استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟

استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟
بکتست گرفتن (به انگلیسی Backtesting) میتواند یکی از قدمهای مهم در بهینهسازی عملکرد شما در بازارهای مالی باشد.
چه معاملهگر ارز دیجیتال باشید و چه در خرید و فروش سهام فعال باشید، بکتست گرفتن به شما در تشخیص سودآور بودن ایدهها و استراتژیهای معاملهگری کمک میکند.
- اما بکتست گرفتن به چه معناست و چگونه باید انجام شود؟
- در بکتست گرفتن چه نکاتی را باید در نظر داشت؟
- آیا بکتست گرفتن مشابه معاملات کاغذی است؟
معرفی
بکتست گرفتن را میتوان یک ابزار دانست که برای شما (به عنوان معاملهگر یا سرمایهگذار) در حین کاوش و بررسی بازارها و استراتژیها مفید خواهد بود.
فرض کنید پس از یادگیری تحلیل تکنیکال و کسب تجربه، قصد دارید یک استراتژی برای معاملاتتان مشخص کنید. بکتست به شما بازخوردهای ارزشمندی براساس دادهها میدهد و متوجه میشوید که آیا ایدهها و روشهایتان معتبر و قابل اطمینان هستند یا خیر.
صرفنظر از طبقه دارایی که معامله میکنید، بکتست گرفتن نیاز به این ندارد مبالغی که با زحمت بدست آوردهاید را به خطر بیندازید. با استفاده از یک نرمافزار برای بکتست در محیطی شبیهسازی شده، میتوانید یک رویکرد خاص نسبت به بازار را بسنجید و بهینه کنید.
بکتست گرفتن چیست؟
در بازارهای مالی، بکتست گرفتن برای تشخیص قابل اتکا بودن و سودآوری یک استراتژی معاملاتی و سرمایهگذاری با استفاده از دادههای تاریخی است.
به عبارت دیگر در بکتست، از دادههای تاریخی برای مشاهده اینکه یک استراتژی چه عملکردی خواهد داشت استفاده میشود.
اگر در بکتست نتایج خوبی بدست آید، سرمایهگذار یا معاملهگر میتواند استراتژی تست شده را در محیط واقعی (بازار) اعمال کند.
اما منظور ما از “نتایج خوب” چیست؟
هدف بکتست، تحلیل ریسک و پتانسیل سودآوری یک استراتژی خاص است. استراتژی سرمایهگذاری میتواند براساس بازخوردهای آماری بدست آمده بهینه شده و بهبود یابد تا نتایج احتمالی به حداکثر برسد.
یک بکتست که به خوبی اجرا شده باشد میتواند به معاملهگر اطمینان دهد که دستکم استراتژی موردنظر برای پیادهسازی در محیط واقعی معاملات، قابلیت اتکای حداقلی را داراست.
یک پلتفرم یا ابزار برای بکتست میتواند در تشخیص قابل اتکا و سودآور بودن یک استراتژی بسیار مفید باشد. اگر نتایج بکتست نشاندهنده عملکرد پایین و نامطلوب بود، استراتژی موردنظر میتواند بطور کلی نادیده گرفته شود یا تغییراتی در آن اعمال شود.
با این حال، باید شرایط بازاری که در آن تست صورت میگیرد در نظر گرفته شود. در نظر بگیرید که بکتست از یک استراتژی یکسان در شرایط مختلف بازار میتواند نتایج بسیار متفاوت و متناقض داشته باشد.
اگر در سطح حرفهای معامله میکنید، بکتست گرفتن از کلیه استراتژیها کاملا لازم و حیاتی است، مخصوصا اگر استراتژیهای معاملات الگورتیمی در کار باشد.
روش بکتست گرفتن
فرضیه بنیادی بکتست گرفتن این است که یک استراتژیهای کارا در گذشته، میتواند برای آینده نیز سودآور باشد.
با این حال، بدست آوردن این نتیجه به مهارت و دقت بالایی نیاز دارد.
استراتژی خاصی که در شرایط خاصی از بازار در گذشته عملکرد خوبی داشته، میتواند در شرایط دیگر بازار زیانده شود.
همچنین بکتست گرفتن با دادههای تاریخی گمراهکننده میتواند نتایج ایدهآلی به همراه نداشته باشد.
به همین خاطر یافتن یک نمونه دوره مناسب برای بکتست گرفتن که شرایط فعلی بازار را منعکس میکند بسیار حیاتی است. اینکار میتواند گاهی اوقات بسیار مشکل باشد، زیرا بازارها همواره تغییر میکنند.
قبل از اینکه تصمیم بگیرید از یک استراتژی معاملاتی بکتست بگیرید، مشخص کنید قرار است به چه اطلاعاتی دست یابید.
- چه چیزهایی باعث خواهد شد استراتژی را قابل اتکا بدانید؟
- چه چیزی باعث باطل شدن فرضیات شما خواهد شد؟
اگر چنین چیزهایی را قبل از شروع بکتست بدانید، وجود تعصب و تورش از نتایج استنباطشده دورتر خواهند بود.
در بکتست گرفتن باید هزینههای معاملات و هزینههای واریز و برداشت (مخصوصا در بازار ارز دیجیتال) و سایر هزینههای احتمالی را در نظر بگیرید.
همچنین باید در نظر داشت دسترسی به نرمافزارهای بکتست و دسترسی به برخی دادههای تاریخی بازار ممکن است هزینه داشته باشد.استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟
در ذهن داشته باشید که بکتست گرفتن مانند تحلیل تکنیکال و تحلیل نموداری است و هیچ تضمینی وجود ندارد که همان نتایجی که در بکتست گرفتید را در بازار واقعی کسب کنید.
حتی اگر نتایج فوقالعادهای در بکتست بدست آوردید، تضمینی وجود ندارد پیادهسازی استراتژیتان در بازار نتیجهی دلخواه را به همراه داشته باشد.
مثالی از بکتست گرفتن
قرار است یک مثال بسیار ساده و ابتدایی از بکتست ارائه دهیم.
میخواهیم یک استراتژی خرید بلندمدت بیتکوین را تست کنیم.
ایده معاملاتی استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ ما به این ترتیب است:
زمانی که قیمت بیتکوین برای اولین هفته، بالاتر از میانگین متحرک 20 هفتهای بسته شد خرید انجام گیرد.
زمانی که قیمت بیتکوین برای اولین هفته، پایینتر از میانگین متحرک 20 هفتهای بسته شد فروش انجام گیرد.
این استراتژی فقط چند سیگنال (پیشنهاد معامله) در طول یکسال تولید میکند.
بیاید به دورهای که از سال 2019 آغاز میشود نگاه کنیم:
در تصویر بالا نمودار هفتگی بیتکوین از ابتدای 2019 را میبینید.
این استراتژی ما در دورهای استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ که آنرا سنجیدهایم 5 سیگنال ارائه داده است:
- خرید بیتکوین در قیمت حدود 4000 دلار
- فروش بیتکوین در قیمت حدود 8000 دلار
- خرید بیتکوین در قیمت حدود 8500 دلار
- فروش بیتکوین در قیمت حدود 8000 دلار
- خرید بیتکوین در قیمت حدود 9000 دلار
با انجام این بکتست ساده به این نتیجه میرسیم استراتژی ما در دوره زمانی ذکر شده سودآور بوده است.
اما آیا تضمینی وجود دارد این استراتژی در آینده نیز سودآور باشد؟ نه! این بکتست را فقط باید به عنوان یک معیار تقریبی در نظر گرفت.
در نظر بگیرید ما فقط دادههای کمتر از دو سال را بررسی کردیم. اگر قرار بود ما این استراتژی را به یک استراتژی قابلانجام و پیادهسازی تبدیل کنیم، میبایست بازه زمانی طولانیتر را با پرایساکشن بیشتر تست میکردیم.
با این حال، این بکتست نشاندهنده یک شروع امیدوارکننده است. زیرا ایده اولیه ما به نظر میرسد قابل اتکا باشد و احتمالا بتوان از طریق بهبود آن یک استراتژی سرمایهگذاری مناسب و سودآور ایجاد استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ کرد.
شاید بتوان به استراتژی سادهای که اشاره کردیم یک اندیکاتور تکنیکال نیز افزود تا سیگنالهای قابلاطمینانتری بدست آید.
در ادامه، این تغییرات بستگی به ایدههای هر فرد، تجربیات و میزان ریسکپذیریاش دارد.
بکتست گرفتن و معاملات کاغذی
اکنون یک دید کلی از شیوه کارکرد بکتست داریم و مثالی از شیوه تست یک استراتژی سرمایهگذاری ساده را نیز عنوان کردیم.
همچنین اشاره کردیم که حتی بهترین عملکردی که در بکتست گرفتید نیز تضمینکننده نتایجی که در آینده در بازار میگیرید نیست.
اکنون چگونه میتوانیم یک استراتژی که از آن بکتست گرفتهایم را برای شرایط فعلی بازار بهینه کنیم؟
میتوانیم استراتژی را در بازار واقعی بکار بیریم، بدون اینکه سرمایهمان را به خطر بیندازیم. اینکار با استفاده از معاملات کاغذی شدنی است.
معاملات کاغذی با نام تست عملکرد در آینده (forward performance testing) نیز شناخته میشود.
معاملات کاغذی در واقع شبیهسازی معاملات با استفاده از یک استراتژی از قبل تعیین شده است.
این نوع معاملات، به این خاطر معاملات کاغذی نامیده شده چون علاوه بر مکتوب شدن معاملات، هیچ مبلغ واقعی وارد بازار نمیشود.
معاملات کاغذی به شما امکان میدهد قبل از اینکه یک استراتژی بکتست شده را در بازار بکار ببرید یک قدم دیگر برای بهبود آن فرصت داشته باشید.
مقصود از معاملات کاغذی، تست استراتژی بطور کامل و یافتن نقایص احتمالی آن است. بنابراین اگر استراتژی یک چیز از شما خواست، باید آنرا انجام دهید و دچار تعصب نشوید.
نباید فقط سیگنالهای معاملاتی که ظاهر خوبی دارند را با تعصب شخصیتان انتخاب کنید، زیرا در این صورت تست انجام شده برای استراتژیتان معتبر نخواهد بود.
بکتست دستی در مقابل اتوماتیک
بکتست دستی یعنی اینکه نمودارها و دادههای تاریخی را تحلیل و بررسی کنید و بطور دستی معاملات را براساس استراتژی انجام دهید.
بکتست اتوماتیک همین فرایند را طی میکند با این تفاوت که کارها با استفاده از نرمافزارها و کدها بطور اتوماتیک انجام میشود. (مثلا با استفاده از زبانهای برنامهنویسی Python و یا نرمافزار مخصوص بکتست)
بسیاری از معاملهگران حرفهای از شیتهای اکسل یا گوگل برای ارزیابی عملکرد یک استراتژی استفاده میکنند. این اسناد میتوانند به عنوان گزارشات تست استراتژیها عمل کنند.
این صفحات میتوانند شامل همه نوع اطلاعات باشند، از جمله پلتفرم معاملاتی، طبقه دارایی، دوره زمانی معامله، تعداد معاملات سودده و زیانده، نسبت شارپ، سود خالص و…
سخن آخر
بسیاری از معاملهگران و سرمایهگذاران حرفهای برای سنجش ایدهها و استراتژیهایشان به میزان زیادی بکتست انجام میدهند. این کار یکی از اساسیترین ابزارها برای معاملهگران الگوریتمی است.
با این حال، تفسیر نتایج بکتست به دقت و ظرافت زیادی نیاز دارد. بسیاری از مواقع معاملهگران تعصبات و سوگیریهای شخصیشان را وارد فرایند میکنند که باعث میشود بکتست مورد نظر از اعتبار و اطمینان کمی برخوردار شود.
بکتست گرفتن به تنهایی باعث نمیشود یک استراتژی معاملاتی را بطور کامل قابل اتکا بدانیم. بکتست گرفتن صرفا برای کمک به سنجش قابل اتکا بودن ایدههاست.
استراتژی سرمایهگذاری در سال ۱۴۰۰
دهه ۹۰ دارای ویژگیهایی است که سبب شده این دهه تبدیل به نقطه عطفی در اقتصاد ایران شود؛ نقطه عطفی که اگر به خوبی شناخته نشود و تدابیر لازم اندیشیده نشود، میتواند آغازی باشد بر افول اقتصاد ایران و اگر این تدابیر و اصلاحات به خوبی انجام شود میتواند شروعی باشد بر رشد پایدار و خروج از مشکلات اقتصادی.
مشکلات اقتصاد ایران در دهه ۹۰ به خصوص در سه سال اخیر تشدید شدند و اکنون مردم، فعالان اقتصادی، کسب و کارها و با مشکلات عدیدهای مواجه هستند. با توجه به شرايط فعلی، موضوع كسب سود و حفظ ارزش سرمايه از اهميت خاصی برخوردار است. اين موضوع در سال 1400 اهميت ويژهای دارد؛ سالی كه در آن تغییرات اساسی در پارامترهای سیاسی و اقتصادی همچون انتخابات ریاست جمهوری، احیای برجام، استمرار کرونا و … و تغییر فرصتهای سرمایهگذاری قابل پیشبینی است.
بر این اساس تصمیم بر این شده است که در همایشی جامع و کاربردی به بررسی چشمانداز اقتصاد ایران و بازارهای مختلف با توجه به روند سالهای اخیر پرداخته شود. در این همایش 2 روزه، شركتكنندگان با نقطه نظرهای كارشناسی در خصوص تحلیل شرایط فعلی حاکم بر اقتصاد ایران و فرصتهای سرمایهگذاری در حوزههای مسکن، طلا، ارز، بازار سرمایه، بازار رمزارزها و … آشنا خواهند شد.
مخاطبان همایش اقتصاد ایران
فعالان اقتصادی و سرمایهگذران بازارهای مالی و کالایی
مدیران و کارشناسان شرکتهای خصوصی
مدیران و کارشناسان وزارتخانهها و سازمانهای دولتی
مدیران و کارشناسان بانکها و مؤسسات اعتباری و سایر مدیران فعال در بازار پول
مدیران و کارشناسان مدیران شرکتهای فعال در بازار سرمایه و بیمه
علاقمندان به مباحث سرمایهگذاری و تحلیل وضعیت اقتصاد ایران
محورهای همایش اقتصاد ایران
محورهای اصلی همایش
تحلیل وضعیت اقتصاد کلان ایران در سالهای اخیر
چشمانداز عمومی اقتصاد ایران در سال 1400
فرصتها و چالشهای سرمایهگذاری پیشرو
آخرین تحولات سیاست خارجی و بازگشت به برجام و تأثیرات آن بر اقتصاد ایران
محورهای سخنرانیها
بررسی تأثیرات کلی کرونا بر اقتصاد جهان و چشمانداز اقتصاد پساکرونا
تحلیل شرایط اقتصاد کلان کشور در دهه 90 و سناریوهای پیشروی آن
تحلیل شرایط سیاسی کشور در آستانه انتخابات و تأثیرات اقتصادی پیروزی هر یک از جریانهای سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری
بررسی آخرین تحولات سیاست خارجی و شرایط بینالملل و تأثیرات آن بر اقتصاد ایران
بررسی تحولات بازار سرمایه و چشمانداز آن در سال 1400
بررسی روند بهای جهانی طلا در سال ۲۰۲۰ و چشمانداز آن در بازارهای داخلی
بررسی عوامل تأثیرگذار بر بازار ارز و پیشبینی چشمانداز آن در سال 1400
تحلیل بازار رمزارزها در سال 2020 و پیشبینی روند آتی این بازار
تحلیل طولانیترین دوره تورمی مسکن (1397-1399) و چشمانداز آتی این بازار
بررسی بازار خودرو و فرصتهای سرمایهگذاری در آن
برنامه همایش اقتصاد ایران
برنامه روز اول (9 سخنران)
ارائه آغازین مدیرعامل گروه مالی شریف (20 تا 30 دقیقه)
ارائه سخنران کلیدی (دکتر حسین عبده تبریزی) (30 تا 40 دقیقه)
پنج ارائه در راستای موضوعات همایش (30 تا 40 دقیقه)
پرسش و پاسخ با حضور دو کارشناس اقتصادی (60 تا 90 دقیقه)
برنامه روز دوم (8 سخنران)
ارائه آغازین (مرور مطالب روز قبل) (20 تا 30 دقیقه)
پنج ارائه در راستای موضوعات همایش (30 تا 40 دقیقه)
پرسش و پاسخ با حضور دو کارشناس بازارهای مالی (45 تا 60 دقیقه)
خدمات جانبی همایش اقتصاد ایران
ارائه فیلم کامل همایش به تمام شرکتکنندگان
عضویت در گروه تلگرامی همایش
اعطای گواهینامه شرکت در همایش
عضویت در باشگاه مشتریان گروه مالی شریف و بهرهمندی از خدمات مادی و معنوی آن
ویژگیهای برجسته همایش
حضور سخنرانان با دانش و تجربه بالا
ارائه تحلیلهای به روز و کاربردی در حوزههای بازارهای پول و سرمایه
برگزاری در دو روز و در قالب 12 سخنرانی
برگزاری دو پنل در قالب پرسش و پاسخ در پایان هر روز
برگزاری در سالن آمفیتئاتر و پخش آنلاین رویداد توسط تیم فیلمبرداری حرفهای
ارائه مدرک معتبر به شرکتکنندگان
ارائه فیلم ضبط شده همایش به شرکتکنندگان
بک تست (Backtesting)، و فوروارد تست (forward testing) چیست؟
شناخت و پیش بینی روند بازار، یکی از جذاب ترین و مهم ترین وظایف تریدر هاست. بک تست و فوروارد تست، هر دو، روش هایی مناسب برای تخمین بازارند.
آیا فکر می کنید که ایده های خوبی در مورد بازار دارید اما نمی دانید چگونه این ایده ها را بدون به خطر انداختن سرمایه تان پیاده سازی کنید؟ دانستن نحوه ی بک تست استراتژی های ترید، حکم آب و نان را برای یک تریدر هدفمند دارد.
فرضیه ی اصلی بک تست بر پایه ی این اصل است که آنچه در گذشته کارآمد بوده، در آینده نیز کارآمد خواهد بود. به یاد داشته باشید که این مسئله بسیار حساس می باشد. فرآیندی که در یک وضعیت خاص بازار سودآور بوده است، میتواند در وضعیتی دیگر منجر به شکست شود. اما خودتان چگونه میتوانید این فرآیند را پیش ببرید؟ و چگونه باید به ارزیابی آن بپردازید؟ یک بک تست ساده چگونه است؟ آیا بک تست مشابه با پیپر تریدینگ (paper trading) است؟ بیایید با هم نگاهی به یک فرآیند ساده ی بک تست بیندازیم.
آنچه در این مطلب می خوانیم ☜
مقدمه
بک تست یکی از اجزای کلیدی برای بهبود استراتژی معامله است. بک تست، ابزاری برای یک تریدر یا سرمایه گذار است که میتواند در هنگام جستجو برای بازارها و استراتژی های جدید استفاده شود. این روش با بازسازی تریدهایی انجام میشود که پیش از این در سیستمی با اطلاعات عقبه ی مشابه اتفاق افتاده است. نتایج بک تست باید ایده ای کلی در مورد کارآمد بودن یا نبودن یک استراتژی سرمایه گذاری بدهد. این نتایج نشان میدهد که آیا ایده ها و استراتژی های ترید شما منطقی هستند یا خیر. همچنین بیانگر کارآیی یک ایده و احتمال سوددهی آن هستند.
بک تست چیست؟
به طور خلاصه، هدف اصلی بک تست در نشان دادنِ میزان اعتبار ایده های تریدینگ شما است. در واقع، بر اصل “تداوم یک استراتژی” متمرکز است و عملکرد آینده ی استراتژی ر ا برحسب اطلاعات گذشته به دست می آورد. شما در حقیقت به اطلاعات گذشته ی بازار نظر می اندازید، و می بینید که یک استراتژی چگونه اجرا خواهد شد. اگر به نظر آید که یک استراتژی دارای پتانسیل خوبی است، احتمالش هست که در یک بستر ترید واقعی نیز کارآمد ظاهر شود و استفاده گردد.
هدف یک ابزار بک تست، تحلیل ریسک ها و سودآوری یک استراتژی است. سپس، آن استراتژی سرمایه گذاری میتواند براساس بازخوردهای آماری، بهینه سازی و تقویت شود. یک بک تست مناسب همچنین تضمین می کند که آن استراتژی حداقل در هنگام اجرا در فضای واقعی ترید، با دوام خواهد بود. طبیتاً میتوان از پلتفرم یا ابزار بک تست برای سنجش میزان ریسک های ترید استفاده کرد.
اگر نتایج بک تست نشان دهنده ی عملکردی زیر حدّ مطلوب باشد، آن ایده ی ترید باید کنار گذاشته شود یا اصلاح گردد. البته شرایط بازاری که در نظر گرفته شده است، نیز مهم است. با تغییر شرایط بازار، همان بک تست میتواند نتایج متفاوتی را در پی داشته باشد.
در سطح حرفه ای، استراتژی های بک تست در ترید را میتوان بسیار ضروری دانست. این موضوع به خصوص در مورد استراتژی های ترید الگوریتمی (همچون ترید خودکار) صدق می کند.
انجام بک تست با مجموعه داده های اشتباه میتواند منجر به نتایجی گمراه کننده شود. به همین دلیل باید دوره ای را برای بک تست پیدا کنید که کاملاً بازتاب کننده ی شرایط کنونی بازار باشد. این کار بسیار سخت است، زیرا بازار همیشه در حال تغییر است.
فوروارد تست یا پیپر تریدینگ چیست؟
با بررسی های بالا، اطلاعاتی کلی از بک تست به دست آوردیم. همچنین می دانیم که عملکرد گذشته حاکی از نتایج آینده نیست. پس چگونه میتوانیم یک استراتژی هدفمند را برای وضعیت های کنونی بازار پیش بگیریم؟ میتوانیم این کار را از طریق آزمودن آن در بازار بدون به خطر انداختنِ سرمایه تان انجام دهیم. به این فرآیند فوروارد تست عملکرد یا معامله کاغذی می گوییم.
معامله کاغذی، شبیه سازی یک استراتژی در بستر واقعی بازار است. به آن “معامله کاغذی” می گوییم، زیرا با آنکه تریدها روی برگه می آیند، هیچ سرمایه ی واقعی استفاده نمیشود. این فرآیند برای شما بستری مناسب فراهم می سازد تا بتوانید استراتژی خود را بهبود بخشید و ایده ای از عملکرد آن به دستتان بیاید.
عالی، اما از کجا باید شروع کرد؟ میتوانید از شبکه های آزمایشی (Demo) برای پیاده سازی استراتژی هایتان بدون به خطر انداختنِ سرمایه تان استفاده کنید. میتوانید تنها ظرف چند دقیقه، یک حساب کاربری بسازید. سپس میتوانید به کمک آن حساب، به آزمودنِ استراتژی های خود بپردازید. بدین ترتیب در بستری ترید خواهید کرد که کاملاً مشابه با بازار لحظه ای واقعی است.
مسئله ای که در اینجا ممکن است رخ دهد، “دیدنِ نیمه ی پُر لیوان است”. منظور آن است که فرد تنها زیرمجموعه ای از داده ها را انتخاب کند که مُهر تأییدی بر دیدگاه تعصبی فردی او باشد. هدف از فوروارد تست، آزمودن یک استراتژی در شرایط واقعی بازار است. اگر سیستم به شما چیزی می گوید، به آن توجه کنید. اگر تنها تریدهایی را انتخاب کنید که بر طبق تعصب فردی شما “به نظر خوب” بیاید، آنگاه این تست برای استراتژی هدفمند، قابل قبول نخواهد بود.
مقایسه بک تست دستی و خودکار
بک تست دستی شامل تحلیل چارت ها و اطلاعات گذشته، و قرار دادن دستیِ تریدها براساس استراتژی می باشد. بک تست اتوماتیک اساساً همین کار را انجام می دهد، اما فرآیند آن از طریق کدهای کامپیوتری به صورت خودکار در می آید. این کدها از طریق زبان های برنامه نویسی همچون پایتون (Python) یا نرم افزار تخصصی بک تست ساخته میشوند.
بسیاری تریدرها از صفحه گسترده های (spreadsheet) گوگل یا اکسل استفاده می کنند. بدین ترتیب، قادر خواهند بود تا عملکرد یک استراتژی را ارزیابی کنند. این اسناد میتوانند نقش گزارش هایی را بازی کنند که حاوی نتایج آزمون استراتژی هستند. آنها میتوانند حاوی هر نوع اطلاعاتی باشند. این اطلاعات شامل پلتفرم ترید، دسته ی دارایی، دوره ی ترید، تعداد برد و باخت های ترید، نسبت شارپ (Sharpe Ratio)، بیشترین افت قیمت، سود خالص، و غیره میشوند.
به صورت خلاصه، نسبت شارپ برای ارزیابی نرخ بازگشت سرمایه ی احتمالی یک استراتژی به نسبت ریسک استفاده میشود. هرچه مقدار نسبت شارپ بیشتر باشد، آن سرمایه گذاری یا استراتژی ترید استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ میتواند جذاب تر باشد.
حداکثر افت قیمت، لحظه ای است که استراتژی ترید شما به بدترین عملکرد خود از زمان آخرین اوج آن رسیده است. به بیانی دیگر، این مقدار همان بیشترین افت درصد سبد خریدتان در طول دوره ی مورد تحلیل است.
پیش از بک تست ، چه باید کرد؟
پیش از اجرای بک تست یک استراتژی معملاتی ، بهتر است دقیقاً تعیین کنید که به دنبال چه مطالبی هستید. چه نکته ای منجر میشود که استراتژی خود را حفظ کنید؟ در طرف مقابل، چه چیزی فرضیه های شما را رد می کند؟ اگر این اطلاعات را از قبل داشته باشید، تعصب اولیه ی شما تأثیری منفی بر نتایج بک تست نخواهد داشت.
همچنین بک تست بهتر است شامل مواردی چون کارمزدهای ترید و برداشت، و هر گونه هزینه ی مرتبط باشد. نرم افزارهای بک تست میتوانند گاهی گران نیز باشند، زیرا حاوی اطلاعات ارزشمند بازار می باشند.
به یاد داشته باشید که بک تست، در نهایت تنها یک تست و آزمون است. همچون تحلیل تکنیکال و چارت خوانی، هیچ تضمینی وجود ندارد که بک تست نتیجه بخش باشد، حتی اگر نتایج مناسبی را براساس اطلاعات گذشته ایجاد کند.
پیش از آنکه مثال بک تست خود را مطرح کنید، مسئله ای هست که باید تعیین کنید. باید مشخص کنید که چه نوع تریدری هستید. آیا تریدری بی برنامه هستید یا تریدری هدفمند؟
انواع تریدرها
تریدرهای بی برنامه، تریدرهایی بر پایه ی اختیارشان هستند که بسته به قضاوت خودشان تصمیم به ورود و خروج از بازار می گیرند. استراتژی آنان به نسبت آزاد است و تصمیمات آنها اغلب بر پایه ی ارزیابی از وضعیت های آنی است. همانطور که انتظار می رود، مسئله ی بک تست در مورد ترید های داوطلبانه چندان به کار نمی آید. زیرا استراتژی آنان به صورت چندان دقیقی مشخص نیست.
این، البته، بدین معنا نیست که اگر تریدری بی برنامه هستید، نباید به هیچ وجه به بک تست یا معامله ی کاغذی (paper trade) بپردازید. تنها میتوان این نتیجه را گرفت که نتایج این بک تست نمی تواند چندان قابل اطمینان باشد.
تریدهای سیستماتیک و هدفمند
معاملات سیستماتیک یا هدفمند به موضوع بحث ما نزدیک تر است. تریدرهای هدفمند به سیستمی تکیه می کنند که دقیقاً به آنها زمان ورود و خروجشان را اطلاع می دهد. با اینکه آنان اهتمام کاملی بر استراتژی خود دارند، سیگنال های ورودی و خروجی آنان از طریق همین استراتژی تعیین میشوند. می توانید یک استراتژی هدفمند ساده را به صورت زیر در نظر بگیرید:
- زمانیکه A و B همزمان اتفاق بیفتند، وارد مبادله شوید.
- زمانیکه نتیجه ی X رخ دهد، از مبادله خارج شوید.
برخی تریدرها، این رویکرد را ترجیح می دهند. این رویکرد می تواند تصمیمات احساسی را حذف کند و تضمینی منطقی را نسبت به سودآور بودن یک سیستم تجاری مهیا سازد. البته، همچنان تضمینی قطعی وجود ندارد.
به همین دلیل باید اطمینان حاصل کنید که قوانین بسیار ویژه ای را در سیستمتان برای شرایط ورود و خروج داشته باشید. اگر این استراتژی به خوبی تشریح نشود، نتایج آن نیز متناقض خواهند بود. همانطور که شاید متوجه شده باشید، این نوع مبادله بیشتر در ترید الگوریتمی به کار می آید.
نرم افزارهای بک تست نیز وجود دارند. میتوانید آنان را در صورت تمایل به انجام بک تست اتوماتیک خریداری کنید. میتوانید داده های خود را وارد کنید، و آن نرم افزار بک تست را برای شما انجام خواهد داد. هرچند، در این مثال، ما استراتژی دستی بک تست را استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ پیش می گیریم. زحمت بیشتری خواهید داشت، اما کاملاً رایگان است.
نحوه ی بک تست از یک استراتژی ترید
میتوانید از یک قالب ابتدایی در گوگل شیتز (Google Sheets) برای اطلاع از داده های لازم به منظور قرار دادن داده های خودتان استفاده کنید. برخی تریدرها ترجیح می دهند که اطلاعات قالب فعالیت خود را در اکسل قرار دهند، یا آن را از طریق پایتون (Python) کُدنویسی کنند. قوانین خاصی برای ثبت این اطلاعات و قوانین پایه وجود ندارد. می توانید اطلاعات بیشتر و هر چیز دیگری را که به نظرتان مفید می آید، به آن اضافه کنید.
پس، بیایید با هم یک استراتژی ساده ترید را بک تست کنیم. این ایده ی ماست:
- ما یک بیت کوین را در پایان اولین روز بازار پس از یک تقاطع طلایی (golden cross) خریداری می کنیم. ما تقاطع طلایی را زمانی می نامیم که میانگین متحرک (moving average) 50 روزه از میانگین متحرک 200 روزه بالاتر رود.
- ما یک بیت کوین را در پایان اولین روز بازار پس از یک تقاطع مرگ (death cross) می فروشیم. ما تقاطع مرگ را زمانی می نامیم که میانگین متحرک 200 روزه از میانگین متحرک 50 روزه پایین تر رود.
مثالی از استراتژی بک تست
همانطور که می بینید، ما حتی بازه ای زمانی را معین کرده ایم که این استراتژی در آن معتبر است. این بدان معناست که در صورتی که تقاطع طلایی در چارت 4 ساعته رخ دهد، آن را به عنوان سیگنال ترید حساب نمی کنیم.
برای این مثال، تنها به بازه ای زمانی تا اوایل 2019 نگاه خواهیم انداخت. با اینحال، اگر می خواهید به نتایج دقیق تر و مطمئن تری برسید، میتوانید به تاریخچه قیمتی بیت کوین نیز نظر بیندازید. همچنین میشود بیشتر به عقب رفت و آن را با جریان های قیمتی بیشتری آزمود. شاید بخواهید معیار ها و شاخص های فنی بیشتری را برای کسب نتایج معتبرتر تعیین کنید. همه چیز بستگی به ایده ها، افق زمانی سرمایه گذاری، و میزان تحمل خطای ما دارد.
حال بیایید ببینیم که این سیستم چه سیگنال های تریدی را برای این بازه تولید کرده است:
- خرید در حدود 5400 دلار
- فروش در حدود 9200 دلار
- خرید در حدود 9600 دلار
- فروش در حدود 6700 دلار
- خرید در حدود 9000 دلار
آیا این تضمینی برای کسب نتایج مطلوب است؟ خیر. تنها بدین معناست که طبق مجموعه داده های گذشته ی بررسی شده، این استراتژی میتواند به سود برسد. میتوان گفت این نتایج صرفاً یک معیار است. این نتایج از تریدینگ ویو (TradingView) در جدول به این صورت نمایش پیدا می کنند:
استراتژی بک تست به کمک تقاطع طلایی- تقاطع مرگ. منبع: تریدینگ ویو.
اولین معامله ی ما به سودی حدود برابر با 3800 دلار می رسد، در حالیکه معامله ی دوم منجر به ضرر تقریبی 2900 دلاری شد. این یعنی سود و زیان (PnL) برابر با 900 دلار است.
همچنین ما به صورت اکتیو ترید می کنیم، که تا دسامبر 2020 استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ حدود 9000 دلار سود دارد. اگر استراتژی ابتدایی خود را پیش بگیریم، زمانی از بازار خروج میکنیم که تقاطع مرگ اتفاق بیفتد.
ارزیابی نتایج بک تست
به صورت خلاصه، این نتایج نشان دهنده ی چه هستند؟ استراتژی ما میتوانست منجر به بازدهی منطقی شود، اما این استراتژی به خودی خود ممتاز نیست. می توانیم از معامله باز کنونی برای بالابردن چشمگیر نرخ سود و زیان خود استفاده کنیم، اما اینکار موجب زائل شدنِ هدف بک تست میشود. اگر به برنامه ی خود پایبند نباشیم، نتایج نیز اطمینان بخش نخواهند بود.
اگرچه این یک استراتژی هدفمند است، باید شرایط پیرامون این نتایج را نیز در نظر گرفت. پوزیشن بدون سود مدّ نظر ما با خرید در 9600 دلار و فروش 6700 دلار در مارس 2020 و در زمان کرونا بسته شد. چنین رویداد قوی سیاهی (black swan event) می تواند تأثیری مخرّب بر هر سیستم معامله ای داشته باشد. به همین دلیل است که باید به عقب تر برویم و بررسی کنیم که آیا چنین ضرری تنها یک اتفاق حاشیه ای می باشد یا نتیجه ی جانبی استراتژی ما است.
در هر صورت، یک فرآیند بک تست ساده بدین شکل است. اگر به عقب برگردیم و این آزمایش را با داده های بیشتر و یا شاخص های فنی دیگر پیاده سازی کنیم، این استراتژی می تواند نتایج نوید بخشی را در بر داشته باشد.
فواید نتایج بک تست
معیار های نوسان قیمت: حداکثر رشد و افت قیمت در استراتژی شما.
سرمایه ی تزریق شده: میزان سرمایه اختصاص داده شده از کلّ پورتفولیو (portfolio: سبد خرید) شما
بازگشت سرمایه به صورت سالانه: درصد بازگشت سرمایه آن استراتژی در طول یک سال.
نرخ برد و باخت: میزان برد یا باخت در استراتژی معاملاتی شما.
میانگین قیمت معامله ی انجام شده: میانگین قیمت ورودی ها و خروجی های شما در آن استراتژی.
اینها تنها چند مثال هستند و به هیچ وجه فهرستی کامل نیستند. اینکه چه معیارهایی را می خواهید ارزیابی کنید، کاملاً به شما بستگی دارد. در هر صورت، هرچه در ابتدا اطلاعات بیشتری در سند معامله ی خود قرار دهید، میتوانید اطلاعات بیشتری را از نتایج کسب کنید. برخی تریدرها در بک تست خود بسیار دقیق هستند. این مطلب در نتایج آنان نیز تجلی خواهد یافت.
مسئله ی مهم دیگر بهینه سازی است. اکنون پس از مطالعه این مقاله، باید تفاوت میان بک تست از داده های گذشته (backtesting)، و فوروارد تست پس از ترید (forward testing) یا معامله ی کاغذی را بدانید. آزمودن و بهینه سازی ایده هایتان در محیط مبادله ی واقعی می تواند بسیار مفید باشد.
نتیجه گیری
ما در اینجا در مورد فرآیند ابتدایی انجام یک بک تست دستی بر یک استراتژی معامله صحبت کردیم. توجه داشته باشید که، عملکردی در گذشته تضمین کننده ی عملکرد آینده نیست. با اینحال، بسیاری تریدرها و سرمایه گذاران هدفمند از بک تست برای اطمینان از استراتژی هایشان استفاده می کنند. بک تست یکی از ابزارهای ضروری برای تریدر الگوریتمی است.
همزمان، نقد و تفسیر نتایج بک تست میتواند سخت باشد. تلویحاً ممکن است تعصب های شخصی خود را وارد روش بک تست خود کنید. بک تست به تنهایی استراتژی های ترید مقاوم و قدرتمندی نمی سازد. اما مطمئناً به شما کمک می کند تا برخی ایده های خود را آزمایش کنید و ضربان بازار را حس کنید.
شرایط بازار تغییر می کند. اگر در صدد بهبود معاملات خود هستید، باید خود را بر این تغییرات منطبق سازید. عموماً، بهتر است که کورکورانه به داده ها اعتماد نکنید. عقل و منطق میتوانند در هنگام ارزیابی نتایج، ابزار مفیدی باشند.
سیو سود در بازار مالی چیست؟ تعریف صحیح Take Profit
سود و زیان بهعنوان اصول اجتنابناپذیر در بازارهای مالی مورد قبول همه معاملهگران است. همانطور که هر بازی برد و باخت دارد، هر معاملهای در بازار مالی نیز با سود یا زیان همراه است. یک معاملهگر خوب کسی است که در زمان سود زیاد بیش از حد سرمست نمیشود و در هنگام زیان نیز افسردگی و ناراحتی تمام افکار او را احاطه نمیکند؛ چراکه او از قبل خود را برای یک از این دو حالت آماده است و بهخوبی میداند که اگر یک روز در معامله زیان میکند، روزی نیز میرسد که بازار آغوش خود را به روی او میگشاید و سودهای کلانی را عایدش میکند. هنر معاملهگر این است که مفهوم سیو سود در بازار مالی را بهخوبی بشناسد و بداند که چه زمانی باید برای سیو سود اقدام کند.
واقعیت این است که تا زمانی که از معامله خارج نشوید، نمیتوانید بگویید که سود کردهاید یا ضرر؛ این دو مفهوم زمانی معنی پیدا میکند که از تمام یا بخشی از سرمایه خود را از معامله خارج کنید. همانطور که برای خرید یک سهم در بازار مالی، تحلیل تکنیکال و بنیادی را مورد استفاده قرار میدهید، برای خارج شدن از معامله نیز باید استراتژی سیو سود را به کار ببندید. در ادامه با ما همراه باشید تا در خصوص استراتژیهای سیو سود در بازار مالی بیشتر به بحث و بررسی بپردازیم.
مفهوم سیو سود در بازار مالی چیست؟
حضور و فعالیت در بازار بازار مالی همواره با ریسک همراه است. بخشی از این ریسک ذات بازار است و کاملاً از کنترل معاملهگران خارج است؛ اما بخشی دیگر از این ریسک تا حدودی قابل مدیریت است و میتوان با اتخاذ تصمیمهای صحیح در موعد مقرر، ریسک معاملات را تا حدودی کاهش داد. استراتژی سیو سود در بازار مالی دقیقاً ناظر به بخش دوم یعنی فاکتورهای قابل کنترل در بازار بازار مالی است؛ چراکه این معاملهگر است که میتواند تصمیم بگیرد چه زمانی از معامله خارج شود.
تصور کنید شما یک سهم را در قیمت 1000 تومان تهیه میکنید. همه اساتید تکنیکال و بنیادی توصیه میکنند که با توجه به شواهدی که در دست دارید، حد سود خود را قبل از خرید یک سهم تعیین کنید. هر سهم در مسیر رشد قیمتی به نقطهای میرسد که شاید رشد قیمتش ادامه پیدا کند؛ اما ریسک ادامه مسیر بسیار زیاد است و شواهد نشان میدهد که بهزودی روند قیمت دستخوش تغییر میشود و سیر نزولی آغاز میشود.
بدیهی است که فروش یک سهم در زمانی که در مسیر صعودی قرار دارد، کار بسیار راحتی است و مشتریان دست به نقد زیادی برای خرید در صف حاضر میشوند. اما زمانی که یک سهم در سراشیبی افت قیمت قرار بگیرد، علاوه بر شما سایر دارندگان سهم نیز وارد فاز فروش میشوند. در عین حال کمتر کسی نیز حاضر میشود که یک سهم که بهتازگی در مدار نزولی قرار گرفته است را بخرد. بهاینترتیب اگر استراتژی سیو سود در بازار مالی را جدی نگیرید، عملاً ممکن است تمام سود خود در یک معامله را به طور کامل از دست بدهد.
آیا سیو سود به معنای خارج شدن از یک معامله است؟
وقتی صحبت از سیو سود در معامله میشود، برخی گمان میکنند که یعنی کل سرمایه را از یک سهم بیرون بکشیم. اما واقعیت این است که سیو سود در بازار مالی در حالت کلی به سه روش امکانپذیر است که عبارتاند از:
1- تمام سرمایه از معامله خارج شود.
2- سودی که از زمان خرید سهم حاصل شده است، خارج شود و اصل پول در سهم باقی بماند.
3- اصل پولی که در هنگام خرید سهام پرداخت شده است، خارج شود و سود در معامله حفظ شود.
انتخاب هر یک از این سه حالت برای سیو سود در بازار مالی کاملاً مبتنی بر استراتژی شخصی معاملهگر صورت میپذیرد.
چه استراتژیهایی برای سیو سود در بازار مالی میتوان اتخاذ نمود؟
معاملهگری در بازار مالی مبتنی بر استراتژیهای فردی بنا میشود و هر کس باید پلن معاملاتی شخصی خودش را با توجه به عوامل مختلف تعریف کند. در این راستا از منظر زمانی سه استراتژی برای سیو سود در بازار مالی مطرح میشود که عبارتاند از:
1- استراتژی کوتاهمدت سیو سود در بازار مالی
در استراتژی کوتاهمدت نگاه معاملهگر در تحلیل سهام روی بازه زمانی کوتاهی متمرکز میشود. البته وقتی صحبت از استراتژیهای کوتاهمدت میشود، برخی بهاشتباه گمان میکنند که باید بازه زمانی چندروزه را در نظر بگیرند. اما واقعیت این است که بازار مالی جای شعبدهبازی نیست که یک معاملهگر بتواند ظرف چند روز دستاوردهای خیرهکنندهای را برای خود به ارمغان بیاورد. استراتژی کوتاهمدت سیو سود در بازار مالی بین سه هفته تا سه ماه را شامل میشود. با توجه به شرایطی که یک سهم در کوتاهمدت دارد، میتوان نقاط مقاومت آن را روی نمودار قیمت تا حدودی مشخص نمود. بر این مبنا فرد میتوان با رسیدن سهم به حد مقاومت، سیو سود کند.
2- استراتژی میانمدت سیو سود
در استراتژی میانمدت برای سیو سود، بازه زمانی بین 2 تا 6 ماه مدنظر معاملهگر قرار میگیرد. دست معاملهگر در این استراتژی برای اتخاذ تصمیمهای مختلف کمی بازتر است. البته تصمیمگیری در زمینه سیو سود تابع مستقیمی از میزان ریسکپذیری معاملهگر است. واقعیت این است که در استراتژی میانمدت معمولاً معاملهگران بسته به میزان ریسکپذیری از تلفیق سه روش سیو سود که در بالا اشاره کردیم، استفاده میکنند. گاهی استراتژی سرمایهگذاری کدام استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ است؟ اوقات افراد پس از یک دوره زمانی سود سهام را از معامله خارج میکنند و با اصل پول خود در معامله باقی میمانند. در برخی مواقع نیز افرادی که ریسکپذیری کمتری دارند، اصل پول خود را از معامله خارج میکنند و با سود کسب شده ادامه میدهند.
3- استراتژی بلندمدت سیو سود
در استراتژی بلندمدت برای سیو سود، مسئله تحلیل بنیادی بهطورجدی دخالت داده میشود. حداقل بازه زمانی که برای این استراتژی مدنظر قرار میگیرد، 6 ماه است. در این استراتژی فرد مبتنی بر مؤلفههای کلان اقتصادی و همچنین بررسی ارزش بنیادی دارایی اقدام به نگهداری اصل سرمایه به همراه سود آن برای مدتزمان مشخصی میکند تا قیمت سهم طبق برآورد معاملهگر به ارز ذاتی آن مبتنی بر تحلیل بنیادی دست پیدا کند. این استراتژی مختص معاملهگران صبوری است که بهخوبی میتوانند چشم خود را روی نوسانات مقطعی بازار ببندند و به انتظار بنشینند تا هدف تعیین شده برای سیو سود در بازار مالی محقق شود.
نکات مهمی که در خصوص سیو سود در بازار مالی باید بدانید
رعایت چند نکته در زمینه سیو سود در بازار مالی میتواند به اتخاذ تصمیمهای صحیحتر منتهی شود که عبارتاند از:
– هیچگاه اسیر طمع نشوید. بسیاری از سودهای کلان بهخاطر عدم پایبندی معاملهگران به استراتژیهای خود از بین میرود. زمانی که یک سهم به اهداف قیمتی که قبل از خرید تعیین کردید، دست پیدا کرد اقدام به فروش آن کنید.
– اگر بازیگران حقیقی و حقوقی سهام به دنبال عرضههای شدید برای ایجاد افت قیمت سنگین هستند، سعی کنید حتماً سیو سود را در دستور کار قرار دهید. حتی اگر کل دارایی خود را خارج نمیکنید، سود حاصل را ذخیره نمایید.
– نیازی به سیو سود بهصورت یکدفعه نیست. بلکه میتوانید سیو سود را به پلهای انجام دهید تا از صحت تصمیم خود در روزهای آتی نیز اطمینان حاصل کنید.
– خروج نقدینگی از بازار بهعنوان یک سیگنال بسیار جدی برای فکرکردن در خصوص سیو سود در بازار مالی به شمار میرود.
کلام پایانی
در این مقاله سعی کردیم تا شما را با مفهوم بسیار مهم سیو سود در بازار مالی آشنا کنیم. سیو سود یک از ارکان موفقیت هر معاملهگری در بازار به شمار میرود؛ چراکه بهنوعی نتیجه تمام زحمات یک سرمایهگذار در بازار وابسته تصمیم درست او در خصوص سیو سود است. سعی کنید حتماً قبل از ورود به سهام، نقطه خروج خود از آن را تعیین کنید تا در ادامه بتوانید بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ کنید.
فینوتیپس قصد ندارد که کلاس آموزشی باشد؛ بلکه به دنبال آن است تا محملی برای رشد همگانی مردم ایران در بازارهای مالی ایجاد کند. در همین راستا جلسات متعددی در کلابهاوس فینوتیپس برگزار میگردد تا با هم به گفتگو بنشینیم و از این طریق سواد مالی خود را برای موفقیت در بازار مالی، فارکس و بازار ارزهای دیجیتال افزایش دهیم. منتظر شما در کلابهاوس هستیم.
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط استراتژی سرمایهگذاری کدام است؟ بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.