده سبد دارایی سرمایه‌گذاران، بازده و ریسک هستند.
ضریبی است که وابستگی بین یک سهم و بازار را نشان می‌دهد.
یا به‌عبارت دقیق‌تر، ریسک سیستماتیک یک سرمایه‌گذاری یا مجموعه‌ای از دارایی‌های مالی، نسبت به ریسک پرتفوی بازار یک ضریب همبستگی است که نشانگر نوسان قیمتی سهم، در مقایسه با بازارکلی فعال در آن، می‌باشد.
در تعریف بالا اشاره به ریسک سیستماتیک کردیم، لازم است جهت درک مفهوم ضریب بتا اشاره به انواع ریسک‌ها شود:
ریسک سیستماتیک (غیرقابل اجتناب)
بخشی از ریسک سهام گفته می‌شود که نمی‌توان از طریق افزایش تنوع سهم کاهش داد. این ریسک غیرقابل کنترل است.
عوامل ایجاد کننده ریسک سیستماتیک:

  • تحولات سیاسی و اقتصادی
  • چرخه‌های تجاری
  • تورم
  • بیکاری

ریسک غیرسیستماتیک (قابل اجتناب)
بخشی از ریسک سهام گفته می‌شود که می‌توان از طریق افزایش تعداد سهم کاهش داد. این نوع ریسک قابل کنترل است. این ریسک شامل آن بخش از کل ریسک مجموعه سهام است که مختص به یک شرکت یا صنعت خاص است را نشان می‌دهد.
عوامل ایجاد کننده ریسک سیستماتیک:

  • کالاها و خدمات تولیدی شرکت یا صنعت
  • نوع مدیریت
  • اقدامات رقبا
  • ساختار هزینه شرکت

ضریب بتا اصولا نسبت به مقدار یک سنجیده می‌شود.
ضریب بتای یک (هم شدت بودن)
بزرگتر از یک (شدیدتر بودن)
کوچکتر از یک (ملایم بودن)
سهم با بتای بالا ریسکی‌ترند اما پتانسیل بالاتری برای بازدهی دارند.
سهم با بتای پایین ریسک کمتری دارند و بالطبع بازدهی کمتری هم خواهند داشت.

اهرم مالی:

اهرم در علم مدیریت مالی به معنای روشی برای تکثیر کردن سود یا زیان است.
به عبارت دقیق‌تر اهرم به معنی قرض کردن پول به‌منظور چند برابر کردن درآمد حاصله از داد و ستد است.
روش‌های معمول کسب اهرم، قرض گرفتن پول، خرید دارایی ثابت و استفاده از ابزار مشتقه است.

ارزش خالص دارایی‎ها: (NAV)

ارزش خالص دارایی‌ها (ناو)، عبارت است از ارزش خالص دارایی‌های یک شرکت؛ به عبارت دیگر ارزش کل دارایی‌های یک شرکت پس از کسر بدهی‌ها.
محاسبه NAV در مورد شرکت‌های سرمایه‌گذاری مناسب‌ترین روش جهت ارزش‌گذاری سهام است.
برای یک شرکت سرمایه‌گذاری با ویژگی‌های یک صندوق سرمایه‌گذاری مشترک، ارزش خالص دارایی‌ها، حاصل تفاوت کل دارایی‌ها منهای کل بدهی‌های آن است.
ارزیابی شرکت‌ها: تفاوت ارزش دفتری دارایی‌ها و بدهی‌ها محاسبه می‌کنند.
ارزیابی صندوق سرمایه‌گذاری مشترک: بدهی صندوق – ارزش کل پرتفوی
یک شرکت سرمایه‌گذاری دارایی‌ها و بدهی آن به صورت روزانه تغییر می‌کند؛ به همین دلیل NAV آن نیز روزانه باید محاسبه گردد. اصولا شرکت‌های سرمایه‌گذاری برای محاسبه NAV تقسیم بر تعداد سهم جاری خود محاسبه می‌کنند.

حاشیه سود یا Margin

حاشیه سود از فرمول سود پس از کسر مالیات / فروش خالص بدست می‌آید.
یا به‌عبارت دیگر، شرکت به ازای هر فروش به اندازه حاشیه سود، سود دریافت می‌کند.
حاشیه سود یکی ازشاخص‌های مهم برای افرادی است که با دیدگاه بلندمدت یا اصطلاحا سهامداری به فعالیت در بازار سرمایه می‌پردازند.

کدال:

سامانه جامع اطلاع رسانی ناشران (Comprehensive Database of all listed companies)
سامانه یا پایگاه اطلاعات جامع شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس است. آدرس سایت آن codal.ir است.
هدف از ایجاد و راه‌اندازی سامانه کدال، حفظ و نگهداری و انتشار الکترونیکی اطلاعات مالی و اطلاعات مربوط به سهام شرکت‌های ثبت شده در بورس اوراق بهادار ایران است.
اطلاعاتی که از طریق کدال می‌توانیم به دست بیاوریم:

  • صورت‌های مالی حسابرسی شده و حسابرسی نشده میان دوره‌ای تلفیقی و سالانه شرکت‌های بورسی و فرابورسی
  • گزارش فعالیت ماهانه شرکت‌های بورسی و فرابورسی
  • آگهی دعوت به مجمع عمومی عادی سالیانه، مجمع عمومی فوق‌العاده و کلیه مجامع شرکت‌های بورسی و فرابورسی
  • اعلام تغییرات مربوط به ترکیب اعضای هیئت مدیره شرکت‌ها
  • آگهی افزایش سرمایه شرکت‌ها
  • تصمیم‌گیری در خصوص تصمیم تقسیم سود سالانه شرکت‌ها
  • افشای اطلاعات با اهمیت
  • زمان‌بندی تقسیم سود نقدی سهام

حجم مشکوک :

به صورت غیرعادی شاهد افزایش حجم معاملات باشیم. معمولا نشانه‌هایی از تغییر مهم در روند یک سهام و یا تقویت سرعت تغییرات حقیقی هستند.
به طوری که باعث ایجاد صف خرید و فروش می‌شود که در این موقعیت خریداران سهم را با قیمت پایین می‌خرند و با قیمت بالا می‌فروشند. انگیزه اصلی همه از این ترفند سوق دادن قیمت به سمتی است که با خرید این سهام سود مورد انتظار را به دست آورند.

