استراتژی معامله گری معکوس

استراتژی های معاملاتی جدید - روش قیمت دهی سبد
الزامات رو به افزایش برای فن آوری های معاملاتی مدرن و پیوندها و مناسبات پیچیده بین دارائی های مالی منجر به توسعۀ روش های جدید تحلیل و معامله شده اند. یک روش مدرن از این دست از سوی شرکت توسعۀ فن آوری های تجاری نت ترید ایکس (NetTradeX)
با حمایت شرکت مالی IFC Markets ارائه شده است. این محصول مشترک "روش قیمت دهی سبد (PQM)" نامیده می شود.
بی همتایی
این دو شرکت بر خلاف بسیاری از رقبای شان که یک گروه "استاندارد" از ابزارهای مالی را به عنوان خدمات معاملاتی شان ارائه می دهند، موفق شده اند گامی رو به جلو نه تنها در تحقق پیاده سازی اصول روش سبد معاملاتی در سیستم معاملاتی مشتریان بردارند بلکه این امکان را برای شان فراهم ساخته اند که ابزار مالی شخصی منحصر به فرد و مختص به خودشان را ایجاد کنند.
ماهیت روش قیمت دهی سبد (PQM)
ماهیت روش قیمت دهی سبد (PQM) بسیار ساده اما در عین حال بسیار نویددهنده است چراکه این روش دارای محدوده های کاربردی بسیار فراوان است. این روشی است که در آن امکان ترکیب ابزارهای مالی فراهم می شود. در این روش با دادن وزن مورد نظر به دارائی ها می توان سبدهای معاملاتی ایجاد کرد. این روش نه تنها شامل پوزیشن های خرید بلکه شامل پوزیشن های فروش نیز می شود و از همه مهمتر اینکه در این روش می توان یک واحد مالی جدید ایجاد کرد، محصولی که برای مقایسۀ دو گروه از دارائی ها بکار می رود. در این روش ارزش تمام دارائی ها به دلار آمریکا نشان داده می شود که مقایسه را آسان تر می کند.
مفهوم روش معاملاتی سبد معاملاتی PQM بسیار شبیه به نرخ مبادلاتی ارزها است. به همان شکل که در جفت ارزها شاهد این هستیم که ارز پایه به واحد ارز مظنه تعریف می شود. تفاوت در این است که در روش PQM بجای دو ارز پایه و مظنه، دو سبد وجود دارند. جمع ارزش تمام دارائی های تطبیق یافته با وزن های مرتبط شان در یک سبد یک ارزش مطلق بر مبنای دلار برای هر سبد ارائه می دهد. این روش در هنگام مقایسۀ ارزش های مطلق دو سبد (سبد پایه و سبد مظنه) نرخی را محاسبه می کند که به به عنوان "قیمت" ساختار ترکیبی جدید (ابزار ترکیبی شخصی) در نظر گرفته می شود و می تواند به عنوان ارزش سبد پایه تفسیر شود که به واحد سبد مظنه بیان می شود.
مزایای روش
به این ترتیب روش PQM چه مزایایی دارد برای معامله گری که به منظور پیاده سازی ایده های معاملاتی اش به دنبال فرصت های جدید است، برای مدیران سرمایه ای که به دنبال یافتن ویژگی های بازگشت ریسک بهینه است، این روش چه مزایایی دارد؟ و در آخر، برای یک فرد معمولی که علاقمند به فعالیت در بازارهای مالی است و به دنبال درک پیچیدگی رابطۀ متقابل بین دارائی مالی است، این روش چه مزیت هایی دارد؟
فعالان بازار، بسته به تحلیل های خودشان و ریسک هایی که می توانند بپذیرند، فقط با ابزارهای معاملاتی و مدل های خاصی کار می کنند و با استفاده از نرم افزارهای متنوع سعی می کنند که استراتژی های معاملاتی شان را پیاده سازی کنند. به این ترتیب، انعطاف برای ایجاد سبدهای ترکیبی این امکان را میسر می کند که بتوان تنوع بسیار زیاد ایده های معاملاتی را به کار گرفت.
انعطاف روش
بکار گیری روش PQM امکان انتقال ایده به سیستم تحلیلی معاملاتی را فراهم می کند و ضمن ارزیابی کارآیی اش در گذشته، تنوعی از ابزارهای تحلیل تکنیکی را برای پیش بینی وضعیت آینده بکار می گیرد. در حقیقت، معامله گر با گریز از محدودیت های موجود در تعداد دارائی های مالی ای که در دسترسش قرار دارند، اقدام به ایجاد یک محصول شخصی و یک ایدۀ معاملاتی برای خودش می کند که بطور کمّی بوسیلۀ ایجاد سبدهای ترکیبی در پلتفرم معاملاتی-تحلیلی بیان می شود که دارای تاریخچۀ قیمتی مختص به خود می باشد و آماده است که تحلیلی با ابعاد بزرگ را بکار گیرد.
