فارکس کاران ایران

مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال الگوهای قیمتی

الگوی سقف و کف سه‌قلو در تحلیل تکنیکال چیست؟

الگوهای قیمتی به‌شکل توالی مشخص از میله‌های یا کندل‌های قیمتی در نمودارها، دیده می‌شوند. این الگوها می‌توانند برای بررسی حرکات گذشته قیمت و یا پیش‌بینی حرکات آیندهٔ قیمت دارایی، مورد استفاده قرار گیرند. استفاده‌کنندگان از این اطلاعات باید از قبل با خطوط روند (trendlines) الگوهای ادامه‌دهندهٔ قیمتی (continuation price patterns) و الگوهای بازگشتی قیمتی (reversal price patterns) آشنایی داشته باشند.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد الگوهای نمودار می‌توانید از مطلب آموزشی «مقدمه‌ای بر الگوهای نمودار در تحلیل تکنیکال» دیدن نمایید.

در این مقاله، ما به نحوهٔ تفسیر این الگوها پس از یافتن‌شان پرداخته و همچنین به بررسی الگوی کمیاب اما قدرتمند سقف سه‌قلو و کف سه‌قلو (Triple Top – Triple Bottom Ppattern) می‌پردازیم.

نکات کلیدی:

  • سقف سه‌قلو از طریق ایجاد سه قله قیمتی در یک محدودهٔ یکسان، تشکیل می‌شود. سه قله‌ای که در بین آن‌ها پولبک‌های قیمتی نیز انجام می‌شود. در حالی که الگوی کف سه‌قلو از طریق ایجاد سه کف قیمتی در یک محدودهٔ مشابه، ایجاد می‌شود. کف‌های قیمتی که در بین آن‌ها، رالی‌های قیمتی کوچکی نیز وجود دارند.
  • با توجه به این نکته که این الگو به‌طور مکرر در نمودار دیده نمی‌شود، می‌توانیم الگوهای سقف و کف سه‌قلو را الگوهایی متقاعدکننده در خصوص بازگشت روند بدانیم.
  • به‌علاوه شکل M بزرگ و یا W بزرگ ایجاد شده توسط این دو الگو، باید حجم معاملاتی را در نظر داشته باشیم تا بتوانیم قدرت سیگنال صادرشده را بسنجیم.

مدت زمان استمرار این الگو

مدت‌زمان استمرار یک الگوی قیمتی، یک موضوع مهم است که باید آن را در حین بررسی الگو، و پیش‌بینی کردن حرکات آیندهٔ قیمتی در نظر بگیرید. الگوهای قیمتی می‌توانند در هر بازهٔ زمانی در نمودارها، ظاهر شوند. از نمودارهای سریع (Fast 144-tick chart) گرفته تا نمودارهای 60 دقیقه‌ای، روزانه، هفتگی و یا حتی نمودارهای سالانه. اهمیت یک الگوی قیمتی، معمولاً به سایز و عمق آن بستگی دارد.

الگوی سقف و کف سه‌قلو در تحلیل تکنیکال چیست؟

الگوهایی که در طی زمان بیشتری ظهور می‌کنند معمولاً از اتکاپذیری بیشتری برخوردارند و هنگام شکست قیمتی، قیمت حرکات بزرگ‌تری را انجام خواهند داد. بنابراین، الگویی که در یک نمودار روزانه ایجاد می‌شود، حرکت قیمتی بزرگ‌تری از الگوی ایجادشده در نمودار میان روزانه، خواهد داشت. همچنین، الگویی که در یک نمودار ماهانه تشکیل می‌شود باعث ایجاد حرکات قیمتی اساسی‌تر نسبت به همان الگو در نمودار روزانه، می‌شود.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد شکست قیمتی می‌توانید از مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال الگوهای قیمتی مطلب آموزشی «شکست قیمتی در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.

الگوهای قیمتی زمانی شکل می‌گیرند که سرمایه‌گذاران یا معامله‌گران به خرید یا فروش در سطوح خاصی بپردازند. به همین دلیل، قیمت در بین این سطوح نوسان می‌کند. با این نوسان قیمتی، الگوهایی مانند پرچم‌ها (Flags)، پرچم سه‌گوش (Pennants) و الگوهایی مشابه، ساخته می‌شوند. زمانی که قیمت در نهایت این الگوها را بشکند، می‌تواند نشان‌دهندهٔ تغییر قابل‌توجه در احساسات (Sentiment) بازار باشد. هرچه این مدت‌زمان طولانی‌تر باشد، هُل دادن قیمت به سطح بالای یک مقاومت برای خریداران سخت‌تر خواهد بود (و یا هُل دادن قیمت به سطحی پایین‌تر از حمایت، برای فروشندگان سخت‌تر خواهد بود). این موضوع خود شکست قیمتی در جهت‌های ذکرشده را سخت‌تر از گذشته می‌کند. شکل زیر یک نشان‌دهندهٔ الگوی پرچم است که در نمودار هفتگی شرکت گوگل (Alphabet Inc. – GOOG) تشکیل شده است. به لحظه‌ای که قیمت الگوی پرچم سه‌گوش را شکسته است توجه کنید، پس از این شکست قیمتی، شاهد حرکات قابل‌توجه قیمت به سمت بالا بوده‌ایم.