حمایت و مقاوت (Support – Resistance)

حمایت و مقاومت ارائه‌دهنده نقاط اتصال کلیدی و مهمی هستند که در آنها عرضه و تقاضا بهم می‌رسند.
در بازار مالی، قیمت‌ها توسط عرضه و تقاضای بیش از حد هدایت می‌شوند.

حمایت:

سطحی از قیمت است که تصور می‌شود، در آن تقاضا آنقدر قوی باشد که از سقوط بیشتر قیمت جلوگیری کند. در سطح حمایت انتظار می‌رود، خریداران به خرید راغب‌تر شوند و فروشندگان تمایل کمتری به فروش پیدا کنند.
اعتقادبراین است که زمانی که قیمت به سطح حمایت می رسد، تقاضا معمولا بیشتر از عرضه می‌شود و از سقوط قیمت به زیر سطح حمایت جلوگیری می‌کند.

مقاومت:

سطحی از قیمت است که تصور می‌شود، در آن فروش آنقدر قوی باشد که از افزایش قیمت جلوگیری کند.
هنگامی که قیمت به سمت سطح مقاومت بالا می‌رود، فروشندگان به فروش راغب‌تر شوند و خریداران تمایل کمتری به خرید پیدا کنند.
اعتقادبراین است که زمانی که قیمت به سطح مقاومت می‌رسد، عرضه از تقاضا افزایش می‌یاد و از افزایش قیمت به بالای سطح قیمت جلوگیری می‌کند.
افزایش قیمت به بالای این سطح نشان دهنده‌ی یک تمایل جدید به خرید یا انگیزه کمتر برای فروش است.

اوج ها و فرودها:

محدوده حمایت و مقاومت | تحلیل تکنیکال

حمایت می‌تواند با استفاده از نقاط عطف پایین قبلی ایجاد شود.
مقاومت می‌تواند با استفاده از نقاط عطف بالای قبلی ایجاد شود.
وقتی که قیمت به بالای سطح مقاومت نفوذ می‌کند، سطح مقاومت شکسته شده و می‌تواند تبدیل به حمایت شود.
شکست مقاومت، نشان‌دهنده پیروزی نیروی تقاضا بر نیروی عرضه است.
ریزش قیمت به پایین سطح حمایت، تغییر در عرضه و تقاضا را نشان می‌دهد.
شکست حمایت، نشان‌دهنده پیروزی نیروی عرضه بر نیروی تقاضاست.

محدوده حمایت” (Trading Range)

محدوده حمایت می‌تواند نقش مهمی را در تعیین اینکه سطح‌های حمایت و مقاومت یک نقطه عطف هستند و یا الگوهای تکرار شدنی می باشند.
محدوده معامله یا محدوده Range یک دوره زمانی است که در آن قیمتها در یک دامنه نسبتا محدود تغییر می‌کند.
این نشان می‌دهد که نیروهای عرضه و تقاضا با هم در تعادل هستند.

مناطق حمایت و مقاومت: (Support and Resistance zone)

از آنجایی که تحلیل تکنیکال؛ علم دقیقی نیست بعضی اوقات مشخص کردن مناطق حمایت و مقاومت می‌تواند کارآمد باشد.
اوراق بهادار ویژگی‌های خاص خود را دارند و تحلیل آنها باید با در نظرگرفتن پیچیدگی‌های آنها انجام شود. گاهی اوقات خطوط دقیق حمایت و مقاومت بهترین انتخاب هستند و بعضی اوقات مناطق حمایت و مقاومت بیشتر به کار می‌آیند.
اگر محدوده معامله کمتر از دو ماه دوام آورد و تغییر قیمت نیز نسبتا کم باشد، سطوح حمایت و مقاومت کاربرد دقیق‌تری دارد.
اگر محدوده معامله چندین ماه ادامه یابد و تغییرات قیمت نیز نسبتا زیاد باشد، بهتر است به جای سطوح از محدوده‌های مقاومت و حمایت استفاده شود.
سطوح حمایت و مقاومت، سطوحی دقیق هستند. در حالیکه محدوده‌های حمایت و مقاومت یک محدوده خاص از قیمت را نمایش می‌دهند.
تشخیص سطوح کلیدی حمایت و مقاومت یک اصل مهم در تحلیل تکنیکال است.

تحلیل بنیادی شرکت، بهترین راه ورود به بازار سرمایه

تحلیل بنیادی شرکت، بهترین راه ورود به بازار سرمایه

از بین تمام بازارهای موجود برای سرمایه‌گذاری، بازار سهام یکی از جذاب‌ترین بازارها با بیشترین بازدهی ممکن است. شاید شما هم به این بازار جذب شده‌اید و در آن فعالیت کنید. در این صورت بارها بین تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی تردید کرده‌اید. یا شاید مدت‌ها است که به خریدوفروش سهام فکر می‌کنید، اما از این کار می‌ترسید و نمی‌دانید چطور باید سهم انتخاب کنید. در خارج از ایران، برای مثال آمریکا، داشتن سبد سهام امری عادی و طبیعی است. اما فرهنگ سرمایه‌گذاری و به گردش درآوردن پس‌اندازها در ایران آن طور که باید جا نیفتاده است.

توضیح خواهیم داد که حتی اگر قصد خریدوفروش سهام نداشته باشید، برای خرید کالا یا برای کار کردن در یک شرکت لازم است دست‌کم مقدمات تحلیل بنیادی را بدانید.

روش‌هایی ساده‌تر از تحلیل بنیادی

تعداد کمی از کسانی که در بازار سرمایه ایران فعالیت می‌کنند، از تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم استفاده می‌کنند. بعضی از مردم فقط از دیگران می‌پرسند که چه سهمی بخرند. بعضی‌ها در بین کانال‌های تلگرامی به دنبال «سهم‌های برنده» می‌گردند. عده‌ای از تحلیل‌های تکنیکال استفاده می‌کنند و امید دارند که قیمت به بهترین شکل تمام اطلاعات را در خود داشته باشد. هستند کسانی که دیرتر از دیگران جذب جوسازی‌های بازار می‌شوند. یا کسانی که یک سهم را به طور تصادفی می‌خرند و سال‌ها منتظر می‌مانند تا قیمت آن بالا برود.