ارزش چنین روشی در وحلۀ اول انعطافش است که افق های جدیدی را برای تجارت و تحلیل باز می کند. بعلاوه این امکان را برای معامله گران فراهم می کند که محصولات مالی منحصر به فرد مختص به خودشان را ایجاد کنند. در نتیجه خلاقیت و نوآوری معامله گر به اوج خود می رسد که به نوبۀ خود یکی از عوامل کلیدی در موفقیت به حساب استراتژی معامله گری معکوس می آید. روش PQM به سرعت باعث می شود که دو سبد دارائی تبدیل به یک ابزار معاملاتی مستقل شوند که دارای قیمت و تاریخچۀ مختص به خود است. با استفاده از این روش تعداد نامحدودی از سبدهای معاملاتی، تعداد نامحدودی از ابزارهای معاملاتی و فرصت های جدیدی در اختیار معامله گر قرار می گیرند.
مطالعات نشان می دهند که کاربرد روش PQM می تواند برای طیف گسترده ای از استراتژی های سرمایه گذاری فوق العاده مفید باشد. با توجه به تعداد نامحدود گزینه های ابزارهای ترکیبی فقط بخشی از مثال های فراوانی را که می توان در این رابطه زد، در ذیل می آوریم.
معاملۀ سبد
روش PQM معاملۀ سبد معاملاتی ترکیبی ارتباط تنگاتنگی با مبانی نظریۀ جدید سبد معاملاتی دارد (به عنوان مثال، تحلیل متوسط واریانس Harry Markowitz ) . سوال ایجاد یک سبد ترکیبی ارتباط مستقیم با مفاهیم ارتباط دارائی های مالی، مدیریت و تنوع خطرات و جستجو برای ساختار سبد بهینه دارد. روش PQM امکان ایجاد سبدهای دارائی را فراهم می آورد که با پارامترهای فردی سرمایه گذار در پذیرش خطر و نیاز به بازگشتش منطبق هستند. بعلاوه، این روش این امکان را فراهم می کند که معامله گر بسته به اینکه دارائی در سبد پایه باشد یا سبد مظنه هم پوزیشن های خرید و هم پوزیشن های فروش باز کند.
روشی نوآورانه برای مطالعه و تحلیل بازارهای مالی
پس از ایجاد یک ابزار ترکیبی، تاریخچۀ قیمتی، یک بازدۀ مربوط به گذشتۀ سبد ترکیبی را نشان خواهد داد. اگر یک ارز به عنوان تنها مؤلفۀ سبد مظنه انتخاب شده باشد، معامله گر می تواند انتخاب کند که بتواند نمودار قیمتی را در قیمت های مطلق سبد ترکیبی ترسیم نماید. معامله گر اغلب تمایل دارد رفتار سبد را در ارتباط با تمام بازار مورد مقایسه قرار دهد. به عنوان مثال، ممکن است یک شاخص سهام به عنوان مؤلفۀ مظنه در یک سبد ترکیبی انتخاب شود، که به عنوان شاخص وابسته کارآیی استراتژی عمل خواهد کرد. اگر استراتژی شامل فروش دارائی ها شود، آنها باید در مؤلفۀ مظنه در سبد ترکیبی قرار گیرند، بعد از آن نمودار کاملاً با مفهوم روش منطبق خواهد بود و تغییر ارزش سبد پایه را با تعداد واحدهای سبد مظنه بازتاب می دهد.
معامۀ اسپردی
استراتژی معاملۀ اسپرد بر اساس جستجوی همگرایی و واگرایی قیمت برای ابزارهای مشابه پایه ریزی شده است. قیمت های ابزارهای مالی ممکن است همزمان با عوامل اقتصادی یکسان، واکنش نشان دهند اما سرعت و حساسیت این واکنش ممکن است متفاوت باشد. روش PQM برای تعیین چنین الگوهایی در تاریخچه های با قدمت زیاد، ضروری می شود. برای پیاده سازی این استراتژی، کافی است که نموداری ایجاد کنید که تغییرات مرتبط قیمتی، سرعت این تغییرات و میزان حساسیت به عوامل اقتصادی معمول را نمایش دهد.
معامله حول و حوش یک میانگین
این استراتژی بر اساس جستجو برای یک ارتباط باثبات بلندمدت دارائی ها بنا شده است که به سختی با نوسانات کوتاه مدت شکسته می شود. البته در کوتاه مدت، نرخ از سطح ثبات بلندمدت منحرف می شود اما بعد از آن دوباره به آن سطح بازمی گردد. روش PQM برای چنین روش معامله ای بسیار موثر است چراکه نمودارهای تاریخی لازم برای تعیین سطوح برگشت-متوسط بلندمدت را فراهم می کند و امکان کاربرد ابزارهای تحلیل تکنیکی برای باز کردن و بستن پوزیشن های معاملاتی را میسر می سازد.
ابزاری برای پوشش ریسک (هِج)
ایجاد یک سبد ترکیبی فقط به این منظور نیست که فرصت های جدید برای سودهای سفته بازی و ریسکی پدید آید بلکه از آن می توان برای پوشش خطر نیز استفاده کرد. با فرض توسعۀ فرآینده های اقتصادی، می توان سبدهایی با خصوصیات دلخواه (حساسیت) نسبت به عوامل بنیادی و اقتصاد کلان خاص و معین ایجاد کرد. بنابراین، اگر این امکان وجود دارد که بتوان حساسیت یک سبد را به یک عامل خاص به حداقل کاهش داد، در آن صورت خواهیم گفت قیمت سبد ترکیبی از این عامل تاثیر اندکی خواهد گرفت یا اینکه هیچ تاثیری نخواهد گرفت.
استراتژی معاملاتی انتخاب شده هر چه که باشد، روش PQM می تواند مفید واقع شود و این فقط در مورد معامله گران صدق نمی کند. این روش فرصت های جدید قابل توجهی برای تحلیل گران، اقتصاددانان و مدیران سرمایۀ سبدها فراهم می آورد که می توانند به وسیلۀ آن روابط متقابل بین دارائی های جدا از هم و ترکیب های شان را درک کرده و تحلیل کنند.
اهمیت استراتژی معاملاتی در فارکس
معاملهگران فارکس نمیتوانند بدون داشتن یک استراتژی معاملاتی مناسب و تنها بر اساس احساسات و غرایز خود در بازار فارکس پیش بروند.
استفاده نکردن از استراتژی معاملاتی باعث از بین رفتن سرمایه شما خواهد شد.
اگرچه استراتژی معاملاتی نمیتواند آینده را پیش بینی کند اما میتواند مسیر حرکت و زمان مناسب برای اقدامات لازم را به شما نشان دهد.
استراتژی معاملاتی مانند یک نقشه است که میتواند به شما در رسیدن به مقصد از مسیر درست کمک کند.
چگونگی ساخت یک استراتژی معاملاتی
ساخت یک استراتژی معاملاتی کار دشواری نیست.
هر معاملهگری میتواند براساس قوانین و گایدلاینهای موجود استراتژی مناسب خود را تنظیم کند.
مهم این است که استراتژی شما در دراز مدت سودآور باشد.
این موضوع به معنای ثابت بودن یک استراتژی معاملاتی نیست بلکه عکس آن است.
همانطور که روشهای معاملاتی تکامل پیدا میکنند، استراتژی شما نیز باید ارتقا پیدا کند.
باید با توجه به موفقیت و یا شکستهای خود در معاملات، فاکتورهای لازم را تغییر دهید و روند معاملاتی خود را مطابق با بهترین گزینه اصلاح کنید.
اولین قدم برای تهیه یک استراتژی معاملاتی این است که درک کنید چگونه میتوانید در معاملات موفق شده و به اهداف معاملاتی خود برسید؟
اهداف و مهارت ها
چه مهارتهای معاملاتی را برای بازدهی سودآور و مدیریت ضررهای معاملاتی باید کسب کنید؟
به شما پیشنهاد میدهیم قبل از هر چیز به عنوان یک معاملهگر به ویژگیهای شخصیتی خود آگاه شوید و نقاط ضعف خود را به حداقل برسانید.
قدم بعدی انتخاب یک بازه زمانی مناسب است.
شخصیت معاملاتی و اخلاق کاری شما برای کدام یک از معاملات سویینگ ، اسکالپینگ یا روزانه مناسبتر است؟
پس از آن باید ابزارهای شناسایی روندها را مشخص کنید.
آیا برای شناسایی روند بازار از ابزارهای پرایس اکشن مانند پیوتها و ترندلاینها استفاده میکنید یا تنها با دیدن پین بارها معامله خود را انجام میدهید؟
بعد از مشخص کردن تارگت در بازار، تریگر ورود و خروج خود را در معاملات مشخص کنید.
با در نظر گرفتن موارد بالا میتوانید استراتژی مدیریت ریسک خود را تعیین کنید.
مدیریت ریسک از جمله فاکتورهای اصلی استراتژی معاملاتی است که توجه نکردن به آن میتواند حساب معاملاتی شما را نابود کند.
بهینه سازی استراتژی
بعد از توجه به این موارد و تدوین استراتژی مورد نظر میتوانید آن را تست کنید.
پس از آن، نتایج را مرور کنید و با یافتن راههای مناسب استراتژی خود را بهبود بخشید.
در این نوع از تست میتوانید از نقاط ضعف و قدرت استراتژی خود آگاه شوید و براساس آن استراتژی خود را ارتقا دهید.
بهینه سازی و بهبود مداوم استراتژی بسیار مهم است و نباید از آن غافل شد.
استراتژی بلند مدت فارکس
ساختار یک استراتژی بلند مدت تفاوتی با نکات گفته شده در بالا ندارد بلکه تنها تفاوت آن عملکرد این استراتژی در بازه زمانی بلند مدت است.
برخی از استراتژیهای معاملاتی در بازه زمانی هفتگی تدوین میشوند، اما اهداف یک استراتژی بلند مدت در بازههای زمانی طولانیتری در نظر گرفته میشوند.
معاملهگران بلند مدت معمولا باید صبر و تحمل زیادی در رسیدن به اهداف معاملاتی خود داشته باشند.
استراتژی سویینگ
برخلاف معاملهگرانی که در بازههای بلند مدت معامله میکنند، معاملهگران سویینگ براساس نوسانات بازار فارکس ، معاملات خود را انجام میدهند.
معاملهگران سویینگ تنها سعی میکنند از نوسانات موجود استفاده کنند و قبل از معکوس شدن روند بازار از معامله خارج شوند.
استراتژی اسکالپینگ در فارکس
در این نوع استراتژی هدف معاملهگران کسب سودهای کوچک به واسطه تغییرات قیمت است.
این سودها معمولاً مدت کوتاهی پس از ورود به معامله به دست میآیند.
به همین دلیل اسکالپرها باید برنامه خروج بسیار دقیقی داشته باشند.
اسکالپرها باید بسیار منظم باشند و براساس استراتژی معاملاتی تدوین شده از معامله خارج شوند.
اسکالپری که نتواند برنامه خروج خود را دنبال کند و برای کسب سود بیشتر وسوسه شود، در نهایت ضررهای معاملاتی سنگینی متحمل خواهد شد.
تست کردن استراتژی معاملاتی
قبل از اجرای یک برنامه معاملاتی باید آن را آزمایش کنید.
تا زمانی که برنامه خود را در یک سناریو واقعی آزمایش نکنید میزان آگاهیتان از استراتژی و پیش بینی شما از عملکرد برنامه اهمیتی ندارد.
فرض کنید روش جدیدی را یاد گرفتهاید و سعی میکنید این استراتژی را اجرا کنید.
روی کاغذ همه چیز به درستی پیش میرود اما آیا در واقعیت هم همینطور است؟
خیر
در این شرایط ممکن است بعد از یک ماه، 15٪ از موجودی حساب خود را از دست بدهید.
در این صورت برنامه معاملاتی جدیدی را جایگزین برنامه فعلی خود میکنید.
دوباره همه چیز تکرار میشود و این بار 30٪ از موجودی حساب خود را از دست میدهید.
به نظر میرسد که در این شرایط معاملهگر در حلقه معیوبی گیر افتاده است.
راه حل چیست؟
اگر از ابتدا برنامه معاملاتی خود را آزمایش میکردید با چنین مشکلاتی مواجه نمیشدید.
با آزمایش برنامه معاملاتی خود میتوانید نسبت به درست یا نادرست بودن آن آگاه شوید.
برخی از مزایای آزمایش برنامه معاملاتی:
- انتظارات شما را از استراتژی مشخص کند
- نتایج را به صورت تخمینی نشان دهد
- باعث می شود با اعتماد به نفس بیشتری معامله کنید
استراتژی معامله گری معکوس
سیستم معاملاتی خاص خود را داشته باشید :
یکی از الزامات معاملهگری در بازار استراتژی معامله گری معکوس سرمایه، داشتن یک سیستم معاملاتی مدون، مکتوب و شخصی می باشد. نداشتن یک سیستم معاملاتی مدون و مکتوب در بازار شبیه این است که بدون داشتن مهارت شنا کردن در جای عمیق شنا کنید. در بازارهای مالی سرمایهگذار بدون داشتن یک سیستم معاملاتی، قادر به حفظ دارایی خود نیست و هیجان موجود در این بازارها به گونه ای می باشد که ممکن است موجب از دست رفتن کل سرمایه سرمایهگذار شود.
سیستم معاملاتی مدون و مکتوب به فعالیت معاملهگر نظم داده و مانع ایجاد هر عامل منفی اثرگذار بر روحیه سرمایهگذار میشود و زمینه سازی لازم برای انجام معاملات بدون استرس و هیجان در بازار را برای سرمایهگذار فراهم میکند. در این حالت سرمایهگذار با ایجاد هر اتفاقی، قادر به تشخیص اقدام بعدی بوده و راهکارهای مورد نیاز برای هر مرحله را میداند.
طراحی و ساخت یک سیستم معاملاتی از مراحل زیر تشکیل میشود:
مرحله اول: بازه زمانی خاص خود را انتخاب کنید
اولین مرحله در طراحی یک سیستم معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. بازه زمانی به کار رفته در نرم افزار های تحلیل تکنیکال بین 1دقیقه تا 1 ماه است و انتخاب بازه زمانی مناسب برای هر معاملهگری به تجربه و یا نوع معاملات او بستگی دارد (برخی از معاملهگران ترجیح میدهند در بازه های زمانی کوتاه مدت، برخی بازه زمانی میان مدت و یا برخی دیگر در بازه زمانی بلند مدت در بازار فعالیت کنند).
به عنوان مثال تحلیلگری که بر روی نمودارهای هفتگی معامله میکند، اجازه فعالیت در بازه زمانی کوتاه مدت را ندارد و به همین دلیل نیاز نیست که روزانه در سایتهای بورسی به دنبال بررسی قیمت سهم، خواندن اخبار و اظهار نظرهای دیگر سرمایهگذاران در مورد سهم باشد. پس اولین قدم انتخاب بازه زمانی مناسب با توجه به دیدگاه انتخابی سرمایهگذاران می باشد.
مرحله دوم: روند را تشخیص دهید و از آن تایید بگیرید
به نظر من تشخیص شروع یک روند کار نسبتا سختی است و صرفا با ابزارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال قادر به تشخیص درست آن نیستیم. البته در بحث امواج الیوت و شمارش موج ها میتوان انتهای موج 5 را همراه با مشاهده واگرایی ها، به عنوان شروع روند در نظر گرفت، ولی ممکن است با خطاهایی همراه باشد. پس بهتر است با همان شرایط رایج، شروع روند در بازار را تشحیص دهیم (در روند صعودی شاهد سقفها و کفهای بالاتر و در روند نزولی شاهد سقف ها و کفهای پایین تر می باشیم).
در کل دیدگاه معاملهگران مبنی بر وجود یک روند غالب در بازار، موجب ایجاد نظم در معاملات میشود. البته در شروع روند ممکن است شاهد افزایش قیمت باشیم، ولی با تایید روند، سرمایهگذار میتواند با خیال راحت تری به خرید سهام اقدام کند و اطمینان بیشتری در خصوص آینده قیمت سهم داشته باشد.
مرحله سوم: نسبت ریسک به ریوارد خود را تعیین کنید
در مبحث ریسک به ریوارد توضیح دادیم که سرمایهگذار میتواند با چه نسبتی از حد سود و حد زیان، یک معامله موفق در بازار داشته باشد. در بحث طراحی سیستم های معاملاتی هم باید تعیین کنیم که در یک معامله چه میزان ریسک را قبول کنیم. حال تعیین مقدار ریسک یا باید بر مبنای درصدی از حجم کل سرمایهگذاری (دیدگاه عمومی در بین سرمایهگذاران در خصوص تعیین میزان ریسک) و یا باید بر مبنای تحلیل تکنیکال و تعیین نسبت R/R در معامله باشد. به عبارت دیگر با تعیین میزان ریسک، سرمایهگذار باید با رسیدن به حد ضرر، تصمیم درستی گرفته و این موضوع را از قبل به صورت مکتوب تعیین کرده باشد.
مرحله چهارم: مقدار سرمایه در نظر گرفته شده برای خرید سهم را تعیین کنید
در این مرحله باید تعیین کنیم که چه میزان سرمایه ای برای خرید سهم اختصاص دهیم و اینکه قرار است خرید را یکباره انجام دهیم و یا برنامهریزی برای خرید پله ای داشته باشیم. نکته مهم در خرید پله ای در نظر گرفتن پتانسیلهای سهم است؛ چون در این نوع خرید، حس زیان گریزی موجود استراتژی معامله گری معکوس در سرمایهگذار برای شناسایی زیان با رسیدن سهم به محدوده حد ضرر، موجب خرید های مجدد با هدف کاهش میانگین قیمت خرید میشود؛ در صورتی که ممکن است سهم مورد نظر، اصلا سهم مناسبی نبوده و سرمایهگذار هم حساسیت بی مورد داشته باشد.
مرحله پنجم: نقاط ورود و خروج سهم را مشخص کنید
بعد از اینکه چهار مرحله اول را با موفقیت پشت سر گذاشتید، باید قادر به تشخیص محدوده مناسب برای ورود به سهم باشید. عموما افرادی که فعال بازارند نقاط ورود به سهم را با ابزارهای تکنیکالی تعیین میکنند و به دلیل وجود ابزارهای گوناگون برای تشخیص نقطه بهینه ورود به سهم، عموما فضای مشترکی بین همه سرمایهگذاران وجود ندارد.
به نظر من تعیین نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفا با ابزارهای تکنیکالی تعیین شود و معاملهگر باید در کنار این ابزارها، روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندهها را در نظر بگیرد و اینجاست که سرمایهگذار قادر به تشخیص یک نقطه بهینه برای خرید سهم است.
برای تعیین قیمت فروش هم سرمایهگذار در مرحله اول باید از مقاومت های استاتیک و داینامیک موجود در نمودار استفاده کند. اما باید توجه داشت که با رسیدن سهم به محدودههای مقاومتی، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان به چه صورت میباشد و آیا با یک خرید قوی در سهم مواجه هستیم و یا با یک فروش قوی و سپس تصمیم درست را اتخاذ کنیم. عده ای از سرمایهگذاران هم برای کسب حداکثر سود و از طرفی کاهش میزان ریسک، از فروش پله ای و عده ای هم از تکنیک تریل کردن استفاده میکنند.
مرحله ششم: از سیستم معاملاتی استفاده کنید و با آزمون و خطا کارایی آن را افزایش دهید
مرحله آخر تست سیستم معاملاتی میباشد. در این مرحله، مراحل تدوین شده در سیستم معاملاتی را اجرا و طبق اصول و ضوابط تعیین شده معامله کنید و هیچ وقت سعی نکنید اصول را زیر پا بگذارید. سیستم معاملاتی طراحی شده را چند بار تست و هر بار سعی کنید با بهینه کردن سیستم، میزان کارایی آن را افزایش دهید.
برای تست سریع تر سیستم هم از داده های چند ماه گذشته سهام استفاده کنید. به عنوان مثال به 3 ماه گذشته برگردید و شرایط خرید سهم در آن محدوده زمانی را تعیین کنید و سپس بر اساس مستندات موجود، پنج مورد ذکر شده را به ترتیب اجرا کنید و با در نظر گرفتن بازه زمانی مورد نظر در طول 3 ماه، عملکرد معاملاتی خود را مورد سنجش قرار دهید. به این ترتیب میتوانید سیستم طراحی شده را تست کنید و مشکلات موجود را تشخیص داده و مرحله به مرحله کارایی سیستم را افزایش دهید.
طراحی یک سیستم معاملاتی مطلوب در بازار باید برای هر سرمایهگذاری به عنوان یک اولویت مهم و اساسی مد نظر قرار گیرد چرا که یک سیستم معاملاتی درست و بهینه میتواند به عنوان چراغ راه سرمایهگذار عمل کرده و سرمایهگذار هم به راحتی قادر به تشخیص موقعیت های مختلف در خرید و فروش سهام و اتخاذ استراتژی مربوط به آن موقعیت در بازار سرمایه خواهد بود.
۳ اشتباه رایج که نتیجه اندیکاتور ها را معکوس میکند!
۳ اشتباه رایج که نتیجه اندیکاتور ها را معکوس میکند!
آنچه در این مقاله میخوانید :
- اندیکاتور چیست؟
- منظور از مدیریت مالی
- اشتباه رایج اول : در استفاده از اندیکاتور ها استراتژی معامله گری معکوس بی فکر باشیم!
- اشتباه رایج دوم دست کم گرفتن رقیب اندیکاتور ها!
- اشتباه رایج سوم تریدر بدون مغز شویم!
اندیکاتور چیست؟
اگر اسم اندیکاتور ها را تاکنون نشنیده اید باید بگوییم اندیکاتورها ابزارهایی هستند که قیمت آینده سهام را پیش بینی میکنند، این یعنی مقادیر نشان داده شده در اندیکاتور با اعمال استراتژی معامله گری معکوس فرمول های ریاضی بر قیمت های گذشته روی نمودار به دست آمده اند.
اندیکاتورها اطلاعات مهمی میدهند.
معمولاً از اندیکاتورها برای تائید و اعتبارسنجی روند سهم استفاده میشود و با بهکارگیری اندیکاتورهای دیگر، منجر به سیگنال خرید و فروش میگردد.
سوالی که برای خیلی از معاملهگران پیش میآید این است که با وجود این همه سیگنالهایی که داده میشود و به نظر میرسد درست هستند:
پاسخ سوال فوق در نحوه معامله و مدیریت مالی خلاصه میشود. صرفا سیگنال گرفتن دلیلی بر کسب سود نیست و کسی که معاملهگری بلد نباشد در بهترین زمان، بهترین سیگنال را هم داشته باشد نمیتواند سود زیادی کسب کند یا اگر سود کند این امکان وجود دارد که در معاملات آتی سرمایه خود را به خطر بیاندازد.
عدم توجه به مدیریت سرمایه اشتباه رایج بزرگی است.
منظور از مدیریت مالی
مدیریت مالی یعنی معاملهگر سهام بتواند سرمایهاش را اداره کرده و بر آن تسلط داشته باشد. خیلی از معاملهگران حرفهای اعتقاد دارند که مدیریت مالی با اهمیتترین بخش از برنامهریزی معاملاتی است و حتی از اقدام به معامله کردن هم مهمتراست.
توجه: اگر زمان کافی برای مدیریت مالی ندارید میتوانید از خدمات مشاوره مالی استفاده کنید.
مشاور مالی در مراحل حساس کمک می کند که بخش زیادی از پول خود را از دست ندهید. انتخاب یک مشاور خوب بسیار اهمیت دارد و این کار زمانی سخت می شود که باید از میان گزینه های مختلف برای مشاوره از جمله مشاوره برنامه ریزی مالی، مدیریت پول، مدیریت سرمایه و غیره بهترین آن را انتخاب کنید.
اشتباه رایج اول : در استفاده از اندیکاتور ها بی فکر باشیم!
اگر با اندیکاتورها سروکار دارید اما دقیقا طرز استفاده از آنها را نمی دانید باید بدانید این اندیکاتور ها به شما دید هدفمندی نسبت به بازار نمی دهند. بدون دیدگاه هدفمند، نمی توانید تصمیم درستی برای معاملات بگیرید. بدون تصمیم گیری درست، یقینا متحمل ضرر خواهید شد.
اگر تاکنون مبنای معاملاتتان صرفا اندیکاتور ها بوده است استراتژی معامله گری معکوس ، باید هر چه سریع تر در استراتژی معاملاتی خود تجدید نظر کنید.
اشتباه رایج اول اتکای زیاد به اندیکاتورهاست
اشتباه رایج دوم دست کم گرفتن رقیب اندیکاتور ها!
برای تصمیم گیری معاملات خود از اطلاعات بنیادی استفاده کنید.
بازار ممکن است تحت تاثیر اخبار، خرسی یا گاوی شود. معمولا زمانی که خبر منتشر می شود دیگر برای اقدام کردن خیلی دیر شده است.
اگر تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی متفاوت بود چه کنیم؟
زمانی که تحلیل بنیادی بازار گاوی را نشان می دهد، این شرایط بر قیمت اثر خواهد گذاشت. یعنی بازار در این حالت روند صعودی خواهد داشت. همچنین اگر تحلیل بنیادی بازار خرسی را نشان دهد روند نزولی خواهد شد.حالا باید بدون توجه به تحلیل بنیادی قیمت را دنبال کنید.
هرچند گاهی ممکن است اشتباه کنید ، چاره چیست؟
اگر به تحلیل بنیادی به تنهایی تکیه کنید چه اتفاقی می افتد؟
زمانی که خبر بدی منتشر می شود، بازار ریزش می کند و شما بخش بزرگی از سرمایه تان را از دست می دهید.قضیه این است که تحلیل بنیادی نمی تواند به طور دقیق آینده بازار را پیش بینی کند.
اشتباه رایج سوم تریدر بدون مغز شویم!
سه دلیل برای اعتماد نکردن به خدمات وکانال ها و سرویس های متعدد سیگنال دهی وجود دارد:
• اول اینکه ۹۹% از این کانال ها اصلا درست عمل نمی کنند.
نتایج خیره کننده ای که در تبلیغات ذکر می شود اکثرا پس از گذشت زمان بر اساس نمودار تهیه می شود. یعنی آنها بهترین پارامترها را برای انطباق با داده های گذشته انتخاب می کنند تا ظاهر مناسبی پیدا کند اما اگر در واقعیت به کار گرفته شود به فاجعه می انجامد.
• دوم اینکه بازار همیشه در حال تغییر است.
نوسان های زیاد و کم، بازار رنج و بازار روندی حالت های مختلف تغییر بازار هستند. سیگنالی که دارید ممکن است در یک بازه خاص زمانی عمل کند اما در صورت تغییر شرایط بازار همه چیز تغییر خواهد کرد.
• دلیل سوم اینکه شما دیگر کنترل معامله خود را ندارید.
حالا اگر در این سیستم موفق نشوید به راحتی تقصیر را بر گردن دیگران می اندازید. این یعنی شما ۱۰۰ درصد مسئولیت معاملات خود را نپذیرفته اید. اگر مسئولیت معاملات خود را نپذیرید یعنی از قدرت خود صرفنظر کرده اید. اگر از قدرت خود دست بکشید یعنی هرگز به دنبال ارتقا و بهتر شدن نخواهید بود.
اگر میخواهید تریدر موفق شوید از اندیکاتورها، اخبار بنیادی و سرویس های سیگنال دهی درست استفاده کنید.
اگر تاکنون استراتژی موفقی در معامله گری نداشته اید اشکالی ندارد ! سرمایهگذاری در بازار های مالی نیازمند آموزش هستند. قوانین و مفاهیم مهم و نکات بسیار زیادی در معاملات بازار های مالی وجود دارد.
اگر بدون آموزش دیدن سرمایهگذاری کنید سرمایهتان را به خطر انداختهاید. با توجه به شرایط فعلی، ما توصیه می کنیم آموزش های سایت مارا دنبال کنید و مهارت های خود را بالا ببرید.
به نظر شما آیا میشود به اندیکاتورها به تنهایی اعتماد کرد؟ آیا اندیکاتور کاملی وجود دارد که بدون خطا پیشبینی کند؟
آیا معامله گران موفق ترکیبی طلایی از اندیکاتور ها دارند که بدون خطا عمل کند؟ پاسخ خودرا با ما درمیان گذارید.
الگوی چکش ✓ مرد دار آویز ✓ چکش معکوس و ستاره دنباله دار
در این مقاله، کندل یا همان الگوی چکش را به همراه چندین الگوی تک کندلی دیگر آموزش خواهیم داد. این درس، در حقیقت بخشی از آموزش فارکس بوده که میتوانید مطالعه کنید. حال که با الگوهای کندل استیک پایه مانند فرفره (Spinning tops)، مارابوزو و دوجی آشنا شدید، بیایید ببینیم چگونه میتوان الگوهای شمعی ژاپنی تک کندلی را تشخیص داد. ظاهر شدن این کندلها برروی نمودار، میتواند حاکی از برگشت احتمالی بازار باشد. در اینجا، چهار الگوی شمعی ژاپنی پایه را معرفی کرده و آموزش میدهیم.
الگوی چکش و کندل مرد آویزان
کندل چکش و کندل مرد آویزان دقیقا شبیه به هم بوده، اما بسته به عملکرد حرکات قیمتی در گذشته، معانی کاملاً متفاوتی دارند. هر دو دارای اندام قلمی و زیبا (سیاه یا سفید)، سایههای بلند در پایین و سایههای کوتاه در بالا هستند و گاهی حتی اصلا سایه ندارند.
نمونه کندل مرد آویزان
کندل چکش یک الگوی برگشتی صعودی است که در طول روند نزولی شکل میگیرد. وجه تسمیه آن بدلیل آن است که بازار در حال چکش کاری کف است. هنگامیکه قیمت در حال کاهش است، شکل گیری چکشها نشان میدهند که قیمت نزدیک کف بوده و قیمت دوباره شروع به افزایش میکند. سایه بلند در پایین حاکی از آنست که فروشندگان، قیمتها را پایین میکشند، اما خریداران توانستهاند بر این فشار فروش غلبه کرده و کلوز قیمت (قیمت بسته شدن) در نزدیکی قیمت باز شدن خورده است.
فقط به این دلیل که در روند نزولی شکل الگوی چکش را مشاهده کردید به این معنا نیست که باید درجا سفارش خرید وارد کنید! پیش از ارسال سفارش و فرمان حمله، برای اطمینان از روند صعودی نیاز به تایید بیشتری است. یک نمونه رایج از تأیید این است که باید صبر کرد تا یک کندل سفید در بالای قیمت باز شدن کندل چکش بسته شود.
چگونه کندل چکش را تشخیص دهیم؟
- سایه بلند تقریباً باید دو یا سه برابر بدنه باشد.
- سایه بالایی کم یا عدم استراتژی معامله گری معکوس وجود سایه
- بدنه کندل در انتهای بالایی کندل باشد.
- رنگ بدنه مهم نیست.
کندل مرد آویزان
مرد آویزان یا مرد دار آویز یا مرد به دار آویخته یک الگوی نزولی برگشتی است که میتواند نشان دهنده سطح مقاومت قوی یا سقف باشد. هنگامیکه قیمت در حال افزایش است، شکل گیری یک کندل مرد استراتژی معامله گری معکوس آویزان نشان میدهد که تعداد فروشندگان در حال پیشی گرفتن از خریداران است. سایه بلند در پایین نشان میدهد که فروشندگان در طول سشن معاملاتی، قیمتها را پایین کشیده اند. خریداران توانستند قیمت را تا حدودی بالا آورند، اما فقط تا نزدیکی قیمت آغازین. چنین چیزی باید به مثابه زنگ خطر باشد، چراکه استراتژی معامله گری معکوس به ما میگوید دیگر خریداری برای تامین قدرت حرکت لازم برای افزایش قیمت وجود ندارد.
نحوه تشخیص الگوی مرد آویزان
معیارهای تشخیص الگوی مرد آویزان:
- سایه بلند در پایین که تقریبا دو یا سه برابر بدنه است.
- سایه کوتاه در بالا یا عدم وجود سایه.
- بدنه در انتهای بالایی کندل قرار دارد.
- رنگ بدنه مهم نبوده، گرچه بدنه سیاه بیش از بدنه سفید اشاره به روند نزولی دارد.
کندل چکش معکوس و شوتینگ استار
شکل چکش معکوس و شوتینگ استار (ستاره دنباله دار) نیز همانند هم هستند. تنها تفاوت بین آنها این است که آیا شما در یک روند نزولی هستید یا یک روند صعودی. چکش معکوس یک کندل برگشتی صعودی است. شوتینگ استار یک کندل برگشتی نزولی است. هر دو کندل ریز اندام (پر یا توخالی)، دارای سایههای بلند در بالا و سایههای کوچک در پایین یا بدون سایه هستند.
نمونه کندل چکش معکوس و شوتینگ استار
کندل چکش معکوس در زمانی که قیمت کاهش یافته باشد، اشاره به احتمال تغییر جهت روند دارد. سایهبلند در بالای آن نشان میدهد که خریداران سعی کردهاند قیمت را بالاتر ببرند. با این حال، فروشندگان که ناظر و شاهد عملیات خریداران بودهاند، گفتهاند: “بیخود!” و سعی در پایین آوردن قیمت کردهاند. خوشبختانه، خریداران صبحانه بمیزان کافی خورده بودهاند و موفق به بستن سشن معاملاتی در نزدیکی محل باز شده میشوند. از آنجا که فروشندگان قادر نبودند قیمت را پایینتر ببندند، این نشان میدهد که هرکسی که میخواست بفروشد، تا حالا فروخته است. و اگر دیگر فروشندهای نیست، پس چه کسی هست؟ خریداران.
شوتینگ استار یک الگوی برگشتی نزولی است که همانند چکش معکوس استراتژی معامله گری معکوس بوده، اما وقتی رخ میدهد که قیمت در حال افزایش است. شکل آن نشان میدهد که قیمت در پایین ترین حد خود در این کندل باز شده، یک رالی قیمتی رفته اما مجدد به پایین کشیده شده است. این بدان معناست که خریداران سعی در بالا انداختن قیمت داشتند، اما فروشندگان وارد بازار شدند و قدرت نمایی کردهاند. این صراحتا یک نشانه نزولی است چراکه نشان میدهد دیگر خریداری باقی نمانده و سر همگی را بریدهاند.
جمع بندی الگوی چکش
اینها 4 الگوی بسیار پر تکرار در بازار هستند. شناخت دقیق آنها می تواند در تحلیل ها به شما کمک زیادی کند. اینکه اسم این الگوها چکش است یا مرد دار آویز اهمیتی ندارد. مهم این است که بدانید اینها الگوهای بازگشتی هستند و زنگ هشدار را برای یک روند بازگشتی احتمالی به صدا در می آورند. شما می توانید این 4 الگو را در چکش و چکش معکوس خلاصه کنید. این نکته را قبلا گفتیم و دوباره تکرار میکنیم: وقوع این الگوها در بازار تضمینی برای بازگشت نیست. حتما قبل از ورود به معامله تاییدیههای بیشتری دست و پا کنید. برای یادگیری الگوهای کندل استیک میتوانید این مقاله را مطالعه کنید.
تفاوت کندل چکش و مرد به دار آویخته
هر دو الگو، دارای سایههای بلند در قسمت پایینی هستند و سایهی بالای آنها بسیار کوتاه بوده و یا حتی ندارند. تفاوت کندل چکش و مرد به دار آویخته در روند قبل از شکلگیری این تک کندل است. اگر در قیمت در روند نزولی باشد، کندل چکش ایجاد شده و اگر بازار در روند صعودی باشد، الگوی مرد به دار آویخته (یا مرد آویزان) ایجاد شده است.