نوسان

به‌طور مشابه، می‌توان از میزان نوسان قیمت در یک الگوی قیمتی برای بررسی اعتبار آن الگو استفاده کرد. همچنین می‌توان از مورد ذکرشده برای پیش‌بینی اندازهٔ شکست قیمتی احتمالی بهره برد. نوسان، اندازه‌گیری‌ای از میزان تغییرات قیمت در طی زمان است. نوسانات بزرگ‌تر قیمت باعث افزایش میزان نوسان کلی در بازار می‌شوند، حالتی که آن را یک نبرد فعال بین خرس‌ها که سعی در کاهش قیمت دارند و گاوها که سعی در افزایش قیمت دارند می‌دانند. الگوهایی که دارای سطوح بالاتری از نوسان هستند، پس از شکست خود شاهد حرکات قابل‌توجه قیمتی خواهند بود.

حرکات بزرگ قیمت در یک الگو می‌تواند نشان‌دهندهٔ این حقیقت باشد که نیروی‌های متقابل – گاوها و خرس‌ها – در یک نبرد جدی با یکدیگر درگیر شده‌اند. هرچه میزان نوسان در طی یک الگوی قیمتی بیشتر باشد، میزان مشارکت در بازار نیز بیشتر خواهد شد که خود می‌تواند منجر به حرکات انفجاری قیمت، پس از شکست قیمتی از سطوح حمایت و یا مقاومت شود.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سطوح حمایت و مقاومت می‌توانید از مطلب آموزشی «سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.

حجم معاملاتی یکی دیگر از مواردی است که باید در حین تفسیر الگوهای قیمتی به آن‌ها توجه کنیم. حجم معاملاتی نشان‌دهندهٔ تعداد ابزارهای مالی معامله‌شده در طی یک بازهٔ زمانی مشخص است. معمولاً حجم معاملاتی، یک ابزار را به شکل یک هیستوگرام (Histogram) یا یکسری از خطوط عمودی به نمایش می‌گذارند. خطوطی که در پایین نمودار نمایان می‌شوند. حجم معاملاتی، به هنگام مقایسه با اطلاعات گذشته قیمت، کاربرد بیشتری خواهند داشت. تغییرات در میزان خرید و یا فروش در بازار، می‌توانند مورد بررسی قرار بگیرند: هرگونه فعالیت حجمی که باعث فاصله گرفتن حجم معاملاتی آن دوره از میانگین حجم معاملاتی عادی شود، می‌تواند نشان‌دهندهٔ یک تغییر احتمالی در قیمت‌ها باشد.

اگر قیمت‌ها به سطوح بالایی یا پایینی یک مقاومت و یا حمایت حرکت کنند، باید به یاد داشته باشید که به علاقه و توجه معامله‌گران و سرمایه‌گذاران، حین این حرکت افزوده خواهد شد – علاقه‌ای که خود را به‌شکل افزایش حجم معاملاتی به نمایش می‌گذارد. افزایش حجم معاملاتی می‌تواند تأییدیهٔ یک شکست قیمتی باشد. یک شکست قیمتی بدون تغییر قابل‌توجه در حجم، نشان‌دهندهٔ عدم اشتیاق بازار برای ادامهٔ این حرکت قیمتی است، بنابراین شکست شکل‌گرفته کاذب می‌شود.

رهنمودهایی برای تفسیر الگوها

سه گام کلی زیر، به معامله‌گران در تفسیر الگوهای قیمتی کمک می‌کنند:

شناسایی الگوهای قیمتی:

اولین گام در تفسیر صحیح الگوهای قیمتی، تشخیص به‌موقع الگوهای معتبر است. یافتن این الگوها با توجه به اطلاعات گذشته بازار کاری آسان است. کار چالش‌برانگیز این است که بتوانید آن‌ها را حین تشکیل‌شان شناسایی کنید. معامله‌گران و سرمایه‌گذاران می‌توانند با دقت در اطلاعات گذشتهٔ قیمت‌ها، به تشخیص الگوهای قیمتی بپردازند. البته آن‌ها باید به روشی که از آن جهت رسم خطوط روند استفاده می‌کنند، توجه زیادی داشته باشند. خطوط روند را می‌توانید با استفاده از نقاط قیمتی بسته شدن (Close) باز شدن (Open) بالاترین قیمت (High) یا پایین‌ترین قیمت (Low) رسم کنید.

1. ارزیابی الگوهای قیمتی:

پس از آنکه یک الگو را شناسایی کردید، حال باید به ارزیابی آن بپردازید. معامله‌گران و سرمایه‌گذاران باید مدت‌زمان تشکیل این الگو را در نظر داشته باشند، همچنین حجم و میزان نوسان نقاط بازگشتی قیمت را در محدودهٔ الگوی قیمتی بسنجند. ارزیابی این موارد می‌تواند یک تصویر بهتر از اعتبار الگوی قیمتی ارائه بدهد.

2. پیش‌بینی الگوی قیمتی:

پس از آنکه الگوهای قیمتی تشخیص داده‌شده و مورد ارزیابی قرار گرفتند، معامله‌گران و سرمایه‌گذاران باید از این اطلاعات برای پیش‌بینی جهت حرکت آیندهٔ قیمت‌ها استفاده کنند. باید در نظر داشته باشید که الگوهای قیمتی همواره آن‌طور که انتظار دارید عمل نمی‌کنند و یافتن آن‌ها لزوماً حرکت قیمت در جهتی خاص را تضمین نمی‌کند. شرکت‌کنندگان بازار، می‌توانند مراقب فعالیت‌های محتمل قیمتی باشند. این موضوع به آن‌ها اجازه خواهد داد تا در صورت ایجاد تغییرات در بازار، به‌سرعت واکنش نشان دهند.

الگوی سقف سه‌قلو و کف سه‌قلو

الگوهای سقف و کف سه‌قلو، ادامه‌ای از الگوهای سقف و کف دوقلو (Double top – Double Bottom) هستند. اگر الگوی سقف و کف دوقلو شکل حرف M و یا W را تداعی کنند، الگوی سقف و کف سه‌قلو، شکل یک M و یا W شکسته را تداعی خواهند کرد: سه حرکت قیمتی به سمت بالا یا سه حرکت قیمتی به سمت پایین.

این الگوهای قیمتی نشان‌دهندهٔ تلاش چندباره و ناموفق قیمت برای شکست یک محدودهٔ حمایت و یا مقاومت می‌باشند. در یک الگوی سقف سه‌قلو، قیمت سه تلاش برای شکستن محدودهٔ مقاومتی انجام می‌دهد، ناکام مانده و دوباره به سطوح پایین‌تر بازمی‌گردد. در یک الگوی کف سه‌قلو، به‌طور عکس، قیمت سه بار سعی می‌کند تا محدودهٔ حمایتی را بشکند. ناکام می‌ماند و دوباره به سطوح بالاتر حرکت می‌کند.

الگوی سقف و کف سه‌قلو در تحلیل تکنیکال چیست؟

یک الگوی سقف سه‌قلو، یک الگوی قیمتی نزولی است، در انتهای یک روند صعودی شکل می‌گیرد و باعث تغییر جهت روند، به یک روند نزولی می‌گردد. نحوهٔ شکل‌گیری در ادامه آمده است:

  • قیمت‌ها به سطوح بالا و بالاتر حرکت می‌کنند تا اینکه در نهایت به سطح مقاومت می‌رسند، سطحی که در شکستن آن در بار اول ناکام مانده و به یک سطح حمایتی بازمی‌گردند.
  • قیمت‌ها سعی می‌کنند تا دوباره محدودهٔ مقاومتی را تست کنند، دوباره ناکام مانده و به محدودهٔ حمایتی برمی‌گردند.
  • قیمت‌ها یک بار دیگر برای شکستن سطح مقاومتی تلاش می‌کنند، دوباره ناکام می‌مانند، و این بار، محدودهٔ حمایتی خود را نیز می‌شکنند و به سطوح پایین‌تر سقوط می‌کنند.

این حرکات قیمت (Price Action) نشان‌دهندهٔ دوئل بین خریداران و فروشندگان است. خریداران سعی می‌کنند که قیمت‌ها را بالا ببرند، در حالی که فروشندگان سعی در پایین‌تر آوردن قیمت دارند. هر تلاشی که قیمت برای شکستن محدودهٔ مقاومتی انجام داده، معمولاً با حجم معاملاتی پایینی همراه بوده است. تا زمانی که قیمت دوباره به محدودهٔ حمایتی سقوط کرده و شرکت‌کنندگان بیشتری در بازار حاضر شده‌اند. پس از آنکه سه بار تلاش قیمت در گذر از سطح مقاومتی ناکام می‌ماند، عمدهٔ خریداران خسته شده، و فروشندگان کنترل قیمت‌ها و بازار را در دست می‌گیرند. اتفاقی که باعث ایجاد یک تغییر در روند می‌شود.

الگوی کف سه‌قلو، یک الگوی صعودی است زیرا که در انتهای یک روند نزولی شکل گرفته و باعث تغییر روند به یک روند صعودی می‌گردد. الگوی کف سه‌قلو، با سه بار تلاش ناموفق قیمت برای شکستن محدودهٔ حمایتی شناخته می‌شود. هر تلاش قیمتی، با کاهش در حجم معاملاتی همراه می‌شود، تا جایی که قیمت در آخرین تلاش برای حرکت به سطوح پایین‌تر از سطح حمایت ناکام مانده و به سمت بالا حرکت می‌کند. در این حرکت صعودی، قیمت محدودهٔ مقاومتی خود را می‌شکند. مانند الگوی کف سه‌قلو، این الگو نیز نشان‌دهندهٔ یک نبرد بین خریداران و فروشندگان است. در این حالت، این فروشندگان هستند که خسته شده و از بازار کنار می‌روند، کنار رفتن فروشندگان از بازار باعث استیلای خریداران بر قیمت‌ها شده و قیمت حرکت صعودی خود را آغاز می‌کند. شکل 2 یک الگوی کف سه‌قلو است که در نمودار روزانه سهام شرکت مک گرا هیل (McGraw Hill) تشکیل شده است.

یک الگوی سقف یا کف سه‌قلو بر تضعیف روند فعلی و قدرت گرفتن روند معکوس آن، دلالت می‌کند. هر دوی این الگوها نشان‌دهندهٔ یک انتقال در فشار بازار می‌باشند: در یک الگوی سقف سه‌قلو، انتقال قدرت بازار از خریداران به فروشندگان انجام می‌شود. در حالی که در یک الگوی کف سه‌قلو این انتقال قدرت از فروشندگان به خریداران انجام می‌شود. این الگوها یک نمایش بصری از تغییرات ذکرشده در بازار را نشان می‌دهند.

جمع‌بندی

الگوی‌های قیمتی در انواع نمودارها تشکیل می‌شوند، چه نمودارهایی از نوع (fast tick charts) باشد که توسط اسکالپرها (Scalpers) مورد استفاده قرار می‌گیرد، چه نمودارهای سالانه که معمولاً توسط سرمایه‌گذاران استفاده می‌شود. هر یک از این الگوها نشان‌دهندهٔ نبردی بین خریداران و فروشندگان می‌باشد که نهایتاً منجر به ادامهٔ روند کنونی و یا ایجاد یک بازگشت روندی در بازار می‌شود. تحلیل‌گران تکنیکال باید از الگوهای قیمتی برای ارزیابی فعالیت‌های گذشته و حال بازار استفاده کرده، به پیش‌بینی حرکات آیندهٔ قیمت پرداخته و تصمیم‌های معاملاتی بگیرند.

مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال الگوهای قیمتی

همان گونه که خودتان می دانید تحلیل تکنیکال در بازار بورس اهمیت بسیار زیادی دارد و بسیاری از افراد سهامدار برای تشخیص روند یک سهم از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند. سهامداران از این تحلیل برای موفقیت در بازار بورس استفاده می کنند. یکی از مهم تریم ابزارهای تحلیل تکنیکال، الگوهای هارمونیک است که در این مقاله به آن پرداخته می شود.

الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال

در تحلیل تکنیکال، شما می توانید از الگوها و ابزارهای گوناگونی برای بررسی و ارزیابی رفتار سهام استفاده کنید. همواره به یاد داشته باشد که استفاده از چندین ابزار تحلیل می تواند اطمینان و صحت معامله شما را بالا برده و باعث سود بیشتر شما در بازار بورس شود.

ابزارهایی که می تواند به خوبی به شما در تحلیل رفتار سهام و بازار کمک کند، الگوهای هارمونیک هستد. همان گونه که خودتان می دانید در موارد بسیاری، رفتار یک سهم یا رفتار بازار از یک الگو پیروی می کند که می توان آن را در نمودارها مشاهده کرد. الگوهای هارمونیک جزء الگوهایی هستند که در تغییرات قیمت سهام مختلف دیده می شوند. شما با استفاده از این الگو می توانید به خوبی رفتار یک سهم در آینده را پیش بینی نموده و تصمیمات خوبی برای معاملات خود بگیرید.

الگوی هارمونیک

اصلی ترین تئوری درباره الگوهای هارمونیک با حرکات زمان و قیمت مرتبط هستند که مربوط به دنباله فیبوناچی و تقارن آنها می باشد. معاملات هارمونیک دارای دقت زیادی بوده و برای همین نام هارمونیک بر آن گذاشته شده است.

در الگوهای هارمونیک، شما با ساختارهایی هندسی (اشکالی هندسی) سروکار دارید که از دنباله فیبوناچی استفاده می کنند. این الگوها از اعداد مشخصی پیروی می کنند و تشخیص و فهم این الگو می تواند به سهامداران کمک کند تا روندهای قیمتی را به خوبی پیش بینی نموده و نقاط بازگشت را هم مشخص کنند. با استفاده از این الگو، سهامداران می توانند نقاط ورود به یک معامله، نقاط توقف و اهداف قیمتی خود را به خوبی معین کنند.

ریشه الگوی هارمونیک

اگر ریاضایتان قوی باشد، حتما نام دنباله فیبوناچی را شنیده اید. این دنباله در ریاضیات، کاربرد زیادی دارد و اولین بار توسط لئوناردو فیبوناچی ابداع شد. اعداد فیبوناچی، یک سری عدد هستند که پشت سر هم می آیند. هر عدد جمع دو عدد قبلی خودش است. بنابراین اعداد فیبوناچی به شکل زیر خواهند بود:

1 – 1 – 2 – 3 – 5 – 8 – 13 – 21 – 34 – 55 – 89 –

جالب است که بدانید کتاب های زیادی درباره این دنباله نوشته شده است و از مشاهده شدن این الگو در اتفاقات طبیعت و جریانات اقتصادی گفته شده است. این بسیار جالب و شگفت انگیز است که شما ببینید که تغییرات قیمت یک سهم از یک الگوی مشخص ریاضی پیروی می کند. دو سری از اعداد با نسبت فیبوناچی موجود هستند که بسیار پرکاربرد هستند.

  • 382, 0.618, 0.786, 1.0, 1, 1, 2.0, 2.62, 3.62, 4.62
  • 236, 0.886, 1.13, 2.236, 3.14, 4.236

اعداد فیبوناچی کاربردهای زیادی دارند و از آن برای آنالیزهای اقتصادی زیادی استفاده می شود.

شروع الگوی هارمونیک

اولین بار شحصی با نام گارتلی در سال 1932، الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال را ایجاد کرد. این فرد در آن زمان کتابی نوشت و در آن از یک الگوی پنج نقطه ای صحبت کرد و آن را الگوی گارتلی نامید. بعدها این الگو توسط فردی دیگر بهبود پیدا کرد.

افراد دیگری هم بوده اند که در زمینه الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال کار کرده اند که یکی از بهترین آنها اسکات کارنی بوده است. این فرد در کتاب خود با نام “معامله هارمونیک” چندین الگوی دیگر با نام الگوی “خفاش” ، “کوسه” ، “O-5 ” و “خرچنگ” را ابداع و معرفی کرد و باعث شد این الگوها به میزان زیادی در بازار اهمیت پیدا کنند.

چهار الگوی مشهور هارمونیک در تحلیل تکنیکال

تا اینجا دانستید که الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال با آنالیز قیمت و پیدا کردن اعداد مرتبط با فیبوناچی در یک بازه زمانی بررسی می شوند. در صورتی که چنین الگویی در نمودار تغییرات یک سهم در بورس دیده شود می تواند کمک زیادی کند تا یک سهامدار بتواند نقاط ورود مناسب، نقاط بازگشت و نقاط توقف در معاملات را تشخیص دهد.

در زیر ما می خواهیم چهار الگوی مشهور از الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال را به شما معرفی کنیم.

1.الگوی گارتلی:

همانطور که گفته شد این الگو اولین بار توسط گارتلی درک معرفی شد. ما دو نوع الگوی خرسی گارتلی و الگوی گاوی گارتلی را می توانیم داشته باشیم.

در الگوی خرسی گارتلی روند کلی نزولی و در الگوی گاوی گارتلی، روند کلی صعودی است. این الگو دارای 4 نقطه است. شما می توانید تصویر آنها را در زیر مشاهده کنید:

الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال

در الگوی خرسی همان گونه که مشاهده می کنید شما از نقطه X تا A روندی نزولی را مشاهده می کنید و سپس از نقطه A تا B روند صعودی وجود دارد. پس از آن دوباره یک روند نزولی و سپس یک روند صعودی. اگر مشاهده کنید می بینید که به طور کلی در این الگوی هارمونیک، ما از نقطه X به نقطه D نزول کرده ایم.

در الگوی گاوی قضیه کاملا برعکس است. همان نسبت اعداد وجود دارد اما نزولی و صعودی بودن روندها وارونه است و در نهایت شما از نقطه X به D صعود می کنید.

همان گونه که می بینید شما می توانید به خوبی با استفاده از این الگوی هارمونیک بفهمید که چه زمانی باید وارد شوید، حد ضرر خود را در کجا قرار دهید . برای مثال اگر در الگوی خرسی گارتلی، شما در نقطه B به معامله ورود کنید می دانید که باید حد ضرر یا استاپ لاس خود را در نقطه C قرار دهید و یا می فهمید که نقطه A در الگوی خرسی و نقطه X در الگوی گاوی نقاط ورود بسیار خوبی هستند. شما می توانید با تشخیص این الگوی هارمونیک و داشتن مهارت در معامله گری سود بسیار خوبی را نصیب خود کنید.

الگوی خفاش:

همان گونه که احتمالا می توانید حدس بزنید، این الگو شکلی شبیه خفاش دارد. این الگو هم مانند الگوی گارتلی دارای دو نوع نزولی و صعودی است که می توان با نرم افزارهای تحلیل تکنیکال به خوبی آنها را تشخیص داد. در زیر دو نوع این الگو نشان داده شده است:

الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال

همان گونه که خودتان هم مشاهده می کنید روند آنها و نقاط مناسب برای ورود و خروج به راحتی قابل تشخیص هستند. این الگو، دقیق ترین الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال بوده و ضریب اطمنیان بالاتری از بقیه الگوههای هارمونیک دارد.

در الگوی خفاشی صعودی، بهترین نقاط برای ورود نقاط X و B هستند و فرصت های خروج نیز نقاط A و C هستند. حد ضررها نیز می توانند بر حسب نوع معامله گری شما تعیین شوند.

در الگوی خفاشی نزولی نقاط A و C نقاطی بسیار مناسب برای ورود و نقاط B و D نقاط مناسبی برای خروج هستند.

الگوی خرچنگ:

این الگو نیز مانند الگوهای قبل دارای 5 نقطه است و در این الگو نقاط مهم و نقاط بازگشتی به سرعت رخ می دهند و به همین علت می توان نقاط ورود و خروج را با دقت بسیار خوبی تعیین کرد. این الگو هم دارای دو حالت صعودی و نزولی است و از نامش پیداست که شکلی شبیه خرچنگ دارد.

این الگو شبیه الگوی پروانه است اما در محاسبات آن اختلاف وجود دارد. شاید بگویید در الگوی صعودی ما از نقطه X به نقطه D نزول کرده ایم پس چرا این الگو صعودی است؟ در جواب باید بدانید که علت این موضوع این است که در الگوی صعودی(گاوی) پس از نقطه D شما یک موج قوی صعودی را خواهید داشت اما در الگوی نزولی خرچنگ شما پس از نقطه D یک موج قوی نزولی را مشاهده مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال الگوهای قیمتی خواهید کرد.

الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال

در الگوی نزولی بهترین موقعیت ها برای ورود نقاط A و D هستند و نقاط فروش و خروج هم نقاط B و کمی پایین تر از D هستند.

در الگوی صعودی شما می توانید در نقطه X ، B و D ورود کنید. مخصوصا نقطه D موقعیت خرید بسیار خوبی است و حد ضرر آن هم کمی پایین تر از نقطه D تعیین می شود. دلیل آن هم این است که پس از D یک موج قوی صعودی آغاز خواهد شد.

الگوی پروانه:

همانطور که بالاتر گفته شد این الگو و الگوی خرچنگ دارای شباهت هستند اما اعداد آنها تفاوت دارند. البته این الگو به الگوی گارتلی هم شباهت دارد و این هم یکی دیگر از نکات جالب الگوهای هارمونیک است. در زیر شما تصویر دو الگوی نزولی و صعودی پروانه ای را مشاهده می کنید.

در الگوی صعودی نقطه D می تواند نقطه ورود خوبی باشد چون مانند الگوی خرچنگ پس از آن یک موج صعودی آغاز خواهد شد.

در الگوی نزولی اما نقطه D نقطه فروش است چون قرار است پس از این یک موج نزولی آغاز شود. یادتان باشد که همواره با تحلیل دقیق جلو بروید تا بیشترین سود را برده و کمترین ضرر را متحمل شوید.

نکته: الگوهای هارمونیک بسیار دیگری هم وجود دارند که شما می توانید آنها را مطالعه کنید.

سخن آخر

الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال می توانند کمک بسیار خوبی برای انجام معاملات پرسود باشند. شما با استفاده از این الگوهای متنوع می توانید دست به موقع بفروشید و به موقع بخرید.

سهمیران می تواند در آموزش این الگوها و چگونگی استفاده درست از آنها به شما کمک بسیاری کند. سهمیران بهترین آموزش های بورس را در اختیار شما قرار می دهد.

مهمترین الگوهای کندل استیک (الگوی شمعدانی در پرایس اکشن)

الگوی محبوب شمعدانی در پرایس اکشن

الگوی شمعدانی در پرایس اکشن یکی از رایج ترین ابزارهای فنی برای تحلیل الگوهای قیمتی هستند. قرن ها توسط بازرگانان و سرمایه گذاران برای یافتن این الگوهایی استفاده شده است که ممکن است نشان دهد که قیمت به کجا می رود. در این مقاله برخی از معروف ترین الگوهای شمعدان را با مثالهای مصور پوشش می دهد.

اگر می خواهید ابتدا با خواندن نمودارهای شمعدان آشنا شوید ، یک راهنمای مبتدی برای نمودارهای شمعدان را ببینید .

نحوه استفاده از الگوهای شمعدان

الگوی شمعدانی بی شماری در پرایس اکشن وجود دارد که معامله گران می توانند برای شناسایی مناطق مورد علاقه در یک نمودار استفاده کنند. از این موارد می توان برای معاملات روزانه ، معاملات نوسان و حتی معاملات بلند مدت استفاده کرد. در حالی که برخی از الگوهای شمعدان ممکن است بینشی را در مورد تعادل بین خریداران و فروشندگان ارائه دهد ، برخی دیگر ممکن است نشان دهنده تغییر ، ادامه یا بلاتکلیفی باشد.

توجه به این نکته مهم است که الگوهای شمعدان لزوماً به تنهایی سیگنال خرید یا فروش نیستند. آنها در عوض راهی برای بررسی ساختار بازار و نشانه ای بالقوه از یک فرصت پیش رو هستند. به همین ترتیب ، نگاه کردن به الگوها در متن همیشه مفید است. این می تواند زمینه الگوی فنی موجود در نمودار باشد ، اما همچنین می تواند فضای گسترده تری در بازار و سایر عوامل باشد.

به طور خلاصه ، مانند هر ابزار تجزیه و تحلیل بازار ، الگوهای شمعدان هنگامی که در ترکیب با تکنیک های دیگر استفاده می شود ، بیشترین کاربرد را دارند. اینها ممکن است شامل روش ویکوف ، نظریه موج الیوت و نظریه داو باشد. همچنین می تواند شامل شاخص های تجزیه و تحلیل فنی (TA) ، مانند خطوط روند ، میانگین متحرک ، شاخص مقاومت نسبی (RSI) ، RSI تصادفی ، باند های بولینگر ، ابرهای ایچیموکو ، Parabolic SAR یا MACD باشد.

سرفصل آموزش تحلیل تکنیکال

“پیشنهاد ما به شما اینکه در کنار تحلیل تکنیکال عوامل بنیادین را نیز بررسی نمائید و در صورتی که هر دو عامل نشان از سود آوری سرمایه گذاری داشت اقدام به سرمایه گذاری در آن بازار بخصوص نمائید.(مدرس: خسرو یعقوبی)”

سرفصل آموزش تحلیل تکنیکال

سرفصل آموزش تحلیل تکنیکال

سرفصل های دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی

۱) مفاهیم پایه ای

  • معرفی بازارهای مالی
  • مکانیزم بازارهای دوسویه
  • پارامترهای تشکیل دهنده فرآیند سودآوری پایدار (بقاء)
  • تعریف سرمایه گذاری (investing) و معامله گری (trading) و تفاوت آنها
  • روش های تحلیل بازارهای مالی؛ تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال
  • مبانی تئوریک تحلیل تکنیکال
  • تحلیل تکنیکال در برابر تحلیل فاندامنتال
  • برخی از ویژگی های تحلیل تکنیکال
  • نرم افزارهای تحلیلی و معامله گری (داینامیک تریدر، متاتریدر و …)
  • ساختار نمودار قیمت

۲) مفاهیم تحلیل تکنیکال

  • مباحث مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال الگوهای قیمتی گسترده پیرامون نمودارهای شمعی ژاپنی
  • نقاط سقف و کف قیمتی (اکسترمم ها)
  • روند، کانال و مباحث مربوط به آنها
  • سطوح حمایت و مقاومت کلاسیک
  • الگوهای ادامه دهنده
  • الگوهای برگشتی
  • آشنایی با اندیکاتورهای اصلی(MACD, RSI, MA)
  • واگرایی های قیمتی
  • استراتژی های مبتنی بر پیوت پوینت ها

سرفصل های دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته

مقدمه ای بر نظریه موج الیوت

رالف نلسون الیوت[1] تئوری موج الیوت را در دهه 1930 مطرح کرد. الیوت معتقد بود که بازارهای سهام، که معمولا تصور می‌گردید رفتارشان پرهرج‌و‌مرج و تصادفی است رفتاری در قالب الگوهای تکرار‌شونده معاملاتی دارند. در این مقاله، ما نگاهی به تاریخچه پشت نظریه موج الیوت و اینکه چگونه برای معامله استفاده می‌گردد می‌اندازیم.

الیوت مطرح کرد که روند قیمت‌ها ناشی از روانشناسی غالب سرمایه گذاران است. او دریافت که نوسانات در روانشناسی توده‌ها همیشه در همان الگوهای‌ تکراری فراکتال یا "امواج" در بازارهای مالی نمود پیدا می‌کند.

در نظریه الیوت و تا حدودی در نظریه داو حرکت قیمت را در قالب امواج می‌بینیم. از آنجا که الیوت ماهیت "فراکتال" بازارها را به رسمیت شناخت، می‌توانست تجزیه و تحلیلی با جزئیات بیشتر انجام دهد. فرکتال‌ها ساختارهای ریاضی هستند که در مقیاس های کوچکتر از بی نهایت خود را تکرار می کنند. الیوت دریافت که الگوهای شاخص قیمت سهام در همین قالب قرار می‌گیرند. او سپس شروع به بررسی چگونگی عملکرد این الگوهای تکراری به عنوان اندیکاتورهای پیش‌بینی تحرکات آینده بازار کرد.

پیش بینی بازار بر اساس الگوهای موج

الیوت پیش‌بینی دقیقی از بازار سهام بر مبنای خصوصیاتی که خودش یافته بود در قالب امواج ارائه داد. یک موج سازنده(موافق) ، که در مسیر موافق روند اصلی حرکت می‌کند همیشه در الگوی خود پنج موج را نمایش می‌دهد . در سوی دیگر، موج اصلاحی در جهت مخالف روند اصلی حرکت می‌کند. در یک مقیاس کوچکتر، در هر یک از امواج موافق، دوباره می‌توان پنج موج دیگر نیز یافت.

این الگو خود را بی نهایت در مقیاس های کوچکتر تکرار می‌کند. الیوت این ساختار فراکتالی را در دهه 1930 آشکار ساخت، اما دانشمندان چند دهه بعد فراکتال ها را تشخیص دادند و آن‌ها را از نظر ریاضی اثبات نمودند.

در بازارهای مالی، ما می دانیم که "هرچه که بالا رفت، پایین هم باید بیاید" یعنی هر حرکت قیمت به سمت بالا یا پایین با یک حرکت خلاف جهت نیز همراه می‌گردد. نمودار قیمت به دو بخش روندها و اصلاح‌ها تقسیم می‌گردد. روند نشان‌دهنده مسیر اصلی حرکت قیمت است، درحالیکه اصلاح‌ها برخلاف جهت روند حرکت می‌کنند.

تفسیر نظریه موج الیوت

نظریه الیوت به شرح زیر تفسیر می‌گردد:

  • پنج موج که در جهت روند اصلی حرکت می کنند، توسط سه موج اصلاحی پیگیری می‌شوند(به صورت کلی یک حرکت 3-5). این حرکت 3-5 تبدیل به دو بخش موج بزرگتر بعدی می‌گردد.
  • الگوی 3-5 زمینه‌ای ثابت است و فقط طول زمانی موج‌ها ممکن است متغیر باشد.

بیایید با هم نگاهی به جدول زیر که از هشت موج(پنج موج صعودی و سه موج نزولی) که با 1،2،3،4،5 و A,B,C نمایش داده شده بیاندازیم.

امواج 1، 2، 3، 4 و 5 امواج سازنده(موافق)، و امواج A، B و C امواج اصلاحگر( مخالف روند) را تشکیل می‌دهند. 5 موج اصلی به نوبه خود بزرگترین موج را تشکیل می‌دهد و 3 موج اصلاحی دومین موج بزرگ را می‌سازد.

موج اصلاحی به طور معمول دارای سه حرکت قیمتی مجزا است که دوتای آن‌ها (AوC) هم‌جهت با اصلاح و دیگری(B) در خلاف جهت اصلاح است. امواج 2 و 4 در تصویر بالا امواج اصلاحی هستند. این امواج به طور معمول دارای ساختار زیر است:

توجه داشته باشید که در این تصویر، امواج A و C در جهت روند بزرگتر هستند، پس بنابراین امواج سازنده هستند و خودشان از پنج موج تشکیل شده‌اند. موج B، در مقابل، ضد روند و در نتیجه اصلاحی و متشکل از سه موج است.

یک موج سازنده که به دنبال خود یک موج اصلاحی به همراه دارد ، یک درجه از امواج الیوت را تشکیل می‌دهد که از روندها و ضدروندها تشکیل شده.

همانطور که شما می توانید از الگوهایی که در تصویر بالا نشان داده شده ببینید، پنج موج همیشه صعودی نیستند و همچنین سه موج هم همیشه نزولی نیستند ( تنها موافق و مخالف روند هستند). به عنوان مثال هنگامی که روند بلندمدت نزولی است پنج موج نزولی هستند.

الیوت 9 درجه موج شناسایی کرد که به ترتیب از بزرگ به کوچک در زیر نام برده می‌شود:

  • ابرچرخه بزرگ یا Grand Supercycle
  • ابر چرخه یا Supercycle
  • چرخه یا Cycle
  • اصلی
  • متوسط
  • جزئی
  • دقیقه یا Minute
  • مینوت Minuette
  • زیر مینوت یا Sub-Minuett

از آنجا که امواج الیوت فراکتال هستند ، درجه امواج بر اساس تئوری به سوی کوچکتر و یا بزرگتر شدن طبق لیست بالا حرکت می‌کند.

برای استفاده از این نظریه در معاملات روزانه، معامله‌گر ممکن است یک موج صعودی اصلی را شناسایی می‌کند و پوزیشن طولانی (long) را اتخاذ کند و پس از آن که الگوی 5 موج سهم تکمیل شد و روند در حال برگشت بود سهم را بفروشد و یا به پوزیشن کوتاه(short) برود .

محبوبیت نظریه موج الیوت

در دهه 1970، اصل امواج الیوت با تلاش‌های فراست و رابرت پرچر[2] به محبوبیت رسید. فراست و رابرت پرچر در کتاب خود که امروزه افسانه ای و معروف شده - اصل امواج الیوت را اینگونه تعریف کردند: کلیدی برای رفتار بازار - نویسندگان همچنین بازار صعودی دهه 1980 را پیش‌بینی کردند. پرچر همچنین بعدها چند روز قبل از مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال الگوهای قیمتی سقوط سال 1987 سیگنال فروش صادر کرد.

کسانی که با امواج الیوت کار می‌کنند بر این نکته تاکید دارند که چون بازار فراکتال است دلیل بر این نیست که پیش‌بینی آن آسان باشد. دانشمندان نیز درخت را یک فراکتال می‌دانند اما این دلیل نمی‌شود که پیش‌بینی جهت هر شاخه آن آسان باشد. از لحاظ کاربرد عملی، اصل امواج الیوت نیز به مانند دیگر روش‌های تحلیل تکنیکال مخالفانی دارد.

یکی از نقاط ضعف مهم این است که افرادی که از این نظریه استفاده می‌کنند همیشه ممکن است به جای توجه به ضعف در تئوری، خوانش خود از موج‌شماری نمودار را مورد سرزنش قرار دهند و اشکال کار بدانند. در موارد شکست نیز یک تفسیر با سرنوشت نامعلوم درباره اینکه چقدر زمان می‌برد تا یک موج به اتمام می‌رسد وجود دارد. با این حال گفتنی است که مدافعان نظریه موج الیوت با تمام وجد از آن دفاع می‌کنند.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا