نمودار ریسک بازدهی

نرخ بازده بدون ریسک
زهره صفری / کارشناس تحلیل صندوق سرمایهگذاری بانک خاورمیانه نرخ بازده بدون ریسک یکی از فاکتورهای بنیادی در بازار سرمایه است. نرخ بازده بدون ریسک معمولا معادل نرخ سود اوراق یا سپرده بانکی در نظر گرفته میشود. این سود بدون آنکه ریسکی را متوجه سرمایهگذار کند، نصیب وی میشود. از این جهت نرخ بازده بدون ریسک نامیده میشود.
اما سرمایهگذاری در سایر بازارها، مانند بورس، همواره ریسک به همراه خواهد داشت. یک سرمایهگذار زمانی مایل است پول خود را وارد سایر بازارهای مالی کند که بداند در قبال ریسک بالاتر سود بالاتری نیز کسب میکند. اگر همه بدانیم که بازدهی بورس در یکسال مالی معادل سود بانکی است، همه ترجیح میدهیم بدون دردسر و استرس خرید و فروش روزانه و نوسانات بازار، پول خود را در بانک بگذاریم و همان سود بورس را از بانک بگیریم. حال اگر همه بدانیم که بورس در یکسال مالی ۱۰۰ درصد سود خواهد داشت، آیا باز هم در بانک سپردهگذاری میکنیم؟ در چنین شرایطی، بازده مورد انتظار ما از بورس آنقدر جذاب است که حاضریم با تمام ریسکها و استرسهای بورس، در این بازار بمانیم تا به جای ۲۰ درصد، ۱۰۰ درصد سود کنیم.
علاوه بر این، نرخ بازده بدون ریسک، P/ E بازار را نیز مشخص میکند. وقتی ما در بانک یا اوراق، بازدهی سالانه ۲۰ درصد کسب میکنیم، دوره بازگشت سرمایه ما بهصورت خطی ۵ ساله است (یک تقسیم بر بازده بدون ریسک). حال ما تا زمانی یک معامله را در بورس ارزشمند میدانیم که دوره بازگشت سرمایه آن کمتر از اوراق یا بانک باشد. اگر مساوی یا بالاتر باشد، باز هم سرمایهگذاری در اوراق و بانک کم ریسکتر خواهد بود. پس زمانی که نرخ بازده بدون ریسک تغییر میکند، درواقع سقف دوره بازگشت سرمایه مورد انتظار در بورس هم تغییر میکند. مشخص است که با افزایش نرخ بازده بدون ریسک، P/ E بازار پایین میآید و سرمایهگذاری در بورس دشوار میشود و بالعکس.
کشف نرخ سود در نوروز 1400+نمودار
اقتصاد نمودار ریسک بازدهی نیوز:نخستین نرخ های سود کشف شده در بازار بدهی حکایت از آن دارد که انتظارات سرمایه گذاری از بازدهی بدون ریسک در سطح 21 درصد قرار دارد.
به گزارش اقتصاد نیوز،در اولین شروع به کار بازار بدهی نرخ سود در سررسیدهای مختلف کاهشی شد و حجم معاملات خرد بازار بدهی در بازار ثانویه با 41 درصد افزایش به 181 میلیارد تومان رسید.
در پایان معاملات روز 8 فروردین نرخ های بازده در کلیه سررسیدهای کاهشی بودند. نرخ بازده اوراق با سرسید یک سال سه دهم کاهشی شد و به 21.45 درصد رسید نرخ سود با سررسید دو سال نیز با یک دهم درصد کاهش به 21.76 درصد رسید. نرخ بازده اوراق با سررسید سه سال نیز 6 دهم درصد کاهش ثبت کرد این نرخ در بازار دیروز 21.88 درصد کشف شد.
برآورد نرخ سود در پایان 1400
در بازار اوراق بدهی دولتی، علاوه بر نرخهای بازده اوراق، نرخ سود آتی نیز که فواصل زمانی سررسیدهای های مختلف را در بر می گیرد قابل کشف است در اولین روز کاری 1400 نرخ سود آتی یک ساله در سطح 21 درصد بود و نرخ بازده آتی برای سال دوم نیز در کانال 22.07 درصد قرار داشت این نرخ در مقایسه با آخرین روز کاری سال 99 ثابت ماند. قله نرخ سود آتی که در پایان سال گذشته تا سطح 25 درصد بالا رفته بود در شروع سال جاری تعدیل قابل توجهی داشته است.
منحنی بازدهی چیست؟
منحنیهای بازدهی انتظارات سرمایهگذاران از روند بازدهی در آینده را نشان می دهد این منحنیها علاوه بر انتظارات که خود را در میزان نرخ بازده نشان میدهد، جهتگیری انتظارات را نیز در طول زمان به تصویر میکشد. به گزارش اقتصادنیوز اوراق بدهی دولت در بازار بدهی دادوستد میشود و به دلیل وجود پشتوانه مالی دولت، این اوراق باکیفیت و بدون ریسک اعتباری ارزیابی میگردند.
اگرچه، این اوراق برای تأمین مالی کسری بودجه دولتها منتشر میشوند، ولی نرخ بازده این اوراق نرخ سود بدون ریسک در اقتصاد را نشان میدهد که میتواند بهعنوان معیاری برای نرخگذاری سایر ابزارهای مالی در نظام مالی استفاده شود. این بازار در کنار مزیت تأمین مالی کسری بودجه دولت، بهواسطه کمک به انتقال سیاستهای پولی به سایر بخشهای اقتصاد از اهمیت بالایی برخوردار است. چنین ابزاری در بسیاری از اقتصادهای پیشرفته وجود دارد و یکی از حسگرهای مهم اقتصاد است که انتظارات فعالان اقتصادی را خلاصه میکند.
بازار اوراق دولتی در ایران
اوراق بدهی دولتی در فرا بورس معامله میشوند. برخی نمودار ریسک بازدهی از این اوراق مانند اسناد خزانه اسلامی (اخزاها) بدون کوپن هستند و برخی دیگر از آنها (مانند آرادها) کوپنهایی دارند که بر اساس آن سود در فواصل زمانی مشخص به سرمایهگذاران پرداخت میشود.
خریداران اسناد خزانه اسلامی از تفاوت قیمت خرید و قیمت فروش این اوراق، سود کسب میکنند. همچنین دارندگان این اوراق میتوانند در تاریخ سررسید وجه نقدی معادل مبلغ اسمی را از دولت دریافت میکنند. اسناد خزانه باهدف پرداخت تعهدات دولت به بستانکاران منتشر میشود. اراد اسنادی است که دولت باهدف تأمین مالی منتشر میکند و خریداران علاوه بر سود از محل تنزیل اسمی اوراق در سررسیدهای مشخص نیز سود دریافت میکنند.
در شرایطی که ریسک در اقتصاد افزایش مییابد، سرمایهگذاری در اوراق بدهی دولتی پناهگاهی برای صندوقهای سرمایهگذاری، شرکتها و افراد حقیقی محسوب میشود زیرا ریسک این اوراق از جهت نکول و پرداخت نشدن تعهدات توسط دولت تقریباً صفر است.
نرخ بازده نقدی و آتی
در بازار اوراق بدهی دولتی، نرخهای بازده اوراق در سررسیدهای زمانی مختلف از طریق عرضه و تقاضا کشف میشود. نرخ کشفشده بر اساس این سازوکار متوسط بازده نقدی نگهداری اوراق تا سررسید را نشان میدهد. همچنین از تفاوت نرخهای بازده نقدی در سررسیدهای مختلف، میتوان برای استخراج بازده آتی مورد انتظار سرمایهگذاران استفاده کرد.
منحنیهای بازدهی «اقتصادنیوز» این مزیت را دارد که انتظارات سرمایهگذاران از روند بازدهی در آینده را نشان دهند. این منحنیها علاوه بر انتظارات که خود را در میزان نرخ بازده نشان میدهد، جهتگیری انتظارات را نیز در طول زمان به تصویر میکشد. این منحنی به سیاستگذار امکان شناسایی جهتگیری انتظارات و به نمودار ریسک بازدهی سرمایهگذاران قدرت دیدهبانی انتخاب میدهد.
شروع سرمایهگذاری در سهام – قسمت چهلم و یکم
تئوری قیمتگذاری آربیتراژ۱ یکی دیگر از مدلهای قیمتگذاری اوراق بهادار است. این مدل همانند مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای۲، رابطه بین ریسک و بازده موردانتظار را نشان میدهد، اما از مفروضات و رویههای متفاوتی بهره برده است. در این قسمت پس از تبیین کاربرد مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای، به معرفی تئوری قیمتگذاری آربیتراژ پرداخته میشود.
فرض کنید شرکت الف میخواهد بازده مورد انتظار دارایی Z را که ضریب بتای آن ۱/۵ است، تعیین کند. اگر نرخ بازده بدون ریسک ۷ درصد و بازده موردانتظار بازار ۱۱ درصد باشد، بازده موردانتظار دارایی Z طبق مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای برابر است با:
همانطورکه محاسبات انجامشده نشان میدهد، بازده موردانتظار دارایی Z برابر با ۱۳ درصد است. در این رابطه، هرچه ضریب بتا بزرگتر باشد، بازده موردانتظار دارایی موردنظر بیشتر و بالعکس، هرچه ضریب بتا کوچکتر باشد، بازده موردانتظار کمتر خواهد بود.
تشریح مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای (CAPM) از طریق نمودار
مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای را میتوان روی نمودار و با استفاده از خط بازار اوراق بهادار نشان داد. در واقع، خط بازار اوراق بهادار خط مستقیمی است که بیانگر بازده موردانتظار بازار در هر سطح از ریسک سیستماتیک (بتا) میباشد. در این نمودار، محور x شامل ضرایب بتا است که معیار اندازهگیری ریسک بوده و محور y بازده موردانتظار یا R را نشان میدهد. خط بازار اوراق بهادار بهروشنی بیانکننده رابطه متقابل ریسک و بازده است.
در رابطه با مثال مربوط به شرکت الف، نرخ بازده بدون ریسک یا ، معادل ۷ درصد و نرخ بازده بازار یا ، برابر با ۱۱ درصد است. با مشخص کردن مختصات مربوط به بازده بدون ریسک و بازده بازار و همچنین بتای مربوط به آنها یعنی (نرخ بازده دارایی بدون ریسک، دارای بتای صفر است)، میتوان خط بازار اوراق بهادار را ترسیم کرد. صفر بودن بتای دارایی بدون ریسک نهتنها به معنای فاقد ریسک بودن این دارایی است، بلکه نشان میدهد بازده آن با تغییر بازده بازار تغییر نمیکند. از اتصال این دو نقطه، خط بازار اوراق بهادار بهدست میآید. نمودار ۱، خط بازار اوراق بهادار را برای دارایی Z نشان میدهد.
بازده موردانتظار داراییZ با بتای ۱/۵، برابر با ۱۳ درصد است. بهعلاوه همانطورکه در نمودار مشخص است، صرف ریسک بازار برابر با ۴ درصد و صرف ریسک دارایی Z برابر با ۶ درصد میباشد. واضح است که صرف ریسک داراییهایی که بتای آنها بزرگتر از ۱ است، از صرف ریسک بازار بیشتر است و بالعکس، صرف ریسک داراییهایی که بتای آنها کوچکتر از ۱ است، از صرف ریسک بازار کمتر است (صرف ریسک میزان بازده مازاد بر بازده بدون ریسک میباشد).
تئوری قیمتگذاری آربیتراژ (APT)
مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای تنها مدل قیمتگذاری اوراق بهادار نیست. یکی دیگر از مدلهای قیمتگذاری اوراق بهادار، تئوری قیمتگذاری آربیتراژ است. این مدل نیز مانند مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای، رابطه بین ریسک و بازده موردانتظار را نشان میدهد، با این تفاوت که در تئوری مذکور از مفروضات و رویههای متفاوتی استفاده میشود.
در تئوری آربیتراژ، بازده داراییها از دو منبع ناشی میشود: یک منبع عمومی و یک منبع منحصربهفرد. طبق مفروضات، عامل منبع عمومی دارای ارزش موردانتظار صفر است؛ یعنی امید ریاضی آن صفر است، بنابراین موضوع مربوط به انحراف از ارزش موردانتظار میباشد. منبع منحصربهفرد بازده، ، متغیری تصادفی است که انتظار میرود این عامل نیز دارای ارزش موردانتظار صفر باشد.
مدل APT را میتوان بهصورت زیر مطرح کرد:
رابطه فوق نشان میدهد بازده واقعی اوراق بهادار، ترکیبی از بازده موردانتظار و دو مقدار تصادفی است. متغیر F برابر با مقدار قابلاستناد به وقایع غیرمنتظره کلان و متغیر برابر با مقدار قابلاستناد به وقایع مشخص شرکت است. بنابراین، انحراف بازده واقعی از بازده موردانتظار را میتوان به این دو منبع تصادفی بازده که بر روی اوراق بهادار تأثیرگذار هستند، نسبت داد.
مدل APT بیان میکند که در یک بازار کارا، بازده موردانتظار سهام ترکیبی خطی از بتای عاملها است. همچنین، این مدل پیشبینی میکند که اخبار عمومی بر نرخ بازده همه سهام اثر میگذارد. گفتنی است، مدل APT در مقایسه با مدل CAPM متداولتر است.
مسیر فردا
بلاگی برای هم افزایی و به اشتراک گذاردن اطلاعات در راستای حرکت در مسیر فردا
مفهوم ريسک و بازده در سرمايه گذاري
در يك تعريف بسيار ساده، ريسك، احتمال محقق نشدن پيشبينيهاست. براي مثال، فرض كنيد قيمت سهام شركت الف در حال حاضر 150 تومان است. شما پيشبيني ميكنيد كه قيمت سهام اين شركت در ماه آينده به 160 تومان برسـد و براساس اين پيشبيني، اقدام به خريد سهام ميكنيد. در اينجا دو حالت ممكن است رخ دهد: يا سهام مزبور در ماه آينده به 160 تومان يا بالاتر از آن ميرسد كه در اين صورت شما ريسك سرمايهگذاري را با موفقيت پشت سر گذاشتهايد و به اصطلاح ريسك سرمايهگذاري شما صفر بوده است يا اينكه پيشبيني شما محقق نميشود و سهام آن شركت با قيمتي كمتر از آنچه پيشبيني كرده بوديد، به فروش ميرسد. مثلا در ماه آينده قيمت سهام مزبور به 155 تومان ميرسد. در اين صورت پيشبيني شما با 50 درصد عدم موفقيت همراه بوده است. بدين ترتيب مشخص ميشود كه تعريف ديگر ريسك، احتمال عدم موفقيت است. هر اندازه احتمال عدم موفقيت در سرمايهگذاري بيشتر باشد، اصطلاحا ريسك سرمايهگذاري بيشتر خواهد بود.
در سالهاي اخير و با طراحي برخي شيوههاي جديد سرمايهگذاري در بورس، امكان سرمايهگذاري بدون ريسك در بورس هم براي افراد فراهم شده است. اما به هر حال، بايد توجه داشت كه موضوعـي تحت عنوان ريسك، همواره بايد در سرمايهگذاريها مدنظر قرار گيرد.
بنابراين، با دقت در مفهوم ريسك ميتوان به دو نكتـه اساسي پي برد:
1-پيشبيني صحيح نقش بسيار زيادي در كاهش ريسك سرمايهگذاري دارد
2-چون لزوما همواره پيشبينيها بطور كامل منطبق بر واقعيت نخواهد بود، لذا فردي كه قصد دارد با خريد سهام در بورس سرمايهگذاري كند، بايـد توانايي پذيرش ريسك را داشته باشد.
منظور از بازده، درآمد حاصل از سرمايهگذاري است. فردي كه سهامي را خريداري ميكند، از دو محل،كسب درآمد ميكند: اول دريافت سود نقدي سالانه و دوم، درآمد ناشي از افزايش قيمت سهام. مجموع اين دو را بازده ميگويند. مثلا فرض كنيد فردي، سهام شركتي را به قيمت 150 تومان خريداري ميكند. اگر اين شركت در پايان سال، به ازاي هر سهم، 15 تومان سود نقـدي به سهامدارانش بدهـد و قيمت سهم هم در پايان سال، به 195 تومان برسد، بنابراين بازده سرمايهگذاري فرد در مجموع 40 درصد بوده است، 10 درصد بازده ناشي از دريافت سود نقدي و 30 درصد بازده ناشي از افزايش قيمت سهام.
بين ريسك و بازده، رابطه مستقيمي وجود دارد، به اين معنا كه پذيرش ريسك بيشتر از سوي يك سرمايهگذار، به معناي انتظار وي براي كسب بازدهي بالاتر است و در مقابل، پذيرش ريسك كمتر از سوي سرمايهگذار، به معناي آن است كه وي، به كسب بازدهي پايينتر نيـز رضايت دارد. همه تصميمات سرمايهگذاري براساس روابط ميان ريسك و بازده صورت ميگيرد؛ زيرا از يكسو سرمايهگذاران بهدنبـال حداكثـر كردن بازده خوداز سرمايهگذاري هستند و از سوي ديگر، به علت شرايط عدم اطمينـان كه بر بخش عمدهاي از فضاي سرمايهگذاري حاكم است، با ريسك مواجهاند.
آنچه كه بسيار اهميت دارد، اين است كه سرمايهگذار براساس ميزان ريسكپذيري خود، گزينههاي مناسب براي سرمايهگذاري را انتخاب كند. افرادي كه تحمل پذيرش ريسك را دارند، ميتوانند مستقيما اقدام به خريد سهام كنند ولي به كساني كه تحمل پذيرش ريسك ندارد، توصيـه نميشود كه مستقيما سهام بخرد، چون قيمت سهام همواره در حال نوسان است و سود تضمين شدهاي به آن تعلق نميگيرد. براي چنين افرادي سرمايهگذاري بدون ريسك مناسب است كه نمونه آن ميتواند خريد اوراق مشاركت باشد. سود اوراق مشاركت به فرد پرداخت ميشود و هيچگونه ريسكي نسبت به كاهش سود يا از دست رفتن اصل سرمايه وجود ندارد.
بنابراين شايد بتـوان گفت اولين و مهمترين گام براي سرمايهگذاري در بورس، شناخت كافي از ويژگيهاي فردي و تصميمگيري براساس اين ويژگـيهاست. نمودار زير رابطه بين ريسك و بازده مورد انتظار يك سرمايهگذار را نشان ميدهد.
دايره سبـز، بيانگر زماني است كه اين سرمايهگذار، تمايل به پذيرش هيچ ميزان ريسكي ندارد. اين نمودار نشان ميدهد كه فرد مذكور در شرايط عدم پذيرش ريسك، انتظار دارد حداقل 20 درصد بازدهي به دست آورد. فرد در اين حالت ممكن است به خريد اوراق مشاركت روي بيـاورد.
دايره نارنجي، شرايطي را نشان ميدهد كه فرد مذكور، حاضر به پذيرش مقداري ريسك شده است، در اين حالت، وي انتظار خواهد داشت كه حداقل 40 درصد بازدهي، بدست آورد، يعني 20 درصد بازدهي بيشتر از حالتي كه هيچگونه ريسكي متحمل نشده بـود.
اما دايره قرمز، بيانگر شرايطي است كه فرد مذكور حاضر شده است ريسك بسيار بيشتري را بپذيرد، در چنين شرايطي، وي انتظار دارد پاداش مناسبي در ازاي پذيرش اين ميزان ريسك دريافت كند، بنابراين حداقل بازدهي مورد انتظار وي، عددي مثل 60 درصد خواهد بود.
اين نمودار به خوبي نشان ميدهد كه چگونه افراد پس از درك كامل و واقعبينانه نسبت به ويژگيهاي فردي و ميزان ريسكپذيري خود، ميتوانند شيوه مناسب براي سرمايهگذاري را انتخاب كنند.
نكتهاي كه بايد به آن اشاره شـود، اين است كه امروز خوشبختانه در بورس براي همه افراد، با سطوح مختلف ريسكپذيري، امكان سرمايهگذاري وجود دارد، يعني حتي افراد بسيار ريسكگريز، افراد بسيار ريسكپذير و افراديكه در بين اين طيف سطوح ريسكپذيري متفاوتي دارند، همگي ميتوانند با انتخاب شيوه مطلوب خود، اقدام به سرمايهگذاري در بورس نمايند؛ سرمايهگذارياي كه بطور كامل منطبق بر ويژگيهاي فردي آنها باشد.
سرمايهگذاران، الگوهاي ريسكپذيري متفاوتي دارند، برخي از آنها ريسكپذيرند، برخي ريسكگريز و برخي هم بيتفاوت نسبت به ريسك. افراد ريسكپذيربه دليل بالابودن ميزان بازدهي موردانتظارشان، معمولا به سرمايهگذاريهايي مثل سپردههاي بانكي، خريد اوراق مشاركت و . تمايل ندارند. اين دسته از افراد عموما سرمايهگذاري در بورس را ترجيح ميدهند، بنابراين تجزيه و تحليل و تعيين ريسک سرمايهگذاري براي اين گروه از سرمايهگذاران بسيار اهميت دارد.در مقابل، افراد ريسكگريز بيشتر علاقهمند به سرمايهگذاري در سپرده هاي بانکي يا خريد اوراق مشارکت هستند، چون اينگونه سرمايهگذاريها تقريبا هيچگونه ريسكي را متوجه آنها نميكند و بازدهياش، تضمين شده است.گروه سوم هم افراد بيتفاوت به ريسک هستند، افرادي که به دلايل مختلف، هيچ عكسالعملي نسبت به فرصت هاي سرمايهگذاري و ريسكهاي مترتب بر آن از خود نشان نميدهند.
فرض كنيد شما به جاي خريد سهام يك شركت، اوراق مشاركت را از بانك خريداري كردهايد و نرخ سود سالانه اوراق مشاركت هم 20 درصد تعيين شده است. مشخص است كه بازده نمودار ریسک بازدهی سرمايهگذاري شما در يك سال از طريق اوراق مشاركت 20 درصد خواهد بود. در واقع، در اوراق مشاركت، برخلاف سهام، قيمت خود اوراق مشاركت ثابت است و سرمايهگذار، فقط سود ثابتي را در فواصل زماني تعريف شده دريافت ميكند.
سؤالي كه مطرح ميشود اين است كه چرا بايد يك نفر سهامي را خريداري كند كه 40 درصد بازده دارد ولي فرد ديگري به 20 درصد بازده راضي ميشود؟
اگر از شما چنين سؤالي را بپرسند، چه جوابي داريد؟ احتمالا پاسخ ميدهيد:
- از كجا معلوم كه سهام شركت موردنظر، حتما 40 درصد بازدهي داشته باشد؟
-اگر قيمت سهم برخلاف پيشبينيها، به 195 تومان نرسيد، چه ميشود؟
-اگر شركت سود نقدي كمتري از مقدار پيشبيني شده توزيع كرد، تكليف چيست؟
-خريد اوراق مشاركت، حداقل اين تضمين را دارد كه قطعا 20 درصد بازدهي به دست خواهد آمد و پاسخهايي از اين دست.
اما با وجود همه اين ترديدها، بسيارند سرمايهگذاراني كه ترجيح ميدهند بجاي دريافت بازدهي 20 درصدي بدون تحمل ريسك، ريسك بيشتري را متحمل شوند و در ازاي پذيرش اين ريسك، بازدهي بيشتري بدست آورند. به همين علت است كه به بازده، پاداش ريسك هم ميگويند؛ يعني كسب بازدهي بيشتر، در ازاي پذيرش ريسك بيشتر و كسب بازدهي كمتر، در ازاي پذيرش ريسك كمتر. نمودار زير تفاوت بين الگوهاي تصميمگيري يك سرمايهگذار ريسكپذير را در مقايسه با يك سرمايهگذار ريسكگريز، بهخوبي نشـان ميدهد
به اين نمودار خوب دقت كنيد. شما چه برداشتي از اين نمودار داريد؟ فكر ميكنيد سرمايهگذار (الف) ريسكپذيرتر است يا سرمايهگذار (ب). احتمالا درست حدس زدهايد. سرمايهگذار (الف) در مقايسه با سرمايهگذار (ب) ريسكپذيرتـر است. اما چرا؟
اگر به نمودار دقت كنيد، متوجه خواهيد شد كه سرمايهگذار (الف) حاضر است در ازاي دريافت 30 درصد بازدهي، به ميزان مشخصي ريسك كند، درحاليكه سرمايهگذار (ب) درصورتي حاضر است همان اندازه ريسك را متحمل شود كه حداقل 45 درصد بازدهي كسب كند، يعني 15 درصد بازدهي بيشتر از سرمايهگذار (الف).
همچنين سرمايهگذار (الف) درصورتي كه 40 درصد بازدهي كسب كند، حاضر خواهد شد ريسك بالاتري را بپذيرد، درحاليكه سرمايهگذار ب درصورتي ريسك بالاتر را خواهد پذيرفت كه حداقل 65 درصد بازدهي بدست آورد. نتيجه مشخص است:
سرمايهگذار (الف) در مقايسه با سرمايهگـذار (ب)، راحتتر ريسك ميكند. بنابراين ريسكپذيرتر است. بنابراين هرچه شيب اين نمودار كمتر باشد، نشاندهنـده آن است كه سرمايهگذار قدرت ريسكپذيري بالاتري دارد.
همانطور كه اشاره شد، نخستين گام براي سرمايهگذاري، آن است كه از ميزان تحمل ريسك خود مطلع شويد. بد نيست شما هم نمودار ميزان ريسكپذيري خود را ترسيم كنيد تا مشخص شود تا چه اندازه، حاضر به پذيرش ريسك در ازاي دريافت بازدهـي مشخصي خواهيد بود. براي اين كار در نظر بگيريد كه اوراق مشاركت، سود سالانه 20 درصدي را تضمين ميكند؛ حال اگر تصميم بگيريد بجاي اوراق مشاركت، سهام خريداري كنيد، اين اقدام بايد چه مقدار سود بيشتر از سود اوراق مشاركت نصيب شما كند تا حاضر شويد ريسك خريد سهام را بپذيريد؟
اطمينان داشته باشيد چه ريسكپذير باشيد و چه ريسكگريز، امكان سرمايهگذاري در بورس براي شما وجود خواهد داشت. كافيست سرمايهگذاري شما با ميزان ريسكپذيري شما همخواني داشته باشد.
تعیین رابطه ریسک و بازده و اهمیت خودشناسی به عنوان مقدمه سرمایهگذاری در بورس
توجه داشته باشید که همهی تصمیمات سرمایهگذاری بر اساس روابط میان ریسک و بازده صورت می گیرد. به این خاطر که از یکسو سرمایهگذاران به دنبال حداکثر کردن بازده خود از سرمایهگذاری هستند و از سوی دیگر به علت شرایط عدم اطمینان که بر بخش عمدهای از فضای سرمایهگذاری حاکم است با ریسک مواجه هستند. با این اوصاف آنچه که بسیار اهمیت دارد، این است که سرمایهگذار بر اساس میزان ریسک پذیری خود، گزینههای مناسبی را برای سرمایهگذاری انتخاب کند.
افرادی که تحمل پذیرش ریسک را دارند، می توانند مستقیما اقدام به خرید سهام کنند ولی به کسانی که تحمل پذیرش ریسک را ندارند، توصیه نمی شود که مستقیما سهام بخرند، چون قیمت سهام همواره در حال نوسان است و سود تضمین شدهای به آنها تعلق نمی گیرد.
برای چنین افرادی سرمایهگذاری بدون ریسک مناسب است که نمونهی آن خرید اوراق مشارک است. حتما می دانید که سود اوراق مشارکت به فرد پرداخت می شود و هیچ گونه ریسکی نسبت به کاهش سود یا از دست رفتن اصل سرمایه وجود ندارد. بنابراین شاید بتوانیم بگوییم اولین و مهمترین گام برای سرمایهگذاری در بورس شناخت کافی از ویژگیهای فردی و تصمیمگیری بر اساس این ویژگیها است.
نمودار رابطه ریسک و بازده
نمودار رابطه ریسک و بازده
دایره سبز بیانگر زمانی است که این سرمایهگذار تمایل به پذیرش هیچ میزان ریسکی ندارد. این نمودار نشان می دهد که این فرد در صورت عدم پذیرش ریسک انتظار دارد حداقل 20 درصد بازدهی بدست آورد. فرد در این حالت ممکن است به خرید اوراق مشارکت هم روی بیاورد.
دایره نارنجی شرایطی را نشان می دهد که این فرد حاضر به پذیرش مقداری ریسک شده است. در این حالت انتظار خواهد داشت که حداقل 40 درصد بازدهی به دست آورد؛ یعنی بیست درصد بازدهی بیشتر از حالتی که هیچ گونه ریسکی متحمل نشده است.
اما دایره قرمز بیانگر شرایطی است که فرد مذکور حاضر شده است ریسک بسیار بیشتری را بپذیرد، در چنین شرایطی فرد انتظار دارد پاداش مناسبی در ازای پذیرش این میزان ریسک دریافت کند. بنابراین حداقل بازدهی موردانتظار فرد عددی مثل 60 درصد خواهد بود.
این نمودار به خوبی نشان می دهد که چگونه افراد پس از درک کامل و واقع بینانه نسبت به ویژگی های فردی و میزان ریسک پذیری خودشان می توانند شیوهی مناسب برای سرمایهگذاری را انتخاب کنند.
نکتهای که باید به آن اشاره شود این است که امروز خوشبختانه در بورس برای همهی افراد با سطوح مختلف ریسکپذیری امکان سرمایهگذاری وجود دارد. یعنی حتی افراد بسیار ریسک گریز، افراد بسیار ریسکپذیر و افرادی که در بین این طیف، سطوح ریسک پذیری متفاوتی دارند همگی می توانند با انتخاب شیوهی مطلوب خودشان اقدام به سرمایهگذاری در بورس کنند. سرمایهگذاری که بطور کامل منطبق بر ویژگیهای فردی آنها باشد.
البته باید توجه داشته باشیم که راههای بسیار زیادی هم برای کاهش ریسک سرمایه گذاری در بورس وجود دارد که در آینده به آن ها اشاره می کنیم.