روشی که بیشتر فعالان بازار از آن استفاده می‌کنند لزوما بهترین روش نیست. به خصوص وقتی مدام می‌شنویم که وضعیت بازار بد است و همیشه تعداد زیادی از فعالان بازار سرمایه در ضرر هستند.

چرا تحلیل بنیادی؟

آیا ممکن است به مهمانی‌ای بروید که از زمان برگزاری، محل آن، تعداد مهمان‌ها و از نوع پذیرایی خبر نداشته باشید؟ معمولا بعد از آن که به جایی دعوت می‌شوید، سوال‌هایی می‌پرسید. «کِی؟ کجا؟ تا ساعت چند؟ چه کسانی هستند؟ شام هم می‌دهند؟ آن روز سر کار هستم، ارزش مرخصی گرفتن دارد؟»

حتی وقتی می‌خواهید ماست بخرید، به برچسب اطلاعات روی آن و به قیمت توجه می‌کنید. شما می‌خواهید بدانید که ماستی که می‌خورید چقدر چربی یا قند دارد.

آدم‌های عقلایی به طور طبیعی به تحلیل‌های بنیادی تمایل دارند.

آدم‌های عقلایی به طور طبیعی به تحلیل‌های بنیادی تمایل دارند. برای خرید سهام هم تحلیل بنیادی رفتاری طبیعی است. باید بدانید چقدر طول می‌شد تا به سود مورد نظر برسید. مقدار بازدهی چقدر است؟ ریسک این سرمایه‌گذاری چقدر بالا است؟ بجای خرید این سهم چه کارهای دیگری می‌توانید بکنید که سود بیشتری به دست بیاورید؟ پرسیدن این سوال‌ها و گشتن به دنبال جواب، رفتاری طبیعی است. اما برای برتری تحلیل بنیادی در انتخاب سهم دلایل بیشتری هم وجود دارد.

1- واقعیت‌ها در مقابل اوهام

یک روز مقاله‌ای بسیار دقیق در مورد خطرات مصرف شکر منتشر می‌شود و تمام اعضای خانواده شما دیگر لب به شکر نمی‌زنند. آیا این رفتار شما تاثیری در بازار بزرگ شکر خواهد داشت؟ آیا برای شما پیش نیامده که همه دوستان و آشنایانتان به یک نامزد به خصوص رای بدهند، اما کس دیگری انتخابات را ببرد؟

تحلیل بنیادی بازار سرمایه پول سهم سهام بورس علم

مهم نیست در اطراف شما چه می‌گذرد، برای تصمیم‌گیری در مورد بازار باید درکی از تمام اتفاق‌ها داشته باشید، نه رفتار اعضای فامیل یا همکارانتان. تحلیل بنیادی شما را در مقابل این اشتباهات مقاوم می‌کند.

2- به تمام اطلاعات دست پیدا کنید

فرض کنید می‌خواهید یک خودروی دست دوم بخرید. ماشینی که به طرز مشکوکی ارزان است به احتمال زیاد مشکلاتی اساسی دارد. شما از خرید آن منصرف می‌شوید. اما آیا ماشینی که گران است، حتما سالم و بی‌ایراد خواهد بود؟

کار معقول‌تر آن است که ماشین را بررسی کنید. موتور و گیربکسش را ببینید. از وجود خدمات مناسب و قطعات یدکی مطمئن شوید. با چند کارشناس مشورت کنید و ماشین را با نمونه‌های مشابه مقایسه کنید.

این کار را می‌کنید چون باور دارید که قیمت‌ می‌تواند باارزش ذاتی خودرو یکی نباشد. به همین دلیل است که تحلیل تکنیکال ساده اما ناکارآمد است. در تحلیل بنیادی با سهام همان کاری را می‌کنید که به طور طبیعی با یک خودروی دست دوم می‌کنید: سعی می‌کنید تمام اطلاعات را در اختیار داشته باشید.

3- بازار بورس تالار قمار نیست

هستند کسانی که به سهام به چشم بلیت بخت‌آزمایی نگاه می‌کنند و دوست دارند «اسب برنده» را تشخیص دهند.

اما وقتی سهام می‌خرید، مالک بخشی از یک شرکت می‌شوید. در بیشتر تحلیل‌ها، غیر از تحلیل بنیادی، شما نمی‌دانید چیزی که می‌خرید چیست، اما امید دارید این شیء نامشخص در آینده گران شود.

آیا حاضرید برای جعبه در بسته‌ای که هیچ اطلاعاتی از داخل آن ندارید، پول زیادی بپردازید، فقط چون دیگران آن را خریده‌اند؟

آیا این رفتار معقول است؟ آیا حاضرید برای جعبه در بسته‌ای که هیچ اطلاعاتی از داخل آن ندارید، پول زیادی بپردازید، فقط چون دیگران آن را خریده‌اند؟ اگر داخل جعبه خالی باشد چه؟ بعد از آن که اولین نفر در جعبه را باز کرد و همه‌چیز افشا شد می‌خواهید چه کار کنید؟ آیا دوست ندارید قبل از خرید درون جعبه را ببینید؟

4- بجای گوش دادن به توضیحات دانش‌آموزها، به کارنامه‌شان نگاه کنید

بچه‌ها بلدند چطور نمره‌های پایین‌شان را توجیه کنند. حتی اگر هیچ راهی پیدا نکنند، قول می‌دهند که در پایان سال تحلیل بنیادی همه‌چیز خوب خواهد شد.

دانشجویی سه ترم پیاپی مشروط شده، دو شغل دارد، بیست میلیون تومان بدهکار است و این ترم به دلیل انتخاب واحد بد، درس‌هایش بسیار سخت است. او به شما قول می‌دهد که این ترم معدلش بالای 19 شود. چقدر می‌توانید روی قول او حساب کنید؟

شرکت‌ها هم معمولا در مورد وضعیت خود اغراق می‌کنند. اما کسی که از عملکرد و امکانات آن‌ها خبر دارد، فریب این اغراق‌ها را نخواهد خورد.

5- قبل از دیگران نشانه‌ها را ببینید

در خوش‌بینانه‌ترین حالت با تحلیل تکنیکال، با استفاده از اخبار دهان‌به‌دهان یا با اطلاع پیدا کردن از موج‌های ساختگی بتوانید وضعیت کنونی یک سهم را تشخیص بدهید. وقتی می‌دانید یک سهم بی‌اندازه خوب است اما به دلایلی نمی‌توانید سهم مورد نظرتان را بخرید، آرزو می‌کنید که ای‌کاش چند روز قبل از شرایط امروز خبر داشتید.

این وضعیت در مورد فروختن سهم خطرناک‌تر است. یعنی وقتی می‌فهمید که باید سهمی را بفروشید، اما نمی‌توانید. قیمت مدام‌ پایین‌تر می‌آید و کاری هم از دست شما بر نمی‌آید.

هیچ شرکتی نمی‌گوید که «ما در حال ورشکستگی هستیم.» تحلیل بنیادی نیز به زمان دقیق خرید یا فروش سهم منتهی نمی‌شود. با این وجود می‌توانید قبل از دیگران نشانه‌های تغییر را ببینید و در آرامش تصمیم بگیرید. حتی ممکن است متوجه شوید که وقتی دیگران فکر می‌کنند باید سهم را فروخت، زمان مناسبی برای خرید است.

تحلیل بنیادی به درد چه کسانی می‌خورد؟

گفتیم که برای خرید یک سهم، بهترین روش تحلیل بنیادی است. اما در حالت‌های دیگر هم به تحلیل بنیادی نیاز خواهید داشت. ممکن است بخواهید که صندوق با درآمد ثابت بخرید، آیا مطمئن هستید که این صندوق می‌تواند پول شما را بدهد؟

ممکن است بخواهید در یک شرکت کار کنید. این هم نوعی سرمایه‌گذاری است. آیا شرکت می‌تواند به طور منظم حقوق شما را پرداخت کند؟ آیا امیدی به رشد حقوق خود دارید؟ آیا یک حقوق مطمئن و رشدکننده، بهتر از حقوق بیشتر اما نامطمئن‌تر نیست؟

حتی وقتی می‌خواهید خرید کنید، تحلیل بنیادی برای شما فایده دارد. آیا می‌خواهید خودرویی بخرید که در آینده‌ای نه چندان دور هیچ خدمات و قطعاتی برایش یافت نخواهد شد؟

تحلیل بنیادی فقط برای خرید سهم یک شرکت نیست. در رقابت، شراکت یا همکاری با شرکت‌ها هم می‌توانید از تحلیل بنیادی استفاده کنید.

برای تحلیل بنیادی به بررسی چه عواملی می‌پردازیم؟

بسیاری از مردم فکر می‌کنند که تنها با نگاه کردن به قیمت‌های گذشته یک سهم می‌شود آینده آن را پیش‌بینی کرد. آن‌ها گذشته شرکت را بررسی می‌کنند و سهامش را می‌خرند. بعد که ضرر کردند می‌گویند تحلیل بنیادی به درد بازار ایران نمی‌خورد. برای یک تحلیل درست باید به پنج سوال پاسخ داد.

اول: عملکرد مالی شرکت

این مورد به توضیح زیاد نیاز ندارد. باید بدانیم که یک شرکت تا به امروز چه عملکرد مالی‌ای داشته است و در مورد تاریخچه آن اطلاعات کسب کنیم. نکته مهم این است که با تکیه بر گذشته سهم، نمی‌شود با قطعیت آینده آن را پیش‌گویی کرد.

در سال 92 اوضاع سهام سیمان، به خاطر حمایت دولتی از ساخت‌وساز بسیار عالی بود. از سال 1389 به مدت چهار سال تمام بازار سیمان رشد کرده بود و صادرات به عراق هم رشد داشت. تاریخ به طور کامل به نفع سیمان بود. اما بعد چه اتفاقی افتاد؟ آیا اطلاعات قیمت می‌توانست وضعیت جدید بازار را پیش‌بینی کند؟

دوم: منابع شرکت

فقط با عملکرد مالی نمی‌شود آینده یک سهم را پیش‌بینی کرد. وقتی فهمیدیم آن‌ها تا به امروز چه کار کرده‌اند، باید بدانیم که از این به بعد چه کارهایی می‌توانند بکنند.

وقتی فهمیدیم آن‌ها تا به امروز چه کار کرده‌اند، باید بدانیم که از این به بعد چه کارهایی می‌توانند بکنند.

ممکن است سهمی با گذشته بد و قیمت پایین، آینده‌ای روشن داشته باشد، یا برعکس، یک سهم به ظاهر خوب، خطرناک‌ترین دام برای سرمایه‌گذاری باشد.

سوم: مدیریت شرکت

وقتی سهم یک شرکت را می‌خرید، پولتان را به مدیران آن شرکت می‌سپارید. باید بدانید که این پول را به چه کسی می‌دهید. اگر یک مدیر خوب از یک شرکت خوب به یک شرکت متوسط منتقل شود، وضعیت هر دو شرکت تغییر خواهد کرد.

عملکرد مدیران شرکت و تغییر در ساختار مدیریتی نقش مهمی در آینده شرکت دارد. موضوعی که در بیشتر تحلیل‌های ایران نادیده گرفته می‌شود.

شاید مثال فوتبال مثال خوبی باشد. منچستر یونایتد با تاریخچه‌ای درخشان و امکانات کافی، بعد از رفتن سر الکس فرگوسن دیگر همان تیم سابق نبود.

چهارم: پیرامون شرکت

شرکت‌ها سیستم‌هایی باز هستند. افراد به آن‌ها وارد می‌شوند و از آن بیرون می‌آیند. رفتار رقیب‌ها، شریک‌ها و تامین‌کننده‌های مواد اولیه بر آینده آن‌ها تاثیر دارد. معمولا جایگاه یک شرکت در صنعت و در تمام بازار مورد بررسی قرار می‌گیرد. اما آیا می‌توانید ادعا کنید که ارزش سهم یک شرکت به شرکت‌های دیگر (و نه با تمامی صنعت) ارتباطی ندارد؟

تحلیل بنیادی بازار سرمایه پول سهم سهام بورس علم

شرایط کشور، شرایط کشورهای همسایه و شرایط بین‌الملل هم بر یک صنعت تاثیر دارد. درست همان‌طور که تقاضای عراق برای سیمان توانسته بود ارزش شرکت‌های سیمانی را زیاد کند.

و پنجم: خوب‌ها چقدر خوب هستند؟

چه می‌شود اگر در بهترین شرایط بازار، سهم بهترین شرکت دنیا را که بهترین عملکرد ممکن را دارد، امکاناتش خوب است و مدیرانش عالی هستند، با قیمتی بی‌اندازه گران بخرید؟

چه می‌شود اگر در بهترین شرایط بازار، سهم بهترین شرکت دنیا را که بهترین عملکرد ممکن را دارد، امکاناتش خوب است و مدیرانش عالی هستند، با قیمتی بی‌اندازه گران بخرید؟

حتی در شرایط رونق ساخت‌وساز و وقتی که همه به صنعت کاشی و سرامیک علاقه داشتند، می‌شد در بازار ضرر کرد. تنها شناختن یک سهم خوب کافی نیست. باید بدانیم این سهم خوب، چقدر خوب است؟

سخن آخر

بعضی‌ها به مغازه می‌روند و در لحظه هر چیزی که دلشان می‌خواهد می‌خرند. بعضی‌ها از دیگران می‌پرسند چه چیزی بخرند. بعضی‌ها همان چیزی را می‌خرند که همه می‌خرند و بعضی‌ها فقط چیزهایی را می‌خرند که هیچ‌کس نمی‌خرد. بعضی‌ها بی‌دلیل از خرید‌های خود تعریف می‌کنند که خود را معقول نشان بدهند و بعضی دیگر مدام گله و شکایت می‌کنند. بدترین قسمت ماجرا این است که رفتار تمام این‌ آدم‌های غیرعقلایی بر تصمیم‌های شما تاثیر می‌گذارد.

اما هستند آدم‌هایی که در مورد خریدهای خود به اندازه کافی تحقیق می‌کنند، تمام گزینه‌ها را بررسی می‌کنند و بهترین چیزها را با بهترین قیمت می‌خرند. این آدم‌ها از تمام تمجیدها و تردید‌ها خبر دارند، اما خوب بلدند اخبار را از شایعات جدا کنند. لازم است یک‌بار دیگر تکرار کنیم که خریدوفروش سهام شبیه قمار نیست. بلکه این کار به معنای خرید بخشی از یک شرکت است. شرکتی که باید به خوبی آن را بشناسیم. مهم نیست چقدر پول داریم. ما سرمایه‌گذارانی هستیم که به رشد اقتصاد کمک می‌کنیم، نه قماربازانی که بخواهیم نتیجه بازی را دست‌کاری کنیم یا با زرنگی دست دیگران را بخوانیم.

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

به طور کل تحلیل تکنیکال بر میزان عرضه و تقاضای موجود در بازار تمرکز دارد. در صورتی که سرمایه گذاران بر این باور باشند که بازار از ارزش واقعی خود دور شده است، اقدام به خرید کرده و همین موضوع باعث افزایش قیمت کالاها می شود. مورد برعکس آن نیز وجود دارد.

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

در صورتی که سرمایه گذاران بر این باور باشند که بازار ارزش و سود بسیار بالایی دارد، اقدام به فروش کرده و همین موضوع باعث کاهش قیمت کالاها می شود. به دلیل این که اکثر اوقات قیمت ها بر اساس استنادات یا پیش بینی های سرمایه گذاران مشخص می شود، بازار و قیمت های آن ممکن است همیشه قیمت واقعی و اصلی محصولات را بازتاب ندهد. افرادی که در بازار تجارت فعالیت می کنند نسبت به این نوسانات آگاهی بیش تری دارند.

تحلیل های این افراد باید در مقایسه با افراد خارج از این بازار دقیق تر و سریع تر باشد. همچنین فعالیت های این افراد در بازار به عنوان میزان مبادلات تجاری و قیمت گذاری باید ثبت و مورد بررسی قرار گیرد. در صورتی که بتوانید عملکرد و فعالیت های این افراد را بررسی کنید می توانید به راحتی عملکرد افراد پیشرو در بازار را مورد شناسایی قرار دهید.

حقیقت این است که تغییر قیمت ها در بازار به طور کل به فعالیت های سرمایه گذاران و افراد حاضر در این بازار بستگی دارد. در کل تحلیل تکنیکال به عملکرد قیمت ها در بازار توجه دارد و سعی در پیش بینی قیمت های آینده محصولات دارد. این تحلیل بر این باور است که به شما زمان مناسب برای سرمایه گذاری را نشان دهد اما این موضوع را نباید فراموش کرد که قیمت حقیقی و اصولی قیمت توسط تحلیل تکنیکال نشان داده نخواهد شد.

به این نتیجه رسیده ایم که هم تحلیل تکنیکال و هم تحلیل بنیادی ویژگی های مثبت و منفی خود را دارند؛ در صورتی که بتوانیم ویزگی های مثبت این تحلیل ها را شناسایی کنیم تحلیل بنیادی می توانیم به راحتی سرمایه گذاری مناسب و کلیدی ای داشته باشیم.

تحلیل تکنیکال خود را در پلتفرم فیلترنویسی ارزدیجیتال و فارکس Onbit اجرا کنید و کل بازار را در صدم ثانیه رصد کنید.

تحلیل بنیادی:

تحلیل بنیادی بر قیمت واقعی اجناس تمرکز دارد. در صورتی که قیمت موجود در بازار کم تر از قیمت واقعی محصول باشد، ارزش بازار پایین آمده است و باید خرید کرد. این شرایط نیز ممکن است حالت عکس نیز داشته باشد.

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

اگر نتایج تجاری را با قیمت سهام در بلند مدت مانند چند دهه مقایسه کنید به این نتیجه می رسید که بین این دو عامل شباهت و رابطه ی مستقیمی وجود دارد. به عنوان مثال هنگامی که قیمت کالایی در بازار افزایش پیدا می کند، ارزش سهام نیز افزایش پیدا می کند؛ حال عکس این موضوع نیز ممکن است اتفاق بیفتد. قیمت و ارزش واقعی بازارهای تجاری به وسیله ی ارزش واقعی سهام و سرمایه ی این بازارها تخمین زده می شود و سود آتی این بنگاه ها به سهام داران آن پرداخت می شود.

سوالی که در این جا پیش می آید این است که چگونه افراد دقیقا میزان نرخ رشد و سود را برای ارزش فعلی محصول تخمین می زنند. ارزش بازارهای تجاری در بلند مدت تغییر می کند. این تحلیل بنیادی مدت ممکن است از چند ماه تا چند سال طول بکشد. قیمت و سود سهام معمولا کمی سریع تر از سود و قیمت بازار تغییر می کند. بنابراین قیمت سود سهام نسبتا آهسته افزایش پیدا می کند اما چند برابر با سرعت بیش تری کم می شود.

در صورتی که خرید می کنید می توانید به تحلیل های بنیادی تکیه کنید ولی اگر قصد فروش دارید بهتر است کمی بیش تر تحقیق کنید. بعضی از افراد بر این باورند که تحلیل های بنیادی برای انتخاب روشی مناسب برای سرمایه گذاری مناسب هستند؛ برای زمان مناسب جهت سرمایه گذاری بهتر است از روش دیگری استفاده کنید.

تحلیل بنیادی

در تحلیل بنیادی، سرمایه‌گذارانی که مستقیماً نسبت به خرید یا فروش سهام شرکت‌ها اقدام می کنند، باید قبل از انتخاب سهام شرکت شرایط و وضعیت آن شرکت را با‌دقت و به‌ صورت جامع، مورد تحلیل و بررسی قرار دهند.

در حالیکه تحلیل تکنیکال، یک روش محاسباتی برای شناسایی روند قیمت هست و سعی می کند آینده قیمت را بر اساس اطلاعات گذشته پیش بینی کند، بنابراین یک سرمایه‌گذار موفق باید قدرت تحلیل بالایی داشته باشد.

چگونه یک سهم را تحلیل کنیم؟

دو شیوه اصلی برای تحلیل سهام شرکت ها در بورس مطرح است:

  • تحلیل بنیادی
  • تحلیل تکنیکال

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل گر بنیادی دلیل تحرکات قیمت را از میان داده های مالی و اخبار شرکت ها تشخیص می دهد و از آن برای سرمایه گذاری مناسب استفاده می کند.

تحلیل گر بنیادی در جستجوی عدم تعادل بین ارزش ذاتی و قیمت فعلی سهام شرکت است اگر تحلیل گر به نتیجه ای برسد که قیمت فعلی سهم از ارزش ذاتی آن کمتر است، آن سهم را برای سرمایه‌گذاری مناسب با داشتن شرایطی ارزیابی می‌کند. که یک موقعیت با پتانسیل سودآوری خوب محسوب می شود. به همین دلیل به روش تحلیل بنیادی، تحلیل پایه‌ای و یا اساسی هم گفته می شود.

در روش بنیادی سرمایه‌گذار عوامل اثرگذار اصلی بر قیمت سهام شرکت را مورد بررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیم‌گیری می‌کند که آیا سهام این شرکت برای سرمایه‌گذاری مناسب است یا خیر؟

به‌طورکلی عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام یک شرکت سه دسته هستند:

  • عوامل محیطی یا کلان
  • عوامل مرتبط با صنعت
  • عوامل درونی شرکت

در تحلیل بنیادی، سرمایه‌گذار پس از بررسی و تحلیل سه عامل فوق، ارزش واقعی یا ذاتی سهام آن شرکت را تعیین می‌کند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم به شرح ذیل تصمیم‌گیری می‌کند.

۱- اگر از دید سرمایه‌گذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و مناسب برای خرید است.

۲- اگر از دید سرمایه‌گذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، نه‌تنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایه‌گذار چنین سهمی را داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد.

۳- اگر از دید سرمایه‌گذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، خرید یا فروش آن، سودی برای سرمایه‌گذار ندارد.

با یک مثال سه حالت فوق را شرح می دهیم، فرض کنید سهام یک شرکت در حال حاضر با قیمت ۲۰۰ تومان معامله می‌شود. سرمایه‌گذار با استفاده از روش تحلیل بنیادی ارزش ذاتی یا واقعی سهام شرکت را محاسبه کرده و به این نتیجه می رسد که هر سهم این شرکت حداقل ۲۵۰ تومان ارزش دارد. در این صورت، سرمایه‌گذار نسبت به خرید سهام شرکت اقدام می‌کند، زیرا قیمت فعلی سهام این شرکت در مقایسه با ارزش واقعی آن حداقل ۵۰ تومان ارزانتر است.

حال اگر در همین مثال، سرمایه‌گذار پس از تحلیل قیمت سهام این شرکت به نتیجه ای برسد که سهام شرکت بیشتر از ۱۵۰ تومان ارزش ندارد، از خرید سهام شرکت خودداری می‌کند و اگر این سهم را در سبد سرمایه‌گذاری خود داشته باشد، آن را خواهد فروخت. و در نهایت اگر سرمایه گذار به این نتیجه برسد که ارزش واقعی یا ذاتی هر سهم این شرکت ۲۰۰ تومان است و تفاوتی بین ارزش واقعی و قیمت سهام شرکت وجود ندارد، خرید یا فروش این سهام هیچ‌گونه سودی را نصیب سرمایه‌گذار نخواهد کرد. زیرا سهم به قیمت واقعی در بورس معامله می‌شود.

شایان ذکر است عوامل اثرگذار بر قیمت سهام شرکت‌ها، همواره دست‌خوش تغییر است. و ارزش واقعی سهام شرکت‌ها نیز به‌صورت مستمر در حال تغییر بوده بنابراین، سرمایه‌گذارانی موفق‌تر هستند که زودتر از دیگران، تبعات ناشی از تغییر عوامل مؤثر بر قیمت سهم را تحلیل و ارزش واقعی سهم را ارزیابی کنند.

۲ قانون طلائی تحلیل بنیادی:

۱ – قیمت سهام خود را در طولانی مدت اصلاح می‌کند.
۲ – شما می‌توانید سهمی که قیمت بازار آن از ارزش واقعیش کمتر است را خریداری کنید و منتظر بمانید تا قیمت بازار سهم به ارزش ذاتی آن برسد.

تحلیل تکنیکال چیست؟

دومین روش تجزیه ‌و تحلیل سهام در بورس، شیوه تکنیکال است. سرمایه‌گذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده می‌کنند بر این باورند که با بررسی روند و نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، می‌توانند قیمت آن سهم را در آینده پیش‌بینی کنند. و این جمله معروف بسیار به‌کاربرده می‌شود که «گذشته، چراغ راه آینده است».

تحلیل گران تکنیکال با استفاده از نمودارها و رابطه‌های ریاضی، روند قیمت آینده سهم را بر اساس نوسانات گذشته قیمت آن سهم، پیش‌بینی می کنند و درصورتی‌که به این نتیجه برسند که قیمت سهم در آینده، در مقایسه با قیمت فعلی آن در بورس افزایش قابل قبولی خواهد داشت، نسبت به خرید آن سهم اقدام می‌کنند. و اگر نمودارها بیانگر کاهش قیمت سهم در آینده باشد، سرمایه‌گذاران، سهام شرکت مذکور را خواهند فروخت.

به‌عنوان‌مثال، فرض کنید قیمت سهام یک شرکت در حال حاضر ۱۵۰ تومان است. درصورتی‌که تحلیل‌های تکنیکال بیانگر آن باشد که قیمت سهام این شرکت تا سه ماه آینده به ۱۸۰ تومان خواهد رسید، سرمایه‌گذار اقدام به خرید آن سهم می‌کند، زیرا با این کار می‌تواند در این مدت ۳۰ تومان سود بدست آورد. اما اگر تحلیل تکنیکال قیمت سهام این شرکت را به ۱۲۰ تومان تا سه ماه آینده کاهشی دیده باشد، سرمایه‌گذار نه‌تنها از خرید سهام این شرکت صرف‌نظر می‌کند، بلکه اگر در سبد سهام خود این سهم را داشته باشد، هرچه سریع‌تر آن را خواهد فروخت؛ زیرا با این کار جلوی ضرر ۳۰ تومانی به ازای هر سهم گرفته می‌شود.

بنابراین تحلیل تکنیکال مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیش‌بینی آینده روند قیمت‌ها می‌باشد. رفتار قیمت همواره در تحلیل تکنیکال نقش اصلی را دارد و رفتار حجم معاملات نیز تکمیل کننده این اصل می‌باشد.

۱- همه چیز در قیمت خلاصه شده است

به موجب این اصل، برای تحلیل بازار باید فقط قیمت را بررسی کنیم زیرا قیمت نهایی مورد توافق میان معامله‌گران، از تمامی مؤلفه‌های اقتصادی، سیاسی و… تأثیر پذیرفته و تحلیل آن به اندازه بررسی تمام عوامل بنیادی مرتبط خواهد بود. و در این مبحث به این نتیجه می‌رسیم که یک تحلیل‌گر تکنیکال به نوعی مباحث فاندامنتال و بنیادی را مورد مطالعه قرار می دهد.

۲- تحرکات قیمتی، روند مشخصی دارند

در واقع داو معتقد بود قیمت به روند نزولی یا صعودی خود ادامه می‌دهد، مگر این‌که سایر عوامل بیرونی منجر به تغییر جهت بازار شوند. نظریه ثابت شده‌ای وجود دارد که می‌گوید قیمت ها تمایل دارند روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت دهند. این اصل به نوعی، بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است.

۳- تاریخ قابل تکرار است

بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسان‌ها می‌باشد .در واقع این احتمال وجود دارد که افراد در صورت وقوع شرایط مشابه، بر اساس ادراک و داده‌های ذهنی قبلی خود واکنش مشترک و قابل پیش‌بینی از خود نشان می دهند.

مزایا و معایب تحلیل تکنیکال چیست؟

سرمایه‌گذاران از زمان بوجود آمدن بازارهای مالی تاکنون همواره سعی داشته‌اند، با استفاده از روش‌های مختلف آینده این بازارها را پیش‌بینی کنند. بدین منظور عده‌ای از آنها، با استفاده از روش تحلیل تکنیکال یا نموداری و با بررسی گذشته قیمت برای پیش‌بینی وضعیت آینده دارایی‌ها روی آوردند.

این روش تحلیل بازار، به مرور زمان طرف‌داران بسیاری پیدا کرد و جزئی از استراتژی معاملاتی اکثر فعالان بازار مالی شده است.

مزایای تحلیل تکنیکال:

یادگیری آسان: از ویژگی‌های تحلیل نموداری، گستردگی ابزار و شیوه‌های تحلیل بازار است. یادگیری و فهم اغلب مفاهیم تکنیکالی ساده‌ بوده و اکثر افراد در مدت زمان کوتاهی می‌توانند، نحوه استفاده از این ابزارها را فرا گیرند.

انعطاف‌پذیری بالا: با استفاده از اصول روش تکنیکال می‌توان، نمودار قیمت هر دارایی را تجزیه و تحلیل کرد. و از دیگر قابلیت‌های این روش، امکان تحلیل و معامله‌گری در دوره‌های زمانی مختلف نمودار شامل کوتاه‌ مدت (دقیقه‌ای و ساعتی)، میان مدت (روزانه) و بلندمدت (هفتگی و ماهانه) می‌باشد.

سرعت فرآیند تحلیل: بعضا شایعات و اخبار، نوسانات قیمتی شدیدی را در یک لحظه بر روی قیمت ایجاد می کنند. به همین دلیل واکنش به موقع برای معامله‌گران یک مزیت محسوب می‌شود. معمولا تحلیل وضعیت نمودار قیمت دارایی‌ها بسیار وقت‌گیر و پیچیده نبوده و افرادی که از تسلط نسبی در این زمینه برخوردار باشند، با صرف زمان مشخصی در روز، امکان تحلیل و بررسی نمودارهای مختلف را خواهند داشت.

نقاط ورود و خروج دقیق: یکی از دلایل اصلی استفاده از تحلیل تکنیکال و استراتژی معاملاتی، تعیین نقاط ورود و خروج در بازار سرمایه است. در واقع شما با استفاده از قیمت و ابزارهایی نظیر اندیکاتورها، سطوح فیبوناچی و… امکان تعیین دقیق نقاط خرید یا فروش دارایی‌های مختلف را خواهید داشت.

معایب تحلیل تکنیکال:

تأثیرگذاری تعصبات شخصی :برخی مواقع تحلیل گر به دلایلی چون شایعات و یا تجربیات قبلی، دیدگاه افراطی مثبت یا منفی نسبت به وضعیت یک دارایی پیدا می کند. در این شرایط، او صرفاً نشانه‌های هم جهت با تعصبات خود را در نظر گرفته و در نهایت خروجی این تحلیل، نتایج غیرمنطقی دربر دارد.

تفاسیر مختلف: مهم‌ترین انتقادات نسبت به تحلیل نموداری، وجود تفاسیر مختلف از ابزارهای مشابه و داده‌های یکسان است. به طور مثال، یک اندیکاتور در منطقه اشباع فروش قرار دارد و یک معامله‌گر بر اساس یک نشانه صعودی اقدام به خرید می کند، اما در همین ناحیه معامله گر دیگری، با مشاهده واگرایی منفی در نمودار قیمت و اندیکاتور، انتظار افت بیشتری برای قیمت را دارد.

سیگنال‌های معاملاتی متعدد: اگر معامله‌گر بلندمدت در تحلیل تکنیکال نباشید، احتمالاً سیگنال‌های معاملاتی زیادی را در طول روز یا هفته مشاهده خواهید کرد که ممکن است همه آنها مناسب سرمایه‌گذاری نباشند و موجب زیان و یا سردرگمی فرد شوند. گاهی تشخیص موقعیت معاملاتی بهینه، کار مشکلی است.

عدم تعیین ارزش ذاتی: قرار داشتن قیمت در بهترین نواحی بر اساس تحلیل نموداری، الزامی بر ارزندگی ذاتی آن سهم نخواهد بود. در واقع امکان دارد ارزش بازاری یک سهم در تابلوی قیمت چندین برابر ارزش ذاتی آن باشد، که در صورت سقوط بازار، زیان سنگینی متوجه معامله‌گران خواهد شد.

عدم امکان استفاده در نمادهای جدید: نمودار قیمت دارایی‌هایی نظیر سهام عرضه اولیه، از داده‌های کافی برخوردار نیست زیرا اخیرا وارد بازار سرمایه شده اند و به عبارتی هنوز نموداری برای آن‌ها تشکیل نشده است. بنابراین در چنین شرایطی نمی‌توان از روش‌های تکنیکالی استفاده نمود. چون همان‌طور که در بالا گفته شد، این روش مبتنی بر تحلیل گذشته قیمت می‌باشد.

مزایای تحلیل تکنیکال در برابر فاندامنتال (بنیادی) چیست و چرا باید تحلیل تکنیکال را بیاموزیم؟

مزیت اول- انعطاف‌پذیری و سازگاری با همه بازارها

از بزرگترین نقاط قوت تحلیل‌ تکنیکال، سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد مختلف زمانی و در همه ی بازارها می باشد. تحلیل گر تکنیکال به راحتی می‌تواند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشد مورد مطالعه قرار دهد، حتی اگر با دانش فاندامنتال او همخوانی نداشته باشد.

در صورتی که اغلب تحلیل گران فاندامنتال یا بنیادی مقادیر زیادی اطلاعات و صورت‌های مالی یک شرکت را برای بررسی در اختیار دارند که برای درک آنها باید در حد یک متخصص عمل کنند، به عنوان مثال با یادگیری تحلیل تکنیکال، می‌توانید هر زمان که خواستید و با سرعت از گروه خودرو به گروه دارویی بروید ولی یک تحلیل‌گر بنیادی باید ابتدا صورت‌های مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را انتخاب کند.

تحلیل‌گر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست می‌دهد در صورتی که تحلیل‌گر تکنیکال با ابزار سریع و انعطاف‌پذیر خود می تواند در زمان کمتر، سود بیشتری را بدست آورد.

مزیت دوم- قابل استفاده برای بازه‌های زمانی مختلف

از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که در بازه‌های زمانی مختلف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت کاربرد دارد. در حقیقت تحلیل تکنیکال شامل زمان خاصی نمی‌شود و این سلیقه و روش کار معامله‌گر می‌باشد که در چه بازه‌ای به تحلیل بپردازد. این عقیده که برخی از افراد می‌گویند تحلیل تکنیکال فقط در بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت کاربرد دارد اصلاً درست نیست.

این ادعا شاید ناشی از این نظریه باشد که تحلیل فاندامنتال یا بنیادی برای پیش بینی بلندمدت کاربرد دارد و فاکتورهای تحلیل تکنیکی فاکتورهایی کوتاه‌مدت هستند در واقع تحلیل‌گر تکنیکال برای پیش‌بینی بازه‌های زمانی بلندمدت از نمودارهای هفتگی ماهیانه و سالیانه بسته به سلیقه خودش استفاده می‌کند.

مزیت سوم- تحلیل تکنیکال، میانبری است به بررسی بنیادی سهام

در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است درحالی که در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تأثیر می‌گذارد و باعث می‌شود قیمت بالا یا پایین برود و یا ثابت بماند.

یک تحلیل‌گر فاندامنتال (بنیادی) تأثیر تمام فاکتورهای مربوط به اطلاعات و صورت های مالی شرکت را بررسی می‌کند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی سهام را محاسبه کند. که اگر قیمت سهام زیر ارزش ذاتی باشد، تحلیل‌گر فاندامنتال می‌گوید قیمت آن چیز ارزان است و برای خرید مناسب است و یا برعکس.

به اعتقاد اغلب کارشناسان، بهترین روش برای تجزیه‌ وتحلیل قیمت سهام در بورس، استفاده از روش ترکیبی تحلیل تکنیکال و بنیادی است. یعنی یک سرمایه‌گذار علاوه بر آنکه روندهای گذشته قیمت سهام را بررسی و تحلیل می‌کند، باید فقط به نتایج حاصل از این تحلیل اکتفا نکرده و به‌صورت مستمر، عوامل سه‌گانه اثرگذار بر قیمت سهام یعنی عوامل محیطی، عوامل مرتبط با صنعت و عوامل درونی و آثار ناشی از تغییر این عوامل بر قیمت سهم را موردبررسی قرار دهد.

زیرا ممکن است سهمی که روند قیمت آن در گذشته همواره صعودی بوده براثر تغییر در برخی از عوامل، از وضعیت رشد مستمر خارج شده و حتی به یک سهم ضررده تبدیل شود. همچنین ممکن است تغییر در یک یا چند عامل، سهام یک شرکت را از شرایط نزولی به حالت صعودی تبدیل کند.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا