توصیه هایی برای معامله گران تازه کا

ترسیم اصولی سطوح حمایت و مقاومت

پیوت چیست؟ شناسایی پیوت مینور و ماژور در تحلیل تکنیکال

نقاط پیوت در بورس از مباحث مهم و محوری هستند که با توجه به آنها از ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند خط روند، چنگال اندروز، الگوها و … توسط تحلیل گران استفاده می شود.
شناسایی انواع پیوت ها بسیار حائز اهمیت بوده چرا که یکی از اصلی ترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی، تشخیص نقاط بازگشتی قیمت است؛ و این پیوت ها هستند که در بررسی وضعیت گذشته و فعلی قیمت ها بسیار بکار می روند. در صورتی که شناسایی این نقاط به درستی انجام نشود باعث خواهد شد که تحلیل گران در تحلیل های خود دچار اشتباه شوند و در نهایت در معاملات خودشان با زیان های جبران ناپذیری روبرو شوند.

پیوت در تحلیل تکنیکال

پیوت ها (pivot) نقاطی هستند که در آنها نمودار قیمت تغییر جهت می دهد. پیوت ها که به آنها نقاط بازگشت هم گفته می شود زمانی شکل می گیرند که نیروی عرضه و تقاضا، یکی بر دیگری غلبه کند!
زمانی که شما به یک نمودار قیمت نگاه می کنید بیشمار پیوت را مشاهده خواهید کرد، در تصویر زیر می توانید نمونه ای از یک نمودار را مشاهده کنید که نقاط پیوت با رنگ آبی مشخص شده اند.

پیوت در تحلیل تکنیکال

انواع پیوت ها در بورس

همانطور که از تعریف پیوت چیست متوجه شدیم، در بازار هی مالی پیوت ها سطوح قیمتی هستند که معامله گران از آنها برای یافتن تحرکات بازار استفاده می کنند؛ اما به صورت علمی پیوت ها مجموعه از سه کندل هم راستا هستند که در خلاف جهت روند قبلی شکل می گیرند و به دو دسته ی پیوت های مینور و پیوت های ماژور تقسیم می شوند.

انواع پیوت

پیوت ماژور چیست؟

پیوت های ماژور نقاطی هستند که در انتهای روند ها تشکیل می شوند و تغییر جهت های اصلی را در نمودارها نشان می دهند. تحلیل گران تکنیکالی نیز از این نقاط برای تحلیل های خود ترسیم اصولی سطوح حمایت و مقاومت استفاده می کنند و ابزار های تکنیکالی بر اساس پیوت های ماژور رسم می شوند.
بنابراین برگشت های بزرگ بر روی نمودارها در این نقاط ماژور اتفاق می افتند و روندهای نزولی به صعودی و یا روندهای صعودی به نزولی تبدیل می شوند و از این رو برای تحلیل گران تکنیکالی بازار حائز اهمیت است و بر اساس آنها خطوط روند، کانال ها و یا الگو ها را رسم می کنند.

پیوت مینور چیست؟

پیوت های مینور دقیقا در طرف مقابل پیوت های ماژور قرار دارند و منجر به حرکات اصلاحی کوچک می شوند. این پیوت ها نشان دهنده ی نوسانات کوتاه مدت هستند و اعتبار کمتری دارند و نقش مهم و موثری در تعیین الگوهای نموداری ندارند؛ از این رو تحلیل گران اغلب از این نقاط چشم پوشی می کنند و مراقب هستند که در تله ی این نوسانات کوتاه مدت نیوفتند مگر آنکه قصد نوسان گیری از بازار را داشته باشند چرا که این نقاط خلاف جهت روند اصلی هستند.
پیوت ماژور و مینور نسبی هستند و در تایم فریم های مختلف تفاوت می کند. برای انتخاب تایم فریم مناسب باید طبق استراتژی معاملاتی خودتان عمل کنید. برای مثال در تصویر زیر پیوت های مینور با رنگ سبز و پیوت های ماژور با رنگ آبی مشخص شده اند.

پیوت ماژور و مینور

نحوه تشخیص پیوت ماژور و مینور

برای تشخیص پیوت ماژور چندین روش وجود دارد که پرکاربردترین روش برای شناسایی این پیوت ها در بورس روش دیداری است که بدون استفاه از هیچ ابزاری و فقط با شناخت و تجربه انجام می شود که البته این مهارت با تمرین بدست خواهد آمد؛ ترسیم اصولی سطوح حمایت و مقاومت اما در کنار این روش دو روش اصولی برای شناخت پیوت های ماژور وجود دارد که در ادامه در مورد آنها صحبت خواهیم کرد.

روش تشخیص پیوت

روند جدید ۳۸٪ روند قبلی اصلاح کند
برای تشخیص اصلاح ۳۸ درصدی از ابزارهای اصلاحی فیبوناچی استفاده می شود و اگر اصلاح انجام شده کمتر از تراز ۳۸.۲ فیبوناچی باشد پیوت تشکیل شده مینور خواهد بود و در صورتی که مقدار اصلاح بیشتر از این تراز باشد پیوت، ماژور محسوب می شود.

پیوت

همانطور که در تصویر بالا مشاهده می کنید در تصویر شماره ۱ محلی که با فلش آبی مشخص شده است به اندازه ی ۳۸٪ روند قبلی اصلاح نکرده در نتیجه پیوت مینور خواهد بود؛ اما در تصویر شماره ۲ اصلاح دقیقا به اندازه تراز ۳۸.۲ فیبو انجام شده است پس می توان این نقطه را یک ماژور در نظر گرفت.

اندیکانور تشخیص پیوت ماژور

اندیکانور تشخیص پیوت ماژور که تحلیل گران از آن استفاده می کنند اندیکاتور MACD است ترسیم اصولی سطوح حمایت و مقاومت که معمولا یک فاز مثبت یا منفی را در این اندیکاتور در نظر می گیرند و سپس بالاترین یا پایین ترین قیمت در آن قسمت را به عنوان پیوت ماژور در نظر می گیرند.

اندیکانور تشخیص پیوت ماژور

در نمودار بالا، تغییر فاز هیستوگرام مکدی و تقاطع نزولی یا صعودی خطوط سیگنال در زمان تشکیل پیوت های ماژور در نقاط A و B کاملا مشخص است.
نکته: یک پیوت ماژور باید هر دو شرط بالا را داشته باشد پس برای شناسایی قطعی پیوت های ماژور از هر دو روش بصورت همزمان استفاده کنید.

خلاصه مفهوم پیوت

گفتیم که یکی از مهمترین و پایه ای ترین مطالب تکنیکال تشخیص نقاط بازگشتی بر روی نمودار است اما در علم تکنیکال ما مجاز نیستیم به هیچ عنوان هیچ ابزاری را بر روی مینورها رسم کنیم و حتما باید ابزار ها، واگرایی ها، چنگال ها، فیبو ها و… بر روی ماژورها رسم بشوند. البته پولبک ها آن هم به صورت استثنا معمولا مینور هستند و توجه داشته باشید که روش های زیادی برای شناسایی پیوت معرفی شده اما ساده ترین و پر کاربردترین روش برای تشخیص پیوت ها علاوه بر استفاده از اندیکاتور تشخیص پیوت و اصلاح ۳۸٪ روند، روش دیداری است که امروز مورد بحث قرار گرفت.

برای مطالعه کامل در مورد اندیکاتور مک دی ترسیم اصولی سطوح حمایت و مقاومت به این لینک مراجعه کنید: آموزش اندیکاتور مک دی

تحلیل تکنیکال کلاسیک

تحلیل تکنیکال بویژه تحلیل تکنیکال کلاسیک یکی از بهترین و محبوب ترین روش های تحلیل بازار های مالی مانند بورس ایران ،ارز دیجیتال و بورس بین الملل(فارکس) است.

که ما در تحلیل تکنیکال با استفاده از سوابق قیمت و گذشته سهم درباره روند حرکت نمودار آن در آینده را پیش بینی میکنیم.

هرچند هیچ چیز در بورس قطعی و ۱۰۰٪ نیست اما با آموزش تحلیل تکنیکال و قطعا در کنار آن تمرین و تجربه می‌توان سودهای بسیاری با معامله‌گری از این روش بدست آورد. تحلیل تکنیکال روشی است که در آن رفتار سهامداران به شکل الگوهایی درآمده و با توجه به اینکه انسان‌ها در شرایط مشابه (پس از نزول و صعود قیمت ها) رفتار یکسان از خود نشان می‌دهند، با تحلیل تکنیکال می‌توانیم رفتار بعدی سهامداران را پیش‌بینی کنیم

یعنی ما با بررسی نمودار میتوانیم نقطه ورود مناسب ،نقطه خروج مناسب،زمان مورد نیاز برای ترسیم اصولی سطوح حمایت و مقاومت رسیدن به هدف،میزان ریسک آن معامله و همچنین حد ضرر و حد سود خود را پیش بینی نماییم و معاملات پر سودی را داشته باشیم.

از دیگر مزیت های این روش تحلیل در مقایسه با روش های تحلیل دیگر مانند تحلیل بنیادی و پرایس اکشن میتوان موارد زیر را عنوان کرد:

  1. صرف زمان کمی برای تحلیل هر سهم نیاز است.
  2. از نطر یادگیری بسیار ساده و قابل فهم بودن مطالب
  3. زمان یادگیری کوتاه تر
  4. توانایی تعیین حد ضرر و حد سود مناسب
  5. نیاز به چک کردن و بررسی روزانه اخبار ندارد.
  6. نیاز به اطلاعات و دانش قبلی ندارد.
  7. و از همه مهمتر مناسب برای همه بازار های مالی که نمودار قیمت زمان دارند . یعنی با یادگیری تحلیل تکنیکال میتوانید بازار بورس ایران ،ارزهای دیجیتال و بازار فارکس را نیز تحلیل کنید.

تفاوت تحلیل تکنیکال کلاسیک با تحلیل تکنیکال مدرن چیست؟

تحلیل تکنیکال را میتوان به دو دسته تقسیم بندی کرد تحلیل تکنیکال مدرن و تحلیل تکنیکال کلاسیک

در تحلیل تکنیکال کلاسیک بیشتر تمرکز بر روی اشکال هندسی و الگو ها و پترن های تکنیکال میباشد که بنیاد روانشناسی بسیار محکمی پشت آن ها وجود دارد و این موضوع موجب میشود خطای کمتری داشته باشد.

همچنین این روش تحلیل را میتوان مناسب برای بازار بورس ایران ،ارزهای دیجیتال و بازار فارکس دانست.

اما تحلیل تکنیکال مدرن با استفاده از آمار و ارقام و یا فرمول های ریاضی که به این فرمول ها اندیکاتور میگویند آینده بازار را پیش بینی میکند. در تحلیل تکنیکال مدرن ما نیاز به یک بازار استاندارد و ازاد داریم تا نمودار به آزادی مسیر خود را طی کند که عملا در بازار بورس ایران به دلیل دامنه نوسان که موجب کنترل قیمت میشود و همچنین ساعات تعطیلی زیاد این روش تحلیلی مناسب نمیباشد. ولی برای بازار های ارز دیجیتال و بورس بین الملل بسیار لازم و ضروری میباشد.

پس پیشنهاد میشود از تحلیل تکنیکال کلاسیک برای بازار بورس ایران استفاده کنید .

و برای بازار ارز های دیجیتال و بورس بین الملل از تحلیل تکنیکال مدرن و کلاسیک استفاده نماید تا بهترین پیش بینی را بتوانید داشته باشید.

فیلم آموزشی مبانی تحلیل تکنیکال توسط روح الله دهنوی

ساده ترین و کاربردی ترین تعریف تحلیل تکنیکال را می توان این گونه بیان کرد:

تحلیل تکنیکال، علمی است که با استفاده از نمودار قیمت و روش های اثبات شده، بیان می کند که در چه قیمتی، خرید و در چه قیمتی، فروش انجام دهیم. به عبارت دیگر، تحلیل تکنیکال تلاش می کند که مناسب ترین شرایط را برای ورود به معامله و خروج از آن، به تحلیل گران نشان دهد.

این علم، پتانسیل بسیار بالایی را برای پیش بینی حرکات قیمت دارد؛ به گونه ای که در شاخه های تخصصی آن، می توان در شرایطی خاص، حتی روند حرکتی چندین سال آینده را با احتمال نسبتا خوبی، پیش بینی کرد. این نکته قابل توجه است که علم تکنیکال، شاخه های زیادی دارد که هر کدام، دریایی از مفاهیم و روش ها هستند و به عبارتی، می توان گفت که وقتی وارد این عرصه می شویم، به یک دنیای بی کران قدم گذاشته ایم.

همچنین، یک تحلیل گر تکنیکال، می تواند صرفا با تکیه بر علم خود و یادگیری و تمرین مستمر، وارد بازارهای جهانی و شبانه روزی شود و با یک استراتژی خوب و نظم در معامله گری، در نهایت به یک روش معاملاتی قوی و سودآور برسد و در کنار شغل اصلی خود، یک کار خانگی در بازار مدنظر خود، داشته باشد.

حال این علم پر زرق و برق، مزایا و معایبی دارد که به آنها خواهیم پرداخت.

مزایای تحلیل تکنیکال

◼ تاریخچه قیمت به صورت نمودار: از آنجا که اولین و ضروری ترین ابزار برای یک تحلیل گر تکنیکال، نمودار قیمت است، تمام رفتار گذشته ی قیمت ها، در اختیار تحلیل گران تکنیکال به صورت تصویری قرار دارد.

◼ حجم معاملات گذشته و حال: یکی از نقاط قوت تحلیل تکنیکال، دسترسی به حجم معاملات است؛ به گونه ای که به تحلیل گر کمک می کند که تشخیص دهد چه زمانی خریداران ناگهانی افزایش می یابند و چه زمانی فروشندگان.

◼ سرعت بالا نسبت به سایر روش ها: با یک نگاه ساده به نمودار، خیلی از موارد به خودی خود آشکار می شوند و با دقت و صرف زمان نسبتا کمی، باقی موارد با اهمیت هم روی نمودار، خودشان را نشان می دهند. این در حالی است که سایر روش های تحلیلی، ممکن است ساعت ها برای یک تحلیل معمولی، وقت تحلیل گر را صرف کنند.

عدم نیاز به سطوح بالای علوم اقتصادی: تنها چیزی که برای یک تکنیکالیست لازم است، نمودار است؛ به این دلیل که او معتقد است تمامی عوامل تاثیرگذار بر قیمت، اثر خود را روی نمودار می گذارند و قابل درک هستند. به این جهت، این تحلیل گران، درگیر با مسائل خارج از بازار نیستند.

معایب تحلیل تکنیکال

◼ تمایل تحلیل گر: تحلیل تکنیکال، یک تحلیل ذهنی بوده و به همین دلیل، افکار و سلایق تحلیل گر، در تحلیل اثر خود را نشان می دهد. برای مثال، اگر تحلیل گر، نسبت به یک نمودار از قبل بدبین باشد، احتمالا اثری منفی را بر روی تحلیل او شاهد خواهیم بود و یا اگر یک تحلیل گر روی سهام یک شرکت، تعصب داشته باشد، به صو.رت ناخودآگاه، تمایل دارد که عوامل مثبتی که در نمودار وجود دارند را ببیند و بدون دقت زیاد، ممکن است عوامل منفی را نبیند یا حتی عمدا آنها را نادیده بگیرد.

◼ امکان تفاسیر مختلف: احتمالا زیاد دیده یا شنیده اید که دو تکنیکالیست، نظرات و حتی تحلیل متفاوتی با یکدیگر دارند که ممکن است هردو دلایل منطقی کافی را داشته باشند و این یکی از انتقادات اصلی به تحلیل تکنیکال محسوب می شود و ترسیم اصولی سطوح حمایت و مقاومت در نهایت، فقط صبر کردن نشان می دهد که کدام یک درست فکر می کرده است. تکنیکال به این دلیل که دارای استانداردهای جهانی است، علم محسوب می شود اما از این جهت که تفاسیر بسیار متفاوتی از دیدگاه های مختلف ایجاد می شود، عده ی زیادی را بر این باور ترغیب می کند که تکنیکال، بیشتر هنر است تا علم؛ بنابراین علاوه بر استفاده از روش های مختلف، سعی در درک انعطاف پذیری رفتار قیمت، باید از اولویت های تحلیل گر باشد.

در این دوره، تلاش شده است که فراگیران، با این علم بی کران به خوبی آشنا شوند و بیاموزند که چگونه در جهت معاملات منظم و اصولی، از آن استفاده کنند.

جلسه سیزدهم : حمایت و مقاومت

حمایت سطحی از قیمت است که تصور می‌شود در آن تقاضا آنقدر قوی باشد که از سقوط بیشتر قیمت جلوگیری کند. در سطح حمایت انتظار می‌رود خریداران به خرید راغب‌تر شوند و فروشندگان تمایل کمتری به فروش پیدا کنند.

خط حمایت خطی است که از اتصال و امتداد نقاط حمایت در یک راستا ایجاد می‌شود. این خط همیشه پایدار نمی‌ماند و شکسته شدن قیمت به زیر این خط نشان دهنده‌ی افزایش فشار فروشندگان است.

سقوط قیمت به زیر این سطح نشان‌دهنده یک تمایل جدید به فروش و / یا انگیزه‌ی کمتر برای خرید است.

شکست خط حمایت و کف‌های جدید قیمت نشان می‌دهد که فروشندگان توقعات خود را پائین آورده‌اند و حاضرند آن دارایی یا سهام را بازهم به قیمت‌های کمتری بفروشند.

بعلاوه خریداران تا زمانیکه قیمت‌ها به زیر خط حمایت و کمتر از کف قبلی سقوط نکند، ترغیب به خرید نخواهند شد. وقتی خط حمایت شکسته شود باید یک خط حمایت جدید در سطح پایین‌تری ایجاد شود.

مقاومت سطحی از قیمت است که تصور می‌شود در آن فروش آنقدر قوی باشد که از افزایش بیشتر قیمت جلوگیری کند. هنگامیکه قیمت بسمت سطح مقاومت بالا می‌رود، فروشندگان به فروش راغب‌تر شوند و خریداران تمایل کمتری به خرید پیدا کنند.

سطح مقاومتی در قیمت 17463 ریال

خط مقاومت خطی است از اتصال و امتداد نقاط مقاومت ایجاد می‌شود. این خط همیشه پایدار نمی‌ماند و افزایش قیمت به بالای این خط نشان‌دهنده‌ی بیشتر شدن تقاضا از عرضه است.

افزایش قیمت به بالای این سطح نشان دهنده‌ی یک تمایل جدید به خرید و / یا انگیزه‌ی کمتر برای فروش است.

شکست خط مقاومت و اوج‌های جدید قیمت نشان می‌دهد که خریداران توقعات خود را بالا برده‌اند و حاضرند باز هم آن دارایی یا سهام را در قیمت‌های بالاتر خریداری کنند.

بعلاوه فروشندگان تا زمانیکه قیمت‌ها به بالای خط مقاومت و بیش از اوج قبلی صعود نکنند ترغیب به فروش نخواهند شد. وقتی خط مقاومت شکسته شود باید یک خط مقاومت جدید در سطح بالاتری روی نمودار رسم شود.

مناطق و خطوط حمایت و مقاومت

13.7.نکات سطوح حمایت و مقاومت

♦ تعداد برخورد ها به سطح حمایت یا مقاومت بیان گر اعتبار این سطح می باشد. هرچه تعداد برخورد ها بیشتر باشد آن سطح از اعتبار بیشتری برخوردار است.

♦ در شکسته شدن حمایت یا مقاومت شدت و حجم معاملات بسیار مهم می باشد. هرچه قدر شکست با حجم بالایی باشد آن شکست اعتبار بشیتری خواهد داشت. یعنی وقتی حمایتی با صف فروش بالا شکسته می شود اعتبار بالاتری نسبت به حمایتی که با حجم پایین شکسته می شود دارد.

♦ اساس تشکیل الگو های قیمت بر مبنای حمایت و مقاومت ها می باشد.

تعیین و بررسی خطوط حمایت و مقاومت در معامله گری بسیار مهم می باشد سعی کنید در اولین قدم از تحلیل خود این خطوط را مشخص نمایید.

📉📈 تعریف ساده حدضرر یا حد توقف زیان این است که وقتی قیمت سهام به حدضرر تعیین شده رسید، سهام موردنظر را باید فروخت تا از ضرر بیشتر جلوگیری شود.

📉📈 باید توجه کنید که کم شدن سود هم نوعی ضرر است، بنابراین در زمانی که قیمت سهام بالا رفت، حدضرر را نیز باید متناسب با قیمت، افزایش داد.

13.9.نکته‌هایی اصولی در تعیین حد ضرر که باید همواره به یاد داشته باشید

هیچ قانون کلی برای تعیین حد ضرر وجود ندارد. اما برای تعیین این حد، نکته‌های قابل‌ توجهی وجود دارند که باید آنها را در نظر گرفت. مثلا می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1.حد ضرر یا حد توقف زیان به معنی آن است که وقتی کاهش قیمت سهام به حد مشخص و تعیین‌ شده‌ای رسید، باید آن را بفروشیم تا از ضرر بیشتر جلوگیری شود.

2.کم شدن سود هم نوعی ضرر است، بنابراین زمانی‌ که قیمت سهام بالا رفت حد ضرر را نیز باید متناسب با قیمت افزایش داد.

3.یکی از رایج‌ترین اشتباه‌ها تغییر حد ضرر بدون دلیل فنی و منطقی است. بدین ترتیب که با نزدیک شدن قیمت به حد ضرر، معامله‌گر اقدام به تغییر یا حذف آن می‌کند و منتظر کمتر شدن یا از بین رفتن زیان می‌ماند. با وجود اینکه ممکن است در مواردی این حرکت موجب جبران یا کمتر شدن زیان شود، اما در بلندمدت نتیجه‌ای جز از بین رفتن برنامه و استراتژی سرمایه‌گذاری نخواهد داشت.

4.حد ضرر نباید بیشتر از ۱۰ درصد مبلغ خرید باشد و این یعنی بیش از ۱۰ درصد ترسیم اصولی سطوح حمایت و مقاومت مبلغ خریدتان را نباید از دست دهید.

5.حد را نباید با فاصله خیلی زیاد یا خیلی کم از قیمت خرید قرار دهید.

6.اگر روند بازار و شاخص صعودی باشد بعد از رسیدن به حد سود بدون اینکه سهم را بفروشیم، فقط حد را تعریف می‌کنیم. ولی اگر روند بازار نزولی و شاخص در حال اصلاح باشد، باید بعد از رسیدن به حد سود، یا به‌ طور کامل از سهم خارج شویم یا اینکه بخشی از سهام را با سود فروخته و برای مابقی، حد ضرر شناور (trailing stop) را در نظر بگیریم.

7.در تعیین حد ضرر، دیدگاه زمانی یک سرمایه‌گذار بسیار اهمیت دارد. مثلا تعیین حد برای معامله‌های کوتاه مدت با تعیین حد برای معامله‌های بلند مدت متفاوت است.

8.در معاملات کوتاه‌مدت، حد ضرر را روی محدوده‌ حمایت در موج نزولی قبلی قرار دهید. (به شرطی که بین ۸ تا ۱۰ درصد باشد)

9.در خریدهای میان‌مدت و بلندمدت، حد ضرر را روی محدوده حمایتی معتبر تعیین کنید. (بین ۱۰ تا ۲۰ درصد پایین‌تر از قیمت خرید)

10.‌وقتی مقاومت یک سهم شکسته شد و قیمت سهم در بالای محدوده مقاومتی تثبیت گردید، حد را روی مقاومت شکسته شده که حالا به‌ عنوان حمایت عمل می‌کند، قرار دهید.

پولبک چیست؟

پولبک

افتن ناحیه ورود بهینه در کنار نقطه خروج مناسب و مدیریت سرمایه، سه رکن اصلی هر استراتژی معاملاتی محسوب می‌شوند. در واقع برای اغلب معامله‌گران بازار مالی و علی‌الخصوص تحلیل‌گران تکنیکال بسیار مهم است، که در بهترین نقطه ممکن اقدام به ورود کنند. با بررسی اجمالی چند موقعیت معاملاتی مختلف متوجه می‌شویم، که ناحیه و زمان ورود به معامله تأثیر چشم‌گیری در نحوه مدیریت سرمایه، کاهش مقدار حد زیان (پولی و زمانی) و چه بسا احتمال موفقیت موقعیت مذکور دارد. متخصصان تحلیل تکنیکال از روش‌های مختلف و متنوعی برای ورود و خروج از معاملات استفاده می‌کنند، که ورود بر اساس پولبک یکی از متداول‌ترین آن‌ها بوده و در این مطلب به تشریح این مفهوم از تحلیل نموداری می‌پردازیم.

پولبک به چه معنی است؟

این واژه از لحاظ لغوی به معنی عقب کشیدن یا قلاب است. پولبک در نمودار به حرکت بازگشتی ناگهانی قیمت بعد از شکست یک سطح نموداری ثابت (استاتیک) یا پویا (دینامیک) اطلاق شده و اصطلاحاً به عنوان «بوسه خداحافظی» قیمت با سطح مذکور در نظر گرفته می‌شود؛ زیرا اگر روند بازار قدرت کافی داشته باشد، این برخورد آخرین تلاقی قیمت و ناحیه مذکور بوده و در ادامه بازار به سمت سطوح بالاتر یا پایین‌تر حرکت می‌کند. پولبک و قانون تبدیل سطوح (حمایت به مقاومت و بالعکس) همواره به عنوان دو مفهوم تکنیکالی مکمل و مرتبط توسط تحلیل‌گران فنی به‌کار برده می‌شوند. در واقع اگر به کارایی قانون تبدیل سطوح اعتقادی نداشته باشیم، معامله‌گری بر اساس پولبک‌ها عملاً مفهومی ندارد.

ارتباط پولبک و شکست

برخی از معامله‌گران مبتدی صرفاً با مشاهده عبور قیمت از یک سطح حمایت یا مقاومتی، سریعاً به قصد ورود در پولبک اقدام به سفارش‌گذاری کرده و در اغلب اوقات با موقعیت‌های معاملاتی زیان‌ده مواجه می‌شوند؛ زیرا اصل اساسی معامله‌گری بر اساس سطوح یعنی شکست قطعی قیمت را نادیده گرفته‌اند. در چنین شرایطی پس از بسته شدن کندل متوجه می‌شویم، که در خلال یک ساختار شکست کاذب وارد بازار شده‌ایم. به طور کلی برای معامله‌گری بر اساس بازگشت قیمت یا پولبک، در ابتدا باید قادر به ترسیم صحیح سطوح موجود در نمودار قیمت بوده و هم‌چنین نسبت به اصول تشخیص شکست قطعی سطوح مذکور تسلط کافی داشته باشید.

دلیل وقوع پولبک چیست؟

فلسفه ایجاد پولبک یا بازگشت قیمت مربوط به قانون عرضه و تقاضا است. به طور مثال حین شکست صعودی یک سطح قیمتی بسیاری از معامله‌گران به امید فروش سهام (یا هر نوع دارایی دیگری) در سطوح بالاتر اقدام به خرید می‌کنند. پس از وقوع شکست برخی از نوسان‌گیران اقدام به خروج نموده و سایرین نیز فعلاً حاضر به پرداخت بهای بالاتر برای خرید این سهم نیستند، اما کماکان نسبت به آینده دیدگاه صعودی دارند. در نتیجه قیمت شروع به افت می‌کند. در شرایطی که صرفاً پولبک داریم و معامله‌گران جدید آماده ورود به بازار هستند؛ پس از یک بازگشت قیمتی کوچک و با مدت زمان کوتاه یا نهایتاً یک فاز خنثی بازار مجدداً روند قبلی را از سر می‌گیرد. اما حین وقوع حرکات اصلاحی یا تغییر روند شرایط متفاوت بوده و مجموعه این ساختار نموداری (شامل شکست و پولبک) می‌تواند، به عنوان یک الگوی شکست ناموفق تلقی شود.

بررسی انواع پولبک در بازار بورس

سه نوع کلی پولبک وجود دارد که عبارت است از:

• پولبک عادی (Normal Pullback)

پولبک نوع عادی، همان حالتی است که اکثر اوقات قابل‌مشاهده است. به‌صورت خیلی ساده در این نوع پولبک، قیمت به سطح مقاومت یا حمایت خود برخورد می‌کند و مجدد به حرکتش ادامه می‌دهد.

• پولبک خارجی (Outside Pullbak)

در این حالت از پولبک، همان‌طور که در تصویر نیز مشاهده می‌کنید، قیمت سهم قبل از رسیدن به سطح حمایت یا مقاومت، مسیر اصلی خود را در پیش می‌گیرد و به حرکت ادامه می‌دهد. این نوع پولبک نشان‌دهنده بالا بودن تقاضا برای سهم در حالت‌های صعودی (و بالعکس در حالت‌های نزولی) است. در صورت مشاهده این نوع پولبک احتمال صعود قیمت در حالت صعودی بالا خواهد بود.

• پولبک داخلی (Inside Pullback)

ازآنجایی‌که این نوع پولبک می‌تواند نشان‌دهنده سردرگمی معامله‌گر در جهت نمودار باشد، ریسک زیادی به همراه دارد. به‌عنوان‌مثال در نمودار پایین می‌بینید که قیمت مقاومت را رد کرده و سپس به سمت پایین آمده و مجدد رشد کرده است. اگر قدرت تصمیم خریداران قاطعانه‌تر بود، این اتفاق نمی‌افتاد و قیمت سهم بعد از برخورد به مقاومت رشد خود را ادامه می‌داد.

آیا همیشه باید منتظر پولبک باشیم؟

بر اساس تحقیقات (بک و فوروارد تست) انجام شده روی داده‌های قیمتی توسط یک معامله‌گر موفق به نام توماس بولکوفسکی حدوداً بیش از ۵۰ درصد شکست‌های قیمتی منجر به پولبک می‌شوند. البته نحوه انجام تست‌ها، بازار و نماد مورد بررسی، تایم‌فریم، ابزار تحلیلی مورد استفاده و طرز تفکر معاملاتی فرد در نتایج تحقیق تأثیرگذارند. به هر حال با درنظر گرفتن آمار یا مبانی تحلیل تکنیکال به این نتیجه می‌رسیم، که نباید با مشاهده هر شکست قیمت انتظار پولبک داشته باشیم! در واقع باید پولبک‌ را نوعی ساختار نموداری درنظر بگیریم، که بعد از ایجاد هر شکست قیمتی صرفاً امکان وقوع آن وجود دارد.

آیا پولبک ها دقیقاً روی سطوح نموداری ایجاد می شوند؟

بسیاری از معامله‌گران انتظار دارند، که حین پولبک قیمت دقیقاً به سطح قبلی بازگشته و بدون ذره‌ای جابه‌جایی به حرکت در جهت روند اصلی ادامه دهد. این در حالی است، که اساساً در محیط بازارهای مالی و ابزار تحلیل هیچ قطعیتی وجود ندارد. اگر به اندازه کافی با تحلیل تکنیکال و نمودارهای مختلف آشنایی داشته باشید؛ حتماً شرایطی را که قیمت پیش از رسیدن به سطح قبلی و از نزدیکی آن یا پس از کمی پیش‌روی در سطح مذکور به مسیر اصلی خود بازگشته را تجربه کرده‌اید. تعدد این موارد غیرقابل انکار بوده و علی‌الخصوص در بازارهای پرنوسان بیشتر درگیر چنین وضعیتی خواهیم بود. راهکار منطقی برای رفع این مشکلات این است؛ که همواره سطوح قیمت را با توجه به تجربیات شخصی و شرایط نماد (یا بازار) به صورت یک ناحیه درنظر بگیریم، تا به بهترین نحو امکان استفاده از فرصت‌های معاملاتی را داشته باشیم.

اصلاح قیمت چیست؟

اصلاح یعنی اینکه سهمی در حال صعود یا نزول است ولی این سهم همیشه نزول یا صعود نمی‌کند بلکه وسط کار یک اصلاح انجام می‌دهد.

مثلا سهم از قیمت 200 تومان به 150 تومان رسیده و بعد یک موج مثبت در نمودار آن شکل می‌گیرد و تا 170 رشد می‌کند، بعد دوباره نزول کرده و افت سهم از 150 به 170 اصلاح سهم در روند نزولی نام دارد.

از طرف دیگر سهمی در حال رشد است، مثلا از 200 تومان به 300 تومان رسیده و به خاطر جو روانی بازار و مقاومت‌ها و اینکه معمولا هیچ موقع صعودها شارپ نخواهند بود استراحتی می‌کند و مثلا تا قیمت 250 تومان پایین می‌آید که به این حالت اصلاح در صعود گفته می‌شود.

در حالت کلی سهم به صورت شارپ صعود و یا نزول نمی‌کند و معمولا بصورت پلکانی بالا یا پایین می‌رود.

تفاوت پولبک و اصلاح قیمت

علیرغم شباهت رفتاری یا ظاهری، میان پولبک و اصلاح قیمت تفاوت‌های آشکاری وجود دارد. اصلاح‌ها جزئی از امواج روندی هستند، که در میانه روند به دلیل تحرکات معامله‌گران کوتاه یا میان‌مدتی ایجاد شده و پس از مدتی با تجدید قوای معامله‌گران حامی روند (در صورتی که روند به انتها نرسیده باشد) این حرکات پایان می‌یابند. تحرکات اصلاحی با پولبک‌ها متفاوتند، زیرا در جریان یک فاز اصلاحی شاید چندین سطح شکسته شده و عملاً تعدادی پولبک ناموفق داشته باشیم. به طور کلی پولبک را شرایطی درنظر بگیرید، که بازار یک شکست موفق انجام داده و منتظر بازگشت قیمت به ناحیه قبلی هستیم. در صورتی که بازگشت قیمت ناموفق بوده و سطوح پی‌درپی شکسته شوند، بازار دچار فاز اصلاحی و در ادامه تغییر روند خواهد شد. در مورد اندازه حرکات بازگشتی نیز ملاک خاص و دقیقی وجود ندارد، زیرا مقدار بازگشت قیمت در جریان پولبک به شرایط نماد، متوسط نوسانات بازار و میزان فاصله نقطه بسته شدن مربوط به کندل شکست از سطح مذکور مرتبط است.

نتایج تحقیقات توماس بولکوفسکی ( معامله گر موفق ) درباره پولبک

1- بیش از ۵۸ درصد روندها بعد از شکست حمایت‌ها یا مقاومت‌های معتبرشان به نقاط شکست پولبک می‌کنند.

2- پولبک‌های معتبر به صورت معمول در زمانی کمتر از ۳۰ روز شکل گرفته و تکمیل می‌شوند.

3- در بیش از ۶۶ درصد موارد، روندهایی که با حجم معاملات چشم گیری نسبت به میانگین سی روز گذشته حمایت‌ها یا مقاومت‌های خود را شکسته بودند پولبک‌های قدرتمندی را تشکیل می‌دهند.

لذا می‌توان ادعا کرد که روندها زمانی که حمایت‌ها و یا مقاومت‌ها را با حجم چشم گیری می‌شکنند علاقه زیادی به پول بک دارند.

4- اگر روند قبل از شکست مقاومت خود سه روز متوالی قیمت پایانی کمتر از قیمت پایانی روز قبل داشته باشد احتمال شکل‌گیری پول بک بعد از شکست (منطقه حمایتی) به طور چشم‌گیری کاهش می‌یابد.

همچنین در صورتی که قبل از عبور از مقاومت‌ها سه روز متوالی قیمت پایانی بالاتر از قیمت روز گذشته باشد احتمال شکل گیری پولبک کاهش میابد.

5- برخلاف تصور عموم پولبک نباید حتما بازگشت به نقطه شکست باشد بلکه نفوذ ترسیم اصولی سطوح حمایت و مقاومت حداکثر دو روزه در محدوده نقطه شکست قابل پذیرش هست.

6- روندها علاقه دارند شش روز بعد از شکست مرحله اول پولبک رو به اتمام برسانند و مرحله دوم پولبک را در طی یازده روز به پایان ببرند.

نکته مهم :شکست یک حمایت یا مقاومت و تکمیل پول بک لزوما به معنی ادامه روند قبلی نیست.

بررسی هزاران نمودار توسط استاد بولکوفسکی نشان می‌دهد ۴۷ درصد (کمتر از نیمی) از روندها بعد از تکمیل پولبک روند قبلی خود را پی‌گیری می‌کنند در حالی که ۵۳ درصد روندها بعد از پولبک، با قدرت روند قبلی را از دست داده یا رفتارهایی خلاف انتظار انجام می‌دهند.

آقای بولکوفسکی پیشنهاد می‌کند بعد از پولبک به نقطه شکست برای نظر دادن در مورد این که آیا روند قبل از شکست پی‌گیری می‌شود یا نه. اجازه بدهید روند از محدوده پولبک در جهت روند قبل از شکست به طور کامل خارج بشود و بعد نظر بدهید.

انواع استراتژی‌های معاملاتی پولبک

ماهیت معامله‌گری بر اساس پولبک‌ها در ابزار مختلف تکنیکالی یکسان است، زیرا در این روش صرفاً به دنبال ورود در حرکات بازگشتی پس از شکست سطوح قیمتی هستیم. ابزار نموداری مختلفی برای این روش معاملاتی وجود دارند، که در این بخش بر اساس مثال‌های واقعی از بازار سهام تهران به ذکر متداول‌ترین آن‌ها می‌پردازیم.

۱- پولبک به سطوح حمایت و مقاومت

در نمودار نماد میدکو مشاهده می‌کنیم، که قیمت پس از شکست قاطعانه سقف قبلی خود یک پولبک کاملاً ایده‌آل به این ناحیه داشته است. با استناد به قانون تبدیل سطوح و با ورود مجدد خریداران در این ناحیه، بازار روند صعودی خود را بدون هیچ تعللی از سر می‌گیرد.

۲- پولبک به خطوط روند

تصویر زیر مثال واقعی از پولبک‌های غیر ایده‌آل است. نمودار شرکت خودروسازی زامیاد شامل دو پولبک به خط روند سقف شکسته شده با شرایط متفاوت می‌باشد. در بازگشت اولیه معامله‌گران عجول‌تر وارد بازار شده و پس از مدتی تجمیع قوا به واسطه نفوذ نزولی در خط روند، بازار به فاز صعودی باز می‌گردد. اما در جریان دومین بازگشت، بازار به مدت کوتاهی در حالت خنثی قرار گرفته و سپس قیمت‌ها افزایش می‌یابند.

۳- پولبک به سطوح فیبوناچی بازگشتی

نمودار سهم شرکت کشتیرانی ایران حاوی دو نکته مهم است:

  • هر سطح نموداری برای معامله با پولبک‌ها و ایجاد بازگشت در قیمت مناسب نیست. مثلاً در این تصویر مشاهده می‌کنیم، که در سطح ۲۳ درصد هیچ تحرک صعودی وجود نداشته است؛ اما با رسیدن به سطح ۳۸ درصد شاهد ورود خریداران و بازگشت ایده‌آل قیمت با کمترین ریسک ورود به معامله هستیم.
  • به ساختار کندل‌ها در سطح ۳۸ درصد توجه کنید. تشکیل یک ساختار بازگشتی کندلی صعودی در یکی از سطوح مهم فیبوناچی می‌تواند، یک فرصت ورود مطمئن و قدرتمند باشد. بنابراین نباید حین معامله‌گری با پولبک‌ها از توجه به سایر گواه‌های معاملاتی غافل شویم!

۴- پولبک به میانگین‌های متحرک

معامله‌گری با استفاده از بازگشت قیمت به میانگین‌های متحرک شاید ساده‌ترین ترسیم اصولی سطوح حمایت و مقاومت روش استفاده از فرصت‌های معاملاتی مبتنی بر پولبک باشد. تصویر زیر مربوط به نمودار قیمت شرکت فولاد مبارکه اصفهان با استفاده از میانگین متحرک ساده ۲۲ روزه (این عدد حداکثر روزهای کاری بازار سهام ایران در یک ماه می‌باشد) است. با بررسی اجمالی نمودار متوجه می‌شویم؛ که حرکات بازگشتی به ترسیم اصولی سطوح حمایت و مقاومت میانگین در جریان روند صعودی تقریباً بهترین و کم‌ریسک‌ترین موقعیت‌های ممکن بوده‌اند.

سخن آخر

به‌طورکلی زمانی که یک سطح شکسته می‌شود، معمولاً بعد از آن شاهد یک حرکت برگشتی به آن سطح خواهیم بود که به این حرکت «پولبک» گفته می‌شود.
پولبک زمانی دارای اعتبار بیشتری است که محدوده حمایت و مقاومت شکسته شده با یک حجم بالا شکسته شود و معمولاً باید دو الی سه برابر میانگین یک هفته گذشته باشد. حال فرض کنید اگر محدوده حمایتی یا مقاومتی پرقدرت شکسته شود و در چند روز پس از آن شاهد این باشیم که قیمت پایانی روز جاری کمتر از روز قبل باشد. در این صورت احتمال پولبک پایین است؛ چراکه احتمال فروش قوی در بازار و همچنین نبود تقاضای کافی در سهم وجود دارد. اکثر سرمایه گذاران فکر می‌کنند که پولبک حتماً باید بازگشتی به نقطه شکست باشد، در صورتی که در بازار کمتر شاهد این موضوع هستیم و عمدتاً پولبک به محدوده شکست تکمیل نمی‌گردد.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا