تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل بنیادی میتواند علاوه بر سهام، برای ارزیابی هر نوع اوراق بهادار دیگری مانند اوراق بدهی یا مشتقه نیز مورداستفاده قرار گیرد.
تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال چیست؟
تکنیکال یا تحلیل تکنیکی (Technical Analysis) روشی برای پیش بینی قیمت در بازارها، بر اساس مطالعه و بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات در آن بازار است.
تحلیل تکنیکال در بازار بورس اوراق بهادار، بازار ارز و نیز بازارهای بورس کالا مورد استفاده قرار میگیرد.
تحلیل تکنیکال حدود سه قرن قدمت دارد و استفاده از شاخص های تکنیکال و ترسیم نمودارهای تکنیکال را میتوان در نوشته های قرن هفدهم و هجدهم میلادی نیز مشاهده کرد.
شاید بتوان گفت که نخستین استفاده مستقیم اقتصادی مشهور از تحلیل تکنیکال را چارلز داو انجام داده است.
چارلز داو که بنیان گذار وال استریت ژورنال است، شاخص میانگین صنعتی داو جونز را نیز طراحی کرد.
که هنوز، با وجود نواقص این شاخص و نقدهایی که بر آن وارد است، از جمله شاخصهای مهم اقتصادی محسوب میشود.
هنر تحلیل تکنیکال (با تاکید بر واژهی هنر) تشخیص زمان تغییر روند قیمتها در نخستین مراحل تغییر قیمت و سوار شدن بر موج جدید قیمتهاست.
تا زمانی که شواهد جدید نشان بدهد که روند جدیدتری در حال شکل گیری است و تحلیل گر تکنیکال، قبل از اینکه تمام بازار، متوجه تغییر روند بشود، تصمیم های سرمایه گذاری جدید را انتخاب کند.
واژه تکنیکال وقتی در مورد بازارها و معاملات مورد استفاده قرار میگیرد، معنایی بسیار متفاوت از معنای رایج آن دارد.
استفاده از تحلیل تکنیکال برای بررسی یک بازار، به این معناست که به جای توجه به خود کالا و خدماتی که در آن بازار معامله میشود، فقط به رفتارهای بازار توجه کنیم.
تحلیل تکنیکال، دانش ثبت تاریخچه معاملات (معمولاً به صورت نمودارهای گرافیکی) و سپس پیش بینی روندهای محتمل در آینده بازار است.
تعریف تحلیل تکنیکال را میتوان به سه صورت مطرح کرد.:
تحلیل نوسانهای گذشته قیمت با انگیزه پیش بینی تغییرات آینده قیمت
تحلیل مبتنی بر رفتارهای بازار از طریق مطالعه نمودار قیمت میانگین متحرک قیمتها، حجم معاملات، حجم معاملات باز، شکل گیری الگوها و سایر شاخص های تکنیکال
روشی برای پیش بینی قیمت کالاها بر اساس الگوی تغییرات قیمت و تغییرات حجم معاملات بدون در نظر گرفتن عوامل بنیادین بازار
تحلیل فاندامنتال چیست و چه عواملی را باید در نظر بگیریم؟
در همه بازارهای مالی، چه بازارهای سنتی و چه بازارهای نوپا مثل ارزهای دیجیتال، چند روش کلی برای تحلیل وضعیت بازار و تصمیمگیری برای خرید یا فروش وجود دارد که یکی از مهمترین آنها تحلیل بنیادی یا همان تحلیل فاندامنتال (Fundamental analysis) است.
در این مقاله به تعریف تحلیل فاندامنتال و مقایسه آن با دیگر انواع تحلیل میپردازیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
“فاندامنتال” (Fundamental) در لغت به معنای بنیادی و پایهای است و در علم معاملات بورس اوراق بهادار، به نوعی تحلیل گفته میشود که به بررسی همه جانبه شرکتهای بورسی در سطح خرد و کلان میپردازد.
سرمایهگذاران در هر بازار اعم از اوراق بهادار، طلا، مسکن و… همواره نیازمند بررسی همه جانبه فرصتها و هزینههای سرمایهگذاری و روند آینده آن هستند.
برای انجام این تحلیل باید از اخبار جهان، وقایع سیاسی و اقتصادی مطلع و بروز باشیم.
تحلیل بنیادی یک نوع روش تجزیه و تحلیل است که بر اطلاعات و آمار کلیدی مندرج در صورتهای مالی شرکتها، آمار اقتصاد کلان کشور و عوامل تاثیرگذار بر صنایع مختلف تمرکز دارد.
لذا در آن خرید و فروش سهام یا هر نوع دارایی، پس از بررسی اطلاعات کامل در خصوص عوامل ذکر شده، صورت میگیرد.
در این فرایند با توجه به متغیرهای اقتصادی و غیر اقتصادی خرد و کلان، به بررسی ارزش بنیادین داراییها و پیش بینی روند آینده آن میپردازیم.
و از این طریق شرکتهای ارزشمندی را شناسایی میکنیم که داراییهای با ارزش، ترازنامه قوی و منطقی و همچنین ثبات در روند سودآوری دارند.
ارزش سهام یک شرکت با توجه به آیندهای که برای رشد آن شرکت پیش بینی میشود میتواند از ارزش ترازنامهای آن بیشتر یا کمتر باشد.
تحلیلگر بنیادی کیست؟
تحلیلگر بنیادی کسی است که ارزش ذاتی سهام یا هر نوع دارایی دیگر را از طریق مطالعه و بررسی عوامل خرد و کلان اقتصادی و غیراقتصادی از جمله: مدیریت شرکت، صورتها و نسبتهای تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال چیست؟ مالی، وضعیت کلی اقتصاد کشور و وضعیت صنایع مختلف، تعیین میکند.
تحلیلگر اخبار و اطلاعات منتشر شده را از نظرتاثیر منفی یا مثبت بر قیمت سهام شرکت، بررسی کرده و با توجه به آن عکس العمل مناسب (خرید و فروش یا انتظار) نشان میدهد.
تحلیلگران بنیادی معتقدند قیمت بازار یک سهم، ممکن است با ارزش واقعی آن متفاوت باشد.
هدف آنها شناسایی فرصتهای کسب سود و یا شرایط زیان آور، از طریق ارزیابی ارزش ذاتی و مقایسه آن با قیمت روز سهام است.
تحلیلگر بنیادی فردی است که به بررسی داراییها، بدهیها، فروش، ساختار سرمایه شرکت، سهم از بازار، عملکرد مدیریت، و مقایسه آن با سایر شرکتهای مشابه میپردازد و در نهایت ارزش واقعی سهام را تخمین میزند.
در این بررسی عوامل خرد و کلان اقتصادی و غیراقتصادی نیز ارزیابی میشوند. کاری که یک تحلیلگر انجام میدهد این است که علت و چرایی تغییرات قیمت را کشف میکند.
تحلیل بنیادی یا تکنیکال کدام یک بهتر است…
مهم ترین تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در چیست؟
فعالان بازارهای مالی برای بررسی و تحلیل رفتار بازار از روشهای مختلفی استفاده میکنند.
این روشها از مفاهیم بسیار ساده و ابتدایی شروع شده و تا مفاهیم و روشهای پیچیده پیش میرود.
بنابراین هر سرمایهگذار برای موفقیت در بازارهای مالی باید روشهای مختلف تحلیل بازار را بشناسد و بتواند بر حسب موقعیت از آنها استفاده کند.
برای سرمایهگذاری و ورود به بازار بورس لازم است با دو مفهوم تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) و تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) آشنا باشید.
هر کدام از این دو تحلیل از زاویه و دیدگاهی متفاوت بازار سهام را بررسی میکنند.
تحلیل تکنیکال چه کاربردی دارد؟
طرفداران تحلیل تکنیکال اعتقاد دارند که همه اطلاعات مهم بازار در قیمت خلاصه شده است.
این روش تحلیلی مبتنی بر دادههای گذشته است و با استفاده از قیمتها، الگوهای گذشته و نمودارها، سعی میکنند که آینده را پیش بینی کنند.
علاقهمندان تحلیل تکنیکال، با تکیه بر نمودارها و بررسی تغییرات قیمتهای گذشته و با توجه به شاخصهای مختلف (شاخص حمایت، شاخص فرکتالی، شاخص مقاومت و …) روند و تغییرات بازار و تغییرات آتی قیمتها را بررسی میکنند.
یک تکنیکالیست اعتقاد دارد که روند قیمتها تلقی سرمایهگذاران را از عوامل گوناگون سیاسی، اقتصادی، پولی و حتی روانشناسی نشان میدهد.
تحلیلگر فنی اعتقاد دارد که بازار خود بهترین منبع برای کسب اطلاعات است.تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال چیست؟
پیروان مکتب تحلیل تکنیکال معتقدند که اطلاعات مهم درباره نوسانهای آتی قیمت سهام را میتوان از طریق مطالعه تغییرات قبلی قیمتهای سهام بدست آورد.
اطلاعات مالی بر روی نمودارها ثبت میشود و این اطلاعات به منظور دستیابی به الگوهای تکراری به دقت مورد بررسی قرار میگیرد.
با توجه به آنکه اطلاعات قبلا اثر خود را بر روی قیمت گذاشته است، لذا قیمت نشاندهنده ارزش منصفانه است و باید اساس تحلیل را تشکیل دهد.
در مجموع قیمت بازار نشاندهنده کلیه اطلاعات مشارکتکنندگان در بازار است، مشارکتکنندگان شامل معاملهگران، سرمایهگذاران، شرکتهای سرمایهگذاری، تحلیلگران خرید سهم، تحلیلگران فروش سهام، تحلیلگران فنی، تحلیلگران بنیادی و سایر تحلیلگران است.
اعتقاد تحلیلگران فنی بر این است که تشخیص روند امکانپذیر بوده و میتوان بر مبنای روند قیمت همه چیز را دانست ولی ارزش واقعی را نشان نمیدهد.
در این تحلیل هدف اصلی یافتن زمان مناسب برای ورود به بازار و خروج از آن، بر اساس روند گذشته و حال میباشد.
تحلیل بنیادی چه کاربردی دارد؟
علاقمندان به روش تحلیل بنیادین بر روی اطلاعات مالی شرکتها تمرکز دارند.
«ترازنامه»، «حساب سود و زیان»، «جریان وجوه نقد»، «EPS» و «DPS» از جمله فاکتورهایی هستند که برای تحلیلگران بنیادی مهم هستند.
رویه کلی در تحلیل بنیادی، از کل به جز است، در واقع سرمایهگذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به صورت کلی تجزیه و تحلیل میکنند تا زمان مناسب برای سرمایهگذاری را تشخیص دهند.
سپس به تحلیل صنایع و بخشهایی از اقتصاد میپردازند که آیا دارای چشمانداز مناسبی هستند یا خیر.
و اگر تحلیلگر به این نتیجه برسد که زمان برای سرمایهگذاری مناسب است، صنایع مطلوب را مشخص کرده و سپس به تحلیل شرکتها میپردازند.
تحلیل بنیادی یک شرکت شامل تحلیل گزارشهای مالی و سلامت شرکتها، مدیریت و امتیازات رقابتی است.
در تحلیل بنیادی بر مبنای وقایع و رخدادهای واقعی پیشبینی صورت میپذیرد.
تحلیلگران بنیادی معتقدند که تمام تغییرات در قیمتها حتما یک علت اقتصادی و بنیادین دارد.
نتیجه …
با اینکه طرفداران هر یک از دو روش «بنیادی» و «تکنیکال»، همچون متعصبان مذهبی به سختی ارزشهای روش دیگر را قبول میکنند. اما واقعیت این است که بسته به شرایط به کارگیری هر دو روش میتواند سودده باشد. و احتمال ریسک را کاهش دهد. و یک سرمایهگذار بایستی سبدی از داراییها را تشکیل دهد.
پس باید بتواند این داراییها را از مناظر مختلف مورد بررسی قرار دهد.
لذا همواره توصیه شده است با استفاده از ترکیب هردو تحلیل مورد اشاره (بنیادی و تکنیکال) در بازار معامله و سرمایهگذاری نماید.
شیوه معمول که همواره به سرمایهگذاران توصیه میشود این است که در ابتدا سهمهای بنیادی را رصد نموده و با اینکار بهترین سهمهای بازار را از نظر بنیادی انتخاب کند و سپس با کمک تحلیل تکنیکال بهترین زمان برای ورود و خروج از سهم را بیابد.
تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال به زبان ساده
بازار سرمایه، بازاری برای خرید و فروش اوراق است. بازار سرمایه بین کسانی که سرمایه دارند؛ مثل سرمایه گذران حقیقی (افراد حقیقی که سرمایه های خرد دارند) و سرمایه گذاران حقوقی، و افرادی که متقاضیان سرمایه هستند مثل شرکت ها، دولت یا اشخاص، ارتباط ایجاد میکند. بازار سرمایه برای عملکرد اقتصاد حیاتی است. بازار سرمایه شامل بازار اولیه، بازار ثانویه و بازار اوراق مشارکت میشود.
سرمایهگذارانی که قصد دارند مستقیماً نسبت به خرید یا فروش سهام شرکتها اقدام کنند، باید قبل از انتخاب سهام یک شرکت وضعیت آن شرکت را بهدقت و بهصورت جامع، موردبررسی و تحلیل قرار دهند. بنابراین، یک سرمایهگذار موفق باید قدرت تحلیل بالایی داشته باشد. فردی که بدون تحلیل اقدام به خریدوفروش سهام میکند، همانند فردی است که در اتاق تاریک، بهسوی هدف نامعلوم تیراندازی میکند. در چنین شرایطی احتمال آنکه تیر به هدف برخورد کند، بسیار کم خواهد بود.
نمی توان وارد بازار سرمایه شد و از تحلیل استفاده نکرد. تحلیل به سرمایه گذار دید بهتری برای خرید یا فروش سهام و ارزنده بودن آن می دهد.
در بازار سرمایه برای ارزیابی سهام و شرکت ها دو روش تحلیل وجود دارد که هر کدام می تواند به صورت فردی یا مکمل دیگری باشد. تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال(بنیادی) روشهایی هستند که از آنها در جهت تحلیل سهام استفاده میکنند.
تحلیل بنیادی چیست؟
به روش تحلیل بنیادی ، تحلیل ریشهای، پایهای و یا اساسی هم میگویند. همانطور که از اسم آن هم مشخص است، در این روش سرمایهگذار عوامل اصلی اثرگذار بر قیمت سهام شرکت را موردبررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیمگیری میکند که آیا سهام شرکت مذکور برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر؟
سرمایهگذار پس از بررسی و تحلیل عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت، ارزش واقعی یا اصطلاح ارزش ذاتی سهام آن شرکت را تعیین میکند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم تصمیمگیری میکند.
- اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و بنابراین، برای خرید گزینه مناسبی است. به این حالت اصطلاحاً گفته می شود که سهم undervalue است.
- اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، بنابراین آن سهم اصطلاح گران بوده و نهتنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایهگذار چنین سهمی را در اختیار داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد. در این حالت اصطلاحاً گفته می شود که سهم overvalue است.
- اگر از دید سرمایهگذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، بنابراین قیمت آن سهم اصطلاحاً منصفانه است و خرید یا فروش آن، سودی را نصیب سرمایهگذار نمیکند.
تحلیل بنیادی میتواند علاوه بر سهام، برای ارزیابی هر نوع اوراق بهادار دیگری مانند اوراق بدهی یا مشتقه نیز مورداستفاده قرار گیرد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
به طور کلی می توان گفت تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودار و اطلاعات مرتبط مانند قیمت و حجم، و همچنین تکنیکها و ابزارهای مختلف به ارزیابی وضعیت کلی بازار و سهام مختلف میپردازد.
تحلیل تکنیکال در واقع یک استراتژی معاملاتی برای ارزیابی سرمایهگذاریها و تعیین فرصتهای معامله با تجزیه و تحلیل روندهای آماری است که از فعالیتهای معاملاتی مانند تحرکات قیمتی و حجم معاملات استفاده میکند.
تجزیه و تحلیل تکنیکال میتواند بر روی هر نوع اوراق بهاداری که دارای سوابق تاریخی معاملاتی است مورد استفاده قرار گیرد. این موارد میتوانند شامل اوراق سهم، آتی، کالا، ، و سایر اوراق بهادار باشند. اما این ابزار بیشتر برای تحلیل سهام مورد معامله در بازار بورس استفاده میشود.
تجزیه و تحلیل تکنیکال یک استراتژی معاملاتی است که سرمایهگذاریها را ارزیابی و فرصتهای معاملاتی را با روندهای قیمتی و الگوهای دیده شده بر روی نمودارها مشخص میکند.
تجزیه و تحلیل تکنیکال بیان میکند که فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمتی یک سهم میتواند نشانههای ارزشمندی از تحرکات آتی قیمت سهم باشد.
طی سالیان متمادی از زمان پیدایش تحلیل تکنیکال تا امروزه هزاران الگو و تکنیک مورد استفاده در تحلیل تکنیکال گسترش یافته است. تحلیلگران تکنیکال بسیاری از این الگوها و تکنیکها را باهم ترکیب میکنند تا به استراتژی بهینه معاملاتی خود دست یابند و با استفاده از استرانژی خود به خرید و فروش سهام بپردازند.
مهم ترین تفاوت بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل بنیادی روشی است که ارزش ذاتی سهام را ارزیابی میکند. این تحلیل دارای نگاه کلی از شرایط اقتصاد، صنایع، شرایط مالی و مدیریتی شرکتها است و همه موارد مالی شرکت از جمله دارایی ها، بدهی ها، درآمد و مخارج برای تحلیل بنیادی مهم است.
تحلیل تکنیکال از این حیث با تحلیل بنیادی متفاوت است که قیمت و حجم سهام را تنها ورودیهای این روش میتوان برشمرد. در تحلیل تکنیکال تلاش نمیشود تا ارزش ذاتی سهام تعیین شود و به جای آن از نمودار سهام استفاده میشود تا با مشخص کردن الگوها و نمودار، رفتار سهم در آینده نشان داده شود.
تحلیل بنیادی بهتر است یا تحلیل تکنیکال؟
برای بررسی و تحلیل سهام و اوراق بهادار، تحلیلگران و معاملهگران از دو روش تحلیلی تکنیکال و بنیادی استفاده میکنند و نظرات مختلفی در اینباره وجود دارد. کدامیک را برای تحلیل سهام و بازار انتخاب کنیم؟ آیا شما به خواندن نمودارها و مشاهده روندها اعتقاد دارید؟ اگر پاسخ مثبت است پس شما به تحلیل تکنیکال خوشبین هستید. شاید هم از طرفداران سرسخت تحلیل بنیادی و سرمایهگذاری بلندمدت هستید و معتقدید سرمایهگذاری در بورس فقط باید براساس تحلیل بنیادی (فاندامنتال) صورت بگیرد.
گرچه این دو تحلیل از زاویهای کاملا متفاوت به بازار مینگرند، هر دو یک نتیجه را جستجو میکنند و آنهم کسب سود از بازار است و شکی وجود ندارد که برخی از افراد، هم از تحلیل تکنیکال و هم بنیادی برای بررسی سهام استفاده میکنند. در ویدئوی زیر میخواهیم تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال را در قالب یک مثال زیبا برایتان توضیح دهیم.
نتیجه گیری
با توجه به مطالب عنوان شده در این مقاله میتوان نتیجهگیری کرد تحلیل تکنیکال میتواند یکی از کاربردیترین روشهای مورد استفاده برای ارزیابی وضعیت بازار و سهام باشد. با توجه به وجود ابزارها و تکنیکهای مختلف موجود در این روش همه افراد میتوانند برای انتخاب گزینههای سرمایهگذاری خود از آن استفاده کنند و به پیشبینی روند قیمتها بپردازند. این نوع تحلیل قابلیت دارد تا در همه بازارهای موجود مانند بازار بورس، طلا، سکه و … به کار رود. همچنین با توجه به اینکه برای یادگیری تحلیل تکنیکال، می بایست از مطالب آموزشی و کلاس های آموزشی استفاده کرد؛ به منظور دستیابی به مطالب و کلاس های آموزشی برای افزایش دانش بورسی خود، می توانید بر روی لینک زیر کلیک کنید.
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی
به روش تحلیل بنیادی، تحلیل ریشهای، پایهای و یا اساسی هم میگویند. همانطور که از اسم آن هم مشخص است، در این روش سرمایهگذار عوامل اصلی اثرگذار بر قیمت سهام شرکت را مورد بررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیمگیری میکند که آیا سهام شرکت مذکور برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر؟ در مقالات قبلی، عوامل اثرگذار بر قیمت سهام را معرفی کردیم و گفتیم بهطورکلی سه دسته عوامل بر قیمت سهام یک شرکت تأثیرگذارند:
- الف. عوامل محیطی
- ب. عوامل مرتبط با صنعت
- ج. عوامل درونی شرکت در تحلیل بنیادی
سرمایهگذار پس از بررسی و تحلیل عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت، ارزش واقعی یا اصطلاح ارزش ذاتی سهام آن شرکت را تعیین میکند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم تصمیمگیری میکند. طبیعتاً:
✔ اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و بنابراین، برای خرید گزینه مناسبی است. به این حالت اصطلاحاً گفته میشود که سهم undervalue است.
✔ اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، بنابراین آن سهم اصطلاح گران بوده و نهتنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایهگذار چنین سهمی را در اختیار داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد. در این حالت اصطلاحاً گفته میشود که سهم overvalue است.
✔ اگر از دید سرمایهگذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، بنابراین قیمت آن سهم اصطلاحاً منصفانه است و خرید یا فروش آن، سودی را نصیب سرمایهگذار نمیکند.
قانون طلائی تحلیل بنیادی:
- قیمت سهام خود را در طولانی مدت اصلاح میکند.
- شما میتوانید سهمی که قیمت بازار آن از ارزش واقعیش کمتر است را خریداری کنید و منتظر بمانید تا قیمت بازار سهم به ارزش ذاتی آن برسد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
دومین شیوه تجزیهوتحلیل سهام در بورس، روش تحلیل تکنیکال است. در روش تحلیل تکنیکال، این جمله معروف بسیار بهکاربرده میشود که «گذشته، چراغ راه آینده است». بهبیاندیگر، تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال چیست؟ سرمایهگذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده میکنند بر این باورند که با بررسی روند نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، میتوان قیمت آن سهم را در آینده پیشبینی کرد.
بنابراین «تحلیل تکنیکال، درواقع پیشبینی قیمت سهم در آینده، بر اساس اتفاقات گذشته است». تحلیلگران تکنیکال با استفاده از نمودارها و رابطههای ریاضی، روند قیمت سهم در آینده را بر اساس نوسانات گذشته قیمت آن سهم، پیشبینی کرده و درصورتیکه به این نتیجه برسند که قیمت سهم در آینده، در مقایسه با قیمت فعلی آن در بورس افزایش قابل قبولی خواهد داشت، نسبت به خرید آن سهم اقدام میکنند. اما اگر نمودارها بیانگر کاهش قیمت سهم در آینده باشد، سرمایهگذاران، سهام شرکت مذکور را خواهند فروخت.
سه اصل اساسی تحلیل تکنیکال:
۱- همه چیز در قیمت خلاصه شده است
به موجب این اصل، برای تحلیل بازار باید فقط قیمت را بررسی کنیم زیرا قیمت نهایی مورد توافق میان معاملهگران، از تمامی مؤلفههای اقتصادی، سیاسی و… تأثیر پذیرفته و تحلیل آن به اندازه بررسی تمام عوامل بنیادی مرتبط خواهد بود. در این مبحث به این نتیجه میرسیم که یک تحلیلگر تکنیکال به نوعی مباحث فاندامنتال و بنیادی را مورد مطالعه قرار میدهد.
۲- تحرکات قیمتی، روند مشخصی دارند
در واقع داو معتقد بود قیمت به روند نزولی یا صعودی خود ادامه میدهد، مگر اینکه سایر عوامل بیرونی منجر به تغییر جهت بازار شوند. نظریه ثابت شدهای وجود دارد که میگوید قیمتها تمایل دارند روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت دهند. این اصل به نوعی، بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است.
۳- تاریخ قابل تکرار است
بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسانها میباشد. در واقع این احتمال وجود دارد که افراد در صورت وقوع شرایط مشابه، بر اساس ادراک و دادههای ذهنی قبلی خود واکنش مشترک و قابل پیشبینی از خود نشان میدهند.
مزایای تحلیل تکنیکال:
- یادگیری آسان
- انعطافپذیری بالا
- سرعت فرآیند تحلیل
- نقاط ورود و خروج دقیق
- بکارگیری در بازههای زمانی مختلف
- انعطافپذیری و سازگاری با انواع معاملات
- برقراری ارتباط بین حجم معاملات و تغییرات قیمت
معایب تحلیل تکنیکال:
- تأثیرگذاری تعصبات شخصی
- تفاسیر مختلف
- سیگنالهای معاملاتی متعدد
- عدم تعیین ارزش ذاتی
- عدم امکان استفاده در نمادهای جدید
تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی:
تحلیل تکنیکال به نمودار قیمتها نگاه میشود و با بررسی قیمتهای گذشته و کنونی و برآیند این دو، قیمتها در آینده پیشبینی میشوند. البته، این پیشبینی هرگز دقیق نبوده و حتی ممکن است نتیجه عکس بدهد. بنابراین، در این نوع تحلیل تنها به رفتار بازار و قیمتها و جوی که در آن حاکم است توجه میشود.
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال روشی است که در آن ارزش ذاتی سهام ارزیابی میشود؛ به گونهای که در این تحلیل به شرایط اقتصادی، شرایط مالی و مدیریتی شرکتها، وضعیت سهامداران اصلی، وضعیت درآمد و بدهیهای شرکتها و غیره توجه میشود. در این تحلیل، معاملهگر باید مقادیر زیادی اطلاعات و صورتهای مالی را به طور دقیق بررسی کند تا درک درستی از آنها بدست آورد. این امر نیاز به داشتن تخصص دارد و کار را برای تحلیلگران بیتجربه سخت میکند.
سوالات متداول:
1-کدام تحلیل برای شما بهتر است؟
برای پاسخ به این سوال باید گفت تحلیل بنیادی بهترین گزینه برای کسانیست که میخواهند بر تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال چیست؟ عملکرد کمپانیها تمرکز کنند. همچنین افرادی که تمایل به سرمایهگذاری بلندمدت دارند. این تحلیل برای سرمایهگذاری دوران بازنشستگی و دیگر اهداف بلندمدت سرمایهگذاری ایدهآل است. جایی که نتایج مالی بلندمدت کسبوکارها میزان موفقیت سرمایهگذاری را تعیین میکنند از طرفی تحلیل تکنیکال بهترین گزینه برای سرمایهگذارانیست که میخواهند از تغییرات قیمت داراییها استفاده کنند. این روش برای سرمایهگذاری کوتاهمدت و کسانی که ریسکپذیری بیشتری در قبال داراییهایشان دارند بسیار کاربردی است.
2-آیا روش تحلیل بنیادی برای تجزیه وتحلیل قیمت سهام مناسبتر است یا روش تحلیل تکنیکال؟
به اعتقاد اغلب کارشناسان، بهترین روش برای تجزیه وتحلیل قیمت سهام در بورس، استفاده از روش ترکیبی تحلیل تکنیکال و بنیادی است. یعنی یک سرمایهگذار علاوه بر آنکه روندهای گذشته قیمت سهام را بررسی و تحلیل میکند، باید فقط به نتایج حاصل از این تحلیل اکتفا نکرده و بهصورت مستمر، عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهام یعنی عوامل محیطی، عوامل مرتبط با صنعت و عوامل درونی و آثار ناشی از تغییر این عوامل بر قیمت سهم را مورد بررسی قرار دهد.
زیرا ممکن است سهمی که روند قیمت آن در گذشته همواره صعودی بوده بر اثر تغییر در برخی از عوامل، از وضعیت رشد مستمر خارج شده و حتی به یک سهم ضررده تبدیل شود. همچنین ممکن است تغییر در یک یا چند عامل، سهام یک شرکت را از شرایط نزولی به حالت صعودی تبدیل کند.
3-آیا تحلیل تکنیکال به تنهایی کافی است؟
از تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال چیست؟ آنجایی که تحلیل تکنیکال تنها به نمودار قیمتها و شرایط کنونی بازار نگاه میکند بدون تحلیل بنیادی و روانشناسی بازار فایدهای ندارد. از این رو، باید در کنار تحلیل فنی از مواردی نظیر شرایط اقتصادی، وضعیت درآمد و بدهیهای شرکتها، شرایط مالی و مدیریتی شرکتها و غیره بهره برد. تحلیلگران تکنیکال اعتقاد دارند که قیمتها تمام اطلاعات موجود در بازار را نشان میدهد؛ به گونهای که نیازی به بررسی هیچ چیز دیگری نیست.
اما، این امر هرگز درست نبوده و باید در کنار تحلیل تکنیکال به سایر مسائل بنیادی که به آن اشاره کردیم توجه شود. برای موفقیت در بازار سرمایه و بورس توصیه میشود مطالعات خود را در این زمینه افزایش داده تا به یک تحلیلگر موفق تبدیل شوید.
نگارش: ساناز یوسفی
به منظور کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله انواع استراتژی بازاریابی را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
ساعد نیوز: تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی به نوعی تحلیل گفته تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال چیست؟ می شود که در آن مواردی همچون صنعت، شرایط اقتصاد ملی و وضعیت شرکتی که فرد می خواهد سهام آن را خریداری کند مورد مطالعه قرار می گیرد. به عبارت دیگر تحلیل فاندامنتال، تحلیلی است که در آن عواملی که به صورت بنیادی و ذاتی بر ارزش آن چه که شما خرید و فروش می کنید
تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی به نوعی تحلیل گفته می شود که در آن مواردی همچون صنعت، شرایط اقتصاد ملی و وضعیت شرکتی که فرد می خواهد سهام آن را خریداری کند مورد مطالعه قرار می گیرد. به عبارت دیگر تحلیل فاندامنتال، تحلیلی است که در آن عواملی که به صورت بنیادی و ذاتی بر ارزش آن چه که شما خرید و فروش می کنید تاثیر می گذارد، مورد بررسی قرار می گیرد. زمانی که این معاملات در بازار فارکس و برای آینده بکار میرود، با در نظر گرفتن سودآوری، نرخ بهره و تولید نیاز به تحلیل تخصصی و متمرکز دارد.در واقع تحلیل فاندامنتال با استفاده از وضعیت گذشته و اطلاعات فعلی برای پیش بینی وضعیت مالی آینده انجام میپذیرد.
تحلیلگر بنیادي، سعی دارد با تحلیل اطلاعات توصیفی گذشته سهم و با در نظر گرفتن شرایط آتی، ارزش یک شرکت را تعیین کند.
نکته اي که نباید فراموش کنیم، قسمت دوم مسئله، یعنی در نظر گرفتن شرایط آتی است. خیلی از اوقات ، شرکت ها پیشینه مطلوبی ندارند ولی با تغییر میزان تولید یا نرخ فروش، ناگهان تحولی در آن ها رخ می دهد.معامله گران بورس همواره آینده را معامله می کنند. پس نگاه هر تحلیلگري باید رو به آینده باشد. اگر به بورس در چند سال اخیر توجه کنیم، متوجه می شویم که خیلی از شرکت هایی که پیشینه اي ضعیف داشتند، ناگهان رشد پایدار و خیلی از شرکت هایی که گذشته اي قوي داشتند، نزول بیش از انتظار را تجربه کرده اند.
در سال ۹۱ هیچکدام از فاکتور هايِ گذشته نگر، نمی توانستند صنعت پالایش نفت را به عنوان گزینه خوبی براي خرید معرفی کنند ولی افزایش ناگهانی قیمت برابري دلار و ریال ، تمام معادلات آتی را دگرگون نموده و شاهد بودیم که سهام این شرکتها تا ۱۰ برابر افزایش پیدا کرد. در اینجا اگر تحلیلگر بنیادي نگاهی معطوف به گذشته داشت، هرگز نمی توانست خریدار گروه پالایش نفت باشد.
بخش قابل ملاحظه اي از اطلاعات بنیادي، بر اطلاعات و آمار اقتصاد ملی، صنعت و شرکت تمرکز دارد. رویکرد معمول در تحلیل شرکت ، در برگیرنده چهار مرحله اساسی است
۱) تعیین وضعیت کلی اقتصاد کشور
۲) تعیین وضعیت صنعت
۳) تعیین وضعیت شرکت
۴) تعیین ارزش سهام شرکت
مبانی تحلیل فاندامنتال
یکی دیگر از نکات دیگری که در مورد تحلیل فاندامنتال باید به آن اشاره کنیم این است که مبانی این تحلیل چیست، در پاسخ به این سوال باید بگوییم که مبانی تحلیل فاندامنتال گزارش سالانه ی حسابرسی شده ی شرکت ها است که این گزارش سالانه شامل مواردی همچون تزار نامه، موارد مربوط به مدیریت شرکت، میزان سود و زیان، رقبای شرکت، نگرشی که در مورد آینده ی شرکت وجود دارد، میزان رشدی که شرکت می تواند داشته باشد و در نهایت بررسی اهداف و راهکارهای تجاری شرکت است.
باید به این مسئله اشاره کنیم که تحلیل فاندامنتال یا همان تحلیل بنیادی طبق این مسئله محاسبه می شود که شرکت ها چه میزان ثبات و البته توانایی در درآمد زایی دارند و این که قیمت سهام شرکت از میزان ترازنامه ی شرکت بیشتر و یا کمتر خواهد بود.در نهایت این که شما می توانید با استفاده از تحلیل فاندامنتال به ارزش واقعی سهام شرکت ها پی ببرید. اما همان طور که گفتیم شما با استفاده از تحلیل فاندامنتال وضعیت شرکت را مورد بررسی قرار می دهید و وضعیت شرکت مربوطه از چند جهت مورد بررسی قرار تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال چیست؟ می گیرد که ما برای بررسی شرکت ها طی چهار مرحله عمل می کنیم که در ادامه این چهار مرحله را مورد بررسی قرار می دهیم.
عوامل مهم موردنظر در تحلیل بنیادی به دو گروه کمی و کیفی تقسیم می شوند:
عوامل کمی
عوامل کمی، قابل اندازه گیری به صورت عدد هستند و دقت بیشتری را در ارائه تحلیل نشان می دهند؛ مانند سود سالیانه، میزان دارایی ها، بدهی ها، مخارج و غیره.تحلیلگران بنیادی از اطلاعات تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال چیست؟ تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال چیست؟ کمی استفاده می کنند تا تصمیمات سرمایه گذاری خود را انجام دهند. صورت های مالی هر شرکت که وضعیت و عملکرد مالی آن شرکت است، این اطلاعات کمی را برای تحلیلگران ارائه می دهند. سه صورت مالی مهم ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد است که در ادامه به توضیح هر یک از آن ها می پردازیم.
ترازنامه
ترازنامه نشان دهنده گزارش دارایی ها و بدهی های یک شرکت در برهه ای از زمان است. معادله ای که در صورت ترازنامه به کار گرفته می شود به صورت زیر است:
دارایی ها = بدهی ها + حقوق صاحبان سهام
دارایی ها نشان دهنده مدیریت و کنترل شرکت بر مالکیت دارایی ها است که شامل وجه نقد در حساب های بانکی، موجودی، ماشین آلات، ساختمان و … است. سایر جنبه های معادله نشان دهنده ارزش کل وضعیت مالی شرکت است ازجمله بدهی های شرکت و میزان مالکیت سهامداران شرکت که ارزش تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال چیست؟ کلی پول را نشان می دهد، است.
صورت سود و زیان
درحالی که صورت ترازنامه نگاهی کلی به رویکرد و وضعیت شرکت دارد، صورت سود و زیان عملکرد شرکت را در یک دوره زمانی مشخص می کند.درنتیجه فعالیت های کسب وکار در یک دوره زمان مشخص، صورت سود و زیان اطلاعاتی درباره درآمد، مخارج و سود شرکت را نشان می دهد.
صورت جریان وجوه نقد
صورت جریان وجوه نقد، نشان دهنده گزارشی از جریان های خروجی و ورودی مالی طی زمان مشخص است. معمولاً صورت جریان وجوه نقد، بر فعالیت های مرتبط با وجه نقد تمرکز دارد.جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره صورت های مالی می توانید مطلب «۴ صورت مالی بسیار مهم و کاربرد آن ها در تحلیل بنیادی» را مطالعه نمایید
عوامل کیفی
عوامل کیفی مورد بررسی در تحلیل بنیادی بر اساس میزان کیفیت و سایر مشخصات غیرقابل اندازه گیری هستند. این نوع عوامل که شامل کیفیت نحوه مدیریت مدیران اجرایی، مجوزها و گواهینامه ها، اعتبار نام تجاری و تکنولوژی های مورد استفاده شرکت هستند دقت کمتری در ارزیابی دارند.
عوامل مهم برای بررسی یک شرکت در تحلیل بنیادی به صورت کیفی به شرح زیر است:
مدل تجاری:
نوع کسب وکاری که شرکت انجام می دهد را باید از طریق سؤالاتی مانند شرکت دقیقاً چه فعالیتی انجام می دهد؟ آیا درآمد شرکت از اجرای مدل اصلی کسب وکار خود به دست می آید یا خیر؟ و سایر سؤالات مرتبط به دست آورد.
مزیت رقابتی:
موفقیت بلندمدت یک شرکت به طور عمده به توانایی آن در ایجاد و نگه داشتن مزیت رقابتی، سهم بازار و استراتژی های مرتبط با شرایط بازار بستگی دارد.
مدیریت:
بسیاری از افراد بر این عقیده هستند که مهم ترین عامل برای سرمایه گذاری در یک شرکت مدیریت آن است. باوجود بهترین مدل تجاری، اگر مدیران شرکت توانایی پیاده سازی آن را نداشته باشند اهداف مطلوب شرکت به دست نخواهد آمد. سرمایه گذاران خرد می توانند درباره تیم مدیریت یک شرکت، عملکرد حرفه ای و بررسی سوابق آن ها اطلاعات کافی را کسب کنند.هیچ کدام از عوامل کمّی و کیفی تحلیل بنیادی، به تنهایی کافی و خوب نیستند. بیشتر تحلیلگران هردوی عوامل در مورد یک شرکت و سهم را باهم در نظر می گیرند.
مفهوم ارزش ذاتی
یکی از مفروضات اولیه تحلیل بنیادی این است که قیمت بازار سهام، به طور کامل ارزش واقعی سهم را نشان نمی دهد. در مفاهیم بنیادی ارزش واقعی همان ارزش ذاتی است. برای مثال تصور کنید که قیمت خرید و فروش (قیمت بازار) سهمی ۲،۰۰۰ ریال باشد، پس از انجام تحلیل بنیادی ممکن است شما دریابید که ارزش ذاتی آن ۲،۵۰۰ ریال است و درنتیجه سهم پتانسیل رشد دارد.واضح است که شما سهمی را می خرید که به طور قابل توجهی کمتر از ارزش ذاتی خود در حال معامله شدن باشد. این مورد سبب می شود تا دومین فرض تحلیل بنیادی را در نظر بگیریم که بیان می کند بازار در بلندمدت نسبت به تحلیل بنیادی واکنش نشان می دهد تا قیمت ها را به تعادل برساند.
عوامل تاثیر گذار در تحلیل فاندامنتال
پس از بررسی وضعیت شرکت در تحلیل فاندامنتال نوبت به این می رسد که عواملی که می توانند در تحلیل فاندامنتال تاثیر بگذارند را مورد بررسی قرار دهیم که به طور کلی این عوامل شامل موارد زیر می شوند:
1. رشد سالانه سهام و میزان رشدی که سهام در طی سه ماه داشته است.
2. میزان درآمدی که به ازای هر سهم به دست می آید.
3. نسبت سود سهام به سرمایه
4. نسبت ارزش سهم به درآمد که همان نسبت P به E است
5. میزان نقدینگی که میزان نقدینگی در واقع مجموع پول و شبه پول است.
6. میزان بدهی و نسبت بدهی به دارایی
7. درآمد
8. میزان سرمایه
9. میزان ارزش عملکرد شرکت
مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی: بررسی مزایا و معایب
سوال بزرگ تاریخی: تحلیل بنیادی بهتر است یا تحلیل تکنیکال؟ برای بررسی و تحلیل سهام و اوراق بهادار، تحلیلگران و معاملهگران از دو روش تحلیلی تکنیکال و بنیادی استفاده میکنند و نظرات مختلفی در اینباره وجود دارد. کدامیک را برای تحلیل سهام و بازار انتخاب کنیم؟ آیا شما به خواندن نمودارها و مشاهده روندها اعتقاد دارید؟ اگر پاسخ مثبت است پس شما به تحلیل تکنیکال خوشبین هستید. شاید هم از طرفداران سرسخت تحلیل بنیادی و سرمایهگذاری بلندمدت هستید و معتقدید سرمایهگذاری در بورس فقط باید براساس تحلیل بنیادی (فاندامنتال) صورت بگیرد.
در حالیکه شما یا افراد دیگری ترجیح میدهند رویدادها، اخبار اقتصادی و صنایع را مطالعه کنند و تلاششان را روی مطالعه صورتهای مالی معطوف سازند، افراد دیگری وجود دارند که روی تحرکات قیمتها تمرکز مینمایند، سایر فاکتورهای بنیادی سهم را نادیده میگیرند و انرژیشان را روی بهبود مهارتشان در تحلیل تکنیکال صرف تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال چیست؟ میکنند. چه طرفدار تحلیل بنیادی هستید چه تکنیکال، پیشنهاد میکنیم این مطلب و اینفوگرافیک از بلاگ بآشگاه را برای مقایسه تحلیل بنیادی و تکنیکال مطالعه کنید.
گرچه این دو تحلیل از زاویهای کاملا متفاوت به بازار مینگرند، هر دو یک نتیجه را جستجو میکنند و آنهم کسب سود از بازار است و شکی وجود ندارد که برخی از افراد، هم از تحلیل تکنیکال و هم بنیادی برای بررسی سهام استفاده میکنند. باهم در ادامه به جزییات بیشتری از تحلیل بنیادی و تکنیکال میپردازیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیلگر بنیادی با استفاده از این روش تحلیلی تلاش دارد تا دلیل تحرکات قیمت را از میان دادههای مالی و اخبار شرکتها تشخیص دهد و از آن برای یافتن سرمایهگذاری مناسب بهره ببرد. در مقایسه با مطالعه تکنیکال سهم، تحلیل بنیادی دارای شاخصهای انتخاب بسیاری است و تحلیلگر برای انجام تحلیل بنیادی روی اخبار منتشر شده صنعت مرتبط، اخبار و سیاستهای کلی اقتصادی، قوانین جدید و صورتهای مالی و اطلاعات دیگر کار میکند.
هدف تحلیل بنیادی برقرار ساختن رابطه علت و معلول بین حرکات قیمت و اخبار اقتصادی است در حالیکه در تحلیل تکنیکال، قیمت است که حرف اول و آخر را میزند.
تحلیل بنیادی در جستجوی عدم تعادل بین قیمت فعلی سهم و ارزش ذاتی آن است که یک موقعیت با پتانسیل سودآوری به شمار میرود. اگر تحلیلگر با تحلیل بنیادی انجام شده به این نتیجه برسد که قیمت فعلی سهم از ارزش ذاتی آن کمتر است، با شرایطی آنرا برای سرمایهگذاری مناسب ارزیابی میکند.
اگر می خواهید به صورت کامل در مورد اینکه تحلیل بنیادی چیست؟ بدانید، وارد شوید.
همیشه تحلیلگران بنیادی نسبت به تغییرات قیمت با شک و تردید مینگرند و به دنبال چرایی تغییر قیمت در میان اطلاعات و دادههای مالی هستند. در حالیکه این نوع از تحلیل، طی سالیان متمادی به عنوان یک تحلیل قابل اتکا ثابت شده است، تعدادی معایب نیز دارد که با در نظر گرفتن آن، از خوشبینی بیش از حد به این نوع تحلیل جلوگیری میگردد. این روش تحلیلی براساس خرید و نگهداری و سرمایهگذاری ارزشی است و بسیاری از تکنیکهای ارزیابی به صنعت و شرکت وابسته است.
در تحلیل بنیادی، مطمئن شوید که تحلیلهای زیر را انجام میدهید:
– تحلیل اقتصاد
– تحلیل صنعت
– تحلیل شرکت
۲ قانون طلائی تحلیل بنیادی:
۱ – در طولانیمدت، قیمت سهام خود را اصلاح میکند.
۲ – شما میتوانید سهمی که قیمت بازار آن از ارزش ذاتی پایینتر است خریداری کنید و منتظر بمانید تا بازار به این اشتباه قیمتگذاری پی ببرد (قیمت بازار سهم به ارزش ذاتی برسد)
۸ مورد از ارزیابیها در تحلیل بنیادی
این ۸ مورد فقط تعدادی از مواردیست که برای محاسبه ارزش ذاتی یک شرکت و تحلیل بنیادی بکار میرود.
۱ – درآمدها
میزان درآمدی که یک شرکت پس از کسر هزینهها بدست میآورد، در درجه نخست و مهمترین نتیجهای است که همه موارد دیگر از این طریق جریان مییابد. درآمدها برای سرمایهگذاران به دلیل اینکه یک معیار ارزیابی برای سود سهام، پتانسیل رشد و سودآوری آینده ارائه میدهد مهم است.
۲ – درآمد به ازای هرسهم (EPS)
درآمد خالص یک قسمت از قضیه است و باید درآمد هرسهم را مشخص کرد تا بتوان برای مقایسه سهام تعدادی از شرکتها یک معیار داشت و به همین دلیل است که در تحلیل بنیادی به EPS شرکتها نیز توجه میشود.
۳ – نسبت P/E
در حالیکه که نباید به نسبت P/E به عنوان تنها معیار ارزشگذاری شرکتها نگاه کرد، بازهم میتوان با نگاه به تاریخچه P/E و سهم یک دید خوب نسبت به سهم بدست آورد. نسبت P/E با تقسیم قیمت بر درآمد (EPS) بدست میآید، توصیه میکنیم این فیلم را در مورد P/E و EPS مشاهده کنید.
۴ – نسبت PEG
آیا یک سهم با نسبت P/E بالا، همیشه بیش از ارزش قیمتگذاری شده است؟ لزوما اینگونه نیست زیرا نسبت P/E رشد درآمد را در خود جای نداده است و اینجاست که نسبت PEG وارد میشود، این نسبت با تقسیم نسبت P/E به رشد (G) به دست مى آید. نسبت PEG را براى ارزش گذارى سهام شرکتهاى کوچک و نیمه بزرگ که سود تقسیمى ندارند میتوان بکار برد.
پایین بودن این نسبت میتواند نشانهای از این باشد که شرکت زیر ارزش ذاتی میباشد و بالا بودن آن نشانهای از بالاتر بودن نسبت به ارزش ذاتی میباشد.
۵ – بازدهی سود نقدی (Dividend Yield)
سرمایهگذاران عاشق سود نقدی هستند و این موضوعی تعجب آور نیست. بازدهی ناشی از سود نقدی (Dividend Yield) نشان میدهد که یک شرکت نسبت به قیمت سهام خود چقدر سود نقدی پرداخت کرده است و با فرمول زیر بدست میآید:
۶ – نسبت بدهی / حقوق صاحبان سهام (D/E یا Debt/Equity)
بطور کلی، سرمایهگذاران ارزشی به شرکتهایی که بدهی بالایی دارند روی خوش نشان نمیدهند. به جای این، آنها رشد درآمدی را ترجیح میدهند که با حقوق صاحبان سهام بدست آمده است به جای اینکه از طریق وام و سرمایهی قرضی شکل گرفته باشد. نسبت بدهی / حقوق صاحبان سهام، نشان میدهد که شرکت چه مقداری از حقوق صاحبان سهام و بدهی را برای تامین مالی استفاده میکند. در این مورد، هرچه نسبت D/E بالاتر باشد، نشاندهنده وجود بدهی بیشتر در شرکت است.
۷ – ارزش دفتری
ارزش هر دارایی را آن گونه که در ترازنامه شرکت آمده است، ارزش دفتری مینامند. ارزش دفتری هر شرکت، نشاندهنده این است که اگر شرکت بخواهد همینالان تعطیل شود، ارزش داراییهایی که از خود برجای خواهد گذاشت چقدر خواهد بود. ارزش دفتری به این شکل حساب میشود که تمام بدهیها را از تمام داراییها کسر میکنند و آن چه به دست آمده را بر تعداد سهامی که شرکت منتشر کرده و در دست مردم است، تقسیم میکنند.
۸ – بازدهی حقوق صاحبان سهام (ROE)
نشاندهنده میزان سودی است که یک شرکت نسبت به ارزش دفتری خود میسازد. نسبت (ROE) از تقسیم درآمد سالانه بعد از کسر مالیات و سود توزیعی به سهامداران ممتاز بر حقوق صاحبان سهام به دست میآید. به عبارت دیگر این شاخص، کارایی یک شرکت و توانایی آن را در کسب سود از محل منابع سهامداران نشان میدهد.
برای یادگیری بیشتر تحلیل بنیادی توصیه می کنیم مطلب ۴ صورت مالی بسیار مهم و کاربرد آنها در تحلیل بنیادی را مطالعه فرمایید
تحلیل تکنیکال چیست؟
یک روش تحلیل در بازارهای سرمایه است که با استفاده از قیمتها، نمودارها و الگوها انجام میگیرد. فرایند تحلیل تکنیکال بطور کلی براساس اعداد و ارقام تولیدشده توسط بازار است که به شکل نمودار در میآید و در واقع، نمودارها و الگوها جزء اصلی تحلیل تکنیکال هستند.
تحلیل تکنیکال نسبت به تحلیل بنیادی، یک رویکرد نسبتا جدید است که متخصصان سعی میکنند آنرا کاملتر و بهتر کنند. البته سالها استفاده از آن، باعث شده این نوع تحلیل بخشی جدانشدنی از ابزار کار معاملهگران در بازار سرمایه باشد. مطالعه تکنیکال احتمالا تنها راهی باشد که توسط معاملهگران از آن برای تشخیص زمان ورود و خروج از بازار استفاده میشود و در معاملات کوتاهمدت تنها روشی است که قدرت پیشبینی و چیدن استراتژی را به معاملهگران میدهد.
تحلیل تکنیکال براساس سه فرضیه مهم درباره بازار بنا شده است.
اول – تحلیلگران تکنیکال اعتقاد دارند قیمت، همه اطلاعات موجود در بازار را نشان میدهد و به عبارت دیگر نیاز به بررسی هیچ چیز دیگری نیست چون هر اطلاعاتی اعم از بنیادی، اخبار و حتی رانت به قیمت منتهی میشود و تاثیر خود را روی قیمت میگذارد.
دوم – حرکات قیمت تصادفی نیست و از ابزارهای تکنیکال برای کشف روند و الگوهایی که در حرکات قیمت نهفته است میتوان استفاده کرد.
سوم – روندها و الگوها خود را تکرار میکنند. به عبارت دیگر، اطلاعات گذشته به ما دریافتن بینش درست و مسیر احتمالی حرکت قیمت کمک مینماید.
در نتیجه این ۳ فرض، تحلیل تکنیکال حرکات قیمت را به عنوان فعالیت آگاهانه جمعی از بازیگران در بازارهای مالی میداند که رفتار آنها همواره با احساسات و هیجانات همراه است و این باعث حرکاتی دارای الگو و مسیر قابل پیشبینی میشود. هدف تحلیل تکنیکال یافتن این الگوها و روندهاست.
مراحل پیشنهادی تحلیل تکنیکال
مرحله اول : سهام موردتوجه را بیابید
با جستجو و تحقیق میتوانید متوجه شوید در حال حاضر به کدام گروه و صنعت بورسی گرایش بیشتری وجود دارد. این اولین و بزرگترین قدم است.
مرحله دوم : استراتژی مناسب و بهتر را پیدا کنید
همه سهمها در قالب یک استراتژی نمیگنجد. براساس سهمی که انتخاب کردهاید، استراتژی مهمتر و مناسبتر را برگزینید.
مرحله سوم : ابزار معاملاتی و ابزار تحلیل خود را بشناسید
شما برای انجام معاملات سهام یک حساب معاملاتی نزد کارگزار احتیاج دارید. اگر هنوز یک حساب معاملاتی تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال چیست؟ و کد بورسی ندارید میتوانید راهنمای دریافت کد بورسی را اینجا بخوانید. همچنین راهنمای استفاده از نرمافزار معاملاتی تحت وب آسا نیز برای اطلاع از امکانات نرمافزار معاملاتی آسا مطالعه فرمایید.
(ابزار تحلیل تکنیکال پیشنهادی ما به شما پنل تحلیل تکنیکال در سامانه معاملاتی آنلاین آسا است).
مرحله چهارم : ابتدا با سرمایه کم یا روی کاغذ معاملات کنید
ورود در بورس آنهم بدون اینکه دانش کسب کرده باشید اشتباه بزرگی است. پس از انجام تحلیل تکنیکال، پیشنهاد میکنیم حداقل اگر علاقهای به معامله روی کاغذ برای ارزیابی خودتان ندارید، با سرمایهی پایینی، استراتژی معاملاتی و مهارتتان را بسنجید.
مرحله پنجم : حد ضرر قرار دهید
تاکیدهای بسیاری روی گذاشتن حدضرر میشود ولی متاسفانه افراد کمی آنرا به درستی اجرا و رعایت میکنند. یکی از مهارتهای کلیدی موفقیت در بازار، گذاشتن حدضرر مناسب و اجرای بیقید و شرط آن است. یافتن نقاط مناسب برای حدضرر با یادگیری درست تکنیکال میسر است.
معایب تحلیل تکنیکال | مزایای تحلیل تکنیکال |
۱- سیگنال ضدونقیض استفاده از تعداد زیاد اندیکاتور و سایر عوامل میتواند باعث مشاهده سیگنالهای متفاوت و سردرگمی در سرمایهگذار شود. | ۱- اطلاع از حجم عرضه و تقاضا عرضه و تقاضاست که بازار را بالا و پایین میبرد. به این ترتیب از این حجم میتوان درباره تمایل سرمایهگذاران و معاملهگران اطلاعات خوبی کسب کرد. شما میتوانید تشخیص دهید بازار بطور کلی چگونه است. حجم بالای تقاضا اغلب باعث افزایش قیمت میشود و عرضه با حجم بالا، قیمتها را کاهش میدهد. |
۲- ریسک نادیده گرفتن فاکتورهای بنیادی تحلیل تکنیکال، فاکتورهای زیرین بنیادی یک شرکت را در بر نمیگیرد. این مورد در بلندمدت میتواند باعث ریسک بیشتر شود. | ۲- تشخیص زمان خروج و ورود با تحلیل تکنیکال میتوانید زمان مناسب ورود و خروج به بازار را بدست آورید. |
۳- ارائه اطلاعات بدون تاخیر قیمتها همه چیز را در خود دارند و همه اطلاعاتی که درباره سهم وجود دارد را منعکس میکنند. قیمتها کاهش یا افزایش مییابند اما در نهایت، قیمت فعلی سهم یک نقطه تعادل برای کلیه اطلاعاتی است که در دست معاملهگران و سرمایهگذاران قرار گرفته است. | |
۴- تصمیم گیری براساس الگوها شما میتوانید از الگوهای قیمتی به عنوان راهنما برای زمان مناسب خرید و فروش استفاده کنید |
معایب تحلیل بنیادی | مزایای تحلیل بنیادی |
۱- درست است که با تحلیل بنیادی میتوان به خطای بازار پی برد و سهامی که پایینتر از ارزش ذاتی معامله میشود را تشخیص داد اما هیچ شاخصی وجود ندارد که با آن بتوانیم زمان حرکت سهم به سمت ارزش ذاتی را متوجه شویم. | ۱- روشها و راهکارهایی که برای تحلیل بنیادی به کار میرود براساس دادههای مالی است و این مورد جایی برای تعصب شخصی باقی نمیگذارد. (البته استثنا وجود دارد) |
۲- زمانبر بودن و نیاز به مطالعه و تحقیق بسیار برای انجام تحلیل انجام تحلیل برای صنعت، مدلسازی مالی و ارزشگذاری سهام کار سادهای نیست. اینکار میتواند بسیار پیچیده شود و میزان زیادی کار برای انجام درست آن لازم باشد. | ۲- تحلیل بنیادی، وضعیت اقتصاد در بلندمدت، آمارهایی مانند مصرفکنندگان و گرایش آنها و تکنولوژی را نیز در نظر میگیرد. دادههای بسیاری در یک تحلیل بنیادی میتواند تحلیل شود. |
۳- فرضیات و اطلاعات غلط فرضیات یک نقش حیاتی در پیشبینی مسائل اقتصادی ایفا میکنند. بنابراین مهم است که بدترین و بهترین سناریو در نظر گرفته شود. رکود اقتصادی غیرمنتظره، تغییرات سیاسی یا قانونگذاری میتواند مشکلاتی را در این تحلیل ایجاد کند. | ۳- محاسبه سیستماتیک ارزش دارایی، میتواند ارزش را بصورتی دقیق مشخص کند و در نتیجه تصمیمات دقیقتری برای خرید یا فروش به ما بدهد (با فرض محاسبه درست) |
۴- درک بهتر، حسابداری دقیق و تحلیل صورتهای مالی در تحلیل بنیادی کمک میکند تا اندازهگیری همه چیز بهتر انجام شود. |
نتیجه گیری
هر دو تحلیل برای ارزیابی و تحلیل بورس و سهام کارایی دارند. استراتژی و نگرش شما در سرمایهگذاری یا معاملهگری مشخص میکند کدام تحلیل برای شما مفیدتر است. بسیاری از حرفهایهای بازار توصیه میکنند همزمان از هر دو تحلیل برای انتخاب سرمایهگذاری و سهام مناسب جهت خرید استفاده نمود. قبل از گرفتن تصمیم، بهتر است نگاهی متعصبانه به یک نوع تحلیل نداشته باشید و این دو تحلیل را با عمق بیشتری مورد مطالعه و تحقیق قرار دهید. مطالعه و یادگیری تحلیل بنیادی و تکنیکال میتواند از طریق فیلمهای آموزشی یا دورهها و کلاسهای حضوری آموزش بورس توسط کارگزاری آگاه برگزار میشود صورت بگیرد.
نظرات و تجربیات شما درباره این دو نوع تحلیل میتواند برای خوانندگان بلاگ سودمند باشد، پس در بخش دیدگاه، هر نکته یا نظری که فکر میکنید مفید است را در جهت تکمیل کردن این مطلب ارائه دهید.