آموزش واگرایی در اندیکاتورها

واگرایی در اندیکاتور RSI – بررسی RSI Divergence
واگرایی RSI، همان شاخص قدرت نسبی یک سهام خاص است و هنگامی که روند صعودی قیمت به higher highs میرسد، lower highs را نشان میدهد. برعکس، هنگامی که قیمت روند نزولی دارد، در حالی که RSI به higher lows سقوط میکند، واگرایی به lower lows خواهد رسید. در حالی که هر دو اندیکاتور به طور همزمان صعود یا نزول میکنند، RSI شروع به واگرایی از قیمت سهام میکند.
واگرایی RSI یا همان RSI Divergence نشان میدهد که روند فعلی قیمت در حال تزلزل است و به ما میگوید که آیا زمان اقدام به خرید یا فروش آن سهام خاص رسیده است یا خیر. هنگامی که یک اندیکاتور مخالف قیمت باشد، این عدم هماهنگی نشان دهنده یک تغییر احتمالی درچارت است.
واگرایی مخفی صعودی نشانگر ادامه یک روند صعودی است. در مورد خطوط روند متوجه خواهید شد که اندیکاتور RSI قیمت را به lower low آورده و به higher low میرساند. برعکس، هنگامی که یک سهام روند نزولی داشته باشد، یک واگرایی مخفی نزولی رخ میدهد. این روند احتمالاً هنگامی ادامه خواهد یافت که متوجه شوید RSI به جای lower high به higher high رسیده است. هر آموزش واگرایی در اندیکاتورها یک از اینها اطلاعات لازم برای حرکت هوشمندانه در بازار سهام را فراهم میکنند.
اندیکاتور RSI (Relative strength index): جی ولز وایلدر در سال 1978 در کتاب معروفش با نام “مفاهیم جدید در تحلیل تکنیکال” با معرفی اندیکاتور RSI نحوه بررسی و تفکر جدیدی را در سیستمهای خرید و فروش تکنیکال معرفی کرد.
ترسیم خط روند برای واگرایی اندیکاتور RSI
خطوط روند RSI کمی متفاوت از خطوط روند سنتی هستند. هنگام جستجوی واگرایی، خطی را از بالاترین سطح (highest high) یا پایینترین سطح (lowest low) تا بالاترین سطح یا پایینترین سطح قبلی ترسیم کنید. فرورفتگیها و تغییرات بین آن قلهها و درهها را نادیده بگیرید. این خطوط را با خطوط روند حرکات قیمت (price action) برای آن سهام مقایسه کنید. اطمینان حاصل کنید که قلهها را با قلهها و درهها را با درهها مقایسه کنید، نه قلهها با درهها یا برعکس. اگر شیب خط اندیکاتور با شیب خط قیمت متفاوت باشد، یک واگرایی پیدا کردهاید!
استفاده از واگرایی قیمت آر اس آی – RSI Divergence
واگرایی RSI در درجه اول برای تعیین زمان فروش مورد استفاده قرار میگیرد، زیرا احتمالاً قیمتها کاهش مییابند یا اینکه وارونگی یک روند در شرف وقوع است. واگرایی به عنوان اندیکاتور اصلی وارونگی یک روند، باید هنگام تصمیمگیری جهت اقدام برای یک سرمایهگذاری خاص، با سایر روشهای تحلیل تکنیکی ادغام شود. برای کسب بهترین نتیجه، هنگام خرید و فروش در بازاری که بسیار متغییر بوده یا range-bound است، به RSI اعتماد کنید. در این حالت، واگرایی میتواند به شما در یافتن سقف و کف بازار کمک کند. مانند سایر انواع اندیکاتورها، شما میتوانید واگرایی RSI را بر اساس اولویتها و استراتژیهای معاملاتی خودتان تنظیم کنید.
به خاطر داشته باشید که اگرچه واگرایی بهطور معمول نشاندهنده یک تغییر جهت در حرکات قیمت است، لزوماً به معنای یک وارونگی شدید نخواهد بود. غالباً، این نوع ناهنجاری نشاندهنده از دست رفتن مومنتوم است. فیلترینگ بر اساس موقعیت مکانی را امتحان کنید و تنها وقتی که حرکات قیمت به منطقه مقاومت یا حمایت مشخص حرکت کرد، به دنبال واگرایی احتمالی و تغییرات روند باشید.
درک اندیکاتور مومنتوم سهام (Stock Momentum)
شما از قبل میدانید که RSI اندیکاتور کلیدی یک مومنتوم سرمایهگذاری است. اما مومنتوم چگونه میتواند روی حرکات معاملاتی شما تأثیر بگذارد؟ نوسانات قیمت کوتاه مدت که با جستجوی واگرایی RSI به راحتی تشخیص داده میشوند، هنگامی که مومنتوم قوی باشد با شیبهای تند در نوسان طولانی قیمت در نمودار ظاهر میشوند و هنگامی که مومنتوم یک سهام خاص ضعیف باشد، نوسان کوتاه قیمت و شیب کم عمق در نمودار ظاهر خواهد شد. با افزایش طولانی مدت رشد، مومنتوم قویتر میشود. هنگامی که قیمت در یک نمودار خاص بسیار متغیر است، از واگرایی RSI برای صاف کردن خط روند و بهدست آوردن تصویر واضحی از نوسانات قیمت، استفاده کنید. اندیکاتور مومنتوم با فرمول M = CP – CPx محاسبه میشود، که CP قیمت نهایی فعلی است و CPx قیمت نهایی از ابتدای دورهای است که در حال تجزیهوتحلیل آن هستید.
بکارگیری واگرایی RSI با سیگنالهای دیگر
واگرایی RSI (RSI Divergence) با شمار زیادی از استراتژیهای تحلیل تکنیکی دیگر به خوبی عمل میکند. برخی از این ایدهها را امتحان کنید تا این اندیکاتور قدرتمند را در معاملات فعلی خود وارد کنید:
جفت شدن واگرایی RSI با بولینگر باند
استراتژی باند بولینگر هنگام استفاده به همراه تجزیهوتحلیل واگرایی RSI، در مورد قیمتهای بالاتر و پایینتر از ارزش بازار، اطلاعاتی را در اختیارتان قرار میدهد. باند بولینگرها یکی از پرکاربردترین ابزارهای سهام هستند و دادههایی را در اختیار شما قرار میدهند که به شما امکان میدهند زمان مناسب برای خرید، فروش یا معامله سهام را تشخیص دهید. با استفاده از این ابزار، خط میانگین متحرک و باندهای موقعیت را در هر دو طرف پیدا کنید که بر اساس میزان انحراف استاندارد تعیین میشوند. این کار به شما امکان میدهد تا نوسانات سهام را سنجیده و برای قدمهای بعدی خود برنامهریزی کنید.
آموش اندیکاتور بولینگر باند
تکنیک کاربردی باند های بولینگر (Bollinger Bands)
این تکنیک توسط جان بولینگر مطرح شد. در این روش دو نوار یا همان باند معامله یعنی چیزی شبیه تکنیک پوشش در دو طرف میانگین متحرک قرار داده می شود با این تفاوت که باند های بولینگر با انحراف معیاری در بالا و پایین میانگین متحرکی که اکثرا 20 روزه می باشد قرار می گیرند.
ترکیب RSI با نمودار شمعی
RSIدر ترکیب با یک استراتژی نمودار شمعی میتواند یک دید کلی در مورد مناطق مقاومت و حمایت و همچنین ساختار قیمت ارائه دهد. نمودارهای شمعی که در درجه اول در معاملات روزانه مورد استفاده قرار میگیرند، نشان میدهند که آیا یک سهام خاص در چارچوب زمانی تعیین شده شما، نزولی است یا صعودی. با استفاده از این استراتژی، تریدرها میتوانند ورود و خروج دقیق از این بازار را برای دستیابی به سود بهینه برنامهریزی کنند.
ترکیب RSI با میانگین متحرک متقاطع
استراتژی میانگین متحرک متقاطع را امتحان کنید که سیگنالهای متقاطع، حمایت و مقاومت را همراه با واگرایی RSI برای تأیید روندها فراهم میکنند. این استراتژی، هنگامی که خط روند میانگین متحرک از یک نقطه مشخص شده عبور میکند، تغییر روند را نشان میدهد.
استفاده از RSI به همراه اندیکاتور MACD
میانگین متحرک همگرایی/واگرایی (MACD) همراه با RSI، برای جستجوی تقاطعهای هیستوگرام و سطوح حمایت و مقاومت روزانه میتواند میزان سود را بهینه کند. همچنین، این استراتژی مانند RSI، در تلاش برای پیشبینی مومنتوم بعدی سهام، به بررسی روندها و مومنتوم میپردازد.
آموش هیستوگرام MACD
آموزش و بررسی هیستوگرام مکدی
به یاد داشته باشید که اگر واگرایی و قیمتی را پیدا کردید که قبلاً معکوس شده، برای عمل خیلی دیر است. هر چه مدت زمانی که در نظر میگیرید طولانیتر باشد، سیگنالهای شما دقیقتر و احتمال شکست شما با فعالیت روی یک سیگنال اشتباه کمتر میشود. برای RSI، زمان ایدهآل چارت یک ساعت است، اگرچه برخی از تریدرهای فصلی حتی از چارتهای 15 دقیقهای نیز استفاده میکنند تا از این استراتژی بهره ببرند.
کارشناسان توصیه میکنند هنگام تجارت شناور (swing trading)، به دنبال سود 15 تا 20% باشید. با سیگنالهای یک روند معکوس، میتوانید با دقت بیشتری اقدام به خرید و فروش کنید و به لطف اطلاعاتی که از واگرایی جمعآوری میکنید، سود خالص خود را بهطور قابل توجهی افزایش دهید.
واگرایی در تحلیل تکنیکال چیست؟ انواع واگرایی به زبان ساده
واگرایی در تحلیل تکنیکال به چه معناست؟ به زبان ساده به اختلاف تحرکات بین نمودار و اندیکاتور گفته می شود. در این مقاله شما را با معنا و مفهوم واگرایی بیشتر آشنا خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.
منظور از واگرایی در تحلیل تکنیکال چیست؟
Divergence به اختلاف تحرکات بین نمودار و اندیکاتور گفته می شود.
Divergence به سه دسته واگرایی زمان٬مخفی و معمولی تقسیم می شود.
که مهم ترین آنها یعنی واگرایی معمولی و مخفی را بطور کامل در اختیار عزیزان قرار می دهیم.
واگرایی نشان دهنده ی ضعف معاملات و احتمال قوی بازگشت آن است که در تصمیم گیری برای خرید و فروش نقش بسیار مهمی دارد.
Divergence یکی از مهم ترین و کاربردی ترین مباحث تحلیل تکنیکال می باشد.
واگراییها به شرایطی از بازار گفته میشود:
که تضادی آشکار بین قیمت و ابزارهای دیگر ایجاد شده و نشاندهنده چرخشهای کوچک و بزرگ بازار، در آن مقطع زمانی است.
این وضعیت بیانگر ضعف معاملهگران در گام آخر بوده و در این شرایط بازار آماده چرخش است.
بهبیاندیگر واگرایی به معنی ضعف یک روند بوده و زمانی مشاهده میشود که قیمت و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر حرکت میکنند.
همچنین روند قیمت به پایان خود نزدیک شده و میل به چرخش دارد.
در بیشتر مواقع برگشتهای بزرگ یک نمودار زمانی اتفاق میافتد که یک واگرایی مناسب داشته باشیم.
از واگراییها میتوان برای شناسایی قیمت و سطوح حساس استفاده کرد و روندهای ضعیف را که میل به برگشت دارند، تشخیص دهیم.
برای تشخیص واگرایی از اندیکاتورهای مختلف استفاده میکنیم.
اندیکاتور مکدی (MACD) یکی از مهمترین و پراستفادهترین ابزار برای تشخیص واگرایی است.
از سایر اندیکاتورها مانند RSI ،CCI و … هم میتوان برای تشخیص واگرایی استفاده کرد.
واگرایی معمولی (RD)
واگرایی معمولی یا Regular Divergence نوعی از واگرایی است.
که در آن حرکت اندیکاتور با نمودار اختلاف دارد و در انتهای روند پدیدار می شود و نشان از بازگشت قیمت دارد.
واگرایی معمولی به دو نوع مثبت و منفی تقسیم می شود:
واگرایی معمولی مثبت (RD+) :
Divergence معمولی مثبت در انتهای یک حرکت نزولی پدیدار می شود و بین دو کف ایجاد می شود.
در این حالت از واگرایی نمودار قیمت ۲ کف دارد که کف دوم آن پایین تر از کف اول است اما در اندیکاتور کف دوم بالاتر از کف اول قرار گرفته.
این Divergence به معنی ضعیف شدن قدرت فروشندگان و غلبه خریداران بر آنها است.
که به تحلیل گران کمک می کند تا در زمان رسیدن نمودار به خط حمایت را تشخیص دهند که آیا سطح حمایت خط روند شکسته خواهد شد یا قیمت بر خواهد گشت و مثبت خواهد شد.
واگرایی معمولی منفی(RD-)
Divergence معمولی منفی در انتهای یک حرکت صعودی پدیدار می شود و بین دو سقف ایجاد می شود.
در این حالت از Divergence نمودار قیمت ۲ سقف دارد که سقف دوم آن بالا تر از سقف اول است.
اما در اندیکاتور سقف دوم پایین تر از سقف اول قرار گرفته.
این Divergence به معنی ضعیف شدن قدرت خریداران و غلبه فروشندگان بر آنها است.
که به تحلیل گران کمک می کند تا در زمان رسیدن نمودار به خط مقاومت روند صعودی تشخیص دهند که آیا سطح مقاومت خط روند شکسته خواهد شد یا قیمت بر خواهد گشت و وارد اصلاح یا روند نزولی خواهد شد.
واگرایی مخفی(HD)
واگرایی مخفی یا Hidden Divergence نوعی از Divergence است.
که در آن نمودار قیمت با اندیکاتور اختلاف حرکت دارند.
این نوع واگرایی در انتهای تحرکات اصلاحی روند ها پدیدار می شود .
و نشان از بازگشت قیمت ، ادامه روند و معاملات در کانال خود است.
همچنین این Divergence نیز به دو دسته مثبت منفی تقسیم می شود:
Divergence مخفی مثبت (HD+)
این نوع از واگرایی در انتهای حرکات اصلاحی یک کانال صعودی است و بین دو کف ایجاد می شود بطوری که کف دوم در اندیکاتور پایین تر از کف اول است اما در نمودار قیمت کف دوم بالاتر از کف اول است.
این حالت به معنی تضعیف شدن فشار فروش و غلبه مجدد خریداران بر فروشندگان در این کانال صعودی است و به تحلیل گران کمک می کند تا زمانی که نمودار به خط حمایتی کانال صعودی برسد با استفاده از این نکته متوجه میزان ریسک شوند و تشخیص دهند که آیا روند با قدرت شکسته خواهد شد و یا تنها یک اصلاح صورت گرفته و معاملات در کانال صعودی ادامه خواهند یافت.
واگرایی مخفی منفی(HD-)
این نوع از Divergence در انتهای حرکات اصلاحی یک کانال نزولی است و بین دو سقف ایجاد می شود بطوری که سقف دوم در اندیکاتور بالا تر از سقف اول است اما در نمودار قیمت سقف دوم پایین تر از سقف اول است.
این حالت به معنی تضعیف فشار خرید و غلبه مجدد فروشندگان بر خریداران در این کانال نزولی است و به تحلیل گران کمک می کند تا زمانی که نمودار به خط مقاومتی کانال نزولی برسد با استفاده از این نکته متوجه میزان ریسک شوند و تشخیص دهند که آیا روند با قدرت شکسته خواهد شد و یا تنها یک اصلاح صورت کرفته و معاملات در کانال نزولی ادامه خواهند یافت.
نکته بسیار مهم:
از واگرایی به تنهایی نمی توان برای تصمیم گیری خرید و فروش استفاده کرد و این روش هم باید در کنار دیگر ابزار های تحلیل تکنیکال بکار برده شود
مبحث واگرایی در تحلیل تکنیکال بسیار مهم است پس سعی کنید همواره در تحلیل هایتان از آن استفاده نمایید.
از طرفی بهتر است از اندیکاتور مانند MACD و یا RSI برای بدست آوردن واگرایی های استفاده نمایید.
در اندیکاتور RSI برای یافتن واگرایی ها در کف باید تراز زیر ۳۰ و در سقف تراز بالای ۷۰ را بررسی نمایید .
تراز های غیر از این دو از اعتبار کمتری برخوردارند.
ترکیب واگرایی ها با الگو های کلاسیک بسیار مفید است و احتمال خطا در معاملات را به میزان قابل توجهی کم میکند.
قیمتها و سطوح مناسب برای تشکیل واگرایی:
با استفاده از ابزاری که در تحلیل تکنیکال موجود است، میتوان سطوح حساس قیمتی را شناسایی کرد.
زمانیکه نمودار به این سطوح میرسد معمولاً با واگرایی همراه بوده و نشانه ضعف در روند جاری است.
هنگامیکه نمودار با سرعتبالا بدون واگرایی به سمت سطوح حمایت و مقاومت درحرکت باشد، احتمال شکست سطوح بسیار بالا است.
گاهی اوقات شکست در سطوح مقاومت و حمایت با Divergence همراه بوده که در بسیاری مواقع میتوان این شکست را فریبدهنده (fake) درنظر گرفت.
سطوح حمایت و مقاومت داینامیک یا به عبارتی خطوط روند صعودی یا نزولی، کاملاً مستعد تشکیل Divergence هستند.
با تشکیل واگرایی در این سطوح، میتوان به سطح موردنظر اعتماد کرد و برای ورود یا خروج از معامله تصمیم گرفت.
این مورد را میتوان به باندهای کانال هم تعمیم داد.
نموداری که در یک ساختار کانالیزه در حالت حرکت باشد، مستعد تشکیل واگرایی در کف و یا سقف کانال است.
در این حالت بهترین استراتژی، نوسانگیری بین سقف و کف کانال است که با تشکیل Divergence میتوان با اعتماد بیشتری به انجام معامله پرداخت.
به این نکته هم باید توجه کرد که اگر در یک ساختار کانالیزه، سطحی شکسته شد و با واگرایی همراه بود، میتواند کاملاً فریبدهنده (fake) باشد.
یکی دیگر از کاربردهای واگرایی استفاده از آنها در سطوح فیبوناچی است.
اگر در یکی از سطوح فیبوناچی (معمولاً ۶۱٫۸% و ۷۸٫۲%) واگرایی وجود داشته باشد، میتوان به برگشت نمودار از آن سطح امیدوار بود و با آموزش واگرایی در اندیکاتورها استفاده از ابزار تکنیکال به دنبال فرصتهای معاملاتی گشت.
از واگرایی در دیگر الگوهای تکنیکال نیز میتوان استفاده کرد.
ازجمله این الگوها میتوان به امواج الیوت، الگوهای هارمونیک، الگوهای برگشتی و … اشاره کرد.
ایجاد Divergence در هر یک از این الگوها، اعتبار آنها را افزایش داده و میتوان با استفاده از ابزار تکنیکال به دنبال فرصتهای معاملاتی برای خرید یا فروش بود.
سخن پایانی
امیدواریم مقاله آشنایی با مفهوم Divergenceدر تحلیل تکنیکال برای شما عزیزان مفید بوده باشد.
واگرایی مخفی - مینی دوره آموزشی
جدا از طبقهبندی سهگانه واگراییها، میتوان براساس رفتار پیش روی آنها یک طبقهبندی دوگانه نیز برای آنها تعریف کرد که بر این اساس واگراییها به دو گونه واگرایی مثبت و واگرایی منفی تقسیم میشوند. بعد از شکلگیری واگرایی مثبت، قیمت به سطوح بالاتر افزایش مییابد و بعد از واگرایی منفی، انتظار ریزش قیمت میرود. نمودارهای زیر یک نمونه از واگرایی مثبت و یک نمونه از واگرایی منفی را نشان میدهد.
توجه: دقت به این نکته ضروری است که واگرایی به تنهایی مبنای تصمیمگیری و معامله نبوده و میبایست در تأیید سایر بخشهای تحلیل تکنیکال ارائه شود.
در عمل میتوان گفت که واگرایی در اصل یک هشدار به معاملهگر در خصوص تغییر روند فعلی میباشد. در صورت شکلگیری واگراییها در نقاط حمایت یا مقاومت نمودار قیمت، هشدار صادر شده از جانب واگراییها قابل تأملتر خواهد بود.
همچنین لازم به ذکر است که واگراییها در تمام نقاط مدنظر در نمودار قیمت ایجاد نمیشوند و به همین دلیل، معامله صرفاً براساس واگراییها میتواند منجر به از دست دادن نقاط ورود زیادی شود.
انواع واگراییها در نقاط مختلف یک روند شناسایی میشوند و هریک گویای نکتهای متفاوت هستند. واگراییهای منظم و مبالغهشده در انتهای یک روند شناسائی شده و نشاندهنده تغییر روند هستند. در حالی که واگرایی مخفی در طول روند شکل میگیرد و نشاندهنده ادامه روند مدنظر میباشد.
واگرایی مخفی
همانطور که گفته شد، واگرایی مخفی در طول یک روند تشکیل شده و نشان دهنده ادامه روند میباشد. از نظر تأیید ادامه روند میتوان گفت که واگرایی مخفی همانند الگوهای ادامه دهنده عمل میکنند. برای بررسی این واگرایی در روند صعودی دو کف متناظر ابتدای روند و در روند نزولی دو سقف متناظر اول در نمودار قیمت و اندیکاتور با یک خط به هم وصل شده و شیب این دو خط نسبت به هم سنجیده میشود. هنگامی که شیب دو خط غیر هم علامت باشند، واگرایی مخفی ایجاد میشود.
به بیان دیگر، در روند صعودی کفهای بالاتر تشکیل میشود، در حالی که در اندیکاتور کفهای پایینتر ایجاد میشود و در روند نزولی سقفهای پایینتر را در نمودار قیمت شاهد هستیم، در حالی که در اندیکاتورها سقفهای بالاتری شکل گرفته است.
واگرایی مخفی مثبت (HD+)
اکنون با مفهوم واگرایی مخفی آشنائی لازم پیدا شده است، به بررسی چند مثال در بازار سرمایه میپردازیم تا تأثیر این واگراییها بررسی گردد. در ابتدا به بررسی واگرایی مخفی مثبت میپردازیم:
مثال 1:
در این مثال که در ماههای خرداد و تیر سال 1397 در شاخص کل بورس اتفاق افتاد، شاخص پس از یک صعود دو هفتهای وارد فاز اصلاح شد و تا سطح 38.2 فیبوناچی جنبش قبل ریزش داشت. در انتها با ساخت کف و سقفی مینور شروع به صعود کرد که با توجه به شکل واگرایی مخفی شکل گرفته در این برهه زمانی نشاندهنده ادامه روند صعودی بوده است.
مثال 2:
در مورد بعدی، با ادامه جنبش شکل گرفته در خرداد سال 97 تا اوایل مهرماه به فرم 5 موج جنبشی الیوت، شاخص وارد فاز اصلاحی ماژورتری نسبت به اصلاح مثال قبل شد. این اصلاح به فرم زیگزاگ شکل گرفت و انتهای موج C آن متناسب با سطح 161.8 فیبوناچی از موج A بود و سپس با ساخت کف و سقف بالاتر فاز جنبشی بعد را تشکیل داد. در شکل زیر همانطور که نشان داده شده است، واگرایی مخفی در پیوتهای ماژور ادامه روند ماژور صعودی را تأیید کرده است.
مثال 3:
در این مثال، در طول اصلاح ماژور شکل گرفته در شاخص کل از ابتدای سال 1395، یک موج صعودی از تیرماه شروع به شکل گیری کرد که در طول این موج و در بین ریزموجهای تشکیل شده داخل آن، یک واگرایی مخفی مثبت در انتهای یک ریزموج اصلاحی، که روی سطح 61.8 از ریزموج جنبشی قبل از خود به اتمام رسیده، تشکیل شده است.
واگرایی مخفی منفی (HD-)
اکنون به بررسی واگراییهای مخفی منفی در بازار سرمایه میپردازیم:
مثال 1:
بعد از شروع ریزش بزرگ بیت کوین در دسامبر سال 2017، در دسامبر سال 2018 یک صعود اتفاق افتاد که برای بسیاری شروع جنبش جدید را نوید میداد. ولی این صعود در ژوئن سال 2019 به اتمام رسید و ریزش بعد از خود را با دو واگرایی مخفی حول سطح استاتیک روانی 10.000 دلار تأیید کرد که تا مارس 2020 ادامه داشت و سپس مجدداً شروع به افزایش قیمت کرد.
مثال 2:
طی ریزش اولیه بیت کوین در سال 2018، در یک برهه زمانی از سرعت ریزش قیمت آن کاسته شد ولی همچنان با یک خط روند نزولی به ریزش ادامه داد تا سرانجام در نوامبر 2018 سرعت ریزش قیمت مجدداً افزایش پیدا کرد. این امر باعث شد این برهه زمانی برای افرادی که موجشماری الیوت انجام میدهند، موج B با الگوی مثلث اصلاحی و ریزش بعد از آن موج C شمرده شود. در طول موج B و همراستا با خط روند نزولی، دو واگرایی مخفی ایجاد شد که نشاندهنده ادامه دار بودن ریزش فعلی در آن زمان بود.
مثال 3:
جفت ارز EURUSD (یورو بر حسب دلار آمریکا) در دسامبر سال 2009 با تشکیل قله پایینتر اخطار تغییر روند را صادر کرد و خط روند نزولی اولیه در راستای ریزش ایجاد شد. با تشکیل کف پایینتر در ژوئن 2010، تغییر روند تأیید شد و انتظار ریزشهای بیشتری میرفت. مخصوصاً با ریزشی که بعد از برخورد با خط روند نزولی در نوامبر 2010 اتفاق افتاد، تشکیل کف پایینتر سناریوی محتمل بود. ولی بعد از ایجاد یک واگرایی مخفی مثبت با پیوتهای مینور، خط روند نزولی رو به بالا شکسته شد و قیمت شروع به رشد کرد که میتوانست برای بسیاری نشانه شروع روند صعودی باشد.
ولی قیمت با رسیدن به خط استاتیک 1.48888 قبل از قله ماژور قبل تغییر مسیر داد و شروع به ریزش کرد که در این نقطه واگرایی مخفی تشکیل شده پتانسیل ادامهدار بودن روند نزولی پیشین را نشان میداد. قیمت با برخورد به روی خط روند و تشکیل پولبک مجدداً روند صعودی را نشان میداد ولی با توجه به ضعیف بودن این برگشت رو به بالا تحلیلگرانی که نمودارخوانی را براساس ویژگی امواج انجام میدهند به اصلاحی بودن این رفتار شک میکردند و با اولین نشانه از ریزش معاملات فروش را باز میکردند. در ریزش بعد از آن قیمت حول خط روند شروع به نوسان کرد که در پی تشکیل قله پائینتر در درجه مینور یک واگرایی مخفی دیگر تشکیل شد که تأیید بیشتری بر ریزش میداد و قیمت بعد از آن شروع به ریزش کرد.
نتیجهگیری
هرچند همگرایی و واگراییهای نمودار قیمت با اندیکاتورها میتوانند کمک شایانی در انجام به موقع معاملات داشته باشند، ولی تحلیلگر باید دقت داشته باشد که این تکنیک صرفاً میتواند تأییدی بر سایر تحلیلها و ابزارهای استفاده شده در آن نمودار باشد و استفاده تنها از آن نه تنها سوددهی زیادی ندارد، بلکه میتواند باعث ایجاد ضرر مرکب در معاملات فرد شود.
مورد دیگری که بایست به آن توجه شود، عدم همگرایی اندیکاتورها در مسیر پیشروی نمودار قیمت است که این برای فردی که از تعداد اندیکاتورهای زیادی استفاده میکند میتواند گیجکننده باشد. توصیهای که در این رابطه میشود این است که تحلیلگر در طول پروسه استراتژیسازی خود نهایتاً از 3 اندیکاتور و آن هم فقط در نقاط حمایت و مقاومت استفاده کند تا به بهترین بازدهی در معاملات خود برسد.
در نهایت، مهمترین موردی که هر فرد در بازار سرمایه میبایست به آن توجه کند این است که بحث تحلیل و سیگنالگیری درست و به جا در پروسه معاملاتی فرد صرفاً 20% از کل موفقیت وی را تضمین میکند و 80% باقیمانده تماماً با مدیریت درست و اصولی ریسک و سرمایه بدست میآید.
هفت تا از بهترین اندیکاتورهای تکنیکال برای نوسان گیری
معاملهگران از اندیکاتورهای تکنیکال برای بررسی عرضه و تقاضا و درک ماهیت روانشناسی بازار استفاده میکنند. اندیکاتورها سرنخهایی در مورد روند آتی قیمت ارائه میدهند و از آنها سیگنالهای خرید و فروش استخراج میشود. در این مطلب هفت مورد از بهترین اندیکاتورهای تکنیکال را معرفی میکنیم. این اندیکاتورها برای نوسانگیری کوتاهمدت کارآمد هستند.
نیازی به استفاده از هر هفت اندیکاتور نیست. با توجه به نوع معاملاتتان یکی از آنها را انتخاب کنید یا از ترکیب اندیکاتورها برای نوسانگیری استفاده کنید. این اندیکاتورها برای تشخیص روند و نوسانگیری در بازار بورس، فارکس، ارز دیجیتال و… بسیار مفید هستند.
بهترین اندیکاتورهای تکنیکال
نوسانگیری چیست؟
بازارهای مالی پرتلاطم هستند. نمودارهای قیمت روندهای صعودی یا نزولی را به صورت خط صاف طی نمیکنند. مثلا صعودهای بلندمدت همراه با ریزشهای کوتاهمدت اتفاق میافتد و اصطلاحا قیمت نوسان میکند. برخی از معاملهگران نگاه بلندمدت به چارت قیمت دارند و به نوسانهای کوتاهمدت اهمیت نمیدهند. در نقطهی مقابل برخی دیگر با استراتژیهای کوتاهمدت، به دنبال استفاده از نوسانات کوتاهمدت بازار هستند. به این کار نوسانگیری و به این معاملهگران اصطلاحا نوسانگیر میگویند.
بازار بورس ما دامنهی نوسان روزانه دارد و نوسانگیری به صورت روزانه چندان منطقی نیست. اما در بازارهای جهانی همچون فارکس یا بازار ارز دیجیتال، با استفاده از اهرمها نوسانگیری با سودهای بالا بسیار جذاب است. مثلا معاملات تعداد بالا روی تایمفریمها کوچک در حد دقیقه که اصطلاحا به آن اسکالپ میگویند. تحلیل تکنیکال اصلیترین ابزار نوسان گیری است.
اندیکاتور تکنیکال
اندیکاتورهای تکنیکال در اصل محاسبات ریاضی روی قیمت و حجم هستند که به صورت نمودارهای گرافیکی رسم میشوند. از این نمودارها اطلاعات مفیدی در مورد گذشته و آیندهی روند به دست میآید. برای آشنایی بیشتر با اندیکاتورها و اوسیلاتورها میتوانید مقاله اندیکاتورهای تکنیکال را مطالعه کنید.
بهترین اندیکاتورهای تکنیکال برای نوسانگیری
تحلیلگران تکنیکال معمولا چند اندیکاتور را به صورت همزمان استفاده میکنند. از میان دهها اندیکاتور باید آنهایی را انتخاب کنید که برای شما بهتر عمل میکنند. در ادامه هفت مورد از بهترین اندیکاتورهای برای نوسانگیری برای معاملات کوتاهمدت را بررسی خواهیم کرد.
1. اندیکاتور حجم تعادلی یا OBV
ابتدا از اندیکاتور حجم تعادلی (On-Balance Volume) برای اندازهگیری جریان مثبت و منفی حجم در دورهی زمانی استفاده کنید. حجم تعادلی به این صورت محاسبه میشود:
- اگر قیمت نسبت به روز قبل افزایش یابد، حجم امروز به حجم روز قبل اضافه میشود.
- اگر قیمت نسبت به روز قبل کاهش یابد، حجم امروز از حجم روز قبل کسر میشود.
به جای روز میتوان از هر تایم فریم دیگر (ساعتی، هفتگی و…) استفاده کرد. واضح است که در یک روند صعودی OBV افزایش مییابد و در روند نزولی مقدار رو به کاهش است.
اندیکاتور تکنیکال OBV یا حجم تعادلی
هنگامی که حجم تعادلی افزایش مییابد به معنای ورود خریداران و افزایش قدرت آنهاست. روند نزولی حجم تعادلی نیز به معنای کاهش قدرت خریداران است. اندیکاتور OBV یکی از بهترین اندیکاتورهای تکنیکال برای تایید روند است. اگر قیمت و OBV همزمان افزایش یابند به معنای ادامهی روند صعودی است. کاهش همزمان قیمت و OBV به معنای ادامهی روند نزولی است.
از حجم تعادلی برای تشخیص واگراییها نیز استفاده میشود. واگرایی هنگامی رخ میدهد که قیمت و اندیکاتور در جهت عکس هم حرکت کنند. با استفاده از واگرایی میتوان معکوس شدن روند را تشخیص داد. به عنوان مثال افزایش قیمت و کاهش OBV، به این معناست که روند صعودی توسط خریداران قوی پشتیبانی نمیشود و احتمال بازگشت روند وجود دارد.
2. اندیکاتور خط تراکم/توزیع یا خط A/D
خط تراکم/توزیع (Accumulation/Distribution Line) از بهترین اندیکاتورهایی نوسانگیری است که برای تشخیص جریان ورود و خروج پول در اوراق بهادار استفاده میشود.
اندیکاتور A/D بسیار شبیه به OBV است، با این تفاوت که علاوه بر قیمت بسته شدن در یک دورهی معاملاتی، قیمت باز شدن و کل محدودهی قیمتی را نیز در محاسبات لحاظ میکند. هر چقدر قیمت بسته شدن از میانهی دامنهی قیمت فاصله بگیرد و به سقف قیمت نزدیکتر شود، اندیکاتور به حجم ارزش بیشتری است.
اندیکاتور خط A/D تراکم و توزیع
محاسبات A/D پیچیدهتر از OBV است اما نمیتوان گفت که اندیکاتور دقیقتری است. گاهی اوقات حجم تعادلی بهتر از تراکم/توزیع بهتر عمل میکند و بالعکس.
تفسیر A/D کاملا شبیه به OBV است، اگر قیمت و اندیکاتور هر دو صعودی باشند، نشان از ادامهدار بودن روند صعودی است. همچنین برای تشخیص واگراییها نیز میتوان از اندیکاتور A/D استفاده کرد. اگر نمودار قیمت و اندیکاتور همسو نباشند احتمال تغییر روند وجود دارد.
3. شاخص جهتدار میانگین یا ADX
شاخص جهتدار میانگین (Average Directional Index) یک اندیکاتور تشخیص روند است که برای اندازهگیری قدرت و حرکت یک روند استفاده میشود.
هر گاه نمودار اندیکاتور ADX بالای عدد 20 باشد سهم دارای روند (صعودی یا نزولی) است. هر گاه ADX زیر عدد 20 قرار گیرد، قیمت روندی بسیار ضعیف دارد یا بدون روند است. در محدودههای بالای عدد 40 روند بسیار پرقدرت است.
اندیکاتور شاخص جهتدار میانگین ADX
خط اصلی اندیکاتور ADX نام دارد و معمولا با رنگ تیره نمایش داده میشود. دو خط دیگر نیز به نامهای DI+ و DI- نیز وجود دارند.
- هر گاه DI+ بالای DI- باشد و ADX بالای 20: روند صعودی (خط سبز رنگ)
- هر گاه DI+ زیر DI- باشد و ADX بالای 20: روند نزولی (خط قرمز رنگ)
اگر ADX زیر 20 باشد، DI+ و DI- به هم نزدیک هستند و مرتب همدیگر را قطع میکنند.
4. اندیکاتور آرون (Aroon)
اوسیلاتور آرون (Aroon) یک اوسیلاتور جدید برای نوسانگیری است و با یک دورهی زمانی معمولا 25 روزه ترسیم میشود. از آرون تشخیص جهت و قدرت روند استفاده میشود. اندیکاتور آرون دارای دو خط است: آرون صعودی (خط آبی) و آرون نزولی (خط قرمز).
اندیکاتور آرون Aroon
هنگامی که خط آبی از پایین به بالا خط قرمز را قطع کند، اولین نشانهی تغییر روند به صعودی است. در ادامه اگر خط آبی در نزدیکی عدد 100 باقی بماند، روند صعودی تایید میشود.
عکس حالت قبل نیز روند نزولی را تایید میکند. هنگامی که خط آرون نزولی، خط آرون صعودی را رو به بالا قطع کند و در نزدیکی عدد 100 قرار گیرد، تغییر روند از صعودی به نزولی تایید میشود. مجموع آرون صعودی و نزولی 100 است. هر گاه هر کدام از خطوط به 100 نزدیک شود، خط دیگر به صفر نزدیک خواهد شد.
5. اندیکاتور مکدی (MACD)
واگرایی همگرایی میانگین متحرک (Moving Average Convergence Divergence) یا مکدی، از اندیکاتورهای برتر نوسانگیری برای تشخیص جهت و مومنتوم (قدرت حرکت) روند است. مکدی از سه جزء تشکیل شده است:
- خط مکدی: از تفاضل میانگینهای 26 و 12 روزهی نمودار قیمت به دست میآید (خط آبی).
- خط سیگنال: میانگین نمایی 9 روزه از خط مکدی است (خط قرمز).
- نمودار میلهای (هیستوگرام): اختلاف خط مکدی و خط سیگنال را نمایش میدهد.
اندیکاتور مکدی MACD
اگر خط مکدی بالای صفر باشد، قیمت در روند صعودی است و چنانچه زیر صفر بیاید قیمت وارد یک روند نزولی شده است.
هر گاه خط مکدی از پایین به بالا خط سیگنال را قطع کند، روند صعودی تایید میشود و بالعکس اگر خط مکدی از بالا به پایین خط سیگنال را قطع کند نشانهی روند نزولی است. از هیستوگرام مکدی نیز برای تشخیص واگراییها استفاده میشود.
6. شاخص قدرت نسبی یا RSI
شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index) از محبوبترین اوسیلاتورها برای نوسانگیری است. این اندیکاتور سه کاربرد عمده دارد: تشخیص نواحی اشباع خرید و اشباع فروش، واگراییها و سطوح مقاومت و حمایت.
اوسیلاتور RSI بین صفر تا 100 در نوسان است. دو سطح 30 و 70 سطوح مهم این اندیکاتور هستند. هنگامی که RSI بالای 70 باشد، اشباع خرید (خریدهای افراطی) را نشان میدهد و هر گاه زیر 30 قرار گیرد نشاندهندهی اشباع فروش (فروشهای افراطی) است. اما این میتواند تفسیر گمراهکننده باشد.
اندیکاتور RSI
در روندهای پرقدرت ممکن است سهم مدت زیادی در محدودههای اشباع خرید و فروش باقی بماند. این امکان نیز وجود دارد که روند قیمت پیش از رسیدن به این محدودهها معکوس شود. برای اینکه سیگنالهای دقیقتری دریافت کنید، محدودههای اشباع را با واگرایی ترکیب کنید.
اندیکاتور RSI از بهترین اندیکاتورهای تکنیکال برای تشخیص واگرایی است. واگرایی هنگامی رخ میدهد که قیمت و اندیکاتور در دو جهت مختلف حرکت کنند. به عنوان مثال قیمت صعودی باشد و نمودار RSI نزولی. واگرایی نشاندهندهی تضعیف روند و احتمال معکوس شدن آن است.
سومین کارکرد این اندیکاتور برای تشخیص سطوح حمایت و مقاومت است. میتوانید روی نمودار RSI خطوط روند را رسم کنید و معاملههای خود را براساس آن انجام دهید.
7. اندیکاتور استوکستیک یا Stochastic
اندیکاتور استوکستیک قیمت بسته شدن را نسبت به محدودهی قیمت در یک دروهی معاملاتی (محدودهی بالاترین و پایینترین قیمت) نشان میدهد. استوکستیک بین صفر تا 100 در نوسان است. عددهای بالاتر از 80 بیانگیر اشباع خرید و عددهای زیر 20 اشباع فروش را نشان میدهد. قلههای نمودار بیانگر پایان روند صعودی و درهها پایان روند نزولی را نشان میدهد.
خطوط آبی (K) و قرمز (D) اندیکاتور استوکستیک
استوکستیک از دو خط K (آبی) و D (قرمز) تشکیل شده است. هر گاه K از پایین به بالا، D را قطع کند؛ اولین نشانهی خرید است و بالعکس از بالا به پایین قطع کند اولین نشانهی فروش.
خطوط استوکستیک بسیار سریع حرکت میکنند و از بهترین اندیکاتورهای تکنیکال برای نوسانگیری است. همچنین برای تشخیص واگرایی نیز کاربرد دارد.
بهترین اندیکاتورهای تکنیکال برای نوسانگیری دقیقهای
معاملات اسکالپ در بازار فارکس طرفداران زیادی دارد. اسکالپرها در تایم فریم دقیقهای معامله میکنند. هدف آنها سودهای کوچک روی تعداد معاملات بسیار بالاست. اندیکاتورها از ابزارهای مهم در معاملات دقیقهای هستند. با توجه به استراتژی خود میتوانید از اندیکاتورهای مختلفی استفاده کنید، اما اندیکاتور RSI، میانگینهای متحرک و باند بولینگر بهترین اندیکاتور برای نوسانگیری دقیقهای هستند.
بهترین ترکیب اندیکاتور برای نوسانگیری
اندیکاتورهای را میتوان به سه دستهی مختلف تقسیم کرد.
- اندیکاتور دنبال کنندهی روند مانند میانگین متحرک که پیرو روند اصلی است. یا باند بولینگر که به صورت یک کانال روی نمودار قیمت رسم میشود.
- اندیکاتور مومنتوم که قدرت و سرعت حرکت را نشان میدهند. شاخص قدرت نسبی یا RSI یک اندیکاتور مومنتوم است.
- اندیکاتور حجمی که با محاسبات روی حجم بدست میآیند. حجم تعادلی یک اندیکاتور حجمی است که در این مطلب آن را بررسی کردیم.
برای رسیدن به بهترین ترکیب اندیکاتورها برای نوسانگیری کافی است که اندیکاتورهایی از دستههای مختلف انتخاب کنید. در این صورت سیگنالهای مشابه دریافت نخواهید کرد. مثلا اگر از سه اندیکاتور مومنتوم استفاده کنید سیگنالهای مشابهی دریافت میکنید. با سه نوع اندیکاتور دنبالکننده، مومنتوم و حجم یک استراتژی واحد میسازیم. این بهترین ترکیب اندیکاتور برای نوسانگیری است.
جمع بندی بهترین اندیکاتورهای تکنیکال
هدف هر معاملهگر در کوتاهمدت، تعیین جهت روند یک دارایی و سودسازی است. در این مطلب از چشم بورس هفت مورد از بهترین اندیکاتورهای تکنیکال برای نوسانگیری را معرفی کردیم. از اندیکاتورها برای دریافت سیگنال خرید و فروش استفاده کنید و یک ابزار معاملاتی طراحی کنید یا ابزار فعلی خود را توسعه دهید.
اندیکاتورهای نوسانگیری به این هفت مورد محدود نیستند. دهها اندیکاتور برای تشخیص روند موجود است و میتوانید برای انتخاب آنها از حسابهای دمو (Demo) استفاده کنید. همچنین توصیه میکنیم اندیکاتورها را با ابزارهای دیگر مانند الگوهای قیمتی و خطوط روند ترکیب کنید. اگر قصد سرمایهگذاری در بازار بورس و ارز دیجیتال را دارید، کارشناسان چشم بورس شما را راهنمایی خواهند کرد:
سوالات متداول
تحلیل تکنیکال پیشبینی روند چارت قیمت با استفاده از اطلاعات نموداری همچون قیمت، حجم و زمان است.
اندیکاتورها نمودارهای کمکی برای درک بهتر روند هستند که با محاسبات ریاضی به دست میآیند.
اندیکاتورها به دو نوع همپوشان و اوسیلاتور تقسیم میشوند. اندیکاتورهای همپوشان یا Overlay روی نمودار قیمت رسم میشوند. در حالی که اوسیلاتورها در پایین چارت رسم میشوند و حول یک خط افقی نوسان میکنند.
هیچ روشی کامل نیست. اندیکاتورها ابزارهایی مفید هستند، در صورتی که در یک استراتژی مناسب آنها را استفاده کنید. علاوه بر این، تحلیل تکنیکال در کنار مدیریت سرمایه و روانشناسی سه ضلع موفقیت در بازارهای مالی هستند.
نمیتوان جواب قطعی داد! به استراتژی شما، شیوهی معاملات و بازاری که در آن ترید میکنید بستگی دارد. برای موفقیت راههای گوناگونی وجود دارد. همهی معاملهگران موفق روشهای مختص به خود را دارند
9 قانون برای معامله واگرایی ها
معامله گران از واگرایی استفاده می کنند تا تعیین کنند آیا روند در حال ضعیف شدن است یا خیر ، به عبارتی آیا برگشت روند قریب الوقوع است یا روند فعلی ادامه دارد.
قبل از اینکه بحث را باز کنیم و دنبال واگرایی های احتمالی بگردیم ، در زیر 9 قانون کاربردی برای معامله واگرایی ها ارائه می شود.
این قوانین را یاد بگیرید ، بخاطر بسپارید (یا هر چند بار شده به سایت ما برگردید تا آنها را مرور کنید) ، آنها را بکار بندید تا بتوانید تصمیم گیری بهتری در زمینه معاملات ، داشته باشید.
می توانید هم آنها را نادیده بگیرید و ورشکست شوید.
1. اطمینان حاصل کنید که عینک شما تمیز است!
برای بوجود آمدن واگرایی ، قیمت باید حتما یکی از موارد زیر را تشکیل داده باشد:
- سقف بالاتر از از سقف قبلی
- کف پایین تر از کف قبلی
- سقف دوقلو
- کف دوقلو
حتی اگر یکی از این چهار سناریو قیمتی اتفاق نیفتاده است ، به خود زحمت نداده و به اندیکاتور نگاه نکنید.
در این صورت ، بدانید شما یک واگرایی را معامله نمی کنید ، دوستان.
شما فقط چیزهایی را در تخیلات خود تصور می کنید. فوراً به بینایی سنجی مراجعه کرده و عینک جدیدی برای خود تهیه کنید.
2. روی سقف ها و کف های متوالی خطوط را بکشید
بسیار خوب ، حال که تکانی خورده اید (منظور تکان قیمتی) ، به ادامه بحث برویم. به یاد داشته باشید ، شما فقط یکی از چهار مورد زیر را مشاهده خواهید کرد: سقف بالاتر ، سقف فلت ، کف پایین تر یا کف فلت.
حالا از آن سقف یا کف به سقف یا کف قبلی یک خط رو به عقب بکشید. خط باید روی کف ها یا سقف های متوالی مهم (ماژور) قرار داشته باشد.
اگر بین دو سقف و یا کف اصلی ، برجستگی یا فرو رفتگی کوچکی مشاهده کردید ، مهم نیست ، کار خود را انجام داده و آن را نادیده بگیرید.
3. فقط سقف ها و کف ها را وصل کنید
اگر دیدید دو قله تشکیل شده اند ، سقف ها را وصل کنید.
اگر دو دره ایجاد شده اند ، کف ها را به هم متصل کنید.
4. چشم شما به قیمت باشد
پس شما دو سقف یا دو کف را با یک خط روند به هم متصل می کنید. حال به اندیکاتور تکنیکال مورد نظر خود نگاه کرده و آن را با نمودار قیمت مقایسه کنید.
از هر اندیکاتوری که استفاده می کنید ، به یاد داشته باشید که شما در حال مقایسه سقف ها یا کف های آن هستید.
برخی از اندیکاتور ها مانند MACD یا Stochastic دارای خطوط مضاعف روی هم هستند مثل هورمون های خشم جوانان. نگران کاری که این بچه ها می کنند نباشید.
5. خطوط را کاملا مطابق با دره ها و قله های خود آموزش واگرایی در اندیکاتورها ترسیم کنید
اگر خطی می کشید که دو سقف روی نمودار قیمتی را به هم وصل می کند ، باید یک خط را نیز بکشید که آن دو سقف را روی اندیکاتور به هم وصل کند. ایضا برای کف ها نیز چنین است.
اگر خطی می کشید که دو کف روی نمودار قیمتی را به هم وصل می کند ، باید خطی نیز بکشید که آن دو کف را روی اندیکاتور به هم وصل کند!
6. نوسانات قیمت و اندیکاتور را بصورت عمودی در یکراستا حفظ کنید
سقف ها و کف هایی که شما در اندیکاتور شناسایی می کنید باید آنهایی باشند که به طور کامل بصورت عمودی همراستا با کف ها و سقف های نمودار قیمتی هستند.
درست مثل وقتی که می خواهید به باشگاه بروید و باید انتخاب کنید چه بپوشید ، شما آموزش واگرایی در اندیکاتورها باید چیزی بپوشید که به آنجا بخورد!
هم راستایی عمودی نوسانات کف و سقف روی نمودار قیمتی را با نوسانات کف و سقف روی اندیکاتور بررسی کرده و حفظ کنید.
7. تمایلات و شیب ها را رصد کنید
واگرایی فقط در صورتی وجود دارد که شیب خط اتصال کف و سقف های اندیکاتور با شیب خط اتصال کف و سقف های قیمتی متفاوت باشد.
شیب یا باید: صعودی (افزایشی) یا نزولی (کاهشی) یا تخت (فلت) باشد.
8. اگر کشتی حرکت کرده است ، کشتی بعدی را سوار شوید.
اگر واگرایی را شناسایی کردید اما قیمت پیش از این برگشته است و مدتی در یک جهت حرکت کرده است ، واگرایی را باید منقضی در نظر گرفت.
بله ، این بار قایق شما را جا گذاشت! حال تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که منتظر بمانید تا یک قله / دره دیگری شکل بگیرد و جستجو برای واگرایی را از ابتدا شروع کنید.
9. یک گام به عقب بازگردید
معمولا سیگنال های واگرایی در بازه های بلند مدت تر صحیح تر می باشند. بعبارتی در اینگونه موارد سیگنال های کاذب یا جعلی کمتری دریافت می کنید.
گرچه این به معنای انجام معاملات کمتر است اما اگر ساختار معاملاتی خود را به درستی پی ریزی کنید ، در اینصورت پتانسیل سود آوری شما می تواند بسیار زیاد باشد.
واگرایی ها در بازه های زمانی کوتاه مدت گرچه بمراتب بیشتر رخ می دهند اما چندان مورد اعتماد نیستند.
توصیه ما اینست که فقط در نمودارهای 1 ساعته به بالا به دنبال واگرایی باشید.
برخی معامله گران از نمودارهای 15 دقیقه یا حتی کمتر استفاده می کنند. در چنین بازه های زمانی ، نویز (موارد کاذب) زیادی وجود دارد ، بنابراین بهتر است از این موارد چشم پوشی کنیم.
خب.. اینم خدمت شما!
9 قانونی که باید رعایت کنید ، اگر می خواهید معامله با استفاده از واگرایی ها را به طور جدی دنبال کنید.
به ما اعتماد کنید ، نباید این قوانین را نادیده بگیرید. در غیر اینصورت حساب معاملاتی شما بارها و بارها آسیب های جدی خواهد دید.
این قوانین را رعایت کنید ، تا شانس رسیدن به یک آرایش واگرایی منجر به معامله سودآور را به طور چشمگیری برای خود افزایش دهید.
حالا بروید نمودارها را به دقت بررسی کنید و ببینید آیا می توانید واگرایی هایی که در گذشته اتفاق افتاده اند را شناسایی کنید؟! این می تواند یک روش عالی برای بهبود مهارت واگرایی شناسی شما باشد!